تنها به تو می اندیشم ای دوست و ای هم کیشم
اندیشه چنان مستم کرد از یاد خودم خستم کرد
اندیشه چو بال مهربانی است ظلم و ستمم به او روا نیست
چو بر دوبال اندیشه نشینی جز حکمت و قدرت نبینی
این تفکر برترین عبادتست به از سال ها عبادتست
چونان که خدا گفته بیندیش بدین زین کار نیابی هیچ نیش
اندیشه بود گوهر انسانیت راهی که رساندت به ابدیت
اندیشه ی من از آنت اندیشه بود از جانت
مرتضی جعفری
اونی که منو می خواست اونی که منو دوست داشت
اونی که اسمشو بهم گفت اونی که چشماش منو کشت
اونی که اسمش مهتابه با دیدنش دل من بی تابه
اونی که موهاش طلاییه رسیدن به اون مث دوراهیه
اونی که لبخندش زیباست چشم اون به رنگ دریاست
اونی که با من می خنده اونی که خیلی نانازه
درسته که اسمش مهتابه ولی مث یه ماهی توی آبه
اونی که با چشم گریون منو از غصه آورد بیرون
اونی که خوابیدمو دیدمش فرداش که بیدار شدم ندیدمش
اونی که منو دوست داشت اونی که منو تنها گذاشت
این دیگه به توربطی نداره که من بهش میگم ستاره
مرتضی جعفری
تق تق تق کیه کیه نازنینه پشت در
چیکار داره نمیدونم دوستم داره آره می دونم
چه شکلیه اون خوشگله دیوونه شدی اون حوریه
وقتی میخنده چه شکلیه اونو که نگو خیلی خوشگله
مرتضی جعفری
کوه و دریا و زمین تو عشقمی نازنین
تنگ و ماهی وآب بی تومن میشم بی تاب
واکس و فرچه و کفش برات می شم سیاووش
شعله وقوری وچایی عزیز من چقدر ماهی
دست و کاغذ وخودکار برات می شم یک مددکار
سرما و آدم و کاپشن برات می خرم یک استیشن
شارژ و موبایل و باتری بیا چت کنیم اینترنتی
ساعت و زنگ و صدا هزینه هات زیادی زده بالا
قندون وقند و دندون از فکر من نیا بیرون
مرتضی جعفری
من اونم که بدون تو میمیره من اونم که دلت پیشش اسیره
من اونم که وقتی می خوابی می بینیش من اونم که وقتی بی تابی می بینیش
من اونم که توی قلبت خونه کرده من اونم که بی تویک گل زرده
من اونم که تو فکرشی حتی یه لحظه من اونم که وقتی می بینیش دلت می لرزه
من اونم که پارودلش گذاشتی من اونم که شیشه دلشو شکستی
دل دیوونه.یار بی خونه.مرغ بی دونه اون منم
گل بی آفتاب.ماهی بی آب.شب بی مهتاب اون منم
مرتضی جعفری