ولایت فقیه به عنوان یکی از مبانی فکری و اعتقادی اصولی ما در مسأله حکومت اسلمی مطرح بوده و استمرار امامت و رهبری رسول خدا و ائمه معصومین(ع) در جامعه اسلامی محسوب میگردد. اصولاً یکی از ویژگیهای بارز و مشخصههای مهم حکومت اسلامی، وجود ولایت فقیه در رهبری و رأس جامعه میباشد و بدون آن حکومت اسلامی مفهومی ندارد و به فرمایش حضرت امام خمینی(ره): «قضیه ولایت یک چیزی نیست که مجلس خبرگان ایجاد کرده باشد. ولایت فقیه یک چیزی است که خدای تبارک و تعالی درست کرده است، همان ولایت رسول الله است و اینها از ولایت رسول الله هم میترسند. »(١)
از ابتدای انقلاب تاکنون مخالفین اسلام، اعم از داخلی و قدرتای استکباری خارجی، به جد مخالف این نهاد مهم و اصلی حکومت اسلامی ـ که ارمغان بزرگ حضرت امام(ره) و انقلاب اسلامی میباشد ـ بوده و هستند. آنها از این که رهبری جامعه در اختیار یک فقیه عادل، مدیر، مدبر، شجاع، باتقوی و اسلامشناس که به دنبال حاکمیت بخشیدن به اسلام ناب محمدی(ص) میباشد، نگران هستند، آنها از ظلمستیزی و استکبارستیزی فقیه هراس دارند. آنها میدانند که وجود ولایت فقیه، تعارض جدی با ولایت شیطانی و طاغوتی آنها دارد و با حاکمیت ولایت فقیه به حاکمیت ضد اسلامیان پایان داده شده و کنار زده میشوند. امروز یکی از محورهای عمده مخالفت استکبار غرب، مخصوصاً آمریکای ستمپیشه و صهیونیسم جنایتکار با انقلاب اسلامی ایران، مخالفت شدید آنها با اصل ولایت فقیه است. این مخالفت کینهتوزانة آنها، خود دلیلی گویا بر حقانیت این اصل و تأثیر آن در مبارزه با استکبار و استثمار است. مخالفت جدی دشمنان قرآن و اسلام با ولایت فقیه و تأکید حضرت امام و مردم بر این اصل، دلیل مهم دیگری نیز دارد و آن اقتدار و اختیارات مهم و گستردة ولی فقیه است.
حضرت امام(ره) که طراح اصلی این تفکر در نظام سیاسی جمهوری اسلامی بوده و موجب تثبیت و تصویب آن در ساختار حکومت اسلامی ایران شده است، در مورد اختیارات ولی فقیه میفرماید: «اگر فرد لایقی که دارای این دو خصلت (شرایط رهبری) باشد به پا خاست و تشکیل حکومت داد، همان ولایتی را که حضرت رسول اکرم(ص) در امر ادارة جامعه داشت دارا میباشد و برهمة مردم لازم است که از او اطاعت کنند. این توهم که اختیارات حکومتی رسول اکرم(ص) بیشتر از حضرت امیر(ع) بوده یا اختیارات حکومتی حضرت امیر0ع) بیش از فقیه است، باطل و غلط است. البته فضائل حضرت رسول اکرم(ص) بیش از همه عالم است و بعد از ایشان فضائل حضرت امیر(ع) از همه بیشتر است. لکن زیادی فضائل معنوی، اختیارات حکومتی را افزایش نمیدهد... وقتی میگوییم ولایتی را که رسول اکرم(ص) و ائمه(ع) داشتند، بعد از غیبت، فقیه عادل دارد، برای هیچ کس این توهم نباید پیدا شود که مقام فقها همان مقام ائمه(ع) و رسول اکرم(ص) است. زیرا این جا صحبت از مقام نیست. بلکه صحبت از وظیفه است. ولایت یعنی حکومت و ادارة کشور و اجرای قوانین شرع مقدس، یک وظیفه سنگین و مهم است. نه این که برای کسی شأن و مقام غیرعادی به وجود بیاودر و او را از حد انسان عادی بالاتر ببرند. به عبارت دیگر ولایت مورد بحث یعنی حکومت و اجرا و اداره، برخلاف تصوری که خیلی افراد دارند، امتیاز نیست، بلکه وظیفهای خطیر است. »(٢)
این دیدگاه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز تجلی یافته است. اصل 5 قانون اساسی مقرر میکند: «در زمان غیبت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهدة فقیه عادل و باتقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است که طبق اصل یکصد و هفتم عهدهدار آن میگردد.» اصل 110 قانون اساسی نیز به وظایف و اختیارات رهبری که بسیار مهم و تعیینکننده نیز میباشد، اشاره دارد. در این اصل آمده است: «وظایف و اختیارات رهبر:
- تعیین سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام.
- نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام
- فرمان همهپرسی
- فرمندهی کل نیروهای مسلح
- اعلان جنگ و صلح و بسیج نیروها
- نصب و عزل و فبول استعفاء
الف – فقهای شورای نگهبان
ب – عالیترین مقام قوه قضاییه
ج- رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
د – رئیس ستاد مشترک
هـ ـ فرماندهی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
و – فرماندهان عالی نیروهای نظامی و انتظامی
- حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه
- حل معضلات نظام که از طرق عادی قابل حل نیست. از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام.
- امضاء حکم ریاست جمهوری پس از انتخاب مردم...
- عزل رئیس جمهور با در نظر گرفتن مصالح کشور پس از حکم دیوانعالی کشور به تخلف وی از وظایف قانونی، یا رأی مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت وی براساس اصل هفتاد و نهم.
- عفو یا تخفیف مجازات محکومین در حدود موازین اسلامی پس از پیشنهاد رئیس قوه قضاییه...»
بدین ترتیب به اهمیت و جایگاه تعیین کنندة ولایت فقیه در حکومت اسلامی پی میبریم. وجود چنین اصلی در حکومت اسلامی و دارابودن اختیارات مذکور، موجب تضمین اسلامی بودن نظام و حاکمیت یافتن قوانین و احکام شرع مقدس اسلام و رعایت منافع و مصالح ملت و کشور میشود. ولایت فقیه تضمینکنندة اسلامیت نظام و نیز حافظ استقلال و عدم وابستگی کشور به شرق و غرب میباشد. و به تعبیر حضرت امام(ره): این فقیه است که زیر بار دیگران و تحت نفوذ اجانب نمیرود و تا پای جان از حقوق ملت و از آزادی و استقلال و تمامیت ارضی وطن اسلام دفاع میکند. فقیه است که به چپ و راست انحراف پیدا نمیکند. »(٣)
این ولایت فقیه است که با انحرافات مقابله کرده و نظام اسلامی را از گرفتارشدن به انوع کجرویها باز میدارد. بنابراین زنده شدن این اصل فراموش شده و حاکمیت یافتن آن در حکومت کشور عزیز ما، دستاورد بسیار مهم و ارزشمندی از بوستان دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران محسوب میشود.
البته ولایت فقیه به مفهوم دیکتاتوری یک شخص نیست، بلکه برعکس، ولایت فقیه برای جلوگیری از دیکتاتوری است. ولی فقیه خود بیش از دیگران مقید به چارچوبها و ضوابط شرع مقدس اسلام است. در همین رابطه حضرت امام خمینی(ره) میفرماید: «شما از ولایت فقیه نترسید، فقیه نمیخواهد به مردم زورگویی کند. اگر یک فقیهی بخواهتد زورگویی کند، این فقیه دیگر ولایت ندارد... در اسلام قانون حکومت میکند. پیغمبر اکرم هم تابع قانون بود، تابع قانون الهی، نمیتوانست تخلف بکند... اگر پیغمبر یک شخص دیکتاتور بود و یک شخصی بود که از او میترسیدند که مبادا یک وقت همه قدرتها که دست او آمد، دیکتاتوری بکند، اگر او یک شخص دیکتاتور بود آن وقت فقیه هم میتواند باشد. اگر امیرالمؤمنین ـ سلام الله علیه ـ یک آدم دیکتاتوری بود، آن وقت فقیه هم میتواند دیکتاتور باشد. دیکتاتوری در کار نیست. میخواهیم جلوی دیکتاتوری را بگیریم... جلوی دیکتاتوری را ما میخواهیم بگیریم... ولایت فقیه ضددیکتاتوری است، نه دیکتاتوری. »(٤)
قانون اساسی اصولاً با شرایطی که برای ولی فقیه و رهبر در نظر گرفته است، زمینه را به گونهای فراهم کرده است که فرد صالح و واجد شرائط بتواند آن را تصدی کند. ویژگیها و خصوصیات در نظر گرفته شده، عملاً موجب میشود که ولی فقیه به هیچ وجه نتواند جنبه دیکتاتوری به خود بگیرد. اصل 109 قانون اساسی شرایط رهبری را چنین بیان میکند: «شرایط و صفات رهبر: 1- صلاحیت علمی لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه 2- عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلام 3- بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافی برای رهبری...» وجود چنین اوصافی در رهبر، یقیناً هر گونه نگرانی در مورد دیکتاتوری و سایر موارد را از بین میبرد.
پی نوشت:
١-صحیفه امام، جلد١٠، ص ٣٠٨.
٢- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، آیین انقلاب اسلامی، گزیده ای از اندیشه و آراء امام خمینی(ره)، ص ١٤٩.
٣- در جستجوی راه از کلام امام، دفتر دهم، ص ٣٦.
٤- صحیفه امام، جلد ١٠، صفحه ٣١٢و ٣١١، سخنرانی مورخ ٣٠/٧/١٣٥٨
نویسنده:مؤسسه ی فرهنگی قدر ولایت
منبع: سایت راسخون