از القاب و عناوینی که در قرآن به پیامبر نسبت داده شده است عبد بودن است.
(سبحان الذی اسری بعبده لیلاً من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الذی بارکنا حوله)
عبد به چه مفهوم است؟ در زمان حیات پیامبر (ص) عبد به چه کسانی اطلاق میشد؟
چرا خداوند پیامبر را با واژه عبد خطاب میکند؟ اگر به ما عبد به همان مفهوم رایج در زمان نبیاکرم (ص) بگویند غرور ما جریحهدار نمیشود؟ این موضوع قابل تعمق و بررسی است. مرحوم علامه طباطبایی در کتاب سننالنبی روایت معتبری را در حالات و اخلاق پیامبر نقل میکند که برخورد ایشان با مردم عبد گونه بوده است. آیا شأنیت و کفویت برای پیامبر مطرح نبوده است؟ میبینم مادر پنج یا شش امام معصوم (ع) شیعیان کنیز بودهاند. ]آیا کنیز در آن زمان به مفهوم کلفت بوده یا خیر؟ معلوم نیست زیرا کلفت مالک نفسش است ولی کنیز اینگونه نیست[. معاذ الله آیا شأنیت و کفویت برای امامان مطرح نبوده است؟
آیا این اخلاق در حیطة فعالیت ما حل شده است؟
اگر بتوانیم از بندهای شیطان درونی رهایی یابیم و در فضای باز و آزاد قرار گیریم شاید ما هم چنین خصوصیتی پیدا کنیم.
ممکن است این سئوال مطرح باشد که این ویژگی، مخصوص پیامبر اکرم (ص) است چه ارتباطی با ما دارد؟ باید گفت: پیامبر اسوه است ]لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه[ به خصوص برای ما که مبلغیم. همانگونه که پیامبر مبلغ بود ]و ما علیالرسول الا البلاغ[.
کونوا دعاة النّاسِ بغَیر السنتکم. رساندن پیام تنها با گفتار نیست بلکه رفتار ما باید مؤید گفتارمان باشد.
وقتی قالالصادق(ع) میگوئیم مردم به رفتار ما در گذشته و حال توجه دارند و نحوه زندگی ما در محیط اداری و خانوادگی به ذهنشان خطور میکند. لذا داشتن القاب پیامبر (ص) که در قرآن و روایات ذکر شده، ضروری است. به خصوص قرآن که قطعی الصدور است. توجه نمائیم که پیامبر (ص) چه خصوصیاتی داشته که با دارا بودن آنها، مبلغ خوبی بوده است.
پیامبر سراج است ]سراجاً منیراً[. بنده فرصت مراجعه نداشتم ببینم مگر سراج غیر منیر هم است. منیر صفت سراج است یعنی خود میسوزد و روشنایی میبخشد. ما که میخواهیم سراج باشیم آیا میسوزیم و روشنایی میدهیم!.
ذکر نکتهای برای شما لازم است که بدانیم اخیراً شخصی از نیروهای مسلح نامهای خدمت مقام معظم رهبری نوشته و به بعضیها هم به عنوان گیرنده فرستاده است از جمله مسجد جمکران (چاه عریضه).
در انتهای نامه خود را بندة خدا معرفی کرده است. قسمتی از عباراتش را برای شما میخوانم. در صورتی که عقیدتی سیاسی به جای نظارت بر چنین اعمالی و مکتبی نمودن واقعی به فکر رفاقت با مقامات و گرفتن شغل با محل سرتیپی به بالا بر روحانیون افتاده است و آنها هم جز به رتبه 17 به چیز دیگری نمیاندیشند... در آخر نامه نوشته است: آقا، من نگرانم که اگر خدای ناخواسته دشمن این کشور را مورد حمله قرار دهد با این شرایط چه فکر میکنید؟. تمام نامه را در جلسات رؤسای سا.ع برای آقایان قرائت خواهم کرد. توصیف رسولخدا (ص) به سراج بدین خاطر است که پیامبر (ص) وقتی به رسالت مبعوث میشود تمام اموال حضرت خدیجه را مصرف میکند و مقید است زندگی خود را با پایینترین قشر جامعه از نظر رفاهی تنظیم کند. رسول اکرم (ص) بعضاً از شدت گرسنگی به بدن مبارکشسنگ میبست که معدهفشرده و گرسنگی را خیلیاحساس نکند. بدین خاطر است که مالکابنانس میگفت:
«روزها میگذشت و دود از مطبخ خانه پیامبر (ص) بلند نمیشد». یعنی غذا پختن در منزل ایشان نبود. چرا پیامبر برای اینکه مبلغ خوبی باشد باید این گونه باشد؟
چرا آن آقا خدمت امام صادق (ع) میرسد و سئوال میکند یا بنرسولالله، امیرالمؤمنین علی(ع) آن گونه زندگی میکرد و شما اینچنین! حضرت در جواب (به همین مضامین) عرضه میدارد:
«امیر مؤمنان علی (ع) مسئولیت حکومت داشتند».
آیا ما مسئولیت حکومت نداریم؟ آیا رفتار ما شبیه امیرعلی (ع) است؟
از القاب مذکوره در قرآن برای پیامبر، تحجّد است، شخصیتی مثل پیامبر چه نیازی به تحجد دارد؟ امام خمینی رضوان الله تعالی علیه و مقام معظم رهبری از زمانی که بحث رهبری ایشان مطرح است، تحجد را جزء واجبات میدانند. چرا؟
مثالی بزنم (عذر میخواهم)، باطری موتور سیکلت، مقدار معینی برق میخواهد و حال اینکه باطری هواپیمای غولپیکر برق قوی میخواهد. باید شارژ شود. ما میخواهیم معنویت مردم را در دست کنیم چقدر باید شارژ شویم. پیامبر اکرم (ص) چون مبلغ است لذا خداوند متعال تحجد را برایشان واجب کرده است.
همانگونه که اهل ذکر بیان داشتهاند دو نوع ذکر داریم: 1) ذکر زبانی 2) ذکر قلبی
ذکر قلبی مهم است. در هیچ شرایطی نباید خداوند را فراموش کنیم.
در مجموعهای روحانی جدیدالورود، سربازی را به دلیل اشتباه در وضو گرفتن سیلی زد. سرباز گفت چرا میزنی؟ روحانی گفت: زباندرازی میکنی! سیلی دیگری زد. ]البته عذرش را خواستند[ آقا شما ذاکر هستید!
کجا رسول (ص) برای اشتباه در وضو گرفتن یا قرائت حمد و سوره سیلی به گوش مردم میزد. آیا شما آن لحظه در یاد خدا بودید؟!
از القاب دیگر رسول خدا (ص) مذکّر بودن است. انما انت مذکر لیست علیهم بمصیطر.
مذکر یعنی مذکر فعلی. آیا رسول خدا (ص) صرفاً با قولش مذکّر بود؟ یا با فعلش هم مذکر بود. اگر اسراف و تبذیر را مطرح میکنیم مردم توجه دارند که بنده در مقام عمل هم مذکر هستم یا خیر؟
در یکی از سفرهای خود به مجموعهای از نیروهای مسلح، در اتاق کار یکی از اعزه روحانی حضور یافتیم رایانهای که قطعاتش باز شده بود روی میز مشاهده کردم، ابتدا خوشحال شدیم از وی پرسیدم. از رایانه استفاده میکنید؟ در پاسخ گفت: بلد نیستم در این مجموعه تعدادی آوردهاند و در اتاق من هم گذاشتهاند.
گفتم: شنیدهام وقتی از عمر رایانهها سپری میشود قیمت آن تنزل مییابد. سپس ادامه دادم آیا به نظر شما نگهداری این رایانه اسراف نیست. مضاف بر اینکه سربازی هم باید برای تمییز کردن هر روز آن بکار گیرید. با این اوصاف میتوان به مردم گفت اسراف نکنید!
در قرآن صفت بشیر ابتدا ذکر شده و سپس نذیر. احتمال میدهم کلمه بشیر بیش از منذر در قرآن استعمال شده است. ما مبلغان فرهنگ اسلام باید مبشر و منذر باشیم بهشت و نعمتهایش را توصیف کنیم و همانطور جهنم. به راستی ما در این خصوص چگونه عمل کردهایم.
فاستقم کما امرت. پیامبر مامور است که میدان را خالی نگذارد. امام حسین (ع) میدان را نباید خالی کند گرچه با هفتاد و دو تن در مقابل لشکر سیهزار نفری قرار گیرد.
آقا اباعبدالله الحسین در شب عاشورا، چراغ را خاموش میکند و به یارانش میفرمایند: اگر میخواهید بروید من یک تنه میایستم، قرآن مجسم را در امام حسین (ع) میبینید. ما چگونه این روح شهامت و شجاعت را در سخنرانیها القاء میکنیم.
از جمله القاب دیگر پیامبر (ص) خلیق است. انک علی خلق عظیم. رسول گرامی (ص) عقل کل است. وارد منزل میشود و به همسرش (عایشه) میفرماید: کلمّینی حمیرا، بیا با هم حرف بزنیم، پیامبر (ص) از تفکر همسرش استفاده مینماید. علامه طباطبایی مینویسد: روزی زن مسلمان فرزندش را خدمت پیامبر (ص) حاضر نمود تا کسب برکت نماید.
کودکی که بر زانوی پیامبر نشسته بود ادرار کرد. مادر بر سر فرزند فریاد کشید. رسول خدا (ص) گفت: چرا فریاد میزنی؟ کودک است. هنگامی که کودک با آرامش ادرارش تمام شد پیامبر او را نوازش کرد و سپس برای او دعا کرد و بعد از آن پای مبارکش را آب میکشد.
پیرزنی سالخورده خدمت حضرت میرسد و سئوال مینماید و جواب را نمیفهمد پیامبر (ص) به طور مکرر برای او پاسخ را توضیح میدهد. انک علی خلق عظیم. اخلاق پیامبر باید این گونه باشد. اگر با تندی برخورد میکرد مردم از اطراف او پراکنده میشدند و لو کنت فظاً ...