تعداد بازدید : 26072
تعداد نوشته ها : 49
تعداد نظرات : 55
پا گذاشتی تو قلبم با دو تا چشم نازعسلی
نفهمیدم چه جوری عاشقت شدم یهویی ، الکی
قاصدک صداقتی ، فدای سادگیتم
خدای من تو هستی ، هلاک بندگیتم
عاشق خنده هاتم ، دیوونه نگاتم
صدا بزن اسممو هوا خواه صداتم
با تو می شه بهار شد عاشق روزگار شد
زمستونو طلاق داد با گلها هم دیار شد
شعر ِ رهایی سرود به فکر آزادی بود
در سفر ِ درک ِ تو منتظر ِ بادی بود
تو قبله گاه خورشید ، ساکن شهر امید
با نفس تو رقصید ، برگ درختهایِ بید
توهمیشه برایم ، مقدسی نگارم
آرزومه تو باشی هم همسرم ، هم یارم
نگار ِ من تو هستی زاده ی آسمونها
فرشته ی خدایی ، ملکه ی مهربونها
دسته ها :
چهارشنبه هفتم 4 1385