5 ـ تشویق و ترغیب قلمهاى خیرخواه و اصلاح طلب اعم از نویسندگان، روزنامه نگاران و نیز سخنوران هدایتگر و آگاه کننده انسانها، براى مبارزه و رویارویى با عوامل این تهاجم فرهنگى به دو روش زیر:
الف: رسوا کردن عوامل تولید و شبکه هاى توزیع فیلمهاى مبتذل.
ب: ارشاد مردم و آگاه نمودن آنها نسبت به مضرات این گونه فیلمها، و دعوت براى مبارزه همگانى علیه فیلمهاى منحرف و ویرانگر.
6 ـ تنظیم برنامه هاى بازدارنده اى که تولید و تکثیر فیلمهاى مبتذل را متوقف سازد از قبیل:
الف: برگزارى تظاهرات و تجمعات مردمى بر ضد این گونه مفاسد، (امرنا رسول الله ان نلقى أهل المعاصى بوجوه مکفهرة)یعنى: پیامبر خدا(ص) به ما امر فرمود تا با گناهکاران با چهره اى گرفته و درهم کشیده روبرو شویم.
ب: تشکیل انجمنها و گروههاى مردمى در مراکز حساس مانند مساجد و حسینیه ها، در جهت آگاه نمودن مردم نسبت به خطرات و دستاوردهاى زیانبار فیلمهاى مستهجن.
ج: به راه انداختن راهپیمایى هاى منسجم، منظم و به دور از هرگونه خشونت در برابر سینماها و مراکزى که این گونه فیلمها را به نمایش مى گذارند و نیز برپایى اعتصاب و تحصن در داخل مراکزى که اینگونه فیلمها در آن تولید و یا تکثیر مى شود.
7 ـ دعوت از حکومتها براى آزادى عمل و اجازه به شرکتها و مؤسسات خصوصى و غیر دولتى جهت تأسیس ایستگاههاى رادیویى و تلویزیونى.
و این از اشتباهات بسیار بزرگ دولتهاى اسلامى است که تشکیلات رسانه هاى گروهى و ارتباط جمعى را فقط در انحصار خود قرار داده اند، بلکه لازم است که داوطلبان تأسیس ایستگاههاى رادیویى و تلویزیونى تشویق شوند و حتى از نظر مادى و معنوى به آنها کمک شود تا در چارچوب احکام اسلامى آزادانه به این کار مبادرت ورزند، که با ایجاد رقابت میان افراد و شرکتها مى توان برنامه هاى پخش شده از سوى ایستگاههاى رادیو و تلویزیونى را تنوع بخشید تا بینندگان را در حد زیادى از تماشاى فیلمهایى که از طریق ماهواره پخش مى شود منصرف نموده، توجه آنان را به سوى ایستگاههایى که توسط شرکتهاى خصوصى اداره مى شوند معطوف سازد.
اینکه بسیارى از مردم علاقه چندانى به برنامه هاى رادیو و تلویزیون دولتى نشان نمى دهند، به این دلیل است که آنها مى دانند تنها هدف آن برنامه ها تبلیغ از دستگاه حکومت و توجیه سیاستهاى دولت مى باشد. لذا از تماشاى برنامه هاى تلویزیون دولتى صرف نظر نموده و به برنامه هاى ایستگاههاى بیگانه روى مى آورند وآنگهى حکومتها هرقدر هم که از امکانات زیادى برخوردار باشند، نمى توانند به نحو مطلوب پاسخگوى نیازها و خواستهاى مردم باشند.
8 ـ رسیدگى همه جانبه و توجه به مشکلات و نیازهاى نسل جوان به ویژه از سنین (20 ـ 14) سال، که معمولا نیمى از افراد جامعه را تشکیل مى دهند.
و این رسیدگى از طریق ایجاد مؤسسات، وزارتخانه ها و هیئتهایى که حل مشکلات و نیازهاى جوانها را بر عهده دارند ممکن مى شود، تا اوقات فراغت آنها را پر نموده و نیازهاى فکرى، روحى و جسمى آنها را تأمین و آنان را به کارهاى سازنده وادار نمایند، مانند:
الف: به کار گماردن جوانان در ایام تعطیل در مؤسسات اقتصادى پردرآمد.
ب: ایجاد زمینه هاى کار در کارگاههاى مختلف تولیدى براى میلیونها انسان بیکار.
ج: شناسایى خلاقیتها، ذوق و سلیقه جوانان در تمام زمینه ها و تأسیس مؤسسات آموزشى از قبیل آموزش خط، نقاشى، کامپیوتر، کارهاى هنرى و تشویق جوانان به شرکت در کلاسهاى متناسب با ذوق و سلیقه خود.
د: رسیدگى و توجه خاص به دارندگان حرفه هاى علمى و فنى، بدینگونه که کارگاههاى کوچک و آزمایشگاههاى فنى در محوطه مراکز تحصیل مانند دانشگاهها، دانشکده ها و آموزشگاهها و یا در خارج از این مراکز در ابعاد مختلف علمى و فنى از قبیل برق، مکانیک و غیره تأسیس و در اختیار آنها گذاشته شود.
هـ: تأسیس استادیوم و مراکز ورزشى و نیز تشکیل تیمهاى فعال ورزشى و تشویق جوانان به شرکت در مسابقات ورزشى سالم مانند شنا، اسب سوارى، تیراندازى و غیره.
9 ـ رسیدگى به مشکلات موجود در راه ازدواج جوانان، از جمله رفع موانع، فراهم سازى زمینه ازدواج و حل مشکلات اقتصادى و مالى آنها در خصوص این مسئله، از طریق تأسیس هیئتها و صندوقهاى ازدواج و در اختیار گذاردن وامهاى درازمدت بدون بهره و یا کمکهاى بلا عوض که از سوى افراد خیّر براى این کار اختصاص مى یابد و تشویق آنها بر دورى جستن از تشریفات و تجملات در امر ازدواج، زیرا یکى از بزرگترین مشکلات اجتماعى جوانان در عصر حاضر مسئله تأخیر ازدواج آنها است که باید هرچه سریعتر به آن رسیدگى شود.
10 ـ ترویج و نشر اخلاق، فضیلت، پاکدامنى، تقوى و پرهیزکارى در جامعه، زیرا اخلاق و صفات پسندیده انسانى از مهمترین عوامل کنترل و پیشگیرى از گرفتار شدن در منجلاب مفاسد اجتماعى است، در مثل آمده:
(یک مثقال پیشگیرى، از یک قنطاردرمان و معالجه بهتر است).
آرى هرگاه، فضاى محیطى که پسرها و دخترهاى جوان در آن زندگى مى کنند سالم باشد، افراد آن محیط، سالم و صالح بار مى آیند و در مقابل هرگاه فضاى محیطى آلوده و فاسد باشد، افراد آن محیط به دلیل تماس با محیط، آلوده بار مى آیند و حتى کسانى که قصد خودسازى در محیطهاى فاسد و آلوده را دارند از فرصت کمتر و در صد موفقیت محدودترى برخوردارند.
راههاى بهسازى محیط اجتماعى عبارتند از:
الف: التزام والدین به اخلاق و فضیلت و تقوى، تا الگوى عملى شایسته اى براى فرزندان خود باشند.
ب: تطبیق پایه هاى اخلاقى و قوانین اسلامى در اجتماع مانند: راستى، درستى، مساوات و برابرى، ایثار و از خودگذشتگى، خوش اخلاقى، همکارى و همیارى در کارهاى خیر، امر به معروف و نهى از منکر و امثال آن.
ج: ترویج و تحکیم روح مشورت و نظرخواهى در جامعه و مبارزه جدى با روح استبداد و دیکتاتورى که اساس و پایه اولیه فساد و تباهى در جوامع بشرى، استبداد و خود محورى است.
چنانچه مشاهده مى شود هر اجتماعى که به فساد و تباهى کشیده شده ریشه آن استبداد بوده، زیرا سیاست استبداد همواره سرکوب کننده تمامى استعدادها، ابتکارات و خلاقیتها بوده و با گروههاى اجتماعى لایق و مخلص که در حد توان از فساد و تباهى جوانان جلوگیرى مى کنند، به جنگ برخاسته است.
علاوه بر اینکه همیشه استبداد، بنیاد اقتصادى جوامع را درهم مى ریزد و در روایت است: (من لا معاش له لا معادله) یعنى: کسى که معاش و نیازهاى زندگى او تأمین نباشد، در اندیشه معاد و آخرت نخواهد بود.
و در حدیث دیگر است:
(کادالفقر ان یکون کفرا)یعنى: چه بسا فقر و تنگدستى آدمى را به کفر مى کشاند.
ادامه دارد...