![]() | دعاي كميل از بلندگو پخش ميشد، در گوشه و كنار هر كس براي خودش مناجات ميكرد. آن شب ميرزايي و جعفري بالاي تپه نگهبان بودند. ميرزايي حدود دو كيلو انار با خودش آورده بود روي تپه موقع پست بخورد. وقتي هنگام دعا عبارتخواني ميكردند آنها را فشرده ميكرد و بعد از ذكر مصيبت و گريه، آنها را يكييكي همانطور كه سرش پايين بود ميمكيد! كاري كه گمان نميكنم كسي تا به حال كرده باشد. به او ميگفتم بابا يا بخور يا گريه كن هر دو كه با هم نميشود، ولي او نشان ميداد كه ميشود! |
منبع :فرهنگ جبهه ، شوخطبعيها ج1 |
ايوب صبر
محمدتقي! محمدتقي !مي شنوي آقاجان؟ مي شنوي عزيز ؟در آستانه بهشت دم در بهشت بين دنيا و بهشت قرار داده شده اي. خوشا به حالت! خوشا به حالت !خوشا به حالت!
بيانات مقام معظم رهبري هنگام عيادت از جانباز شهيد محمدتقي طاهر زاده
محمدتقي ! آقا جان !
ايوب صبرهاي خودت شدي، تا آن جا كه با صلابت، با لذت دستهاي صبورِ قشنگ پدر تا اوج لبخند زدي.
چشم به صورتِ پدر، واژه ساختي تا تمام سال را با روزهي سكوت به او بياموزي كه جز با صبر نميتوان در جهان نمونه شد و لياقت بندگي پيدا كرد.
از من مخواه كه بي تو، به پرواز پرندهاي بنگرم و چشمهاي خود را در غربتِ غروبِ چشم هاي تو ...
نه، نه ! پاهايم ميشكند اگر به آن كمركِش كوهي كه تو نزديك شدهاي، نيت رفتن كند.
برخيز ! تو كه ساده از ثانيه گذشتهاي. تو كه راحت ساعت را در ميان تمام دقيقههايي كه صبر را شمارش ميكرد، دفن كردهاي.
تو تمامت، چراغاني است؛ مگر نه ؟
و پدر ... شد تمام اين صبرها ! همپاي تو صبوري كرد؛ پس چرا او نگويد ؟!
« لذّت من از دنيا همين و بس »
در باز كن. من ميدانم و يقين دارم كه فرشتهها بالهايشان را، پاهايشان را زنجيره به نگاه تو زدهاند.
از آن طرفِ تمامِ خيابانها بگذر. پلاكي كه روي سنگرهاي هم نام تو است را پيدا كن. به من نگو كه بعد از تو اين ترانه را زمزمه كنم:
« صبوري كن، صبوري كن، صبوري ... »
كاش ميشد به پاي مركب تو اشك ريخت. كاش ميشد در اين مسافرت، همسفر تو باشم.
دست بردار مَرد ! اين قابيلي كه براي تو نامه مينويسد، به تمام وزنِ اسمهاي تو عاشق نيست. راست ميگويد؛ باور كن كه راست ميگويد.
چشم ميگرداني ؟ نفس به چهارچوب تمام فاصله ها ميدَمي ؟
كبوتري ميشوي كه حرم ميبيند و بر نميگردد؟
اين نامه آخر را كه سر و ته نميخواني، هان ؟
برگرد، به قناعتم آلوده شو، در رثاي رفتن تو، در اتاق خالي تنهاييام،
چه روضهاي ميخواند؟ تو خود ميداني كه حرفي براي گفتن نمانده، فاصله از همان نوع كه تو ميشناسي. آجر، آجر روي هم تلنبار شده. چينه اين ديوارهاي ضخيم.
سرانجام بلبلي را در رثاي رفتن تو به آواز واداشته. بيچاره من، كه در هزارهي قبل از ميلاد جا ماندهام. ميان سقفهاي عجيب، ميان خروش ماشينها، ميان فاصله دو مژگان كه به مصنوعي بودن خويش اعتراف ميكنند.
تو نگو كه نيستي، تو نگو كه حالا فاصله را نميشناسي. تو خوب ميداني كه چشمهاي منتظر داشتن خيلي سخت است؟ آرام رفتهاي . بي خيالِ ما
چه خوب در بهشت خداوند سكني گزيدهاي !
دل رميده را طلب نمي كني؟ باشد كه خونابهاي از تفاخر و تكلم و خاطره در ما هم بنيان تمام خجلتها را بشكند. فاصله نگير از ما. فرياد بزن و فرياد بزن بگو كه تو او شدي و او تو. ( انا كنزاً مَخفيّا ) دل به ربابِ دستهاي تمام پنجرهها بكش. پاك كن گناه ما را. تا آن جا كه كسي باور نكند عفت زمين به آسمان پر كشيده.
خواب ميبينم كه ميانِ روياهاي بيداري من جا خوش كردهاي.
اي هابيل از دست رفته ! تو خوب ميداني كه كلاغها جز دفن چيزي نميشناسند.
خوشا به حال آسمان كه همين چند روز پيش از گلوي پارهاش فرشته نازل ميكرد.
فرشتهها مردي آوردند. كه آن مرد، در آخرين خيمهاي كه چادرش را به زمين خواباند، بدن تو را با خود بُرد. تو بودي پشتِ جسدِ من. كنار آن، بلند شدي و گفتي: خداحافظ من دارم ميروم.
![]() | کارتن خرما به دوستم که شديداً خوش اشتها بود گفتم:«تلويزيون ميبيني؟» گفت:«اگر باشد بدم نميآيد» پرسيدم از بين اين کارتونها پينوکيو بيشتر دوست داري يا پلنگ صورتي؟ گفت:«راستش را بگويم؟» گفتم:«البته» گفت:«من کارتون خرما را ترجيح ميدهم». |
منبع :کتاب فرهنگ جبهه |
تاریخ: 7تیر |
سوال: ما هو البحر الذي كان بعرف باسم بحيرة لوط ؟ جواب:بحر المیت [B]دریای مرده ( بحر المیت – dead sea ) دریاچه ای است شور به وسعت 940 کیلومتر مربع در بیست و چهار کیلومتری شرق بیت المقدس که رود اردن به ان میریزد . در اسفار پنج گانه ازین دریاچه با نام های ، دریا ، دریای شرق ، دریای عربا ( araba sea ) مکرر یاد شده است . دانستنیهایی در مورد این دریا: دریای غرق نشدنی:شاید شما اسم ((بحر المیّت))را شنیده اید. این دریاچه در فلسطین قرار دارد.طولش 80 وعرضش16 کیلومتر وعمقش در گودترین محل به 790 متر می رسد.میزان نمک به طور معمول در دریاها واقیانوسها 2ال3 درصد است،ولی در این دریا 27 درصد،وحتی است بیشتر است.مواد معدنی مختلفی مانند((پتاس))واقسام ((برومور))در آن وجود دارد،که از آن استخراج می شود،و منبع درآمد بحساب می آید. احتمالا شما این آزمایش را خوانده اید و اجرا نیز کرده اید:(( اگر یک تخم مرغ را در آب بیندازیم آن تخم مرغ ته نشین می شود ولی اگر کمی نمک آشپزخانه به آن اضافه کنیم روی آب شناور می شود.))ما نیز اگر در یک استخر پر از آب معمولی بیفتیم و شنا بلد نباشیم غرق می شویم.اما اگر در همین آب چند تن نمک بریزیم و حل کنیم ،و غلضت آن را بالا بریم، تا آنجا که جرم حجمی آن از جرم حجمی بدن ما بیشتر باشد،امکان غرق شدن و فرو رفتن وجود ندارد.بحر المیت نیز چنین است،وهیچکس در این آب غرق نمی شود و می توان روی آب این دریا دراز بکشد |
تاریخ: دوشنبه 7 تیر 1385: |
سلام جواب سوال لاتين اين هفته: «Soltanieh Dome in soltanieh city in zanjan» ![]() براي اطلاعات بيشتر به سايت سلطانیه سر بزنيد. |
|
|
![]() |
عشق يعني مثل خوش سيرت شدن
رهسپار وادي غربت شدن