صفحه ها
دسته
وبلاگ هاي مذهبي
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 700240
تعداد نوشته ها : 402
تعداد نظرات : 50
Rss
طراح قالب
GraphistThem253
 شهادت حضرت ابا عبدالله الحسین(علیه السلام)
امام حسین(علیه السلام) در سن 57 سالگى در روز جمعه یا شنبه سال 61 هجرى قمرى به شهادت رسید و بنا به مشهور قاتل آن حضرت شمربن ذى الجوشن بود.
ذى الجوشن نامش شرجیل بود. وى اولین عربى بود که زره پوشید لذا به ذى الجوشن معروف گردید.
امام حسین(علیه السلام) چهار زوجه داشت به نام هاى: رباب، لیلى، زنى که نام اومعلوم نیست و مشهور است بعد از شهادت امام(علیه السلام) اسیر شد و در نزدیکى حلب در جبل جوشن طفل خود را به نام محسن بن حسین(علیه السلام) سقط کرد، و دختر یزدجرد که شاه زنان نام داشت و پس از مسلمان شدن و ازدواج با امام حسین(علیه السلام) شهربانویه نام گرفت. ایشان در تولد امام سجاد(علیه السلام) به رحمت ایزدى پیوست.(1)
ـــــــــــــــــــ
1-حوادث الایام، صفحه 28.
شهادت 72 تن از اصحاب و بنى هاشم باامام حسین(علیه السلام)
از جمله شهداء کربلاء، جناب عباس بن على(علیه السلام) است که چهارمین پسر نامدار حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) و بزرگترین اولاد ام البنین مى باشد. کنیه ایشان ابوالفضل و لقبشان سقّا است. این بزرگوار در سن 34 سالگى در سال 61 هجرى قمرى بدست زید بن ورقاء وحکیم بن طفیل طائى به شهادت رسیدند.
مادر ایشان فاطمه دختر حزام بن خالد کلابى بود که بعدها به ام البنین شهرت یافت. این خاتون چهار پسر داشت به نامهاى عباس ـ عثمان ـ عبد الله اکبر که هر چهار نفر در کربلاء شهید شدند.
از دیگر شهداء جناب ابوالحسن على اکبر است که شبیه ترین فرد به پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود ایشان در سن 17 یا 18 یا 19 یا 27 سالگى، سال 61 هجرى قمرى در کربلاء به شهادت رسید.
شجاعت ایشان وصف ناپذیر بود، چنانکه در روز عاشورا با اینکه عطش بى تابشان کرده بود چندین نفر را به جهنم واصل کرد.
مرة بن منقذ شمشیرى بر فرق نازنینش زد که طاقت نشستن روى اسب را از ایشان گرفت، حضرت خود را بر گردن اسب انداخت و در این هنگام دشمنان بدنش را پاره پاره کردند و او را به شهادت رساندند. مدفن شریف ایشان زیر پاى پدر بزرگوارشان حضرت امام حسین(علیه السلام) مى باشد. از دیگر شهداى کربلاء طفل شیر خواره امام حسین(علیه السلام) حضرت على اصغر است .
امام حسین(علیه السلام) دید که على اصغر(علیه السلام) از شدت عطش مى گرید، ایشان را به دست گرفت و مقابل اشقیاء آورد و فرمود: اى لشکر اگر بر من رحم نمى کنید بر این طفل رحم نمائید. امام حسین(علیه السلام) هنوز سخنانش به اتمام نرسیده بود که حرمله لعین تیرى به سمت حضرت على اصغر(علیه السلام) رها کرد که از یک گوش تا گوش دیگر را پاره نمود و ایشان را به شهادت رساند
جناب حُرّ نیز از دیگر شهداى کربلا است که پس از آگاهى از حقانیت امام حسین(علیه السلام) به محضر ایشان مشرف شد و طلب بخشش کرد. حضرت قبول نمودند. حُرّ از محضر امام حسین(علیه السلام) اجازه جنگ خواست; امام(علیه السلام) به او اجازه دادند. وى با امام وداع نمود وبر لشکر سیاه دل حمله کرد، چندین نفر از لشکر و بزرگان لشکر عمر بن سعد را به درک واصل کرد. سپاهیان عمر سعد ضربه اى بر سر حر وارد آوردند که جناب حر به زمین افتاد و به شهادت رسید.(1)
ـــــــــــــــــــ
1- حوادث الایام، صفحه 28.
سپردن سر امام حسین(علیه السلام) به خولى
عمر بن سعد پس از شهادت امام حسین(علیه السلام)، سر مبارک آن حضرت را به خولى سپرد و سرهاى دیگر را تمیز کرد و به همراه شمر بن ذى الجوشن و قیس بن اشعث و عمرو بن الحجاج در روز عاشورا نزد ابن زیاد فرستاد.
عمر بن سعد بقیه روز دهم و شب یازدهم و روز یازدهم تا وقت زوال در کربلاء ماند و بر کشتگان خویش نماز خواند و همگى را دفن کرد.(1)
ـــــــــــــــــــ
1-حوادث الایام، صفحه 38.
يکشنبه ششم 10 1388

گوهر اشک عزای تو به هر کس ندهند . . .

پیامبر عظیم‌الشان اسلام(ص) فرمود:

حسین(ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است

و در روایت دیگری نقل شده است که پیامبر اعظم(ص) فرمود: حسین از من است و من از حسین. خدای تعالی دوستدار حسین(ع) را دوست می‌دارد(۱) و در روایتی دیگر آمده است که روزی امام حسین(ع) بر جد بزرگوارش وارد شد.

رسول گرامی اسلام(ص) او را روی زانوی مبارکش نشاند و فرمود: همانا شهادت حسین(ع) آتشی در دل مومنین برافروخته که هرگز خاموش نخواهد شد(۲)

 و ما امروز پس از گذشت چهارده قرن آن حرارت را در دلهای خود احساس می‌کنیم نه ما بلکه این آتش دلهای تمام انبیا و اولیای الهی را محزون نموده و اشک آنان را در عزای سالار شهیدان جاری کرده است. به شهادت تاریخ و روایات، انبیا عظام بر امام حسین(ع) گریه کردند. اولیا کرام گریه کردند. زمین و آسمان در عزای آن حضرت خون گریست.(۳)
پس از شهادت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) ائمه معصومین یکی پس از دیگری بر آن حضرت اشک ریخته و مردم را به عزاداری وا می‌داشتند. حضرت امام محمدباقر(ع) به محض حلول محرم محزون می‌شد و علی‌رغم شرایط بسیار سخت سیاسی که حکومت جور ایجاد کرده بود به ذکر عزاداری می‌پرداخت و به شیعیانش می‌فرمود در خانه‌ها برای جدم اباعبدالله‌الحسین(ع) عزاداری کنید. شعرای عرب برای درک مصیبت و عرض تسلیت به خدمت امام می‌رسیدند.
کمیت اسدی از شعرای معروف عرب قصیده‌ای در مدح بنی هاشم خواند که امام باقر به شدت گریست و فرمود: کمیت اگر در نزد ما مالی بود به تو می‌دادم ولی برای تو همان بس که رسول خدا(ص‌)‌به حسان بن ثابت فرمود تو همیشه با روح‌القدس کمک می‌شوی تا مادامی که از ما اهل بیت حمایت کنی.

امام باقر(ع) می‌فرمود در روز عاشورا باید برای حسین(ع) گریه و ندبه کرد و هرکس در خانه‌اش بر حسین(ع) گریه کند واهل خانه همدیگر را به گریه ملاقات کنند و به یکدیگر مصیبت آن حضرت را تسلیت گویند.

دعبل خزایی می‌گوید: در مرو خدمت مولا و آقایم حضرت علی‌بن موسی الرضا(ع) در ایام محرم‌الحرام شرفیاب شدم. دیدم امام محزون و غمناک نشسته و اصحاب اطراف ایشان حلقه زده‌اند. تا مرا دید فرمود مرحبا به تو ای دعبل، مرحبا به یاور ما و کسانی که ما را با دست و زبان یاری می‌کنند. بعد برای من جا باز کرد و مرا در کنار خود نشانید. سپس فرمود ای دعبل دوست دارم که برای ما شعر بخوانی چون ایام، ایام حزن برای ما اهل بیت است و برای دشمنان ما ایام سرور. امام پرده‌ای بین ما و اهل بیتش حائل کرد، آنگاه به من فرمود: مرثیه بخوان تا مادامی که زنده‌ای. حضرت گریه کرد و اشکش جاری شد و من ابیاتی خواندم به این مضمون که ای فاطمه(س) اگر می‌دیدی که حسین بر زمین افتاده و تشنه در کنار فرات جان داده آن وقت با دست بر سر و صورت خود می‌زدی و اشک چشمت را به صورت و گونه‌هایت جاری می‌ساختی.(۴)

مقبل که مداح حضرت اباعبدالله الحسین(ع)‌است می‌گوید:
من خیلی عاشق زیارت قبر امام حسین(ع) بودم. یکی از تجار به من گفت:‌من تو را با خرج خودم کربلا می‌برم. کاروانی ترتیب دادند و حرکت کردیم ولی در بین راه، سارقها ریختند کاروان ما را سرقت کردند و من دلشکسته به گلپایگان برگشتم. یک حسینیه بود، در آن حسینیه مشغول عزاداری شدیم تا شب عاشورای حسین. شب عاشورا را گریه کردیم، سینه زدیم و روضه خواندیم. سپس من خوابیدم.

در خواب دیدم که مشرف شده‌ام به صحن و سرای امام حسین(ع.) اما یک عده خادم‌هایی که لباس سفید مخصوص دارند، مامور انتظاماتند. من آمدم درب حرم اباعبدالله حسین(ع) دیدم یکی از آن خدام دست مرا گرفت و گفت: مقبل صبر کن. گفتم:‌آقا این در خانه حسین است “هرکه خواهی گو بیا و گو برو” چرا دستم را گرفتی؟ من عاشق حسینم، می‌خواهم بروم به زیارت قبرش. یک نگاهی به من کرد و گفت: مقبل، آرام بگیر. حرم را خلوت کرده‌اند، مادرش فاطمه زهرا به زیارت قبرش آمده است.

مقبل می‌گوید: من این حرف را که شنیدم برگشتم داخل صحن، دیدم در دهلیز وسط صحن یک مجلسی است، یک گروه باوقار، یک عده مردم نورانی نشسته‌اند. من هم همان دم در نشستم. طولی نکشید دیدم یک شخصیتی که او خورشید است و دیگران ستاره وارد شد. زیر بغل‌هایش را گرفتند، قامتش خمیده، لباس سیاه تنش، همه بلند شدند، او را صدر مجلس جا دادند. سوال کردم این آقا کیست؟ گفتند: خاتم انبیاست. گفتم اینهایی که نشسته‌اند چه کسانی هستند:‌گفتند: آدم صفی، ابراهیم خلیل، موسی، نوح شیخ‌الانبیا و عیسی مسیح. گفتم که این مجلس، مجلس انبیاست. دیدم همه سرسلامتی دادند.
پیغمبر فرمودند: دیدید حسین را کشتند. سرسلامتی دادند. پیامبر سر را بلند کرد و فرمود: محتشم را بگویید بیاید برای ما روضه بخواند. گفت: دیدم یک پیرمرد قدکوتاه، عمامه ژولیده، محاسن انبوه، بلند شد آمد جلو. تعظیم کرد و یک منبر از نور گذاشتند. پیغمبر فرمود: برو بالا. پله اول و دوم و سوم و... تا پله نهم ایستاد. من گفتم: حالا این دوازده بند شعری که گفته، ببینم از کجایش شروع می‌کند. دیدم شروع کرد به خواندن این شعر:

کشتی شکست خورده طوفان کربلا
در خاک و خون فتاده به میدان کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عرش می‌رسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا


همه گریه کردند. پیغمبر رو کرد به انبیا و فرمود: دیدید حسینم را لب تشنه کشتند. آبش ندادند. محتشم خیال کرد دیگر بس است و ساکت شد. یک وقت پیغمبر فرمود محتشم بخوان. روضه بخوان، دلهای ما عقده دارد.
دیدم محتشم عمامه‌اش را زمین زد. از بالای منبر به پیغمبر عرض کرد: یا رسول‌الله، اینجا را نگاه کن واشاره کرد به گودی قتلگاه.

این کشته فتاده به هامون حسین توست
این صید دست و پا زده در خون حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون، حسین توست


یک وقت دیدم ملائکه دویدند. گفتند: محتشم بس است. پیغمبر غش کرده است. پیغمبر را به هوش آوردند. پیغمبر عبایش را برداشت با دست خودش بر دوش محتشم انداخت.

مقبل می‌گوید: دل من شکست. با خودم گفتم من هم مداح حسینم. چرا پیغمبر به من هیچ نفرمودند، اما به محتشم عبا دادند.
از مجلس انبیا بیرون آمدم. هی بر می‌گردم یک قدم پشت سرم را نگاه می‌کنم، اشکهای من جاری شد، خدایا حسین حلقه غلامی به گوش من نکرده است.
در این حال یک وقت دیدم یکی از خدام از داخل حرم می‌دود، صدا زد: بیا مقبل، مادرش فاطمه زهرا فرمود:‌مقبل برایم روضه بخواند. مقبل می‌گوید:‌من پله اول منبرایستادم و این شعر را خواندم:

نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه شاه تشنه لبان بر جدال طاقت داشت
هوا زجور مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد


یک وقت دویدند و گفتند:‌ای مقبل بس است، زهرا روی قبر حسین غش کرد.(۵)

*****

مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری در کتاب خصائص الحسینیه صفاتی برای مجالس عزاداری امام حسین(ع) بدین شرح بیان می‌فرماید: مجالس عزاداری امام حسین(ع) چهارده صفت دارد؛

۱) اول: آنکه مصلای خداوند است یعنی محل صلوات اوست بر اهلش.
۲) دوم: آنکه ملائکه در آن حاضر می‌شوند.
۳) سوم: آنکه شخص عزادار به دعای پیغمبر خدا و ائمه طاهرین صلوات‌الله علیهم فائز می‌گردد.
۴) چهارم: آنکه منظور نظر بهجت اثر حضرت اباعبدالله الحسین(ع) واقع می‌شود.
۵) پنجم:‌آنکه آن حضرت با عزادار، مخاطبه و مکالمه می‌نماید.
۶) ششم: چنین مجلسی محبوب حضرت امام جعفر صادق(ع) و دیگر معصومین (صلوات‌الله علیهم) است.
۷) هفتم: چنین مجلسی مانند عرفات است (عرفات سرزمینی است که پیامبر اعظم(ص) فرمود: در میان گناهان، گناهانی است که جز در عرفات بخشیده نمی‌شود.)
۸) هشتم: چنین مجلسی مانند مشعرالحرام است (مشعر سرزمینی است که حاجیان در آن وقوف می‌نمایند و امام صادق(ع) فرمود چنانچه حاجی در مشعر وقوف کند از گناه خارج می‌شود.)
۹) نهم: چنین مجلسی مانند حطیم است حطیم مساحت میان حجرالاسود و زمزم و مقام ابراهیم و قسمتی از حجر اسماعیل را حطیم می‌گویند. در این مکان حدود یکصد تن از انبیای الهی و از جمله حضرت آدم، نوح، صالح، اسحاق، یوسف، شعیب و... دفن شده‌اند. آنجا مکانی است که دعا مستجاب می‌شود.
۱۰) دهم: مطاف بیت‌الله است (مجالس عزاداری امام حسین(ع) حریم خانه خداست.)
۱۱) یازدهم: چنین مجلسی قبه امام حسین(ع) است.
۱۲) دوازدهم: چنین مجلسی خاموش کننده آتش‌هاست.
۱۳) سیزدهم: چنین مجلسی منبع آب حیات است (عزاداری بر امام حسین(ع) عامل رستگاری و فلاح است.)
۱۴) چهاردهم: چنین مجلسی تالی مجلسی می‌شود که ابتدای آن خلقت و انتهای آن محشر است.


بنابراین ماییم و محافل عزاداری سالار شهیدان. ماییم و صاحبان عزا و خوشا به حال کسانی که توفیق حضور در خیمه‌های حضرت اباعبدالله الحسین(ع) را پیدا کنند و در صف انبیا و اولیای خدا بر مصائب آن حضرت اشک بریزند.(۶)
شاید غم و اندوهی را که به خاطر غفلت و سرگرمی‌های دنیا معمولا به انسانها دست می‌دهد با اشک بر حسین(ع) از دل خارج نماییم و مشعل معرفت را بیش از پیش در درون خود شعله‌ور سازیم و از خرمن فیض حسینی توشه‌ای برگیریم که پیامبر اعظم(ص) فرمود:‌

حسین دری از در‌های بهشت است، هرکس با او دشمنی کند خداوند بوی بهشت را بر او حرام می‌سازد.

در محافل عزای آن حضرت غیرت، عزت،حمیت و دینمداری را از فرهنگ غنی عاشورا به غنیمت گرفته و برای دنیایی آباد و زندگی شرافتمندانه و آخرتی مورد پسند خدای سبحان از ذخایر برگرفته شده، بهره گیریم و خون پاک حسینی را در شریان‌های خود به حرکت درآوریم.


پی‌نوشتها - اسناد :
۱- کشف‌الغمه ج۱، ص۱۷۵ . عن یعلی بن مره: سمعت رسول‌الله(ص) یقول: حسین منی وانا من حسین، احب‌الله من احب حسینا
۲- خصائص الحسینیه، ص۶۷ . ان لقتل الحسین حراره فی قلوب المومنین لاتبرد ابدا
۳- کشف الغمه ج۲ ص ۱۸۳. عن اصبغ ابن نباتی عن علی (ع) قال اتینا... موضع قبر الحسین فقال علی(ع) ههنا مناخ رکابهم و موضع رحالهم و مهراق دمائهم. فتیه آل محمد(ص) یقتلون بهذه العرصه تبکی علیهم السماء والارض
۴- افاطم لوخلت الحسین مجدلا
و قدمات عطشانا بشط فرات
اذا للطمت الخذ فاطم عنده
واجریت دمع الحسین فی و جنات
۵- اشکهای همیشه جاری در مقتل حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، ص ۲۲ به نقل از گفتار وعاظ، ج۴
۶- الا وان الحسین باب من ابوبا الجنه من عائده حرم الله علیه رائحه الجنه
منبع قائم نیوز

شنبه پنجم 10 1388

 در آستانه عاشورا اعلام شد:
کربلا میزبان میلیونها عزادار حسینی

به گزارش شیعه آنلاین به نقل از مهر، در آستانه فرا رسیدن ایام تاسوعا و عاشورای حسینی، مقامهای عراقی تدابیر امنیتی را در شهرهای کربلای معلی و نجف اشرف با استقرار دهها هزار نیروی امنیتی و ایجاد هشت کمربند امنیتی در کربلا تشدید کردند.


شبکه تلویزیونی الفرات عراق گزارش داد: مقامهای عراقی تدابیر امنیتی را در شهرهای کربلای معلی و نجف اشرف با استقرار دهها هزار نیروی امنیتی و پلیس برای حمایت از زائران حسینی که جمعیت آنها در روز یکشنبه آینده همزمان با عاشورا به اوج خود می رسد، تشدید کردند.


سرلشگر الغانمی فرمانده عملیات امنیتی کربلا اعلام کرد طرح خدماتی همزمان با تدابیر امنیتی برای ارائه خدمات مختلف به زائران اجرا می شود.


وی افزود: زائرانی از کشورهای ایران، حاشیه خلیج فارس، پاکستان و کشورهای دیگر در مراسم تاسوعا وعاشورای حسینی شرکت می کنند.


الغانمی گفت : شهر کربلا که تمام هتلها و مسافرخانه های آن مملوء از زائران خارجی است با هشت کمربند امنیتی شامل جمله چهار کمربند در اطراف شهر و چهار کمربند در اطراف بخش قدیمی نزدیک به عتبات مقدسه احاطه می شود.


وی افزود : بیش از 600 نیروی زن در ایستهای بازرسی برای بازرسی از زنان و برای اولین بار نیروهای ویژه و همچنین سگهای تربیت شده پلیس در سه ورودی شهر کربلا مستقر شده اند .


الغانمی همچنین از استقرار تجهیزات و خودروهای زرهی که در نوع خود بی نظیر است و مجهز به دستگاههای کنترلی است در مناطق مختلف کربلا خبر داد.


وی خاطرنشان کرد طرح ویژه امنیتی همچنین شامل گشت زنی گشتهای ویژه با پشتیبانی امنیتی هوایی برای کنترل باغها و مناطق صحرایی به منظور جلوگیری از حملات موشکی و خمپاره ای تورریستها به زائران حسینی است.


به گفته وی، نیروهای واحد مبارزه با مواد منفجره نیز درمدت هفت روز تمام مناطق کربلا را به طور دقیق از هر گونه مواد منفجره پاکسازی کرده اند


تدابیر امنیتی در شهر نجف اشرف نیز با استقرار 26 هزار نیروی امنیتی و پلیس تشدید شده است.


به گفته مقداد الموسوی از مقامهای پلیس نجف اشرف، طرح جامعی با هماهنگی تمام نهادها و ادارات برای حمایت از شهر در ماه محرم تهیه شده است .


وی از تشکیل اتاق عملیات ویژه در کنار تامین امنیت راههای منتهی به کربلای معلی که صدها هزار نفر از ساکنان نجف و دیگر شهرهای عراق برای شرکت در مراسم عاشورا، در حال عزیمت به آن شهر هستند، خبر داد.


مقامهای محلی در کربلا پیش بینی کرده اند بیش از یک میلیون و پانصد هزار زائر در مراسم تاسوعا و عاشورا حسینی شرکت کنند.


این در حالی است که بیش از 15 زائر حسینی در حمله تروریستهای تکفیری به دسته عزاداران امام حسین(ع) در منطقه المشتل در حومه پایتخت عراق به شهادت رسیدند و دهها نفر دیگر زخمی شدند.

منبع:شیعه انلاین

شنبه پنجم 10 1388
 امان نامه براى فرزندان اُم البنین
عصر روز نهم محرم شمربن ذى الجوشن نزدیک لشگر امام(علیه السلام) آمد و صدا زد کجا هستند فرزندان خواهر من عبدالله و جعفر و عثمان و عباس (این چهار نفر فرزندان اُم البنین بودند که از قبیله بنى کلاب بود و شمر هم از همان قبیله بود از این جهت فرزند خواهر گفت) امام(علیه السلام) فرمود: جواب او را بدهید اگرچه فاسق است.
آنها نزد شمر آمدند و فرمودند: کارت چیست؟ گفت: اى فرزندان خواهر شما در امانید از طرف حسین کناره گیرى کنید و سر از اطاعت یزید در آیید. حضرت عباس(علیه السلام) صدا زد که بریده باد دستهاى تو و لعنت باد امانیکه تو آوردى، امر مى کنى دست از مولاى خود برداریم و به اطاعت ملعونان در آئیم، ما را امان مى دهى و پسر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را امان نیست، شمر غضبناک شد و به لشگرگاه برگشت.(1)
ـــــــــــــــــــ
1-حوادث الایام، صفحه 24.
روى آوردن لشگر عمر سعد به سوى خیمه ها
عمر سعد پس از رجوع شمر لشکر خویش را صدا زد و گفت: یا خیل اللّه ارکبى و بالجنة ابشرى، اى لشکر خدا سوار شوید و بسوى بهشت رفتن شاد شوید.
لشکر به سوى خیمه ها روى آوردند و امام(علیه السلام) در پیش خیمه سر به زانوى اندوه گذاشته و به خواب رفته بود، حضرت عبّاس(علیه السلام) خدمت امام(علیه السلام) آمد و عرض کرد: برادر لشکر به سمت شما روى آورده.
حضرت فرمود: عباس، بپرس چه شده که رو به ما آورده اند؟ حضرت عباس(علیه السلام) با 20 سوار به سوى لشکر رفت و منظورشان را پرسید، گفتند: از طرف امیر حکم صادر شده که با او بیعت کنید و گرنه با شما به جنگ مى پردازیم. حضرت عباس(علیه السلام) فرمود: بگذارید کلام شما را به امام(علیه السلام) برسانم و برگردم. عباس(علیه السلام) خدمت امام(علیه السلام) آمد و پیغام آنان را به ایشان عرض کرد. حضرت فرمود: امشب را از آنها مهلت بگیر تا به نماز و دعا و استغفار بپردازم. حضرت عباس(علیه السلام) به سمت لشکر روانه شد و در مقابل لشکر ایستاد و موعظه نمود و آن شب را مهلت خواست و لشکر عمر بن سعد به جاى خود بازگشتند. این قضیه در عصر روز نهم اتفاق افتاد.(1)
ـــــــــــــــــــ
1-حوادث الایام، صفحه
خطابه امام حسین(علیه السلام) براى اصحابش
در عصر این روز امام حسین(علیه السلام) در جمع یاران خطبه اى قرائت فرمود، و اصحاب اعلام وفادارى نمودند.(1)
ـــــــــــــــــــ
1-تقویم شیعه، صفحه 21.
سخنان امام حسین(ع) با اهل بیت و اصحابش (وقایع شب دهم)
در این شب امام حسین(علیه السلام) اصحاب و اهل بیت خود را جمع نموده و کلماتى را به آنان فرمودند. خلاصه کلمات حضرت این بود که من بیعت خود را از شما برداشتم و شما را به اختیار خود گذاشتم تا به هر جا که مى خواهید کوچ کنید. پس از فرمایشات حضرت، اهل بیت(علیهم السلام) و اصحاب کلماتى را در وفادارى و جان نثارى خود نسبت به آن حضرت ابراز داشتند.(1)
ـــــــــــــــــــ
1-تقویم شیعه، صفحه 21.
سخنان زینب کبرى(ع) با امام حسین(ع)(وقایع شب دهم)
در این شب زینب کبرى(علیها السلام) اشعار «یا دهرُ اُفٍّ لک من خلیل...» را از زبان برادرش امام حسین(علیه السلام) شنید، و هنگامى که متوجه شد فردا روز شهادت حضرت است فرمود« اى کاش مرگ مرا نابود ساخته بود و این روز را ندیده بودم» سپس بیهوش شد. امام(علیه السلام) خواهر عزیز و مکرمه خود را به هوش آوردند و مطالبى فرمودند.(1)
ـــــــــــــــــــ
1-تقویم شیعه، صفحه 21.
شنبه پنجم 10 1388

گفتگوى امام حسین(علیه السلام) با ابن سعد

در شب هفتم محرم امام حسین(علیه السلام) با عمر سعد گفتگو کرد; خولى بن یزید اصبحى چون عداوت شدیدى با امام حسین(علیه السلام) داشت، ماجرا را به ابن زیاد گزارش داد. آن ملعون نامه اى براى عمر سعد نوشت و او را از این ملاقاتها بر حذر داشت و دستور منع آب را صادر کرد.(1)
ـــــــــــــــــــ
1-تقویم شیعه، صفحه 1

بستن آب بر اهل بیت(علیهم السلام)

در روز هفتم سال 61 هجرى قمرى از ابن زیاد ملعون نامه اى به عمر سعد رسید به این مضمون: یابن سعد میان حسین و آب فرات حائل شو و کار را برایشان تنگ بگیر و نگذار یک قطره آب بنوشند، ابن سعد همان وقت عمروبن حجاج را با پانصد سوار بر شریعه موکل گرداند.
عطش بر امام و اصحاب غالب شد، امام حسین(علیه السلام) برادرش عباس را خواند و سى نفر فارس و بیست پیاده شبانه با بیست مشک به طلب آب فرستاد عمربن حجاج سر کرده موکلین آب فریاد زد: شما کیستید نافع جواب داد منم پسر عموى تو آمدم آب بیاشامم، گفت: بخور گوارا باد بر تو.
نافع گفت: واى بر تو مى گوئى من آب بخورم، حسین(علیه السلام) و اهل بیتش تشنه باشند و بمیرند، گفت: راست مى گوئى ولى به ما دستور داده اند مانع شویم، نافع به اصحاب گفت: وارد فرات شوید و عمر هم صیحه زد مانع شوید و بجنگید، عده اى از اصحاب جنگ مى کردند و عده اى مشکها را پر مى نمودند و کسى از اصحاب امام کشته نشد و آب را به خیمه ها رساندند و اهل بیت آب خوردند.(1)
ـــــــــــــــــــ
1-حوادث الایام، صفحه 23.
پنج شنبه سوم 10 1388
 رسیدن شبث بن ربعى به کربلاء
شبث بن ربعى کوفى، یکى از دعوت کنندگان امام حسین(علیه السلام) به کوفه بود که ابن زیاد پس از حرکت کردن امام حسین(علیه السلام) به سمت کوفه، او را نزد خود خواست. وى نخست خود را به بیمارى زد ولى شبانه نزد ابن زیاد رفت و جایزه گرفت و به همراه چهار هزار نفر رهسپار کربلاء شد و روز پنجم محرم سال 61 هجرى قمرى به کربلاء رسید.
شبث بن ربعى کوفى شخصى منافق و خبیث بود، زیرا نخست از اصحاب حضرت على(علیه السلام) بود و بعد جزء گروه خوارج شد. سپس توبه کرد و بعد از مدتى براى کشتن امام حسین(علیه السلام) عازم کربلاء شد و بعد از واقعه کربلاء با مختار به طلب خون امام حسین(علیه السلام) قیام نمود، سپس در قتل مختار حضور پیدا کرد و در حدود سال 80 هجرى قمرى در کوفه درگذشت.
در بیان خباثت این مرد بى دین همین بس که وى صاحب یکى از مساجدى بود که پس از قتل امام حسین(علیه السلام) در کوفه جهت سرور و خوشحالى از کشته شدن امام(علیه السلام) تجدید بنا شده بود. مساجدى که به این منظور تجدید بنا شده بودند، عبارتند از: مسجد اشعث بن قیس ـ مسجد جریر بن عبدالله بَجَلى ـ مسجد سماک بن مخرمه ـ مسجد شبث بن ربعى.(1)
امام حسین(علیه السلام) روز عاشورا به شبث خطاب فرمود: اى شبث بن ربعى و اى حجّار بن اَبجر و اى قیس بن اشعث و اى زید بن حارث، مگر شما نبودید که براى من نامه نوشتید که میوه هاى اشجار ما رسیده و بوستانهاى ما سبز گشته و از براى یارى کردنت لشکرها آراسته ایم. در این هنگام قیس بن اشعث گفت: ما نمى دانیم چه مى گوئى لکن حکم یزید و ابن زیاد را بپذیر، حضرت فرمود: لا واللّه هرگز دست ذلت به دست شما نمى دهم و از شما هم نمى گذرم.(2)
ـــــــــــــــــــ
1-تاریخ کوفه، صفحه 46.
2-حوادث الایام، صفحه 19.
سه شنبه اول 10 1388
 تحریک مردم براى جنگ با حسین بن على(علیهما السلام)
ابن زیاد در سال 61 هجرى قمرى در کوفه بر منبر رفت و معاویه و یزید را ستود و اظهار مسلمان بودن کرد و مردم را به جنگ با امام حسین(علیه السلام) تحریک نمود.(1)
ـــــــــــــــــــ
1- حوادث الایام، صفحه 16.
دوشنبه سیم 9 1388
 ورود عمر سعد به کربلا
سعد بن ابى وقاص با خاندان رسول اکرم(علیهم السلام) رابطه خوشى نداشت حتى در شوراى عمر حق رأى را به عبدالرحمن بن عوف داد و بعد از کشته شدن عثمان با حضرت على(علیه السلام)بیعت نکرد. پسرش عمر بن سعد راه پدر را ادامه داد و با این خاندان که هادى امت بودند رابطه خوبى نداشت، ابن زیاد ملک رى رابه عمر سعد داده بود. چون ابن زیاد از خبر ورود امام حسین(علیه السلام) به عراق مطلع شد، قاصدى نزد عمر فرستاد که اول به جنگ حسین بن على(علیه السلام) برود و او را بکُشد سپس به سمت شهر رى روانه شود.
عمر سعد نزد ابن زیاد آمد و گفت: مرا عفو نما. وى گفت: عفو مى کنم لکن ملک رى را از تو مى گیرم. عمر سعد گفت: یک شب مهلت بده. در نهایت هواى ریاست رى بر او غلبه کرد و تصمیم به جنگ با امام(علیه السلام) گرفت و روز دیگر نزد ابن زیاد آمد و قتل امام حسین(علیه السلام)را عهده دار شد. ابن زیاد با لشکرى عظیم او را به کربلا روانه کرد، تا اینکه که روز سوم محرم وارد کربلا شدند.
ابن قولویه در صفحه 74 از کتاب «کامل» و طبرسى درصفحه 134 از کتاب «احتجاج» به سندهاى معتبر از اصبغ بن نباته و غیره نقل کرده اند که روزى حضرت على(علیه السلام) بر منبر کوفه خطبه مى خواند و مى فرمود: آنچه مى خواهید از من بپرسید پیش از آنکه مرا نیابید. پس به خدا سوگند هر چه سوال کنید از خبرهاى گذشته و آینده به شما خبر مى دهم. سعد بن ابى وقاص پدر عمر سعد برخاست و گفت: یا امیر المؤمنین خبر ده مرا که در سر و ریش من، چقدر مو است.
حضرت فرمود: که رسول خدا(علیهم السلام) خبر داده که در بن هر موئى از تو شیطانى است که ترا گمراه مى کند و در خانه تو فرزندى است که فرزند من حسین(علیه السلام) را شهید خواهد نمود و اگر خبر دهم عدد موهاى تو چقدر است باز مرا تصدیق نخواهى کرد، لکن به آن خبرى که گفتم حقیقت گفتار من ظاهر مى شود.
ناگفته نماند در آن وقت عمربن سعد کودکى بود که تازه راه مى رفت بعضى مى گویند در کربلاء تقریباً 23 سال داشت ولى بعضى قائلند 36 ساله بود، سعد بن وقاص در سال 75 هجرى قمرى در سن 74 سالگى مُرد و در بقیع دفن شد.(1)
ـــــــــــــــــــ
1-حوادث الأیام، صفحه 15.
نامه امام حسین(علیه السلام) براى اهل کوفه
در این روز امام حسین(علیه السلام) براى بزرگان کوفه نامه اى نوشتند و آن را به قیس بن مسهَّر صیداوى دادند که به کوفه برساند. مأمورین در بین راه، قیس را گرفتند، و پس از آنکه او بر ضد یزید و ابن زیاد سخن گفت، او را به شهادت رساندند.(1)
ـــــــــــــــــــ
1-تقویم شیعه، صفحه 17
يکشنبه بیست و نهم 9 1388

 اداب خواندن زیارت عاشورا

“ یا اَیهاالذینُ امنوا اِتَقوالله وابتَغوا ِالیه الْوسیلَه َو جاهدوا فیِ َسبیله لَعلَکُم تٌفْلِحون 

 

(سوره مائده آیه 35)

 

 

خاکساری و عرض حاجات به آستان مقدس چهارده کوکب منوّر آسمان ربوبی سفارش و تأکید بزرگان ما بوده

 

که به عنوان راهگشای مصائب و دشواریهای مادی و معنوی و دست یافتن بر فراز قله های معرفت یاری دهنده

 

مومنان و متقیان است.

 

 

در این راستا یکی از نافذترین و چشمگیرترین دریچه های رهائی از بند مشکلات دنیوی و اخروی دریاچه ای

 

است مملوّ از امواج پرتلاطم عشق به خاندان نبوی به نام زیارت عاشورا. که رحمت بی انتهای این دعای

 

شریف همواره مشمول گریختگان از دنیا و سوق داده شدگان به این سفینه رحیمی می باشد، که هر

 

عاشقی به مقتضای حال خود از سرچشمة این کوثر و فیض رحمانی سیراب شده و در این دریای وسیع شناور می گردد.

 

 

از آنجایی که در امور دنیا و آخرت برای هر امری آدابی مخصوص به خود می باشد، زیارت عاشورا نیز از این

 

قاعده مستثنی نبوده و مشتمل بر آداب و حالات مخصوص به خود میباشد , که این آداب را حضرت آیت الله

 

حق شناس از استاد فرزانه خود حضرت آیت الله العظمی بروجردی (ره) نقل می کنند که امید است

 

هدیه مبارک و گرانقدری باشد از گنجینه فیوضات اولیاءالله برای شیفتگان معرفت الهی.

 

 

 

مقدمه :

 

صد تکبیر (  لعن و سلام هر کدام یکبار )  زیارت عاشورا از اول تا ابتدای صد لعن ـ دو رکعت نماز هدیه

 

به حضرت ابا عبدالله (  صد تکبیر بعد از نماز )

 

مشروح زیارت عاشورا :

 

الف -  زیارت عاشورا از اول تا آخر خوانده شود ( لعن و سلام هر کدام صد بار )

 

ب  -   دو رکعت نماز  ( این نماز جزء زیارت است )

 

 

توضیحات :

 

1-   در طول خواندن زیارت عاشورا مراقبت از اعمال لازم میباشد .

( ترک محرمات، فعل واجبات )

 

2-   حرف نزدن بین زیارت عاشورا ( در یک مجلس خوانده شود ).

 

3-   شروع زیارت عاشورا روز چهارشنبه باشد.

 

4-  ادای صحیح عبارات زیارت عاشورا .

 

5-  به جز اهل منزل کسی از خواندن زیارت عاشورا مطلع نگردد.

 

6-  بین طلوع و غروب آفتاب خوانده شود.

 

7-  چهل روز مستمر خوانده شود و هر روز صدقه برای سلامتی آقا امام زمان

(عج) داده شود.

 

8-  بانوان در ایام خاص , خواندن زیارت عاشورا را به شخص دیگری واگذار نمایند.

 

 

در خاتمه از تمامی خوانندگان عزیز التماس دعای فراوان داریم.

منبع قائم نیوز

شنبه بیست و هشتم 9 1388
روز دوم محرم - سال 61 هجرى قمرى
ورود امام حسین علیه السلام به سرزمین کربلا.

امام حسین علیه السلام پس از آن که با دعوت مردم کوفه و نامه هاى فراوان و پى در پى آنان روبرو شد، تصمیم به هجرت از مکه به سوى کوفه گرفت .

با این که برخى از آشنایان و بزرگان مدینه ، مانند محمد حنفیه ، عبدالله بن عباس ، عبدالله بن جعفر و عبدالله بن عمر، آن حضرت را از سفر به کوفه بر حذر کرده بودند و با دلایلى چند، تلاش کردند که وى را منصرف کنند، با این حال امام حسین علیه السلام سفر به کوفه را براى خویش تکلیف فرض ‍ کرد و به آن اقدام نمود.

امام حسین علیه السلام در روز ذى حجه سال 60 قمرى به قصد کوفه ، از مکه خارج گردید. قافله امام حسین علیه السلام پس از رسیدن به سرزمین عراق ، در منزلگاه ((شراف )) با سپاه یکهزار نفرى حر بن یزید ریاحى که از سوى عبیدالله بن زیاد براى تعقیب و یا نبرد امام حسین علیه السلام ماءموریت یافته بود، مواجه گردید و از آن پس ، مسیر تاریخ به سوى دیگر کشیده شد.

حر بن یزید که در پى نامه هاى روزانه عبیدالله ، امام حسین علیه السلام را کنترل کرده و در مراقبت کامل خویش داشت ، بنا به فرمان عبیدالله بن زیاد، آن حضرت را از مسیر اصلى به صحراى خشک و غیر آباد کشانید. تا این که در روز پنج شنبه ، دوم ماه محرم سال 61 قمرى در سرزمین کربلا، راه را بر امام حسین علیه السلام بست و از ادامه حرکت آن حضرت ، ممانعت به عمل آورد. امام حسین علیه السلام همین که متوجه شد، آن سرزمین ، کربلا است ، فرمود :اللهم انى اعوذبک من الکرب و البلاء
پس فرمود: این موضع کرب و بلاء و محل محنت و عنا است ، فرود آئید که اینجا منزل و محل خیام ما است . این زمین جاى ریختن خون ما است و در این مکان واقع خواهد شد قبرهاى ما. خبر داد مرا جدم رسولخدا (ص ) باینها. پس در آنجا فرود آمدند. دستور داد آن جا خیمه گاه و منزلگاه دایمى خویش قرار دهند. چون آن حضرت پیش از این از جدش محمد صلى الله علیه و آله و سلم و پدرش امیرمؤمنان علیه السلام شنیده بود که محل شهادتش در کربلا است .

در این روز امام علیه‏السلام به اهل کوفه نامه‏ای نوشت و گروهی از بزرگان کوفه ـ که مورد اعتماد حضرت بودند ـ را از حضور خود در کربلا آگاه کرد. حضرت نامه را به "قیس بن مسهّر" دادند تا عازم کوفه شود. اما ستمگران پلید این سفیر جوانمرد امام علیه‏السلام را دستگیر کرده و به شهادت رساندند. زمانی که خبر شهادت قیس به امام علیه‏السلام رسید، حضرت گریست و اشک بر گونه مبارکش جاری شد و فرمود:

"اللّهُمَّ اجْعَلْ لَنا وَلِشِیعَتِنا عِنْدکَ مَنْزِلاً کَریما واجْمَعْ بَینَنا وَبَینَهُمْ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِکَ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیی‏ءٍ قَدیرٌ؛

خداوندا! برای ما و شیعیان ما در نزد خود قرارگاهِ والایی قرار ده و ما را با آنان در جایگاهی از رحمت خود جمع کن، که تو بر انجام هر کاری توانایی."
در این روز، سنه 605، به قول ابن اثیر وفات کرد به حله شیخ زاهد عالم ورام بن ابى فراس صاحب تنبیه الخواطر و او از بزرگان علماى امامیه و از احفاد مالک اشتر و جدامى سید ابن طاووس است .

قال السید رحمه الله فى فلاح السائل کان جدى ورام بن ابى فراس قدس الله جل جلاله روحه ممن یقتدى بفعله و قد اوصى ان یجعل فى فمه بعد وفاته فص عقیق علیه اسماء ائمته صلوات الله علیهم .

منابع :

فیض الاعلام و وقایع الایام شیخ عباس قمی ، روزشمار تاریخ اسلام سید تقى واردى

شنبه بیست و هشتم 9 1388
مرحوم «شیخ طوسى» فرموده: مستحب است شخص دهه اوّل محرّم را روزه بگیرد; امّا در روز عاشورا روزه نگیرد ولى از غذا و آب امساک نماید، و زمانى که وقت عصر فرا رسید، به مقدار کمى، تربت تناول نماید(زیرا روزه گرفتن در این روز شیوه بنى امیّه بود که به شکرانه جریان کربلاء، روزه مى گرفتند!).(1)
ـــــــــــــــــــ
1-مفاتیح نوین، صفحه 584.
شنبه بیست و هشتم 9 1388

 توصیه‌ وزارت بهداشت به عزاداران

به گزارش شیعه آنلاین به نقل از مهر، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با توجه به فرارسیدن ماه محرم و برگزاری جلسات و مراسم مذهبی و عزاداری در مساجد و تکایا و همچنین توزیع نذورات و غذا در این ایام با صدور اطلاعیه‌ای توصیه‌های به هموطنان ارائه داد.


در این اطلاعیه آمده است: با توجه به اینکه احتمال بروز بیماریهای مرتبط با غذا به ویژه بیماریهای عفونی روده‌ای در مکانهایی که به صورت دسته جمعی غذا تهیه و توزیع می‌شود بیشتر است در صورت عدم رعایت ضوابط بهداشتی مسمومیتهای غذایی نیز در این اماکن گسترده خواهد بود.


این اطلاعیه با تاکید براین که هرگونه پخت و پز باید در مکانهایی که دارای حداقل شرایط بهداشتی و مورد تایید مراکز بهداشت محل صورت گیرد می افزاید: کلیه افراد درگیر در توزیع آب، چای و غذا ضمن رعایت بهداشت فردی بایستی قبلا نسبت به دریافت کارت معاینه پزشکی اقدام کنند و همچنین توزیع غذاها در ظروف یکبار مصرف گیاهی صورت گیرد.


در ادامه این اطلاعیه آمده است: ذبح و قربانی احشام در جلوی دسته‌های عزاداری و یا در محل تکایا و مساجد باید با هماهنگی سازمان دامپزشکی و در شرایط بهداشتی صورت گیرد به نحوی که خونابه آنها پخش نشود.


در این اطلاعیه بر لزوم استفاده از مواد غذایی سالم و بهداشتی، فرآورده‌های دامی با کشتار مجاز و یا بسته بندی شده مورد تایید وزارت بهداشت و سازمان دامپزشکی، استفاده از نمکهای بسته بندی یددار تصفیه شده، سبزی و سالاد سالم ‌سازی شده و آب آشامیدنی سالم تاکید شده و آمده است: توزیع آب، شربت و یا شیر در بین دسته‌های عزاداری و یا در مراسم با لیوان یکبار مصرف گیاهی صورت گیرد و از ورود لیوان و پارچ به داخل ظروفی که آب و شربت داخل آن است جلوگیری شود.


در ادامه این اطلاعیه بر ضرورت رعایت ایمنی مراکز و اماکن برگزاری مراسم تاکید شده و آمده است: تهیه و نصب وسایل اطفاء حریق به منظور کنترل و جلوگیری از آتش‌سوزی‌های احتمالی ضروری است.


در اطلاعیه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی خاطرنشان شده است ضمن نصب تابلوهای ممنوعیت استعمال دخانیات و جمع‌آوری زیرسیگاریها در اماکن برگزاری مراسم، از استعمال مواد دخانی در محل‌های مسقف جلوگیری شود.

شیعه آنلاین

شنبه بیست و هشتم 9 1388
دهه اول محرم الحرامزمان: از پنج شنبه 26 آذرماه شب اول محرم لغایت عصرعاشورا از ساعت 14:30مکان: تهران- شمیران- چیذر - جوار بارگاه امام زاده علی اکبر(علیه السلام) و شهدای دفاع مقدسسخنران: حجت الاسلام والمسلمین محمود ریاضتمداح: حاج محمود کریمی 
جمعه بیست و هفتم 9 1388
 1ـ عروج حضرت ادریس(علیه السلام) به آسمان بالا
در این روز حضرت ادریس پیغمبر(علیه السلام) به آسمان بالا برده شده. آن حضرت بعد از وفات حضرت آدم(علیه السلام) به مدت دویست سال مبعوث به رسالت شد. بااینکه حضرت ادریس داراى سلطنت و نبوت بود ولى در مسجد سهله اقامت داشت، ایشان اولین کسى است که با سوزن لباس دوخت و با قلم نوشت و شهرهاى بسیارى در جهان بنیان نمود. «هرمان» از بناهاى آن حضرت مى باشد که در غرب مصر است; آن دو بناى عظیم است به شکل مربع مخروط، که مشتمل بر چها مثلث است هر ظلعى تا ظلع دیگر چهارصد ذراع مسافت دارد و ارتفاع هر یک از آن نیز چهارصد ذراع است، این بنا در شش ماه به پایان رسیده(2)
2ـ مستجاب شدن دعاى زکریاى پیغمبر(علیه السلام)
زکریا(علیه السلام) (پیغمبر بنى اسرائیل) فرزندى نداشت. همواره از خدا طلب اولاد مى کرد و عرض مى نمود: پروردگارا استخوانم سست و موهایم سفید شد، فرزندى به من عنایت فرما تا وارث من و آل یعقوب(علیه السلام) باشد. دعاى آن حضرت در این روز به هدف اجابت رسید. خطاب شد: اى زکریا! ترا به پسرى که اسمش یحیى است بشارت مى دهیم، ولى زکریا با تعجب عرض کرد: من پیرم و عیالم عقیم شده. بواسطه ملکى جواب رسید: این بر من آسان است. و یحیى از مادرى به نام «ایشاع» خاله مریم، روز نهم رمضان متولد شد. یحیى خاله زاده مریم بنت عمران بود.

بعد از حضرت زکریا(علیه السلام) پسرش حضرت یحیى(علیه السلام) در کودکى کتاب و حکمت را از او به ارث برد، چنانکه خداوند مى فرماید: (یا یَحیى خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّة وَ آتَیناهُ الْحُکْمَ صَبیّا)«بگیر کتاب را به قوّتیکه بتو دادیم و به او حکم نبوت را در زمان کودکى دادیم و سلام خداوند بر او باد روزیکه زاده شد و روزیکه خواهد مرد و روزیکه زنده مبعوث خواهد گشت.(3)
4-رسیدن اصحاب فیل به مکه
 ابرهه یکى از سرداران لشکر نجاشى در صنعا کلیسائى زیر نظر معماران با تجربه بنا کرد و قلیس نام نهاد و مردم را از زیارت کعبه منع و به زیارت کلیسا دعوت کرد. عربى از قبیله مصر شب در آن خانه ماند و در و دیوار خانه را به نجاست آلوده کرد، طورى که بوى کثافت در فضاى خانه استشمام مى شد.
بعضى از مورخین نوشته اند: جماعتى از اهل مکه براى تجارت به حبشه رسیدند و به کلیسائى که مال عیسویان بود داخل شدند و آتشى براى گرم شدن و غذا پختن روشن کردند و موقع رفتن، آتش را خاموش نکردند، باد وزید، آتش به کلیسا سرایت نمود و آنچه در آنجا بود سوخت.
به ابرهه گزارش دادند، ابرهه تصمیم گرفت در عوض خانه کعبه را ویران کند. لشکرى جمع کرد و از نجاشى کمک خواست، او هم لشکرى به همراه چند فیل جنگى و یک فیل عظیم الجثه فرستاد.
ابرهه با لشکر حرکت کرد و روز اول محرم به مکه وارد شد. دستور داد تمام احشام اهل مکه را که در چراگاه بودند جمع نموده و به لشگرگاه ابرهه آورند.(1)
ـــــــــــــــــــ
1-حوادث الأیام، صفحه 11
5-صدور دستور گرفتن زکوة
روز اول محرم پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مأمورانى براى جمع آورى زکوة و صدقات به اطراف مدینه فرستاد و بعضى مى نویسند حکم زکوة در ماه رمضان نازل گردید.(1)
ـــــــــــــــــــ
1-حوادث الأیام، صفحه 13.
6-جنگ ذات الرقاع
در سال ششم (یا چهارم) هجرى قمرى قبائلى از عرب به نام غَطَفان و بنى محارب و انَمار وثعلبه در چند فرسخى مدینه سکونت داشتند، تصمیم گرفتند مدینه را محاصره کنند. پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله) با خبر شد و از مدینه با لشکرى که در حدود چهارصد یا هفتصد نفر بودند، حرکت کرد. دشمن ناگهان خود را با قواى اسلام مواجه دید، ناگزیر فرار کرده و به کوههاى اطراف پناهنده شد و زنان ایشان دستگیر شدند. لشکر اسلام سه روز در آنجا ماند، فقط یک نفر از مسلمانان انصار از دشمن غافل شد و به نماز ایستاد که کافرى سه تیر پى در پى بر او زد و او را مجروح نمود. چون پیغمبر(صلى الله علیه وآله) آنها را فرارى و از هم پاشیده دید، مراجعت فرمود.(1)
ـــــــــــــــــــ
1-حوادث الأیام، صفحه 11.
7-وفات جناب محمدابن حنفیّة(رحمه الله)
 
خالد ابن ولید به فرمان ابوبکر به قبیله مالک ابن نویرة به اتهام ارتداد حمله کرد. خالد مردان آنها را به ناحق قتل عام کرد و زنان آنها را اسیر نمود. در میان اسراء «خوله حنفیة» دختر جعفر ابن قیس مشهور به حنفیه اسیر گردید. در مسجد پیغمبر(صلى الله علیه وآله) با ابى بکر مناظراتى به عمل آورد، بالأخره على(علیه السلام) او را به همسرى انتخاب و بعد از ازدواج در سال 16 هجرى قمرى محمد ابن حنفیة متولد شد، وى مردى شجاع و دلاور بود و در صحنه هاى جنگ جمل و صفین شرکت داشت و با ناکثین و قاسطین جنگ مى کرد.
وى روز اول محرم سال 81 هجرى قمرى در سن 65 سالگى در مدینه منوره از دنیا رفت و در بقیع مدفون گردید و بعضى مى گویند: در طائف وفات کرد و در آنجا به خاک سپرده شد.
ایشان به علت عارضه جسمانى نتوانست در کربلاء حاضر شود.(1)
ـــــــــــــــــــ
1-حوادث الأیام، صفحه 10.
6-رسیدن امام حسین(علیه السلام) به قصر بنى مقاتل
امام حسین(علیه السلام) در روز اول محرم سال 61 هجرى قمرى در حالى که به کربلا نزدیک مى شدند به قصر بنى مقاتل رسید و در آنجا نزول فرمود. پس ناگاه، نگاه حضرت به خیمه اى افتاد، حضرت پرسیدند: این خیمه کیست؟ گفتند: خیمه عبید الله ابن حرّ جعفى است. فرمود: او را نزد من آورید. عبید اللّه در پاسخ پیام رسان امام حسین(علیه السلام) گفت: من از کوفه بیرون نیامدم مگر به سبب آنکه مبادا حسین داخل کوفه شود و من در آنجا باشم، به خدا سوگند من نمى خواهم او را ببینم و حتى نمى خواهم او هم مرا ببیند. رسول برگشت و سخنان او را نقل کرد. حضرت خودشان تشریف بردند، همان کلمات را به حضرت عرض کرد. حضرت فرمودند: اگر یارى مرا نمى کنى در صدد قتال من برمیا، به خدا سوگند هر کس استغاثه مرا بشنود و یارى نکند هلاک خواهد شد. آن مرد گفت: ان شاء اللّه چنین نخواهد شد و از سعادت همیشگى محروم ماند.(1)
ـــــــــــــــــــ
1-حوادث الأیام، صفحه 12.
7-قیام مردم مدینه علیه یزید
 
اول محرم سال 63 هجرى قمرى جمعى از اهالى مدینه به رهبرى عبد اللّه بن حنظله به شام رفتند و دستگاه کثیف یزید را مشاهده نمودند. سپس به مدینه مراجعت کرده و مردم را از وضعیت دربار یزید آگاه ساختند. همگى یزید را خلع و به سرپرستى عبد الله بن حنظله بر یزید قیام نمودند. یزید از این ماجرا با خبر شد و مسلم بن عقبه را با بیست هزار سرباز به مدینه فرستاد، و دستور داد که آنها را سه بار یا سه روز به اطاعت من دعوت کن. اگر قبول نکردند، سه جان و مال و ناموس آنان را بر لشکر حلال کن و هر چه مى توانى غارت و قتل به عمل آور.(1)
ـــــــــــــــــــ
1-حوادث الایام، صفحه 12.
جمعه بیست و هفتم 9 1388
1-خواندن قران 
خواندن هفت مرتبه سوره «حمد».(3)
2-روزه
در روایتى از امام رضا(علیه السلام) نقل شده که «هر کس این روز را روزه بگیرد، و حاجت خویش را از خدا بخواهد، خداوند دعایش را به اجابت خواهد رساند، این روز همان روزى بود که حضرت زکریّا(علیه السلام) از خداوند فرزندى را طلب کرد و خداوند دعایش را به اجابت رساند و یحیى(علیه السلام) را به وى عنایت فرمود».(4)

و از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است که هر کس این روز را روزه بدارد، خداوند، دعایش را اجابت مى کند، همان گونه که دعاى زکریا(علیه السلام) را اجابت نمود.(5)
3-نماز
خواندن دو رکعت نماز اوّل ماه به این ترتیب که در رکعت اوّل بعد از «حمد» سى مرتبه سوره «توحید» و در رکعت دوّم بعد از «حمد» سى مرتبه سوره «قدر» خوانده شود و پس از اتمام نماز صدقه اى در راه خدا داده شود; هر کس این عمل را انجام بدهد، سلامت خود را در این ماه از خداوند متعال گرفته است.(6)

از امام على ابن موسى الرّضا(علیه السلام) نقل شده است که رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) روز اول محرم، دو رکعت نماز مى خواند و پس از نماز دست ها را بلند مى کرد و سه بار دعائى راکه در جلد 95 بحارالانوار، صفحه 333، و کتاب اقبال الاعمال، صفحه 553، آمده، و ابتداى
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-اقبال الاعمال، صفحه 545.

2-مفاتیح نوین، صفحه 582.

3-مفاتیح نوین، صفحه 579.

4-مفاتیح نوین، صفحه 583.

5-عروة الوثقى، جلد 2، صفحه 243; وسائل الشیعه، جلد 7، صفحه 347.

6-مفاتیح نوین، صفحه 579.


صفحه 5


آن چنین است:

الّلهُمَ اَنتَ الاِلهُ القَدیمُ، وَ هذِهِ سَنَةٌ جَدیدَةٌ، فَاَسئَلُکَ فیهَا العِصمَةَ مِنَ الشَّیطانِ، وَ القُوَّةَ عَلى هذِهِ النَّفسِ الاَمّارَةِ بِالسُّوءِ... «خدایا توئى معبود ازلى، این سال جدید است، در این سال از تو مى خواهم سالم ماندن از شرّ شیطان و نیروى بر این نفس که پیوسته مرا به گناه فرمان مى دهد...»، قرائت مى فرمود.(1)
جمعه بیست و هفتم 9 1388

بازدلم غم گرفت دوباره ماتم گرفت
ماه محرم آمد تمام عالم گرفت
*******
دیباچه ی عشق و عاشقی باز شود
دلها همه آماده ی پرواز شود
با بوی محرم الحرام تو حسین
ایام عزا و غصه آغاز شود
*******
سلام من به محرم, محرم گل زهرا
به لطمه های ملائک, به ماتم گل زهرا
*******
بر سینه ی من نوشته بین الحرمین
نصف قلبم با ابالفضل،نصف دیگر با حسین
*******
دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم
بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست
دامان حسین اگر نگیرم چه کنم
*******
کاش بودیم آن زمان کاری کنیم
از تو و طفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی می شدیم
در رکاب تو فدایی می شدیم



باز محرم رسید، ماه عزای حسین
سینه‌ی ما می‌شود، کرب و بلای حسین
کاش که ترکم شود غفلت و جرم و گناه
تا که بگیرم صفا، من ز صفای حسین
*******
محرم آمد و ماه عزا شد
مه جانبازی خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگویید
دوباره شور عاشوار به پا شد
*******
آبروی حسین به کهکشان می ارزد
یک موی حسین بر دو جهان می ارزد
گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست
گفتا که حسین بیش از آن می ارزد
*******
ماه خون ماه اشک ماه ماتم شد
بر دل فاطمه داغ عالم شد
*******
پرسیدم:ازحلال ماه، چراقامتت خم است؟
آهی کشیدوگفت:که ماه محرم است
گفتم: که چیست محرم؟
باناله گفت:ماه عزای اشرف اولادآدم است
*******
با آب طلا نام حسین قاب کنید
با نام حسین یادی از آب کنید
خواهید مه سربلند و جاوید شوید
تا آخر عمر تکیه بر ارباب کنید
فرا رسیدن ماه محرم تسلیت باد
*******
عالم همه قطره اند و دریاست حسین
خوبان همه بنده اند و مولاست حسین
عزاداریتان مقبول



در کلاس عاشقی عباس غوغا می کند
در دل هر عاشقی عباس مأوا می کند
هر کسی خواهد رود در مکتب عشق حسین
ثبت نامش را فقط عباس امضا می کند
*******
قیامت بی حسین غوغا ندارد
شفاعت بی حسین معنا ندارد
حسینی باش که در محشر نگویند
چرا پرونده ات امضاء ندارد
*******
کاش بودیم آن زمان کاری کنیم
از تو و طفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی می شدیم
در رکاب تو فدایی می شدیم
*******
اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد
دل را حرم و بارگه خون خدا کرد
*******
برای باغبان یاس آفریدند
علی را أشجع الناس آفریدند
وفا داری و مردی و شجاعت
یکی کردند و عباس آفریدند
*******
به یکتایی ، قسم یکتاست عباس
به مردی شهره دنیاست عباس
اگر چه زاده‌ ام‌البنین است
ولیکن مادرش زهراست عباس
*******
عالم همه محو گل رخسار حسین است
ذرات جهان درعجب از کار حسین است
دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش
یعنی که خدای تو عزادار حسین است
*******
اشکم ز هجر روی تو خوناب شد حسین
مویم ز غصه رشته ی مهتاب شد حسین
هر جا کنار آب نشستم ز داغ تو
از بس که سوختم جگرم آب شد حسین



السلام ای وادی کرببلا
السلام ای سرزمین پر بلا
السلام ای جلوه گاه ذوالمنن
السلام ای کشته های بی کفن
*******
همواره تجّسم قیام است حسین (ع)
در سینة عاشقان ، پیام است حسین (ع)
در دفتر شعر ما ، ردیف است هنوز
دل چسب‌ترین شعر کلام است حسین (ع)
*******
الحق که به ما درس وفا داد حسین (ع)
هر چیز که داشت بی‌ریا داد حسین (ع)
یعنی که تأملی کنید ای یاران !
آن هستی خود زکف چرا داد حسین (ع)؟
*******
بر نیزه ، سری به نینوا مانده هنوز
خورشید ، فرا ز نیزه‌ها مانده هنوز
در باغ سپیده ، بوته بوته گل خون
از رونق دشت کربلا مانده هنوز
*******
عطری که از حوالی پرچم وزیده است
ما را به سمت مجلس آقا کشیده است
از صحن هر حسینیه تا صحن کربلا
صد کوچه بازکنید محرم رسیده است
*******
کربلا دارالنعیم زینب است
کعبه خود تحت حریم زینب است
عمر زینب فخر مولا بود و بس
او به زهرا المثنی بود و بس
*******



• راه حسین، کوتاهترین راه رسیدن به بهشت است.
• خون جاری عاشورا، تا ابدیت در رگ و ریشه آزادگی جاری است.
• حسین، میزان سنجش صداقت آدمی است و قبول ولایت حسین، براتِ آزادی انسان از جهنم پلیدیهاست.
• عاشورا، عاشقانه ای آرام در قلب واقعه کربلاست.
• حسین، زیباترین نامی است که در شناسنامه بشر نوشته اند.
• عاشورا، صحنه نمایش فراگیر و فشرده تمامیت کارزار خوبی و بدی است.
• عاشورا، عرضه اثبات ظفرمندی انسان خداگونه بر سپاه ابلیس است.
• حسین، تفسیر بعثت، ترجمان نبوت و معنای امامت است.
• عاشورا، تداوم رسالت انسان در پهنه خلقت است.
• عاشورا، شراره عشق حق است که بر جان عاشقان حسین فرو می ریزد.
• ای خدا! جوششِ چشمه های عاشورا را در قلب ما جاری کن، و دل های ما را از زلال مهرش سیراب گردان.
• محرم، ماه محرم شدن در پیشگاهِ خدا و مَحرم شدن، با حسینیان است.
• عاشورا، انفجاری از نور بود و تابشی از حق، که بر اندیشه ها تجسم کرد.
• عاشورا، قرارگاه عشق است و پناهگاه عاشقان. کیست که از این معبر عبور کند و قرار و پناه نگیرد؟
• عاشورا، تکلیف است و عاشورایی شدن عمل به تکلیف.
• هیچ نقطه ای در هویت هستی نیست که از حرکت و شعر و شعور عاشورایی خالی باشد.
• عاشورا، از جاذبه ها دل کندن و به جذبه دوست رسیدن است.
• محرم، ماه تجدید حیات بشریت است.
• عاشورا یک نیم روز بیش نیست که در آن، شهادت به روشنی بر سر تکلیف خویش ایستاده است.
• شهادت، طرحِ کربلاست و اسارت، شرح آن!
• این شمعِ وجودِ حسین است که محفلِ محرم را پیوسته روشن نگاه می دارد.
• حسین، نام آورترین نام و نامدارترین سردار بر چکاد روشنی هاست.



• حسین، تندیس ایمان و عشق الهی است.
• عاشورا، مجمعِ عمومی حماسه سازان هستی است.
• حسین(علیه السلام) ، آرزوی جویندگان و آبروی یابندگان است.
• محرم، حریم حرم خدا و حرمت سنت حسین(علیه السلام) است.
• کربلا، عمیق ترین زخمی است که بر پیکر زمین نشسته، و رساترین فریادی است که در دهلیز تاریخ پیچیده است.
• نخل ها، از سنگینی داغ تبار علی(علیه السلام) خمیده اند.
• حسین(علیه السلام) ، حماسی ترین شاهنامه جهان است.
• عاشورا، بغضِ گریه را می شکند و جام سینه را از خون لبریز می کند.
• محرم، ماه آمیختگی با حسین و آموختگی از حسین است.
• محرم، تنها ماهی است که در تقویم ها با سرانگشت خونین ورق می خورد.
• تاسوعا، مقدمه جان‌فشانی و عاشورا، سرفصل دلباختگی در محضر حسین(علیه السلام) است.
• برای شناخت و معرفت حسین(علیه السلام) ، باید از مرزِ تاسوعا و عاشورا گذشت.
• حادثه عاشورا، کمر تاریخ را شکست و ماندگارترین باور را بر پهنه زمان نگاشت.
• در نهمین منزل از ماه عاشقی، سیل اشک را به میهمانی خون دلِ دهمین منزل فرا می خوانیم.
• کربلا چرا تشنه ای؟ این اشک زلال و شیرین نسل هاست که قطره قطره بر پهنای گونه دلت می بارد.
• محرم، سیاه پوش لحظه های عاشوراست.
• نام حسین(علیه السلام) را مشعل راهمان می کنیم تا در بیراهه های پرپیچ و خم گمراهی، گم نشویم.
• خون حسین(علیه السلام) و یارانش، قبله نمای کمال و سعادت است.
• امروز، درِ بوستان‏سراىِ عاشورا، با مقتل‏خوانىِ گریه گشوده مى‏شود؛ پس «اى اشک‏ها بریزید».
• آسمان نینوا، در محضر این همه خون، از وسعت آبىِ خویش شرمسار است.
• عاشورا، جاده‏اى پر عبور براى عاشقانه‏هاى جگرسوزِ آب است.
• امروز، دل‏ها در حُسن‏ختام زیارت عاشورا، سجده سجده در خون افتاده‏اند.
• نگاه کن؛ حنجره قتلگاه، روبه‏روى آتش بوسه‏ها چه پاسخى دارد: «این کشته فتاده به هامون حسین توست».
• قدم به قدم، صداى «یا حسین» در کربلا کاشته شده است؛ مراقب باشیم روىِ حُرمت لاله‏ها پا نگذاریم!
• پررنگ‏تر از خون، حدیثى در عاشورا نوشته نشده است که دل‏هاى کربلایى آن را بخوانند.
• عطر تربت کربلا بر دوش قلم‏هاى عاشورایى نشسته است تا بنویسند: لبیک یا حسین!
• عاشورا، صحن مطهرى بود که اذن دخول آن، خون عباس(علیه السلام) است و توسل به باب الحوائج، کلید ارتباط با فلسفه عاشورا.
• عاشورا، تولد دوباره حیات آدمیّت و حماسه جاودان عشق و تجلّی زیبای توحید است.
• عاشورا، نقطه اوج ادای امانت انسان است. عاشورا، نمایش قدرتِ روح در کوران حوادث و نشانه آرامش در توفان بلاهاست.
• عاشورا، تجلی‏گاه آرامش و اطمینان نفوس مطمئنه است، مشعل فروزانِ معرفت، فرا روی انسان‏ها است.



• عاشورا، آینه‏ای است که تمامی مفاهیم انسانی را با ابعاد حقیقی‏اش در خود متجلّی ساخته است.
• عاشورا، رستاخیزی است که پرده از چهره همه زشتی‏ها می‏کشد و پلیدان را رسوا می‏سازد.
• عاشورا، گلستانی است با سَروْهای سرخ شهادت و نخل‏های ارغوانی ایثار و خون، و دانشگاهی است که هر سالک الی اللّه‏ باید آن را ببیند.
• عاشورا، طراوت جاودانه روح انسان، تجلّی یاد خدا، و جدا کننده نور و ظلمت از هم است.
• آری! از آن زمان که فریاد سرخ خون از گلوی عاشورا برخاست، پژواکی در قله‏های بلند اعصار و قرون در افتاد که تا آن سوی مرز ابدیّت طنین افکند و در سینه سوزان عاشقان ایثار و شهادت جاودانه شد.
• حنجره ها را بگشایید و نفس ها را فریاد کنید، تا سکوت کفر، عاشورا را در خود نبلعد.
• در کربلا، بهترین مسافران در بهترین مسافرتها، شهادت را به بهای حق دریافتند.
• بار حسرت عطش خاندان رسول، اکنون نیز در میان سینه فرات می جوشد و بی تابش میکند.
• چشم حق بین و گوش حق شنو و قلب روشن، توشه عاشوراییان است.
• عاشورا، مبدئی دوباره برای جان گرفتن اسلام است.
• تاریخ عاشورا، مسلمانان واقعی را معرفی کرد و نقاب از چهره ها برداشت.
• نهضت عاشورا، سیرابی حقیقت و پاسداری از امر به معروف و نهی از منکر است.
• عاشورا کشتاری خونین نیست، بلکه حقیقتی راستین برای جهانیان است.
• آن‌گاه که سرور جوانان اهل بهشت را کشتند، غم بر دل انسان تا ابد لانه کرد.
• عاشورا، منشوری است که با براده های آفتاب حسین(علیه السلام) ، عالم را سیراب می کند.
• ظهر عاشورا، میعادگاه ملاقات خداوند با سالار شهیدان(علیه السلام) است.
• روز عاشورا، وداع پرسوز و گدازترین خواهر، با عزیزترین برادر تاریخ است.
• عاشورا، یادآور مردان غیوری است که امر به معروف و نهی از منکر را ارج نهادند.
• مهم‌ترین درسی که عاشورا به جوانان می‌آموزد، پایداری است؛ پایداری در برابر ستم طاغوت‌ها.
• عاشورا تا اربعین، یادآور چهل روز خون بارش آسمان، از داغ مصیبت حسین(علیه السلام) است.
• نهضت عاشورا، پایه‌گذار تمامی نهضت‌های بر حق روزگاران است.
• عاشورا، یادآور این شعار زیباست: خون بر شمشیر پیروز است.
• عاشورا، صحنه پیکار تمامی ایمان در برابر تمامی کفر است.
• عاشورا، یادآور جوان مردانی است که تاریخ سال‌ها بعد این جوانان را در دفاع مقدس دوباره به چشم دید.
• روز عاشورا، روز به بار نشستن «خون» در سوگ پرپر شدن گل های محمدی است.
• روز عاشورا، روز استقامت در دین، به بلندای «صراط مستقیم» است.
• روز عاشورا، روز تماشای چگونه مردن برای آموختن چگونه زیستن است.
• روز عاشورا، روز مُحرِم شدن در حرم مُحرَّم است!
• روز عاشورا، روز عاشورایی شدن حق جویان و حق طلبان است.
• روز عاشورا، روز انجام بزرگترین مسئولیت «آدم» در دشوارترین شرایط است.
• روز عاشورا، روز دادن آنچه هست برای ایجاد آنچه باید باشد.
• روز عاشورا، روز پایداری و وفاداری در عصر غروب دین در روزگار بی تفاوتی-هاست!
• روز عاشورا، روز متفرق شدن دنیاطلبان و زرخواهان از محضر رهبر است.
• روز عاشورا، روز یادگیری رسم دین‌داری و آیین وفاداری است.
• روز عاشورا، روز هجرت آگاهانه و جانبازی عاشقانه در راه دوست است.
• روز عاشورا، روز انتخاب شهادت در عصر زندگی حاکمان جور است.

شیعه آنلاین

پنج شنبه بیست و ششم 9 1388
X