دسته
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 4163
تعداد نوشته ها : 2
تعداد نظرات : 1
Rss
طراح قالب
محمدرضا عابدي

1. نداشتن نگاه کلان و سیستمیک در عرصه مدیریّت دولت

دولت نهم ظاهراً ظرفیّت و کشش کنش در مقیاس کلانی چون اداره کشور را نداشت. استفاده از مکانیزم سعی و خطا در تخصیص منابع مالی کشور یکی از مهم‌ترین نشانه‌های این قضیه به حساب می‌آید. تلاش برای حلّ مشکلات مردم به صورت فردی و جزئی، نتیجه‌ای جز اتلاف منابع عمومی نداشت و باعث گردید تا مشکلات به صورت اساسی و پایه‌ای حل نشود.

 
2. عدم ثبات در مدیریّت‌ها

به عنوان یک اصل پذیرفته شده در تمام دنیا، استانداردی از ثبات در حوزه مسئولین و مدیران وجود دارد و تغییر مدیران، بر مبنای اصول مشخّصی صورت می‌پذیرد. در دولت نهم بدون معیارهای روشن و صرفاً بر اساس میزان سرسپردگی به قدرت مرکزی و تمکین از آن، مدیران منصوب یا معزول می‌گشتند. موضوع وقتی بغرنج‌تر می‌شود که برخی مدیران پس از حرف و حدیث فراوان از پستی معزول و مدّتی بعد در پستی دیگر منصوب می‌گشتند. عزل‌های متعدّد مدیران عالی‌رتبه در وزارت‌خانه‌ها و بانک‌ها و ... یکی از مهم‌ترین نشانه‌های این امر است که نتیجه‌ای جز ایجاد عدم اطمینان در میان مدیران و فعّالان امور ندارد. تغییر کامیونی مدیران کارآزموده صنعت و تجارت غیرهمسو با رویکردی یکسره سیاسی و جایگزینی افراد جویای نام در مدیریّت بالا تقریباً به رویّه‌ای غالب در دولت نهم تبدیل شده است.

  

3. سیاست خارجی آشفته، بدون برنامه و ماجراجو

بسیاری از کنش‌های دولت نهم در عرصه سیاست خارجی، ماهیّتی "نمایشی" و صرفاً با هدف "مصرف داخلی" صورت پذیرفت. انحراف در برداشت از انقلاب، به مفهوم بازتولید آنارشیسم و برهم ریختن نظم عمومی در مقابل دیدگاه آرامش‌طلب و اصلاحی، خسارت‌های دیر جبران‌پذیری را در عرصه منطقه‌ای و جهانی بر جای گذاشته است. در رویکرد معطوف به نتیجه نیز می‌توان آثار تخریب‌های دیرگذر را در عرصه سیاست خارجی مشاهده کرد. عمق این فجایع تا حدّی است که احتمالاً تا مدّت‌ها مهندسین جایگزین و جدید، سیاست خارجی را با مشکلات عدیده برای برگرداندن اوضاع به وضع سابق (و نه پیشرفت!!) روبرو خواهد ساخت.

  

4. عوام‌فریبی

عوام‌فریبی در کشورهایی که سیاست مدرن را تجربه کرده‌اند، عموماً بسیار کمرنگ صورت می‌پذیرد. در جوامعی که سیاست در آن‏ها مانند بسیاری حوزه‌های دیگر حالت توده‌وار خود را حفظ کرده است، امکان سوار شدن بر روی امواج احساسات پاک مردم و سپس سوء استفاده از آن میسّر است چراکه کانالی برای هدایت این احساسات در مسیر حرفه‌ای وجود ندارد و این مسئله‌ای است که در دولت نهم بیش از هر زمان دیگری پس از انقلاب اسلامی مورد استفاده قرار گرفته است.

 
5. مشورت‌ناپذیری و عدم التزام به خرد جمعی

خودرأیی یکی از آفت‌های مبنایی دکتر محمود احمدی‌نژاد به شمار می‌رود. ظاهراً او خود را در تمام زمینه‌ها اعم از اقتصاد، سیاست، جامعه‌شناسی، هنر، ورزش و ... صاحب‌نظر می‌داند و احساس نیازی به نظرات کارشناسی هیچ موافق و مخالفی جز حلقه محدود اطرافیان خود ندارد. همین عدم تمکین از خرد جمعی باعث تبدیل فرصت‌ها به تهدید و برجسته گشتن نقاط ضعف کشور و آسیب‌پذیری در مقابل بیگانگان شده است.

  

6. تشدید و تقویت نیروهای گریز از مرکز میان فعّالان سیاسیاجتماعی

ایجاد شکاف‌های کینه‌ورزانه و اساسی میان فعّالان سیاسی در هر جامعه‌ای یکی از خطرناک‌ترین عوامل تهدید منافع ملّی و ناکارآمدی سیاسی محسوب می‌شود. احمدی‌نژاد با ایجاد یک جبهه حدّاکثری از مخالفان و متّهم کردن آنان به ناکارآمدی و فساد اقتصادی و سیاسی عملاً حکومت را در معرض بی‌اعتمادی مردم قرار داد و فعّالان را بیش از پیش، از رسیدن به راه‏حل‌های حرفه‌ای در سیاست دور ساخت.

  

7. به چالش کشیدن مبانی اساسی نظام جمهوری اسلامی از جمله در مسئله جمهوریت (و دموکراسی)

محمود احمدی‌نژاد با طرح این شعار که مردم از شنیدن نام دموکراسی حالت تهوّع می‌گیرند و نیز با بسیاری از عملکردهای دیگر خود، عملاً رکن جمهوریّت و رجوع به آرای مردمی را مورد هجمه‌ای تمام‌عیار قرار داد تا بیش از پیش، نگرانی مردم و فعّالان سیاسی از گروه‌های مختلف را برانگیخته باشد. این رویکرد خطرناک در تعارض واضح با آرمان‌های حضرت امام (سلام‏الله علیه) و آرمان‌های انقلاب اسلامی در درازمدّت می‌تواند موجبات از بین رفتن تعادل سیاسی را در ساختار نظام جمهوری اسلامی فراهم آورد.

  

8. تمرکز بیشتر قدرت در فرم فردی و عدم التزام به پخش قدرت

دولت نهم برخلاف شعارهای خود بیش از هر دولت دیگری قدرت سیاسی را در خود (و شاید در خود رییس جمهور) متمرکز کرد تا عدم التزام خود به جمهوریّت نظام و حاکمیّت مردم را نشان دهد. این رویکرد که امروزه یکی از منابع فساد سیاسی محسوب می‌شود یکی از دلایل اصلی مقابله با حکمرانی خوب و انحصارگرایی متمرکز به شمار می‌رود.

  

9. عدم ارائه آمار دقیق و شفّاف از عملکرد اقتصادی دولت پس از سال 85

کمترین انتظاری که از دولت نهم که سال 84، شعار شفّافیّت را در گوش همگان فریاد می‌کرد، ارائه آمار روشن از عملکرد خویش خاصّه در زمانی که قیمت نفت و درآمد آن به صورت رؤیایی افزایش یافت، بود. امّا عملاً از سال 85 به بعد چنین آمارهایی اعلام نشد تا شبهه‌ها بیشتر از قبل دامن‏گیر دولت نهم گردد. این‌گونه است که با وقاحت هر چه تمام‌تر سرنشینان دولت نهم، منتقدان خود را به خاطر تخمین میزان درآمدها، میزان کسری بودجه و ... به باد ناسزا می‌گیرند. شاید این معنی جدیدی در شفّافیّت حکومتی است که از برکات دولت نهم محسوب می‌گردد.

  

10. انحلال ارکان مدیریّت کشور از جمله سازمان مدیریّت و برنامه‌ریزی کشور

سازمان مدیریّت و برنامه‌ریزی که سابقه‌ای طولانی در مدیریّت مالی کشور دارد، مانند بسیاری نهادهای دیگر در دولت نهم، به صورت یک‏شبه توسّط رییس‏جمهور منحل شد تا نگرانی‌ها و انتقادات بسیاری از مدیران و اقتصاددانان را برانگیزد. دلیل این عمل از سوی رییس‏جمهور بروکراسی مزاحم و ناکارآمدی این سازمان عنوان شد تا بودجه به صورت مستقیم در اختیار استانداران قرار گیرد. شکستن مانیتور جریان نقدینگی کشور در حالی صورت پذیرفت که در حال حاضر و به گزارش سازمان بازرسی کشور، انحراف‌های مالی بسیاری در گزارش‌های تفریغ بودجه سال‌های 85، 86 و 87 دیده می‏شود. ناپدید شدن بیش از 1000 میلیارد تومان تنها در یکی از سال‏ها و نیز کسری بودجه شدیدی که برای امسال پیش‏بینی می‏شود، از تبعات این اقدام کم‏سابقه رئیس‏جمهور به حساب می‌آید. جالب‌تر این‏جاست که او اخیراً این کار را از اهداف شهید رجایی می‏خواند تا دوباره از وجهه این بزرگوار سوء استفاده کرده باشد.

  

11. تعلیق یا انحلال حدود 18 شورای عالی تصمیم‌گیری در کشور از جمله شورای پول و اعتبار، شورای عالی اقتصاد

عطف به مورد قبل بسیاری از مراجع تصمیم‌گیری مدیریّت کشور به سرنوشت سازمان مدیریّت و برنامه‌ریزی کشور دچار شد تا همه تصمیمات به صورت یک شبه و بر اساس تمایلات و منویات یک‌نفره صورت پذیرد. دلیل این تصمیم، نداشتن وقت از سوی رییس‏جمهور برای شرکت در جلسات این شوراها اعلام شد امّا سؤالی که اکنون مطرح می‌شود این‏جاست که چه‏طور جناب رییس جمهور فرصت سفر استان به استان و دیدار چهره به چهره با مردم آن‏جا را دارد امّا فرصت شرکت در جلسات تصمیم‌گیری کلان مملکت را ندارد؟! امّا واقعیّت حاکی از آن است که احمدی‌نژاد هیچ گونه قید و بند الزام‌آوری از مدیریّت جمعی را نمی‌پذیرد و تک‏روی در تصمیم‌گیری‌ها برای او به یک رویّه منجر گشته است. ظاهراً ایشان مدیریّت جامعه را با اداره یک سازمان کوچک اشتباه گرفته است.

  

12. تبدیل فرصت‌های تاریخی و طلایی ایجاد شده برای ملّت ایران به تهدیدهای اساسی

قیمت افسانه‌ای نفت و درآمد سرشار آن در 4 سال گذشته، تصویب و ابلاغ اصلاحیّه اصل 44 قانون اساسی و باز شدن دست دولت در امر خصوصی‌سازی، زمین‌گیر شدن نیروها و کشورهای متخاصم ایران در منطقه، از بین رفتن تهدیدگرهای همسایه مانند طالبان و صدام و مواردی از این دست همگی فرصت‌های تاریخی در مقابل ملّت ایران بودند که از دل آن‏ها تورّم 25 درصدی، افزیش حجم دولت و شبهه خصوصی‌سازی، تصویب 4 قطعنامه علیه ایران در شورای امنیّت، تصویب دو قطعنامه در شورای عمومی و نشست ژنو در تأیید هولوکاست برخلاف نظر ایران و سیل عملیّات‌های تروریستی در مرزهای ایران خارج گشت.

  

13. تشدید فقر، گسترش فساد و تعمیق تبعیض بر اثر عملکرد نامطلوب دولت نهم

رشد سرمایه‌گذاری طیّ سال‏های 83 تا 85 از 9.79% به 0.5% در حال حاضر کاهش پیدا کرده است. رشد سرمایه‌گذاری در صنعت از 12.5% در زمان اصلاحات به 2.2% در حال حاضر کاهش پیدا کرد. تا سال 84 حدود 10% از مردم زیر خطّ نسبی فقر بودند و در سال 86 این عدد به 21% رسیده است. جمعیّت زیر خطّ مطلق فقر نیز در طیّ سال‌های 83، 85 و 86 به ترتیب 2%، 5% و 7% را تشکیل می‌دهند. بنابراین طبق آمار در چهار سال گذشته، هر سال دو درصد به تعداد فقیران ایران افزوده شده است. در رشد فساد دولتی از رده 84 به رده 121 جهان سقوط کرده‌ایم، به عبارت دیگر و با وجود این‏که اسامی مفسدین اقتصادی در جیب کت جناب رئیس جمهور قرار داشت، فساد سیستماتیک و دولتی افزایش داده شد. ضریب جینی نیز که شاخص تبعیض اقتصادی است، در این سال‌ها با افزایش روبرو است. حال سؤال این‏جاست که مگر دولت نهم با شعار فقر، فساد و تبعیض به پا نخواست؟ عملکرد فوق‌العادّه ضعیف و ناکارآمدی دولت نهم عملاً دلایل وجودی آمدن خود به صحنه را تشدید کرده است.

  

14. تحدید رکن عقلانیت در کنش‌ها

بسیاری از کنش‌های دولت نهم تنها در سخنرانی و نمایش خلاصه شد. با این وصف و بدون داشتن استراتژی، رکن کنش عقلانی کاملاً به محاق تعطیلی کشیده شد. کنش‌هایی که بسیار دوست داشتند که ایدئولوژیک وانمود گردد تا از بار سرزنش‌هایی که به واسطه غیرعقلانی بودن آن‏ها نثار دولت می‌شد، کاسته شود امّا درواقع این کنش‌ها هیچ ارتباطی به اعتقادات اسلامی و ایدئولوژی انقلاب اسلامی نداشت؛ چه این‏که یکی از شاخص‌های انقلاب اسلامی همین کنش بر مبنای عقلانیت بود و این مسئله در جای جای آن دیده می‌شود.

  

15.  تشدید پدیده فرار مغزها علی‌الخصوص دانشجویان نخبه به کشورهای دیگر

بسیاری از نخبگان کشورمان که در فضای تیره و تار ترسیم شده به واسطه رفتارهای غیر قابل توجیه دولت قرار گرفته بودند، عطای ماندن در کشور را به لقای آن بخشیدند و برای ادامه تحصیل یا کار در کشورهای دیگر، از کشور خارج شدند. بحث اصلی این‏جاست که تا چه اندازه می‌توان این خروج‌ها و بازنگشتن‌ها را توجیه کرد؟ آیا بضاعت و توان نسل ایرانی برای تربیت و استفاده از نخبگان و فرزندان خود نامحدود است؟

  

16. بدعت‌گذاری در استفاده از روش‌های غیرمتعارف مانند پخش نقدینگی و کالا در سطح وسیع برای جلب آرا

شاید در برخی حوزه‌های انتخابیّه مجلس شنیده می‌شد که قبل از این به دلیل امکان منطقه‌ای متأسّفانه عدّه‌ای از کاندیداها برای جلب آرای مردم به پخش اقلام مادّی و غیرمادّی در میان روستاها و ... رو می‌آورده‌اند. چه این‌که با دادن وعده و وعید به سران اقوام نیز برخی از اثرگذاری‌ها را پیگیری می‌نمودند. امّا در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری شنیده‌ها از یک بدعت نامیمون و عجیب در سطح کشور و جهت انتخابات ریاست جمهوری دهم حکایت می‌کند. آن‏جا که همان روش‌های غیراخلاقی و نامتعارف قانونی توسّط ستاد احمدی‌نژاد انجام می‌شود که اگر این رویّه در چنین سطحی ادامه پیدا کند، در سال‌های آینده افراد از هیچ حربه‌ای برای دستیابی به قدرت در مبارزات انتخاباتی رویگردان نخواهند بود و به میزان زیادی سلامت مبارزاتی انتخابات‌ها در سطح کلان زیر سؤال خواهد رفت.

  

17. استفاده از نیروهای غیرمتخصّص در مناصب غیرمرتبط

در دولت نهم صرفاً به دلیل استفاده از نیروهای جوان حامی رییس‏جمهور و با شعار میدان دادن به جوانان یکی از تجربه‌های غیرمعمول که در هیچ کجای جهان سابقه نداشته است انجام شد؛ چه این‏که دنیای مدیریّت با جوانگرایی تقابل ندارد امّا از این‏که ایشان پلّه‌های آبدیده شدن و ترقّی را بدون مراحل طبیعی خود طی کنند، نتیجه‌ای جز از بین رفتن امکانات عمومی حاصل نمی‌شود. مسئله به همین مورد ختم نمی‌شود چه این‌که بسیاری از افراد با سن و سال‌های بالاتر نیز که تخصّص و تجربه کارهای کلان را نداشتند با استدلال نمایشی شکستن قفل‌های مدیریّتی و باز کردن آن‌ها به روی همگان و درآوردشان از انحصار یک عدّه محدود وارد حوزه مدیریّت کلان شدند که امروز و پس از گذشت چهار سال ناتوانی شدید آن‌ها در مسائل اجرایی کشور محرز گشته؛ ضمن این‌که اقدام مؤثّری نیز از سوی رییس‏جمهور برای جبران معضلات خودساخته دیده نمی‌شود که لزوماً هزینه این بی‌برنامگی‌ها و لجبازی‌های دولت بر گرده مردم تحمیل و از جیب آنان تأمین خواهد شد.

  

18. انتصاب مسئولینی با سوابق غیرشفّاف مانند کردان، محصولی و مشایی که با رفتار غیرمعقول خود موجبات وهن نظام را فراهم آورده‌اند

یکی از دغدغه‌های انقلابیّون ایران، استفاده از مسئولان پاک‌دست و سلیم‌النّفس در مناصب اجرایی ملّت بود. متأسّفانه در دولت نهم به صورت یکباره قبح بسیاری از این مسائل شکست و حضور متعدّد افرادی با مختصّات کاملاً متفاوت با رویکرد ارزشی و انقلابی در دولت و دفاع جانانه احمدی‌نژاد تا آخرین مراحل (حتّی پس از آن‏که از بسیاری از تخلّفات آن‏ها مطّلع می‌گشت) نشانه‌ای از عدم خواست دولت بر استفاده از نیروهای متعهّد برخلاف تمام شعارهای رنگارنگی که سر داده شد، دارد. این اتّفاقات نتیجه‌ای جز از بین رفتن آبروی نظام اسلامی نداشت.

  

19. سیاسی کردن همه چیز از جمله ورزش کشور و بالطّبع گرفتن نتایج بسیار ضعیف در رشته‌های مختلف ورزشی

یکی از حوزه‌هایی که در سال‌های اخیر مورد هجمه سیاسی‏کاری دولت نهم قرار گرفته است، ورزش کشور است. گرفتن نتایج بسیار ضعیف، یکی از نتایج طبیعی نداشتن رویکرد اصولی و علمی در مدیریّت ورزش کشور است. این حوزه نیز مانند حوزه‌های دیگر تحت عزل و نصب‌های سیاسی، روزگار پریشانی را سپری می‌کند و در برخی رشته‌ها موجبات جریحه‌دار شدن غرور ملّی را فراهم آورده است.

  

20. عدم تخصیص بهینه درآمدهای نفتی

دولت نهم عملاً با نداشتن برنامه و با بهانه تحریم‌هایی که علیه ایران وجود داشته است و البتّه بخش عمده‌ای از آن، محصول عملکرد غیرمنطقی خود دولت در عرصه جهانی است با بر باد دادن حدود 300 میلیارد دلار درآمد سرشار نفتی دولت و تبدیل بخش عمده‌ای از آن به تورّم به رغم وعده دولت در آوردن نفت بر سر سفره‌های مردم، یک فرصت تاریخی برای توسعه ایران را از بین برد. بدین صورت است که دولت با وجودی که حقوق معوّقه معلّمان، کارگران و ... را در سیاهه خود دارد به پرداخت کمک به مردمی که در سفرهای استانی به استقبال آقای احمدی‌نژاد می‌آیند می‌پردازد.

  

21. تعلّل در انجام طرح‌های توسعه پروژه‌های کلان و تمرکز بر راه‌اندازی پروژه‌های غیرکارشناسی شده

نفس‌های برخی پروژه‌های ملّی مانند عسلویه که با تلاش بسیار و مدیریّت موفّق در زمان اصلاحات آغاز شد، امروز در میانه راه به شماره افتاده است. به جای تمرکز بر توسعه و تکمیل این پروژه‌ها، امروز دولت درصدد انجام بسیاری از پروژه‌هایی است که غیرکارشناسی شده بوده و هیچ‌گونه توجیه فنّی و اقتصادی ندارد. از جمله این موارد می‌توان به راه‌اندازی واحدهای پتروشیمی در شهرهایی اشاره کرد که در تأمین آب شرب خود نیز دچار مشکل اساسی هستند.

  

22. تحدید آزادی‌های اساسی مصرّح در قانون اساسی

محدود ساختن شدید فعّالیّت‌های اجتماعی و سیاسی درون دانشگاه‌ها، برخورد با فعّالان دانشجویی، تهدید اساتید منتقد، فعّالیّت شدید کمیته‌های انضباطی در مواجهه با حوزه فوق‌الذّکر که در مهم‌ترین پروژه می‌توان به مورد دانشجویان ستاره‌دار اشاره کرد از جمله نتایج کارنامه فرهنگی دولت در حوزه آزادی‌های قانونی و مشروع است.

  

23. برخورد با تشکّل‌های سیاسی، مدنی و صنفی و ایجاد محدودیّت در قبال آن‌ها

دولت نهم در عین طرح شعارهای پر طمطراق رویکردی بسته و ضدّ فرهنگی در قبال تشکّل‌های قانونی در حوزه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، مدنی و صنفی داشت. ندادن مجوّز برای انتشار روزنامه، برخورد با فعّالان این تشکّل‌ها، تهدید حامیان آن‌ها و تلاش برای کانالیزه کردن فعّالیّت‌های آن‌ها در جهتی که مطلوب نظر دولت نهم بود، در مجموع باعث ایجاد رخوت و بدبینی شدید در میان فعّالان این تشکّل‌ها و حامیان آن‌ها گردید.

  

24. عبور و مرور مکرّر از قانون از جمله هزاران مورد تخلّف از برنامه بودجه

دولت که خود باید مروّج رعایت قانون باشد، عملاً در موارد بسیار زیادی از قانون عبور کرد. خاصّه دولت نهم به دلیل درآمدهای نفتی سرشار و به دلیل نداشتن تفکّر کل‌گرا و سیستماتیک جهت مدیریّت درآمدهای ناگهانی در مورد قانون بودجه تنها در یک سال حدود دو هزار تخلّف از قانون مصوّب را تجربه کرد. تا جایی که این عبور و مرورها کم‏کم به یک رویّه برای دولت تبدیل شد و مجلس نیز ناتوان در برخورد و ممانعت از این امر ظاهر شد.

 

25. عدم پیگیری دیپلماسی اصولی و باثبات و فراری دادن سرمایه‌های خارجی

چبر خلاف ادّعای دولت مبنی بر دیپلماسی اصولگرایانه تنها می‌توان بر این کارنامه نام ماجراجویی را گذارد. رفتارهایی که نه استراتژی، نه هدف و نه چهارچوب مشخّصی نداشت و صرفاً در پی انجام نمایش و تبلیغ برای مقاصد خود بود که بسیاری از این تبلیغات نیز مصرف داخلی داشت. این ماجراجویی در برخی موارد منجر به فاجعه‌هایی می‌شد که به همّت رسانه ملّی! و نمایش معکوس به یک فتح و افتخار تعبیر می‌گشت. در بررسی معطوف به نتیجه نیز از تصویب 4 قطعنامه در شورای امنیّت سازمان ملل علیه ایران، تصویب دو سند در تأیید هولوکاست در شورای عمومی سازمان ملل و نیز کنفرانس دوربان 2 اشاره کرد. از دست دادن بسیاری از فرصت‌های منطقه‌ای و تیره شدن روابط با کشورهای عربی منطقه نیز از جمله این موارد هستند.

  

26. زمینه‌سازی برای تثبیت رژیم صهیونیستی در محافل بین‌المللی به واسطه مظلوم‌نمایی آن‌ها

رژیم صهیونیستی اتّفاقاً از عملکرد پرآشوب دولت نهم، استفاده‌های فراوانی نمود و با مظلوم‌نمایی در محافل بین‌المللی و نفوذ در دستگاه‌های تصمیم‌ساز و القای این مطلب که در برابر خطر تجاوز قرار دارد، عملاً بسیاری از فشارهای سابق بین‌المللی علیه خود را که به واسطه کشتارها و جنایت‌ها در لبنان و فلسطین ایجاد شده بود از بین برد و آن‌ها را به دفاع از خود نشان داد.

  

27. تبدیل شدن ایران به واردکننده در بسیاری از اقلام اساسی از جمله در حوزه کشاورزی

در حالی که در زمان اصلاحات در برخی اقلام اساسی مانند گندم، ایران به خودکفایی رسیده بود در حال حاضر و به دلیل مدیریّت غلط دولت در حوزه کشاورزی، روند معکوس وابستگی آغاز شده و امروز ما یکی از واردکنندگان اصلی در برخی از این اقلام خاصّه از آمریکا هستیم.

  

28. بر هم ریختگی رویّه‌های عمومی و اجرایی کشور و جانشینی آن‌ها با سلیقه شخصی

تصمیم‌گیری‌های فردی و سلیقه‌ای یکی از رویّه‌های معمول در دولت نهم و شخص احمدی‌نژاد بود. در حالی که بسیاری از صاحب‌نظران فرهنگی، اقتصادی و ... به شدّت در برابر رفتارهای خطرساز دولت در حوزه‌های مربوطه، ابراز نگرانی می‌نمودند، احمدی‌نژاد همچنان بر تصمیم‌های خود پافشاری کرده و در عملیّاتی کردن آن‌ها تعجیل می‌نمود. برهم‌ریختگی رویّه‌های عمومی که محصول تجمیع تجربه‌های دولت‌های قبلی و بعضاً پیش از انقلاب بود، موجبات لجام‌گسیختگی تصمیمات دولت نهم را فراهم آورده است.

  

29. کاهش تعداد انتشارات کشور و رکود بی‌سابقه در حوزه نشر اجتماعی سیاسی

آمارها حاکی از کاهش قابل توجّه تعداد انتشارات کشور (از 8000 به 3000) در دولت نهم است. این رویکرد در قبال روزنامه‌ها خاصّه روزنامه‌های سیاسی مخالف نیز صادق است. از این رو محتوا و کیفیّت مطالب منتشر شده نیز در سال‌های اخیر با افت شدیدی روبرو بوده است.

  

30. گسترش نگاه امنیّتی به دانشجویان و هنرمندان، معلّمان و کارگران

تبدیل دغدغه‌های صنفی گروه‌های مختلف اعم از دانشجویان و هنرمندان، کارگران و معلّمان و ... به چالش‌های سیاسی و امنیّتی، نداشتن سیاست‌های روشن در قبال قومیّت‌ها و اقلیّت‌های مذهبی و زمینه‌سازی برای تحریک آن‌ها و نفوذ بیگانگان در مناطق مرزی، یکی از نقاط ضعف جدّی دولت نهم در رصد و مدیریّت فضای روانی جامعه بود. بی‌شک نفوذ بیگانگان در جوامعی راحت‌تر صورت می‌پذیرد که اقتصاد ضعیف، ساختارهای فرهنگی غیراصیل و ... داشته باشند. بنابراین راه‏حلّ این مسئله، گسترش نگاه امنیّتی به فعّالیّت‌های دانشجویان و هنرمندان، معلّمان و کارگران نیست.

 
31. ترویج نگاه خرافه‌گری و انحرافی در مسائل دینی خاصّه در حوزه مهدویّت

پیش از این متداول بود که هرکس راجع به دیدن ولیّ عصر (عج) اظهار مطلبی می‌کرد بر مبنای سند مکتوب حضرت کذاب قلمداد می‌شد. متأسّفانه در دولت نهم مرزهای بسیاری از مسائل اعتقادی حسّاس از جمله در مورد مهدویّت درنوردیده شد. ترویج نگاه خرافه‌گری و طرح مسائل انحرافی مانند هاله نور، عنایات ویژه ولیّ عصر (عج) به دولت نهم و ...، انتقاد علما و مراجع را نیز برانگیخت.

  

32. بر‌هم ریختن ساختارهای اجتماعی و به محاق بردن گروه‌های مرجع

زمانی که ساختارهای اجتماعی که در ارتباط وثیق با هنجارهای غیررسمی عمومی قرار دارند، در معرض تخریب و هجمه قرار می‌گیرند، زمینه برای بیشتر توده‌وار شدن آن جامعه فراهم می‌گردد. نقش گروه‌های مرجع در ایجاد این ساختارهای اجتماعی نیز انکارناپذیر است. برای مثال ایجاد محورهای اجماع ملّی در ارتباط با چالش‌های کلان پیش‏روی یک جامعه در مقیاس جهانی (برای مثال مسئله هسته‌ای یا جنگ) و در زمان‌های حسّاس یکی از کارویژه‌های این ساختارها است. در دولت نهم ساحت مراجع، دانشجویان، معلّمان و هنرمندان و ... بیش از پیش در معرض توهین و تحقیر و برخورد قرار گرفت که نتیجتاً باعث دلسردی آنان و نیز جامعه از اثربخشی کنش‌ها و تصمیمات آن‏ها گردید.

  

33. به محاق بردن اخلاق سیاسی

پس از دوران اصلاحات یکی از کلیدواژه‌هایی که در عرصه سیاست رونق زیادی پیدا نمود، اخلاق سیاسی بود. صرف نظر از این‏که بسیاری ورود اخلاق به سیاست را ناممکن دانسته یا ممکن در نظر و ناممکن در عمل بخوانند، سیّد محمّد خاتمی عملاً نشان داد که عملی‏ساختن این مسئله در نظام اسلامی- انقلابی که مبانی نظری خود را به طور قوی از مباحث دینی می‌گیرد ناممکن نیست. متأسّفانه در دولت نهم و برخلاف بسیاری از حرف‌ها و نظرات، عملاً اخلاق سیاسی حدّاقل به عنوان یک پرنسیب کنش مدنی به بوته فراموشی و اضمحلال سپرده شد تا نظام اسلامی یکی از سخت‌ترین دوره‌های خود به لحاظ تطابق نظر و عمل را سپری سازد.

  

34. نفاق‌‌کرداری به واسطه قدسی‌گفتاری و عرفی‌رفتاری

عطف به شماره قبل می‏توان عدم تطابق گفتار و رفتار دولت را در نفاق کرداری و نداشتن پرنسیپ تلقّی کرد. دولت نهم بیش از هر دولت دیگری قدسی گفت امّا عرفی رفتار کرد بدون این‏که در نظر داشته باشد عرفی رفتار کردن، الزامات خاصّی دارد که صرفاً با حرف و شعار محقّق نمی‌شود.

  

35. طرح وعده‌های عدیده و بی‌پشتوانه در داخل و اختصاص کمک‌های فراوان به کشورهای خارجی از جیب ملّت

موارد متعدّدی از وعده‌های دولت نهم چه آن‌ها که در زمان تبلیغات دور قبل مطرح گردید و چه آن‌هایی که در طول چهار سال ریاست جمهوری بیان شد، بدون عملیّاتی شدن صرفاً جهت تهییج مردم باقی مانده است. نتیجه آن‏که سطح توقّع مردم از دولت به صورت خاصّی افزایش یافت ولی عدم تحقّق آن‏ها بیش از پیش، مردم را از حضور در صحنه دلسرد و رابطه دولت-ملّت را سست‌تر می‌سازد. در کنار این‌ها باید به مبلغ قابل توجّه کمک‌های دولت نهم به کشورهای خارجی (بیش از 4 میلیارد دلار) اشاره کرد که باز به دلیل نداشتن اصول دیپلماسی نمی‌توان به اثر بخش بودن آن‌ها اطمینان داشت. ضمن این‌که در کشوری که هنوز مردم، خود با فقر و مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم می‌کنند، اختصاص چنین کمک‌هایی شاید توجیه فنّی و نیز اخلاقی نداشته باشد و پس از مطرح شدن در عرصه عمومی باعث بی‌اعتمادی عمومی و ناراحتی مردم را فراهم می‌آورد.

  

36. کاستن از شأن فرهنگی ریاست جمهوری به واسطه استفاده از ادبیّات مخصوص دولت نهمی در مواجهه با دیگران

یکی از اتّفاقات عجیب در دولت نهم، استفاده از ادبیّات مخصوصی بود که از سوی ایشان به مردمی بودن تعبیر می‌شد؛ در حالی که در بین مردم نیز چنین ادبیّاتی رایج نبود. برای نمونه آیا مردم در خطاب کردن دوستان یا حتّی مخالفان خود به صورت پیوسته‌ای از تعابیر ناشایست استفاده می‌کنند؟ عبور دادن یکی از وزرای کابینه از درون لوله آب به دلیل عملکرد نامناسب (اگر درست باشد!) یا بزغاله خواندن مخالفان و کم‌شعور خواندن ایشان، آن هم از تریبون و جایگاه رییس ملّت فرهیخته و بانزاکت ایران، امری قابل قبول و مردمی است؟ یا صرفاٌ مسیر را برای ساختارشکنی بیشتر فرهنگی و گسترش لمپنیزم در بالاترین سطح ممکن آن فراهم می‌آورد؟ آیا تحقیر هیئت دولت از جمله وزرا با ادبیّاتی سخیف و توهین به مخالفان با ادبیّاتی سخیف‌تر، مردمی کردن حکومت است؟

  

37. زمینه‌سازی برای ورود نظامیان به مسائل سیاسی و دخالت آن‌ها در این حوزه برخلاف نظرات صریح بنیان‏گذار انقلاب اسلامی

بسیاری از مسئولینی که در دولت نهم به مشاغل حسّاس سیاسی دست پیدا کردند سابقه‌ای نظامی داشتند. این تمایل عجیب احمدی‌نژاد به استفاده از نظامیان در پست‌های سیاسی و نیز ورود نظامیان به حوزه‌های اقتصادی در این دولت مکانیزم‌های کلاسیک و طبیعی انجام امور به وسیله فعّالان خود آن حوزه را دچار اختلال جدّی نمود که نهایتاً نارضایتی‌های روزافزونی را برای لایه‌های متعدّد فعّال در هر حوزه ایجاد کرد. نتیجه این رویکرد آن شده است که امروز برخی از نظامیان برخلاف نظر حضرت امام (سلام‏الله علیه) صراحتاً از تکلیف خود برای ورود در عرصه سیاسی و دخالت بسیج و ... در انتخابات دفاع می‌کنند.

  

38. کاهش جایگاه و توهین به نخبگان

آن روزی که رییس جمهور در دفاع از دروغ‏گویی وزیر کشور خود، مدارک تحصیلی را ورق‌پاره خواند، بسیاری از اهالی دانشگاه احساس حقارت کردند چه آن‏که او خود را متعلّق به این خانواده می‌دانست امّا شاید به خاطر همین رویکرد بود که بخش عمده‏ای از این خانواده بزرگ در پاسخ غیررسمی خود به دولت و رییس جمهور عملاً او را خارج از خود قرار داد. افتخارات دولت نهم در برخورد با دانشگاه و نخبگان به همین‏جا ختم نمی‌گردد؛ بازنشسته کردن اساتید منتقد به صورت فله‌ای، عدم اعتماد به دانشگاهیان برای انتخاب رؤسای خود، طرح لزوم انجام انقلاب فرهنگی دوم در دانشگاه‌ها و نیز ضرورت هدایت دانشگاهیان از ضلالت توسّط حامیان دولت نهم همگی زمینه‌ساز تشدید بی‌اعتمادی دانشگاهیان و نخبگان به دولت و نیز حامیان آن‏ها گردید.

  

39. ارائه تفسیر حدّاقلی از اسلام سیاسی و تبلیغ بسته‌ترین نوع ممکن از دایره خودی‌ها در نظام اسلامی

در دولت نهم سنّت "تکفیرگری سیاسی" به اوج خود رسید؛ گویی تمام دولت‌های قبلی خائن به انقلاب بوده و ناشایست رفتار نموده‌اند و تنها این دولت و حامیان او هستند که نگران انقلاب و آرمان‌های آن هستند. بدین‌گونه بود که افتخار به ثمر رسیدن بسیاری پروژه‌های کلان ملّی صرفاً به دلیل عملکرد دولت نهم مصادره به مطلوب شد و دولت‌های قبل نافرمان و در تقابل با خواست‌های مردم. خارج خواندن و تلاش برای خارج ساختن سایرین از دایره نیروهای انقلاب با حرارتی وصف ناپذیر در این دولت صورت گرفت تا مدل عملی جدیدی از انحصارطلبی پس از انقلاب را به نمایش گذاشته باشد.

  

40. از بین بردن بخش عمده‌ای از سرمایه اجتماعی

دولت نهم به واسطه حاکم کردن دیدگاه‌های متصلّبانه و از بالا به پایین خود در حوزه مسائل اجتماعی بخش عمده‌ای از سرمایه اجتماعی مردم خاصّه در رده جوانان را زمین‌گیر و بدون استفاده قرار داد. برخوردهای انتظامی با جوانان برخلاف شعارهای وعده داده شده و توجّه گزینشی به لایه‌ای از جوانان حامی دولت به نوعی قطبی کردن فضا در میان جوانان دامن زد. مهم‌تر از این بی‌اعتمادی به جوانان برای کنش‌های اجتماعی مطلوب خود از ثمرات این نگاه بسته قلمداد می‌شود.

 
دسته ها : سیاسی
سه شنبه نوزدهم 3 1388
X