تکلیف الهى با آزادى بشر مخالفتى ندارد
با توجه به گفتار گذشته، روشن شد که بهترین قانونى که مىتواند راه بهکارگیرى آزادى را به انسان بیاموزد و او را از قید و بند شهوات و زندان طبیعت و اسارت غضب رها سازد، قانون الهى است که توسط پیامبران به بشر ابلاغ مىشود. ضمن اینکه سفارشهایى هم از قرآن و حدیث درآسان بودن دین و سخت نبودن دستورات خدا شده است: «یریدالله بکم الیسر و لایرید بکم العسر»خداوند آسانى را براى شما خواسته است و سختگیرى را نخواسته است. «و ما جعل علیکم فى الدین من حرج» خداوند در دین بر شما سختى قرار نداده است. و امام سجاد علیه السلام فرمود: «واعلم ان الله یراد بالیسر و لایراد بالعسر کما اراد بخلقه التیسیر و لم یرد بهم التعسیر»و بدان خدا را با آسانگیرى باید پیروى کرد نه با سختگیرى، چنانچه خداوند از بندگانش آسانگیرى را خواسته و سختگیرى را براى آنها نخواسته است. و همچنین قواعد عقلى، اصولى، کلامى و فقهى بسیارى که براى آسانگیرى تکالیف انسان، تشریع شده است که به عنوان نمونه، 54 قاعده را در فقه مىتوان نام برد. بنابراین، هر چند خداوند براى هدایتبشر و سعادت انسان، تکالیفى را بر عهده وى نهاده است; لیکن آزادى و حق انتخاب را از او نگرفته است و در انتخاب راه هدایت و یا چاه ضلالت، او را آزاد گذاشته است:
«انا هدیناه السبیل اما شاکرا او کفورا» ما به انسان راه را نشان دادهایم; خواه سپاسگزار باشد و یا ناسپاس.
و حتى این آزادى تا اندازهاى است که حق انتخاب دین را نیز به مردم واگذار کرده است: «لا اکراه فى الدین قد تبین الرشد من الغى فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله فقد استمسک بالعروة الوثقى لا انفصام لها والله سمیع علیم» در انتخاب دین اکراه نیست، راه رشد از گمراهى روشن و جدا شده است، پس هر کس به طاغوت کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکم چنگ زده، از آن جدا شدنى نیست و خداوند شنوا و داناست.خداوند به انسان اراده عنایت فرموده و او را آزاد گذاشته است; او مىتواند خدا را انتخاب کند یا شیطان را، آخرت را یا دنیا را، بهشتیا جهنم را، سعادت یا شقاوت را، سرافرازى یا سرافکندگى را«تریدون عرض الدنیا والله یرید الآخرة شما متاع دنیا را مىخواهید و خداوند آخرت را براى شما مىخواهد.
«و من یرد ثواب الدنیا نؤته منها»، هر کس پاداش دنیایى را بخواهد، بهرهاى از آن را به او مىدهیم. «و من یرد ثواب الآخرة نؤته منها»، هر کس پاداش آخرت را بخواهد، بهرهاى از آن را به او مىدهیم. این آیات ودیگر آیاتى که در این زمینه نازل شده است، به ما نشان مىدهد که تحمیل عقیده بر کسى مجاز نیست و اصول دین و اعتقادات باید با اندیشه و استدلال پذیرفته شود یا نه با زور و اجبار: «من کان یرید الحیاة الدنیا و زینتها نوف الیهم اعمالهم فیها»، هر کس زندگى و زیور دنیا را بخواهد، پاداش کارهاى او را در این دنیا به او مىدهیم ولیکن هر کس آخرت را بخواهد و براى آن تلاش کند، خداوند او را کمک کرده و بر پاداش او مىافزاید.
«و من کان یرید حرث الآخرة نزد له فى حرثه»، هر کس کشتزار آخرت را بخواهد، ما آن را افزون مىکنیم.
کاربرد آزادى و اراده
اراده و آزادى تا آنجا کاربرد دارد که مىتواند سبب تغییر حکم شرع شود و حکم شرع را به دنبال خود بکشد، براى اثبات این مطلب، باید به ارج نهادن شرع به سیره و بناى عقلا، عرف و عادت، سیره متشرعه و اجماع بر برخى از مبانى توجه کرد که همه نشانگر نقش بسیار مهم آزادى و اراده او در سرنوشت و نظم زندگانى و درک وظیفه شرعى است. بناى عقلا و عرف، نقش بسیار اساسى در بنیان احکام شرع دارد که بسیارى از احکام شرع در اصول وفقه بر همین پایه و اساس بنیان نهاده مىشود; مانند: حجیت ظهورات، حجیتخبر ثقه، قراردادهاى اجتماعى، پیمانها، عهدها، ازدواج، خرید و فروش، اجاره صلح، بخشش، تشخیص مفاهیم وارده از شرع، تعیین موضوع و متعلق احکام شرع و دیگر امورى که در ارتباط با احکام شرع هستند و مىتوانند احکام شرع را تغییر داده و حالت و یا موضوع حکم را عوض نمایند و در نتیجه، حکم شرع نیز عوض شود که باز کردن این عنوان و توضیح مطالب ذکر شده نیاز به بررسى بسیار زیادى دارد.
اسلام حتى پیروان سایر ادیان الهى - اهل کتاب - را نیز به رسمیت مىشناسد و به عقیده آنها احترام مىنهد. امام هادى(ع) فرمود: ما مىگوییم; خداوند بندگانش را بر کارهایشان پاداش مىدهد و با آن اراده و اختیارى که به آنها عنایت فرموده، توانایى انتخاب را به آنها داده است. فرمود ما مىگوییم، خداوند با قدرت خود، مردم را آفرید و حق انتخاب سرنوشت را به آنها عنایت فرمود. با حق انتخاب، عبادت کردن را از آنها خواسته است و به آنها امر و نهى کرده است و پیروى کردن از آنها (امر و نهى) خواسته و پسندیده است. از امیرالمؤمنین(ع) پرسیدند، با چه چیز خدایت را شناختى؟ فرمود: با توانایى تمیز دادن و حق انتخابى که خدا به من داده است و با عقلى که مرا راهنمایى مىکند.
از امام صادق(ع) پرسیدند، چرا خداوند تمامى مردم را خداشناس و پیرو حق نیافرید با اینکه مىتوانست. فرمود: اگر خداوند آنها را مطیع مىآفرید، سزاوار پاداش نبودند. اگر مردم با انتخاب خود اطاعت نکنند، بهشت و جهنم براى چیست؟ خداوند مردم را آفرید و به آنها دستور پیروى داد و از نافرمانى نهى کرد و با فرستادن پیامبران، حجت را تمام کرد و با فرستادن کتابهاى آسمانى عذر آنها را قطع نمود تا مردم، خود اطاعت را انتخاب کنند و سزاوار پاداش شوند و یا نافرمانى را انتخاب کنند تا کیفر شوند.