دکترین مقابله
دکترینهای استراتژیکی
ایران، استراتژی های خود را در بیان رهبرانش اینگونه نمایانده است: «راه بدون بازگشت» .
راه بدون بازگشت ایران، «چیکن استراتژی» است، که در صورت استمرار آن، دکترین ققنوس موضوعیت می یابد.
چیکن استراتژی
چیکن استراتژی، در بیو دکترین، از جرأت و جربزه مرغ نشأت گرفته است.
در ادبیات انگلیسی، جربزه مرغ، معادل با «بزدل» در ادبیات فارسی است.
سناریو
در قرن ،۱۹ نزاع حیثیتی متداول در غرب، «دوئل» بود: دو طرف دعوا، در حالی که اسلحه در دست داشتند، به یکدیگر پشت نموده و با شمارش داور گام برداشته و در نهایت به سوی یکدیگر برگشته و شلیک می نمودند. طبیعتاً و عموماً، کسی که سریعتر ماشه را چکانده بود، و تیرش به خطا نرفته بود، پیروز دوئل محسوب می گشت.
در نیم قرن گذشته ،با توسعه و ارتقاء فنی اتومبیل، رانندگی با خودرو، جای دوئل با اسلحه را گرفت. این رسم، بویژه در میان جوانان آمریکایی، جایگزین نزاع حیثیتی دوئل گردید. شیوه «بازی چیکن» از این قرار است:
دو جوان که مسأله ای حیثیتی میان آنها وجود دارد، برای حفظ یا اعاده حیثیت خود، به بازی چیکن متوسل می شوند.
در انتهای شب، در زیر نور چراغ های یک خیابان باریک، در درون اتومبیل خود، در دو سر خیابان به فاصله یک کیلومتر، رو در روی یکدیگر قرار می گیرند. هر یک از دو اتومبیل، بایستی چرخ های سمت راست خود را، در بخش راست خط سفید وسط خیابان و چرخ های سمت چپ را، در بخش چپ خط سفید قرار دهند، به گونه ای که خط وسط کاپوت اتومبیل، با خط سفید وسط خیابان، منطبق باشد.
در مقابل دیدگان تماشاچیان، داور، شروع بازی چیکن را اعلام، و هر دو اتومبیل، با سرعت به سمت یکدیگر حرکت نموده و با نیّت ترساندن حریف و وادار ساختن او به خالی کردن صحنه و انحراف از مسیر، از ترس تبعات و پیامدهای برخورد شاخ به شاخ با یکدیگر، هر لحظه به شتاب خود می افزایند.
.اگر راننده ای بترسد و از روبروی حریف خود کنار برود، میدان را واگذار نموده و در واقع بازی را باخته است
ترفندهای گوناگون روانی و فیزیکی، برای وادار نمودن حریف به کنار رفتن از رویارویی و برخورد، شامل موارد زیر می شود:
- یک راننده، در اولین اقدام، هنگام نشستن پشت فرمان، به چشمان خود عینک آفتابی می زند. پیام این حرکت برای راننده حریف این است که در این تاریکی شب، من حتی نیاز به دیدن ندارم؛ مستقیم می رانم، پس بهتر است که از مقابل اتومبیل من کنار بروی.
- در اقدام دوم، راننده مزبور، بطری ویسکی خود را به بیرون از اتومبیل پرتاب می کند، تا راننده حریف بداند که او غیر از اینکه عینک آفتابی زده است تا جایی را نبیند، ضمناً مست و لایعقل نیز هست. لذا امکان تعقل و ترس ندارد و کنار نخواهد رفت.
- در این مدت با بوق های ممتد و چراغ زدن مستمر، با صوت و نور، وضعیت روانی حریف را به هم می ریزد. پیام بازی مستمر نور چراغ و بوق های ممتد این است که هر چه سریعتر از سر راه من کنار برو، «تردد در این مسیر فقط حق من است.»
- در اقدام چهارم، این راننده، «فرمان» اتومبیل را از جای آن درآورده و بگونه ای که حریف ببیند، از اتومبیل به بیرون پرتاب می کند. حالا راننده حریف باید تکلیف خود را روشن کند: راننده اتومبیل مقابل، فقط خود را بر حق می داند، در تاریکی عینک آفتابی زده و مست است، ضمناً اتومبیل او حتی «فرمان» برای کنار کشیدن ندارد. لحظه به لحظه کار برای راننده اتومبیل روبرو دشوارتر می شود.
سناریو چیکن استراتژی اجتناب پذیر
در این سناریو، دو جوان راننده فرضی، تنها از روی «لج» به تقابل و
رویارویی با یکدیگر می پردازند. برای این دو، بازی چیکن، محمل لجبازی است.
با توجه به اینکه هر دو طرف «آگاهانه» به بازی چیکن اقدام می کنند، چنانچه
«عقلانیت» بر صحنه حاکم شود، این بازی می تواند «اجتناب پذیر» گردد.
سناریوی چیکن استراتژی اضطراری
در یک جاده پر پیچ و خم، در سر یک پیچ، یا هنگام سبقت
در جاده ای مستقیم، اگر برای اتومبیل «الف» نقص فنی رخ دهد، فرضاً فرمان
یا ترمز اتومبیل از کار بیفتد، بازی چیکن از سوی راننده آن «الزامی» و
«اضطراری» است، زیرا او مجبور است که شاخ به شاخ با اتومبیل روبرو مواجه
شود.
در چنین شرایطی، راننده اتومبیل «ب» که امکان کنترل اتومبیل خود را دارد،
باید همکاری نموده و مسیر را باز کند، تا برخوردی پیش نیاید. اگر راننده
اتومبیل «ب» که در شرایط مناسبی قرار دارد، همکاری نکند و برای اتومبیل
«الف» تنگنا ایجاد کند، فاجعه رخ خواهد داد:
یا اتومبیل «الف» به دره پرتاب می شود و یا اینکه اجباراً و اضطراراً سپر به سپر با اتومبیل «ب» برخورد خواهد نمود.
ویژگی اساسی این سناریو آن است که عموماً در ابتدای ماجرا، یکی از طرفین (اتومبیل «ب» ) از رخداد نقص فنی در اتومبیل «الف» بی اطلاع است، و زمانی متوجه می شود، که از اتومبیل «الف» رفتار غیر عادی مشاهده می کند. لذا وقتی یکی از طرفین اجباراً به بازی چیکن می پردازد، اصل بازی اجتناب ناپذیر خواهد بود.
در این میان، سه پرسش به ذهن خطور می کند:
- (با سناریوی اوّل) آیا، آمریکا و ایران، آگاهانه «بازی چیکن» می کنند؟
- (با سناریوی دوم) آیا یکی از طرفین، اجباراً و اضطراراً «بازی چیکن» می کند؟
- در این میان، چه کسی باید از میدان بدر رود؟
احتمالات در چیکن استراتژی
۱- برخورد: زمانی که هیچ یک از طرفین حاضر به برگشت از موضع خود نباشد، احتمال تصادف و «برخورد» مطرح خواهد بود.
۲- عبور: زمانی که یکی از طرفین، موضع خود را تعدیل کند، در آخرین لحظه، از مقابل حریف کنار رفته و در نتیجه طرفین از کنار هم «عبور» می کنند.
۳- توقف: زمانی که هر دو طرف، در آخرین لحظه، موضع خود را تعدیل کنند و ترمز نمایند، هر دو اتومبیل سپر به سپر، رودروی یکدیگر «توقف» می کنند.
۴- عقب نشینی: زمانی که یکی از طرفین، از موضع خود برگشته، اما به دلیل باریکی گذرگاه امکان کنار رفتن از مقابل حریف و عبور را نداشته باشد، ابتدا توقف نموده، و برای اجتناب از برخورد، اتومبیل خود را در وضعیت «دنده عقب» قرار داده و با سرعت «عقب روی» و «عقب نشینی» می کند. چیکن استراتژی، برای آمریکا یک دکترین در سطح عملیاتی و برای ایران یک دکترین در سطح استراتژیکی است.
دکترین های عملیاتی
۱- واکنش منعطف: در ۵۰ ماه گذشته - پس از مطرح شدن محور شرارت - بویژه در پرونده سازی هسته ای برای ایران از سوی غرب، جمهوری اسلامی در حوزه «سیاسی» ، دکترین «واکنش منعطف» را اتخاذ و اجرا نموده است. این دکترین، ضمن خریدن زمان، موجب ناکامی دکترین های چهارگانه عملیاتی آمریکا در مواجهه با ایران شده است. بهره گیری از دکترین واکنش منعطف بسیار هوشمندانه بوده است.
۲- دکترین خانه عنکبوت: نظام سرمایه داری - کاپیتالیستی - غرب، - به تعبیر قرآن- ، در «خانه ای عنکبوتی» زیست می کند: آنچه به نام «تمدن» ساخته است، یک بنای سست و لرزان - همچون خانه عنکبوت - است. اساس تمدن غرب، «سرمایه داری» است.
نظام سرمایه داری، دو پاشنه آشیل استراتژیکی دارد: یکی
تکیه بر ترسوترین پدیده عالم، یعنی «سرمایه» . که هرآن، با اندک احساس
ناامنی، می گریزد. و دیگری، وابستگی شدید و دیرپا به انرژی به ویژه «نفت و
گاز» . خانه ای که بر «سرمایه» و «نفت» تکیه دارد، خانه «دنیا» است.
روزگاری پیر فرزانه ای، عظیم ترین درس استراتژی را فرمود: «اگر در مقابل
دین ما بایستید، در مقابل دنیای شما خواهیم ایستاد».
خانه ای که بر سرمایه و نفت تکیه دارد و برای ساکن او هیچ چیز دیگری مهم
نیست، خانه «دنیا» است، همان «خانه عنکبوت» . این خانه، سست ترین بنای
عالم است. دکترین خانه عنکبوت، حوزه گام های ۸ تا ۱۹ احتمالات را پوشش می
دهد.
۳- دکترین دست دراز: حوزه گام های ۲۰ تا ۲۲ را پوشش می دهد.
۴- دکترین جنگ نامتقارن: نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، در سال های اخیر، جنگ نامتقارن را جدی انگاشته اند و مانورهای سالانه خود را بر تاکتیک های آن متمرکز کرده اند. این دکترین حوزه گام های ۲۳ و ۲۴ احتمالات را پوشش می دهد.
۵- دکترین بینی نمرود: توجه به شأن خلقت «پشه» انسان را شگفت زده می نماید. قرآن - نقل به مضمون - تأکید می کند که اگر «پشه» ای چیزی از شما برباید، شما را یارای باز پس گیری آن نیست. این موجود حقیر، که ابر دیکتاتوری چون نمرود را زمین گیر می کند، عجیب می نماید. و البته عجیب تر از آن، بی تابی و شتاب غرب برای فرا رسیدن «یوم الظُلّه» .
نکته های اساسی
۱- پیوند میان امر هسته ای و امر ایدئولوژیک، صحنه را به معرکه جنگ اراده ها تبدیل نموده است. لیبرال - کاپیتالیسم، تحمل یک ایران هسته ای را ندارد: چه بی ظرفیت!
۲- جنگ سرد میان آمریکا با ایران، نسبت به جنگ سرد میان آمریکا با شوروی در این نکته تفاوت دارد که آن جنگ، در پی ایجاد تعادل حاصل از میل به «صلح، ناشی از ترس» بود، اما این جنگ، در پی ایجاد تعادل (یا برهم زدن تعادل موجود) حاصل از میل به «جنگ، ناشی از ترس» است. این نکته است که مسأله را غامض می کند. در شرایطی که ایران تنها از خدا می ترسد، چرا آمریکا از ایران می ترسد؟!
۳- استراتژی غرب، ممانعت از رشد و ارتقاء عملی و تکنولوژیک ایران در حوزه انرژی هسته ای است. راه مقابله، ساده و کلاسیک است: باید به استراتژی دشمن حمله کرد، و آن را ناکارآمد و خنثی نمود.
۴- تاکتیک آژانس انرژی هسته ای، تحت مدیریت البرادعی، تاکتیک «مبهم نهایی» است. جهت گیری آژانس، بر تاکید مدام بر «ابهام» در پرونده ای است که برای ایران ساخته اند. این تاکتیک، همواره پرونده را چون استخوان لای زخم باز نگه می دارد. در حمله به این تاکتیک، بایستی بر بستن پرونده - بدون امتیازدهی، در شفاف سازی بی مورد که پایانی نخواهد داشت - پافشاری کرد.
۵- توجه جدی و حرفه ای به این نکته ضروری است: بایستی هزینه دشمن را در «دشمنی» بالا برد.
۶- ایران در روابط خود با غرب، به یک سیاست جامع، مشتمل بر بازدارندگی، رقابت، مذاکره و دعوت نیاز دارد. بویژه اینکه دیپلماسی دینی، تنها محصور به «منفعت» و «بقاء» نیست، بلکه «دعوت به حق و اسلام» را نیز شامل می شود؛ آنچه امام (ره) در دعوت کرملین به اسلام انجام داد و حجت را تمام نمود. لازمه این مسأله، بر تافتن اخلاق استراتژیک است، همانند دیپلماسی نبوی در مکه و مدینه.
۷- ایران، نباید اجازه دهد که غرب، ائتلافی جهانی را علیه او سازماندهی کند. ائتلاف جهانی فراگیر و واقعی با آنچه آمریکا از طریق گردآوری کشورهای محور آنگلوصهیون، اتئلاف جهانی می شمرد، متفاوت است.
۸- ایران از هر مذاکره ای در شرایط «بن بست» فنی، حقوقی، سیاسی، اقتصادی، و ... بایستی پرهیز کند.
۹- حدود خویشتنداری و برآورد میزان شکیبایی، با تنظیم دقیق آستانه تحمل و اجماع بر سر آن، بایستی دقیق صورت گیرد. برای نمونه، با مرزگذاری دقیق میان عزت و ذلت.
۱۰- «دفاع از خود» امری مشروع است و نیاز به تأیید دیگران و یا قوانین مصوب و مصرح ندارد، زیرا خود یک «قاعده» است.
۱۱- «مقابله به مثل» ، حداقل پاسخی است که بایستی به متجاوز در هر نوع تهدید نرم، نیمه سخت و سخت داد.
۱۲- همانگونه که خط آهن برای حرکت قطار، دو رشته ریل نیاز دارد، قطار دیپلماسی ایران برروی دو ریل موازی می تواند به پیش برود؛ یک ریل، «خط تعامل» ، و ریل دیگر، «خط تقابل» . آنچه ضروری است تبیین سه نکته است: تبیین خط قرمز تعامل و خط قرمز تقابل، تبیین کانال ها و شیوه های تعامل یا تقابل و تبیین روند مانتیورینگ تعامل و تقابل.
۱۳- و نکته مهم بعدی اینکه، باید پرسید میدان تعامل و زمین تقابل را چه کسی تعریف می کند. تاکنون «متغیر» تعیین زمین «تعامل» در اختیار غرب بوده است. تعامل _ گفت وگو، مناظره، همکاری - و تقابل، زمانی مؤثر و مفید است که «میدان و زمین بازی» را ایران تعریف و تعیین نماید و متقابلاً از ورود به بازی در زمین تعریف شده از سوی حریف، همواره باید اجتناب کرد.
۱۴- دیپلماسی عمومی، همچنان حلقه مفقوده فعالیت های سیاست خارجی جمهوری اسلامی است.
۱۵- غفلت از دیپلماسی علوی- اتکال به خدا؛ نصرت و یاری او- مهم ترین خطای استراتژیک است، زیرا جمهوری اسلامی تنها یک هم پیمان استراتژیک دارد و آنهم خداست. اگر همه کشورها، فقط عمق استراتژیک دارند، ایران - در آسمان ها - اوج و ارتفاع و «بلندای استراتژیک» نیز دارد.
۱۶- تلاشی که در ایران، در حوزه تکنیکی و تاکتیکی، برای مقابله با سلاح های الکترومغناطیس صورت می گیرد، شایان توجه و در خور تقدیر است که بایستی تسریع شود.
۱۷- ایران، همچنان «جزیره ثبات» است و اساساً ثبات نسبی منطقه آسیای مرکزی، آسیای جنوبی، آسیای جنوب غربی، قفقاز، خزر، خلیج فارس، دریای عمان و دریای عربی، مرهون ثبات فعلی ایران است. محیط پر آشوب و متزلزل پیرامون ایران که به این جزیره ثبات تکیه دارند، باید قدردان دریافت و بهره مندی از تعادل و ثبات متکی بر جمهوری اسلامی باشند. ثبات «مرکز - پیرامون» در قاره آسیا، سه مرکز ثقل دارد: چین، روسیه و ایران. که در این میان، ۲۱ کشور پیرامونی، مستقیماً ثبات و تعادل خود را از «مرکز ثقل منطقه ای» ایران دریافت می کنند؛ طبیعتاً طلب مالیات ثبات، از سوی «ثقل استراتژیک» منطقه، مطالبه نامشروعی نیست.
۱۸- اکنون که در این شرایط قرار گرفته ایم، ضروری است که از روی فصل ۵ چگونه باید با مسکو مذاکره کرد؟ - کتاب «۱۹۹۹ پیروزی بدون جنگ» ریچارد نیکسون، «ده» مرتبه بنویسیم - البته پس از آنکه به جای واژه های «مسکو» و «شوروی»، در متن مزبور کلمه «غرب» را جایگزین نمودیم. با غرب باید با روش های خودش تعامل و تقابل متقارن را هم آزمایش کرد
در ضمن منبع قسمت زیادی از مطالب رویکردهای استراتژیک آمریکا در منطقه خاورمیانه سایت بچه های قلم می باشد.