مقدمه
سخن معصومان و گفتار آنان، يكي از منابع گهربار هدايت انسان و طريقيعرشي، براي كشف واقعيات و درك حقايق جهان خلقت است و معمار بنايِ حيات الهيانسان ميباشد.
«اءنّ حديثَنا يُحيي الْقلوبَ» .
يكي از موضوعاتي كه ميتوان از طريق حديث أهل بيت عصمت، موفق به كشفوفتح گنج آن شد؛ شناخت عظمت وجودي پيشوايان معصوم است.
معصومان را از طريق سخن خود آنان ميتوان شناخت، زيرا معرفت به كنهعظمت عرشي معصوم، نياز به فهمي معصومانه دارد.
اين مقال در مقام شناخت أبعادي چند از أبعاد گسترده و والاي معصومي محبوبدر عرش وأرض دارد، معصومي كه تمام فرشتگان و پيامبران وامامان وانسانهاي باايمان، عشق او را در دل، سوگ او را در سينه و اشك غمش بر گونه دارند. او مصباح هديوسفينة نجاة؛ يعني حسين بن علي(ع) است.
ـ وجود حسين از من است وبقاي من از حسين؛
ـ طريق محبوبيت نزد خدا، عشق به حسين است.
«حُسينٌ مِنِّي وَأنَا مِنْ حُسين، أَحَبَّ اللهُ مَنّ أحَبَّ حُسيْناً؛. حسين از من و من ازحسينم، خداوند دوستداران حسين را دوست دارد».
پيامبر گرامي اسلام(ص) واسطة فيض خلق وجود مقدس امام حسين(ع) و درسلسله علل وجودي آن امام ميباشند به همين جهت ميفرمايند: «حسين منّي».
واز طرف ديگر، امام حسين(ع) نيز در سلسلة علل، علت بقاي دين اسلاموماندگاري آيين محمدي است؛ به طوري كه اگر ايشان و سيرة شهادت خواهانة او نبود،دين اسلام و نام پيامبر گرامي اسلام باقي نميماند. فرياد عاشورايي سالار شهيدان درروز عاشورا نشان از اين مطلب دارد.
به همين جهت پيامبر گرامي اسلام ميفرمايد: «وأنا من حسين».
از همين رو، اين دو وجود عرشي در سلسلة علل تحقق و بقاي يك ديگر قراردارند. وآن كلام نبوي گوياي وحدت ويگانگي وجودي و ارزشي اين دو ستارةدرخشانعالم وجود است؛ چنان كه حكما نيز ميگويند: علت مبقيه همان علت مُوجدهاست.
خاتم پيامبران(ص) در آخر به مطلبي مهم و به عاملي براي فتح گنج محبت خداتصريح ميكنند و ميفرمايند: يكي از كليدهاي گشايش باب محبت خدا، دوستيومحبت به حسين(ع) است. و اين حكمتي حكيمانه است براي آناني كه سلوك نظريوعملي عروج به قلة محبت خداي را طالبند.
ـ قائم آل محمد (عج) از نسل حسين(ع) است.
ـ وياوران مهدي، مخلصان با ايمان و ولايت مداران شيعه هستند.
«التاسع من وَلْدِك ـ يا حسين ـ هو القائم بالحقِّ المُظهر بالدِّين الباسِطُ للعَدْلِ.
قال الاءمام الحسين(ع) : يا أمير المؤمنين! اءنّ ذلك لكائن؟: .
اءي، والَّذي بَعثَ مُحمَّداً بالنَّبوَّة واصْطَفاهَ علي جميع البريَّة، ولكن بعد غيْبةٍ وحَيْرةٍلايثبتُ فيها علي دينه اءلاَّ المُخلِصُون المُبَاشرونَ لرُوحِ اليقينِ الّذين أََخَذ الله ميثاقَهُمبولايتنا وكَتَبَ في قلوبهم الاءيمانَ وَأَيَّدَهْم بَروْحٍ منْه!؛
اي حسين! نهمين فرزند از نسل تو، كسي است كه حق را به پا دارد و دين را آشكاركند و عدل را بگستراند.
ـ اي اميرمؤمنان! بيگمان اين وعده واقع ميشود؟.
ـ آري، قسم به آن كه محمد را به پيامبري برگزيد و او را بر تمامي جهانيان برتريبخشيد.
ولي اين حادثه بعد از غيبتي طولاني وحيرت وسردرگمي بسيار تحقق خواهديافت.
در آن زمان ـ زمان غيبت ـ تنها آنان كه اهل اخلاص و در دل يقين دارند، بردينخدا باقي باشند. خداوند از آنان وعدة پيروي ولايت ما گرفته و در قلبهايشانايماننگاشته و خود به ايشان توفيق عطا نموده است».
ـ بر فرزندم حسين گريه ميكنم و شما نيز بر شهادتش اشك ريزيد..
«قالت فاطمة الزهراء3 : يا أبتاه! من يَقتْلُ ولدي وقُرَّةَ عَيْني وثمرةَ فُؤادي؟.
قال رسول الله (ص): شرُّ أمَّةٍ مِنْ أُمَّتِي..
قالت: اءقرء جبرئيل منّي السلام وقل له في أيّ مَوْضعٍ يُقْتَلُ!.
قال: في موضعٍ يقال له كربلاءُ؛
حضرت فاطمة زهرا3 : اي پدرم! چه كسي فرزندم و نور چشم وميوة دلم راميكشد؟.
پيامبر گرامي اسلام (ص)پاسخ داد: بدترين گروه از امت من.
ـ پدرم از جانب من بر جبرئيل درود فرست وبپرس در كجا او را ميكشند؟.
ـ در مكاني به نام كربلا».
آن بانو گاهي بر مصيبت فرزندش به سوگ مينشست واين گونه نوحه گريميكرد:
أَبكنِي وَأَبك ليتَامي' وَلاتَنْسِقَتيلَ العِدَاء بِطَفِّ الْعِرَاقِ
-بر من ]اي علي[ و بر يتيمانم گريه كن و از خاطر مبر شهيدي كه به دستدشمنان در كربلاي عراق به شهادت ميرسد.
فَسوْفَ أُعْطِيهِ وَلا أُبَالِيوَأْوْثِرَ اللهَ عَلَي عِيَالِي
أمسُوا جِيَاعاً وَهمْ أَشْباليأَصْغَرُهُمْ يقْتَلْ في الْقِتَالِ
بكَرْبَلاء يقْتَلْ بِاغتِيَالِلِقَاتِلِيهِ الوَيْلُ مَعْ وَبَالِ
يَهوِي به النَّار اءلَي سِفالِكَبولُهُ زَادَتْ عَلَي الاكْبَالِ
- به زودي به آن گرسنه طعام خواهم بخشيد واز گرسنگي خود و خانوادهام با كيندارم و رضايت خدا را بر فرزندان مقدم ميدارم.
- فرزندانم شب را با گرسنگي سپري ميكردند، عزيزاني كه كوچكترين آنان درجنگ به شهادت خواهد رسيد.
- در كربلا، با حيله وتزوير او را ميكشند، بر قاتلان او عذاب وخواري باد!
- آتش جهنم آنان را در برخواهد گرفت و به بدترين مكان جهنم سقوط ميكنند وهر لحظه خواري و ذلت آنان بيشتر خواهد شد.
ـ روز شهادتت ـ اي حسين ـ همتا ندارد.
ـ در مصيبت تو اي حسين آسمان وزمين خون گريند.
«لايَوْمَ كيوْمِك ـ يا أبا عبدالله! ـ يَزْدَلَفُ اءليْكَ ثل'ثُونَ أَلْفِ رَجُلٍ يَدَّعُونَأَنَّهم مِنْأُمَّةِجَدِّنَا محمّد(ص) ويَنْتَحَلُونَ دينَ الاسلام فَيجْتَمَعُونَ عَلَي قَتْلِك وَسَفْك دَمِكَوانتَهاكحَرَمكُ وسَبْي ذَرَاريكَ وَنِسَائِكَ وَانتَهَاك ثقلِك فَعِنْدَهَا تَحِلُّ بَبِني أُميّةَاللعْنةَوَتمْطَرَ السَّمَاء رِماداً ودَماً يَبْكِي عَلَيْكَ كُلُّ شيءٍ حَتّي الوحُوش في الفَلواتِوالحيتَانِ في البِحَار؛
ابا عبدالله! هيچ روزي همانند روز ـ شهادت ـ تو نباشد، سي هزار مرداني كه ادعاميكنند از امت جدمان محمد (ص) باشند و خود را مسلمان ميپندارند به سويت هجومميآورند، آنها بركشتن تو و ريختن خونت وهتك حرمتت واسارت فرزندان و همسران توو شكستن قدرتت گردهم ميآيند. در اين گاه نفرين خدا بر بني اميه نازل شود و آسمانخاكستر وخون بارد و بر تو تمام كائنات بگريند، حتي حيوانات وحشي در بيشه زارها وماهيان در درياها».
ـ ما حزب خدا، فرزند پيامبر خدا و خاندان معصوم او ميباشيم.
ـ ما هم رديف قرآن و واجب الاءطاعه در قرآنيم.
نَحْنُ حِزْبُ اللهِ الغَالِبوُنَ وَعِترة رَسُولِ الله الاقربُونَ وَأهلُ بَيتِهِ الطَّيِّبُونَ وَأَحَدُالثقليْنِ الَّذَيْنِ جَعَلَنَا رَسُولُ اللهِ ثَاني كتابِ الله ـ تَبَارَك وتَعالي ـ الذي فِيهِ تَفْصِيل كُلِّ شيءٍلاَ يأْتيه البَاطِل منْ بَيْنِ يَدْيه وَلا من خلفِهِ المعوَّل عَلَيْنَا في تفْسِيرهِ وَلاَ يَبْطينَا تأويلُهُ بَلْنَتبّعُ حَقَائقَهُ، فأَطيعُونَا فانَّ طَاعَتَنَا مَفُروضَةٌ اءذ كانَت بطاعَةِ اللهِ مَقُرونَةٍ. قالَ اللهُ ـ عَزَّوَجَلَّـ:
(أَطِيعوُا الله وأَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولي الامرِ مْنِكُمْ).
ـ بهاي اشك بر شهادت امام حسين(ع) بهشت است.
ـ مزد سختي ديدن در راه ولايت اهل بيت، نجات از دوزخ است.
«أيّما مُؤمِنٍ دَمَعَتْ عَيْنَاهُ لِقَتْلِ الحُسينِ بن علّي(ع) دَمْعَةً حَتَّي' تَسيِل عَلَي خَدِّهِ فِينالاذيً مَسَّنَا مِنْ عَدَّوِنا في الدنيا بوَّأهُ اللهُ بِهَا في الجَنَّةِ مَبَوَّأ صِدْقٍ..
وَأَيُّما مُؤمنٍ مَسَّهُ أذيً فِينا فَدَمَعتْ عَيْناهُ حَتَّي تَسيِل عَلَي خدِّهِ مِنْ مَضَاضَةٍ مَاأوذِي فِينا صَرَفَ اللهُ عَنْ وَجْهِهِ الاذَي وَآمَنَهُ يَوْمَ القيامةِ مِنْ سخطِهِ والنّارِ. ؛
هر انسان با ايمان ـ شيعهاي ـ بر شهادت حسين بن علي(ع) اشكي بريزد وبرگونهاش روان گردد و برگرفتاريهايي كه دشمنان ما در دنيا بر ما روا داشتهاند، زاري كند؛خداوند جاي گاه راست پيشگان را در بهشت نصيب او گرداند.
وهر شيعهاي در راه ما به او آزاري رسد و اشكي ريزد، خداوند گرفتاريها را از او دورسازد و روز قيامت او را از شدايد و آتش در امان دارد».
ـ بقاي امامت در نسل امام حسين(ع) پاداش شهادت ايشان.
ـ شفا از تربت وقبولي دعا نزد قبرش و به حساب نيامدن مدت زيارتش از عمرزائرش، مزدِ به خون غلطيدن ايشان است.
«اءِنَّ الله ـ تَعَالي' ـ عَوَّضَ الحسُينَ مِنْ قَتْلِهِ أنْ جَعَلَ الاءمَامَةَ فِي ذُرِيَّتِهِ وَ الشَّفَاءَ فيتُرْبَتِهِ وَاءجَابَةَ الدُّعَاء عِنْدَ قُبرِهِ وَلا تُعَدُّ أَيَّامُ زائريه جائياً وراجعَاً مِنْ عُمْرِهِ؛
خداوند متعال در مقابل شهادت امام حسين(ع) به ايشان چند چيز عطا نمود:
امامت را در نسل ايشان قرار داد، تربت او را شفاي درد كرد، دعا نزد قبرش رابرآورده گرداند و مدت زمان زيارت و رفت و برگشت زائرش جزء مدت زمان عمرشمحسوب نگرداند».
آن حضرت فرمود:
ـ قيام قائم آل محمد -عجل الله تعالي فرجه الشريف- در روز عاشورا است.
ـ ظهور حضرت مهدي -عجل الله تعالي فرجه الشريف- نشان از عاشورا دارد.
«يُخْرْجُ القَائمَ(ع) يَوْمَ السَّبْتِ يَوْمَ عَاشُورَاءَ اليومَ الذِي قُتِلَ فِيهِ الحُسَينُ عليهالسلام؛
قائم آل محمد -عجل الله تعالي فرجه الشريف- در روز شنبه كه مصادف با روزعاشوراست، قيام كند وظاهر گردد. آن روز، روزي است كه امام حسين(ع) در آن بهشهادت رسيد».
ـ هنر عاشورايي مزد خدايي دارد.
ـ ادبيات متعهد و تعهد أدبي تأييد ولايت دارد.
«مَا مِنْ أَحَدٍ قَال في الحُسَيْنِ شعراً فَبَكي وَأَبْكَي بِهِ اءِلاّ' أوْجَبَ اللّ'ه لَهُ الجنَّةَ وَغَفَرلَهُ؛
بي گمان هر كس در سوگ امام حسين(ع) شعري بگويد وخود بگريد و بگرياند،خداوند او را ببخشايد و بهشت را بر او واجب گرداند».
ـ عرفان زائر، كليد غفران؛
ـ زيارت حسين(ع) موجب نجات.
«مَن زارَ قَبَر الحسْينِ عَارِفاً بِحَقّهِ غَفَرَالله لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنبِهِ وَمَا تَأَخَّرَ؛
هر كس با معرفت به حقانيت امام حسين(ع) قبرش را زيارت كند، خداوند گناهانپيشين و پسين او را ببخشايد».
ـ اولويت اشك بر سوگ امام حسين(ع)؛
ـ عزاي فرشتگان در حرم حسيني تا قيام مهدي با نواي «يا لثارات الحسين»است.
«اءن كُنْتَ باكياً لشيءٍ فابْكِ للْحُسَيْنِ بنِ علي بن أبي طالبٍ(ع) فَانّه ذُبح كمْا يذْبَحَالكبشُ وقُتِلَ مَعَهْ مِنْ أهل بيتِهِ ثمانيةُ عشرَ رَجَلاً مَا لَهم في الارضِ شبيهونَ، وَلَقد بَكت
السمواتُ السبعُ والارضونَ لقتلِهِ وَلَقَدَ نَزَلَ اءلي الارضِ الملائكةُ أَرْبعة آلافٍ لنصرِهِفوجدَوُهُ قَدْ قُتِلَ فُهُمْ عنَد قبرِهِ شُعْثٌ غبرٌ اءلي' أنْ يَقُومَ القائم فيكونونَ مِنْ أنصارِهِوشعارُهم: يا لثاراتِ الحسينِ(ع)؛
اگر ميخواهي براي چيزي زاري كني، براي حسين بن علي(ع) گريه كن؛ او را سربريدند وبه همراهش هيجده نفر از خانوادهاش كه انسان هايي بي نظير بودند كشتند.هفت آسمان وتمام زمين بر شهادتش گريستند و چهار هزار فرشتهاي كه از آسمان برايياريش آمده بودند و او را كشته يافتند، در كنار قبرش، عزادار وغمگين باقي ماندهاند، تااين كه قائم آل محمد ظهور كند و به ياريش بشتابند وشعار آنان اين است: اي خونخواهان حسين!».
ـ نفرين خدا بر قاتلان حسين (ع)؛
ـ قاتلان از ضيافت الهي و درك عيدِ آن محروماند.
«اءنّ الناسَ لمَّا قَتَلُوا الحسينَ بن عليّ: أمَر اللهَ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ ملَكاً ينادي أيُتُهَاالاُمةُ الظّالِمة القاتلةُ عِترَة نبيِّها لاوَفَقَكُم اللهُ لصَومٍ وَلاَ فِطْرٍ؛
آن گاه كه ـ ستمپيشگان ـ امام حسين بن علي(ع) را به شهادت رسانند، خداوندمتعال به فرشتهاي فرمان داد كه فرياد كشد و اين چنين گويد:.
اي امت ستمگر و قاتل فرزند پيامبر، خداوند شما را به روزه و درك عيد فطر موفقندارد».
ـ ثواب زائران حسيني؛
ـ پيام غفران نبوي براي آنان.
«مَن خَرَجَ منْ بَيْتهٍ يُريدُ زيارَةَ الحسينِ(ع) فَصَارَ اءلي الفراتِ فَاغتسَلَ منهْ كَتَبَ اللهُمِنَ المُفْلحينَ؛ فَاءذَا سَلَّمَ عَلَي أبي عبدالله كَتَبَ اللهُ مِنَ الفَائزين؛ فَاءذَا فَرَغَ مِنْ صَلوتِهِ أتاهمَلَك فَقَال: اءنَّ رَسول اللّ'ه(ص) يقرِئُك السَّلامُ ويقُولَ لك: أمَّا ذُنوبُكَ فَقَد غَفَرَلَكَ؛ استأنِفِالْعَمَلَ؛
هر كس به قصد زيارت امام حسين(ع) از خانه خارج شود و از فرات غسل كند،خداوند او را از رستگاران به شما آورد و آن گاه كه بر ابي عبدالله(ع) درود فرستد، او را ازكاميابان قرار دهد و آن گاه كه نماز زيارت به پايان رساند فرشتهاي نزد او آيد و بگويد
پيامبر خدا بر تو درود فرستاد و فرمود: گناهان تو بخشوده شد، دوباره به عمل وانجام دادن تكاليف شروع نما».
ـ زيارت اربعين حسيني نشانة شيعه.
ـ ياد مرگ امام حسين(ع) نماد وفاي شيعه.
«علاماتُ المؤمِنِ خمسُ: صلاةً الخمسين وزيارة الاربعينَ والتختُم باليمينِوتعفيُر الجبينِ والجْهر ب «بسم الله الرحمن الرحيم؛
نشانة انسان شيعه پنج چيز است: انجام نمازهاي واجب و مستحب، خواندنزيارت اربعين سالار شهيدان، انگشتر به دست راست داشتن و پيشاني برخاك نهادن وآشكارا «بسم الله الرحمن الرحيم» گفتن».
1 ـ ياد حسين (ع)موجب اندوه وغم پيامبران.
2 ـ يحيي و حسين دو سر به نيزه از نسلِ عرشيان.
«هذه الحروف من أنباء الغيب أطلع الله عليها عبده زكريا ثمّ قصها عليمحمّد(ص)؛ و ذلك أنّ زكريا سأل ربّه يعلّمه الاسماء الخمسة فأهبط عليه جبرائيل فعلّمهاءيّاها، فكان زكريا اءذا ذكر محمّداً وعلّيا وفاطمة والحسن سُرِّي عنه همّه وانجلي كربهواءذا ذكر الحسين خنفته العبرة ووقعت عليه البهرة..
فقال ذات يوم: اءلهي! ما بالي اءذا ذكرت أربعاً منهم تسلّيتُ بأسمائهم من هموميواءذا ذكرت الحسين تدمع عيني و تثور زُفرتي؟.
فأنباه الله ـ تبارك وتعالي' ـ عن قصّته، فقال: (كهيعص) فالكاف اسم «كربلاء»والهاء «هلاك العترة» والياء «يزيد» وهو ظالم الحسين، والعين «عطشه»؛ والصاد«صبره» فلمّا سمع بذلك زكريا عليه السلام لم يفارق مسجده ثلاثة أيّام ومنع فيهن النّاسمن الدخول عليه وأقبل علي البكاء والنحيب: اءلهي! أتفجِعُ خير جميع خلقك بولده؟اءلهي! أتنزل بلوي هذه الرزيّة بفناءه؟.
اءلهي! أتلبس عليا وفاطمة ثوب هذه المصيبة؟ اءلهي تحلّ كربة هذه المصيبةبساحتهما؟.
ثمّ كان يقول: اءلهي! ارزقني ولداً تقرّ به عيني علي الكبر فاءذا رزقتنيه فافتني بحبّهثمّ أفجعني به كما تفجع محمّداً حبيبك بولده..
فرزقه الله «يحيي» وفجعه به وكان حمل يحيي ستة أشهر وحمل الحسين كذلك؛
حضرت مهدي -عجل الله تعالي فرجه الشريف- درباره تأويل وتفسير آيه(كهيعص) فرموده است:
اين حروف از اخبار غيب الهي است كه بندهاش حضرت زكريا را به آن آگاه كردهاست. سپس خداوند آن را براي حضرت محمد(ص) بيان نموده است. آن قصه اين چنيناست:
روزي حضرت زكريا از خداوند خواست، او را به اسماي پنج گانه آگاه نمايد. جبرئيلاز آسمان فرود آمد و به او اين اسمها را ]محمد، علي، فاطمه، حسن وحسين[ ياد داد.هرگاه زكريا نام محمد وعلي وفاطمه وحسن را به زبان ميآورد، اندوه از او دور وغمشبرطرف ميشد، ولي به هنگام نام حسين(ع) گريه مجال به او نميداد وجان او از غم درسينه حبس ميشد.
روزي به خدا عرض كرد: خدايا! چرا هرگاه نام آن چهار تن را بر زبان جاريميسازم، از غم واندوه تسلّا پيدا ميكنم، ولي با ذكر حسين اشك هايم سرازير وچونسيل روان ميشود؟.
خداوند داستان حسين(ع) را براي او چنين بيان كرد (كهيعص) حرف كافعلامت «كربلا» است وحرف هاء اشاره به «هلاكت» او وشهادت خاندانش دارد و حرف ياءاشاره به «يزيد» است كه جفاي حسين(ع) ميكند و حرف عين رمز «عطش» وتشنگيامام است وحرف صاد نشانة «صبر» واستقامت اوست.
همين كه زكريا اين مطلب را شنيد؛ سه روز در محل عبادت خود بماند و مردم را ازديدارش منع كرد و خود به گريه و نوحه سرايي پرداخت. ميگفت: خدايا! آيا بهترينمخلوقت را به شهادت فرزندش گرفتار ميكني؟ خدايا! آيا بر او اين مصيبت و شهادتفرزندش نازل مينمايي؟ خدايا! آيا بر علي وفاطمه لباس عزا ميپوشاني؟ خدايا! آيا آثاراين سوگ را بر چهرة آن دو ظاهر ميسازي؟
وحضرت زكريا پيوسته از خداوند ميخواست كه به او فرزندي عطا كند كه در پيري
روشني چشم او باشد و او را شيفتة وي كند. سپس او را به مصيبت وي مبتلا كند؛ همانگونه كه حضرت محمّد(ص) به مصيبت فرزندش گرفتار شد. وخداوند نيز به او «يحيي»عطا كرد و او را به مصيبتش دچار ساخت، يحيي همانند امام حسين (ع)شش ماه در رحممادر بود».
علامه مجلسي آورده است:
«ثمّ قلت: يا سيدنا! قُرّاء تعزية الحسين(ع) يقرءونَ حَدِيثاً أنَّ رَجُلا رَأَي في المنامهَودَجاً بين السماء والارض فسألَ عَمَّنْ فيهِ؛ فقِيلَ لَهْ: فاطمة الزَّهراء وَخدِيجةالكبري: . فَقال: اءِلي أين تريدونَ؟ فَقيِلَ: زيارة الحُسين(ع) في ه'ذِهِ الليلة، ليلة الجمعَةوَرأي رَقاعاً تَتسَاقِط مِنَ الهوْدَج مكتوب فيها أمانٌ مِنَ النّار لِزُوّار الحسين(ع) في ليلةالجمعة. ه'ذا الحديث صحيحٌ؟
فقال عجل الله فرجه الشريف: نعَمْ زيارَةْ الحسين(ع) في ليلة الجمعة أمانٌ من النّاريوم القيامة؛
به حضرت حجت(عج) گفتم: مولاي من! مصيبت خوانان امام حسين(ع) حديثينقل ميكنند و آن اين است: روزي مردي در خواب ديد، كجاوهاي بين آسمان وزميناست، سؤال كرد چه كسي در آن است؟ جواب آمد: فاطمه و خديجه 8 گفت: كجاميروند؟ پاسخ داده شد: در اين شب كه شب جمعه است، به زيارت امام حسين(ع)ميروند.
آن گاه ميبيند كه كاغذهايي از آن كجاوه به پايين ريخته ميشود و در آن نوشتهشده است؛ اين اماني است، براي زائران امام حسين(ع) در شب جمعه، اماني از آتشجهنم.
آيا اين حديث درست است؟ امام مهدي -عجل الله تعالي فرجه الشريف- فرمود؛
آري، زيارت امام حسين(ع) در شب جمعه اماني است از آتش جهنم در روزقيامت».
ـ اءثباة الهداة، محمد بن حسن حرّ عاملي، چاپخانه علميه قم ـ ايران.
ـ الاحتجاج، احمد بن علي طبرسي، انتشارات قدس، قم ـ ايران.
ـ اعيان الشيعة، سيد محسن امين، دار المتعارف للمطبوعات، بيروت ـ لبنان،1406 ـ 1986 م.
ـ أمالي شيخ صدوق، انتشارات اسلامي، تهران ـ ايران، 1363 ش.
ـ بحار الانوار، محمد باقر مجلسي، دار أحياء التراث العربي، بيروت ـ لبنان،1403 ق ـ 1983 م.
ـ بلاغة الاءمام الحسين(ع)، عبد الرضا صافي، انتشارات شكوري، قم ـ ايران،1373 ش.
ـ تفسير فرات كوفي، ابو القاسم فرات كوفي، مؤسسه طبع ونشر، تهران ـ ايران،1410 ق.
ـ چهل چراغ آسمان عصمت، صفايي بوشهري، جامعة القرآن، قم ـ ايران،1380 ش.
ـ علل الشرايع، شيخ صدوق، دار الحجة الثقافة، 1416 ه ق.
ـ العوالم، عبدالله بحراني، مدرسه امام مهدي (عج)، قم ـ ايران، 1405 ق ـ1363 ش.
ـ عيون أخبار الرضا(ع) ، شيخ صدوق، كتاب فروشي طوس، قم ـ ايران،1363ش.
ـ كامل الزيارات، ابن قولويه، مكتبة مرتضويه، نجف ـ عراق، 1356 ه.
ـ كشف الغمة عن معرفة الائمة، علي بن عيسي اربلي، نشر أدب حوزه، قم ـايران.
ـ كلمة الاءمام المهدي عجل الله فرجه الشريف، عزيز الله عطاردي، انتشاراتعطارد، قم ـ ايران.
ـ مسند الاءمام الشهيد، عزيز الله عطاردي، انتشارات عطارد، قم ـ ايران،1376ش.
ـ مكيال المكارم، محمد تقي موسوي، چاپ خانه علميه، قم ـ ايران، 1389 ق.
ـ موسوعة كلمات الاءمام الحسين(ع) ، مركز تحقيقات باقر العلوم؛ دار المعروف،قم ـ ايران؛ 1373 ش ـ 1415 ق.
ـ نهج الحياه، محمد دشتي، مؤسسه تحقيقاتي أميرالمؤمنين، قم ـ ايران،1412 ه ق ـ 1374 ه ش.
ـ وسائل الشيعة، محمد بن حسن حر عاملي، دار اءحياء التراث العربي، بيروت ـلبنان.