رژیم صهیونیستی، ایران عصر پهلوی را یک پایگاه عمده سیاسی و اقتصادی برای تأمین منافع و استراتژی درازمدت خود می‌دانست و رژیم محمدرضا پهلوی نیز عملاً از ابتدا در خدمت این استراتژی بود.
حکومت اسرائیل کمتر از دو سال پس از تأسیس، با اعلامیه‌ رسمی دولت ساعد مراغه‌ای در 23 اسفند 1328 به صورت «دو فاکتو» به رسمیت شناخته شد. بهانه این شناسایی رسیدگی به امور اتباع ایرانی در اسرائیل بود. گفته می‌شود اسرائیل شناسایی خود را با پرداخت رشوه کلانی به ساعد به دست آورد و آمریکایی‌ها وساطت این ارتباط را برعهده داشتند. مذاکرات را از جانب اسرائیل یک آمریکایی رهبری می‌کرد که نامش هیچ‌گاه فاش نشد. وی با «موساد» همکاری داشت.
او ضمناً یک تاجر ایرانی را می‌شناخت که از دوستان ساعد بود. نخست‌وزیر ایران از طریق این شخص مطالبه مبلغ 4000 هزار دلار کرد تا موافقت هیئت وزیران و شاه را جلب کند و آنان را متقاعد سازد که شناسایی اسرائیل به نفع منافع ایران است. این مبلغ پرداخت شد و موضوع شناسایی در جلسه 14 اسفند 1328 هیئت وزیران به تصویب رسید.*1
اصرار صهیونیست‌ها به داشتن رابطه با رژیم شاه از یکسو تلاش برای به دست آوردن «پایگاه امن در خاورمیانه» و از جانب دیگر چشم داشت به نفت و دیگر منابع و ذخائر اقتصادی ایران بوده است. این انتظار از آغاز دهه 1330 شکل عملی به خود گرفت. حتی کابینه دکتر مصدق که تحت‌‌تأثیر فشار افکار عمومی مردم مجبور شد در تیر ماه 1330 کنسولگری ایران در بیت‌المقدس را تعطیل کند و به طور پنهانی دادوستد بازرگانی و نفتی با رژیم صهیونیستی را ادامه دهد. در 24 فروردین 1331 روزنامه جروزالم‌پست چاپ اسرائیل از نقش دولت ایران در انتقال یهودیان به تل‌آویو خبر داد، در سوم بهمن 1331 وزیر امور اقتصادی و دارائی دولت مصدق از «شایسته بودن مبادلات بازرگانی با اسرائیل» سخن به میان آورد، در 19 خرداد 1332 وزارت بازرگانی اردن نسبت به ترانزیت ‌کالاهای اسرائیلی با مارک اروپایی از طریق ایران هشدار داد و در 27 خرداد 1332 یک روزنامه پر تیراژ فرانسه گزارشی از دادوستد اقتصادی ایران و اسرائیل از جمله مبادله نفت، منتشر کرد.* 2
پس از کودتای 28 مرداد 1332، همکاری رژیم شاه با اسرائیل جدی‌تر و گسترده‌تر شد. در پاییز 1333 دولت ایران در پی یک رشته ملاقات‌های محرمانه که با مقامات صهیونیستی در لندن صورت گرفت با فروش نفت به اسرائیل موافقت کرد. بسته شدن موقتی کانال سوئز به دنبال حمله انگلستان و فرانسه و اسرائیل به مصر در 1335 همکاری نفتی تهران و تل‌آویو را گسترده‌تر کرد. مقامات رژیم صیهونیستی در تابستان 1336 قراردادی را با شرکت ملی نفت ایران امضا کردند که به موجب آن نفت ایران با بهای بشکه‌ای 30/1 دلار به اسرائیل فروخته می‌شد. در همین سال لوله نفتی هشت اینچی میان بندر ایلات و «بئرشبع» احداث شد تا از این طریق نفت ایران به وسیله کامیون‌های نفتکش به پالایشگاه حیفا حمل گردد. لوله مزبور که طرف یکصد روز ساخته شد در آذر 1336 شروع به کار کرد این لوله که با هزینه بالغ بر 18 میلیون دلار تکمیل شد، تا 1339 میزان صادرات نفت ایران به اسرائیل را دو برابر کرد.*3
در سال 1344 نیز طبق توافق طرفین، خط لولة دیگری با هزینة 110 میلیون دلار احداث شد که نفت ایران را از ایلات به اشکلون و از آنجا به اروپا می‌فرستاد. این خط لولة 32 اینچی در 1969 (آذر 1348) تکمیل شد و در فوریه 1970 (بهمن 1348)، به انتقال 10 میلیون تن نفت ایران پرداخت. بدین ترتیب شاه که در 13 خرداد 1348 به‌طور علنی و رسمی، حق موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخته بود، خبر بهبود روابط خود با دولت یهود را با تأمین نفت اسرائیل عملی ساخت.
براساس مندرجات اسناد لانه جاسوسی، یک ماه پس از شناسایی رسمی دولت اسرائیل از سوی ایران یعنی در اسفند 1348 ایران تأمین‌کننده سه چهارم نفت مورد نیاز اسرائیل یعنی 170 هزار بشکه در روز بود.5 طبق همین اسناد در سال 1355 نیز رژیم شاه 75 درصد نفت مورد نیاز اسرائیل را تأمین می‌کرد.*6
این میزان نفت صادراتی، در مقابل واردات کالاهای اسرائیلی به تهران شامل مواد آرایشی، دارویی، سیمان و ماشین‌آلات صورت می‌گرفت.
براساس اسناد سرّی و محرمانه جاسوسی آمریکا، شرکت ملی نفت ایران به‌طور منظم از طریق نفت‌کش‌هایی با پرچم «لیبریا» نفت را به بندر «ایلات» منتقل می‌کرد.*7
از این گذشته تنها نفتی که از طریق خط لوله ترانس ـ اسرائیل (تپلین) جاری و از طریق خلیج عقبه به بندر مدیترانه‌ای اشکلون (اشقلون) به سمت شمال در حرکت بود از جانب ایران بود.»*8
در شرایطی که کشورهای عرب مرتب به شاه فشار می‌آوردند که از فروش نفت به اسرائیل خودداری کند و از نفوذ خود در واشنگتن برای تعدیل موضع اسرائیل در قبال جهان عرب استفاده نماید، شاه همچنان به سیاست‌های پیشین خود ادامه می‌داد و تمایلی به استفاده از نفت به‌عنوان وسیله فشار به اسرائیل نداشت.
هفته‌نامه آمریکایی «نیوزویک» در شماره هفته اول دی ماه سال 1354 از قول محمدرضا پهلوی نوشت که وی تقاضای سوریه برای قطع جریان نفت ایران به اسرائیل را رد کرده زیرا به هنری کیسینجر وزیر خارجه آمریکا قول داده نفت مورد نیاز اسرائیل را تأمین کند.*9 پیش از این در ماه مهر همان سال کیسینجر طی نطقی در کمیته خارجی سنای آمریکا بدون مشورت با شاه، ایران را در فهرست چند کشوری قرار داد که اسرائیل می‌تواند همواره برای تأمین نیاز نفتی خود به آن متکی باشد. وی در این نطق تأکید کرد که در جریان تحریم نفتی اسرائیل و غرب توسط کشورهای عربی، ایران تمامی نفت مورد نیاز اسرائیل را تأمین کرد.*10
بالاترین میزان برخورداری صهیونیست‌ها از منابع نفتی ایران به حوادث پس از تحریم نفتی غرب باز می‌گردد. پس از جنگ 21 روزه سال 1352 اعراب و رژیم صهیونیستی موضوع چهار برابر شدن بهای نفت و قطع صادرات آن به سوی کشورهای متحد اسرائیل، حکومت شاه خود را از تحریم غرب به دور نگاه داشت و نهایت کوشش خود را در جهت جبران ضرر و زیان اسرائیل مبذول داشت. حکومت شاه در مقابله‌ای نه چندان پنهان، تلاش کرد تا با افزایش بی‌سابقه تولید نفت به رویارویی با تصمیمات اوپک برخیزد. در آن زمان اوپک طی دو اجلاس در مهر 1352 موضوع افزایش جهانی بهای نفت خام را تصویب کرده بود. علاوه بر این رژیم شاه با ایجاد یک خط هوایی میان تهران و تل‌آویو جهت ارائه خدمات فنی به هواپیما‌های اسرائیلی و سوخت‌رسانی به جنگنده‌های اسرائیلی، در فرودگاه تهران، خدمت مؤثری به صهیونیست‌ها به عمل آورد؛ خدماتی که توهینی آشکار به افکار عمومی ملت‌های مسلمان بود.
در تابستان 1355 توافق دیگری بالغ بر 2/1 میلیارد دلار صورت گرفت که براساس مبادلة نفت با اسلحه قرار داشت. در این معاملات که شامل طرح‌هایی نظیر تولید موشک‌های زمین به زمین‌ دارای برد 450 کیلومتر حامل کلاهک‌های غیر اتمی 350 پوندی نیز بود، ایران معادل 250 میلیون دلار نفت به‌عنوان پیش پرداخت به اسرائیل داد. *11
از 1336 که اولین قرارداد عمده خرید نفت ایران میان مقامات رژیم شاه و اسرائیل به امضا رسید تا قرارداد نفتی نظامی سال 1355 هیأت‌های نفتی، نظامی، سیاسی و اقتصادی متعددی از اسرائیل به تهران آمدند. افشاء سفر مقامات بلند‌پایه اسرائیلی و ملاقات آنها با سران و سردمداران حکومت شاهنشاهی ایران به همان اندازه که برای رژیم پهلوی دردسر ساز بود، برای اسرائیل منفعت سیاسی در پی‌داشت.
بعد از سفر یک هیأت بلندپایه بازرگانی اسرائیلی به تهران در 1336 جهت انعقاد قرارداد نفتی، مهم‌ترین سفرهای مقامات اقتصادی، نظامی، سیاسی و نفت اسرائیلی به تهران عبارت بودند از:*12
ـ اشکول وزیر دارایی و معاون او در اسفند 1338
ـ سرلشکر بالا سکوف رئیس ستاد ارتش اسرائیل در دی ماه 1341
ـ ژنرال مایرآمیت رئیس سازمان امنیت اسرائیل در 1343
ـ معاون دبیرکل اتحادیه جهانی اسرائیل در 1345
ـ مک لیف رئیس کارخانه لوازم یدکی هواپیما و هلی‌کوپتر در 1353
ـ موشه‌بتان و «آورو بن دور» از مقامات شرکت نفت اسرائیل در فرودین 1353
ـ ژوزف نحمیاس نماینده شرکت نفت اسرائیل در خرداد 1353
ـ «بن‌دور» و «نحمیاس» از مقامات شرکت نفت اسرائیل در تیروسپس مرداد 1353
ـ جان روچیلد یهودی، بانکدار در دی 1353
ـ ایگال آلون معاون نخست‌وزیر اسرائیل در 1354
ـ رئیس سرویس اطلاعاتی اسرائیل در تیر 1355
ـ دریابان بارکائی نیروی دریایی اسرائیل در 1357
در این سالها، همچنین شاهد سفر بعضی بلندپایگان رژیم شاه به اسرائیل بودیم. از جمله سفر جعفر شریف‌امامی رئیس وقت مجلس سنا (تیر 1343) سفر ارتشبد نعمت‌الله نصیری رئیس ساواک (آبان 1354) سفر ژنرال طوفانیان معاون وزارت جنگ رژیم شاه (1355) و ...
خدمات شاه به اسرائیل، به ویژه پس از جنگ 1352، هیچگاه از چشم محافل کنجکاو و ناظران سیاسی دور نمانده بود. هر چند که دستگاه تبلیغاتی شاه هرگزارشی دال بر هم‌پیمانی حکومت پهلوی با صهیونیست‌ها را که در مطبوعات عربی یا اروپایی انتشار می‌یافت به راحتی تکذیب می‌کرد. روزنامه سیاسی «زونتاگ» (SONNTAG) در دهم فروردین سال جاری (1378) در مقاله‌ای با‌عنوان «اسرائیل، مشتری سالهای دراز نفت ایران» تصویر روشنی از غارت نفت ایران توسط اسرائیل و همکاری شاه با این غارتگری منتشر کرد. این نشریه نوشت: اسرائیلی‌ها تا پیش از انقلاب ایران واردکننده عمده نفت ایران بودند. آنان برای انجام این کار از روابط خود در داخل ایران استفاده می‌کردند. برای دور زدن تحریم‌های منطقه‌ای، موافقت کرده بودند که ابتدا نفت ایران به اروپا برود سپس از بنادر مهم اروپا مثل روتردام به اسرائیل حمل گردد. آنها اطلاعات مربوط به این تجارت را از مدیریت شرکت Israel oil refineries Ltd دریافت می‌کردند. کیفیت بالای نفت خام ایران و همکاری شاه دلیل این تجارت بود. اسناد و بیمه‌نامه‌ها هم به‌گونه‌ای تنظیم می‌شد که گویی فروشنده نفت اروپائیها و خریدار آن اسرائیلی‌ها بودند.
نفتی که این‌گونه تهیه می‌شد، به بندر حیفا در اسرائیل برده می‌شد. ولی واردکنند‌گان اسرائیل هیچ‌گاه منبع اصلی خریدهای خود را فاش نمی‌کردند.*13
صهیونیست‌ها در بحرانی‌ترین شرایط حوزه همواره به حمایت آشکار و پنهان دولت‌هایی دلگرم بوده‌اند که در دور و نزدیک با سیاست‌های منطقه‌ آنان همسویی و موافقت نشان می‌داده‌اند.

**نگاهی به اسناد:

*وزارت امورخارجه
تلگراف شماره 10489 مورخ 3/12/53 رسیده از سفارت شاهنشاهی در بیروت
تاریخ ورود 4/12/53 تاریخ خروج 4/12/53 ورود 10 ساعت ورود 1030

وزارت امورخارجه
مجله الی الامام ارگان جبهه خلق دمکراتیک (گروه حواتمه) می‌نویسد:
پانصد سرباز ایرانی در اسرائیل تعلیمات نظامی می‌بینند و این اقدام در مقابل تأمین نفت اسرائیل از طرف ایران است.
الی‌الامام از مجله سوئیسی RAGNESS MILLINS نوشته است که نفت ایران با نفت‌کش‌های حامل پرچم نروژ همه هفته به سوی اسرائیل سرازیر می‌شود و ایران تقاضای مکرر کشورهای عربی را دایر بر عدم صدور نفت به اسرائیل نادیده گرفته است.
روزنامه‌های اسرائیلی که در هفته گذشته انتشار یافته‌اند نوشته‌اند که اسرائیل یش از نیمی از نفت مورد نیاز خود را از ایران تأمین می‌کند.
[منصور]قدر

*تلگراف شماره 4785 مورخ 3/12/54
تاریخ ورود 20/12/54 تاریخ خروج 20/12/54 ساعت ورود 1800 ساعت خروج 1810
وزارت امورخارجه
روزنامه الشعب زیر عنوان یک نفتکش ایرانی به طرف حیفا در حرکت است می‌نویسد:
از رادیو اسرائیل که به زبان فرانسه پخش می‌شد شنیدیم که گوینده با خوشحالی زاید‌الوصفی اعلام کرد اولین نفتکش اسرائیل با پرچم ایران به طرف حیفا در حرکت است و در تاریخ این نخستین باری است که از طریق کانال سوئز به اسرائیل نفت حمل می‌شود. الشعب اضافه می‌کند ما به این همبستگی عربی که رژیم سادات روی آن تکیه و علاقه نشان می‌دهد درود می‌فرستیم و به دفتر تحریم اسرائیل هم تبریک می‌گوییم اما اضافه می‌داریم که وجدان عربی امروز به ضربات تازیانه نیاز دارد تا بنای خود را بازیابد و واقعیت حال و تلخ خود آگاهی پیدا کنند.

*شماره 4715 تاریخ: 16/10/1354
وزارت امورخارجه ـ اداره هشتم سیاسی
اغلب جراید اسرائیل در دو روز گذشته به نقل از مجله امریکایی «نیوزویک» نوشته‌اند که شاهنشاه ایران تقاضای سوریه را برای قطع تحویل نفت به اسرائیل نپذیرفته و به حافظ اسد رئیس جمهوری آن کشور توضیح داده‌اند که حاضر نیستند تحویل نفت به اسرائیل را قطع نمایند، زیرا به هنری کیسینجر قول داده‌اند که اگر اسرائیل پیمان سازش جزیی با مصر را امضاء نماید و ابورودس را پس دهد نفت مورد نیاز این کشور را تأمین خواهند کرد. شاهنشاه همچنین درخواست سازمان آزادی فلسطین را برای افتتاح دفتر آن سازمان در تهران رد کردند.
عل همیشار در شماره مورخ 16/10/54 خود در این باره تفسیری تحت‌عنوان نظریه شاهنشاه به چاپ رسانده است و طی آن با اشاره به تلاش کشورهای مصر و عربستان سعودی و سوریه برای توسعه و استحکام خود با ایران می‌نویسد.

*تلگراف شماره 3473 مورخ 12/7/54 بیروت
تاریخ ورود: 13/7/54 ساعت ورود 18 ساعت خروج 10/18
جناب آقای دکتر خلعت‌بری وزیر امورخارجه
مجله الدستور می‌نویسد کیسینجر بدون مشورت با پادشاه ایران کشور ایران را در لیست کشورهایی قرار داده که امریکا به منظور تأمین نفت برای اسرائیل از استفاده نفت آنها تضمین داده و تأکید نموده که اسرائیل می‌تواند برآنها متکی باشد.
در این مورد وزیر امورخارجه آمریکا به کمیته خارجی سنای این کشور گفته است که به اسرائیل وعده داده است در قبال خروج از منطقه نقش ابورودیس نفت مورد نیاز را از ایران تأمین کند.
کیسینجر در این باره گفته است که در جریان تحریم نفتی اعراب در سالهای 1973 ـ 1974 ایران تمامی نفت مورد نیاز اسرائیل را تأمین کرد.
[منصور]قدر

*اداره روابط فرهنگی
وزارت امور خارجه
به قرار اطلاع واصله در مورد اسرائیل واقع در نزدیکی دانشگاه عبری اورشلیم در قسمت مربوط به ایران اخیراً یک محراب کاشی‌کاری متعلق به قرون هفدهم میلادی که در کف آن سنگ مرمر سیاه به کار رفته است از ایران به اسرائیل منتقل شده است در همین موزه تعدادی مجسمه گوزن، بشقاب، سر شیر، جام شراب به شکل سر گوساله و گوزن که همه از طلای ناب ساخته شده است نگهداری می‌شود جام اخیرالذکر از آثار هخامنشی است و طبق توضیحی که موزه برروی پایه فلزی جام داده است متعلق به پنج قرن قبل از میلاد مسیح می‌باشد اعداد کننده این جام و سایر آثاری که به آن اشاره شد یک تاجر یهودی عتیقه فروش مقیم پاریس به نام (رابینو) می‌باشد و اشیاء مزبور را به رسم امانت به موزه داده است و در مورد نحوه خروج این اشیاء از ایران اقلامی در دست نیست ولی مرتباً در چمدان‌های یهویادنی که به اسرائیل می‌روند اشیاء عتیقه ایرانی بخصوص نسخ خطی کتب مختلف مخفی شده و بدون جلوگیری پلیس وارد اسرائیل می‌شود در این باب قبلاً هم گزارشهایی از تأسیس موزه مزبور رسیده بود که به موقع خود به اطلاع آن وزارت رسیده است.
اینک مراتب جهت اطلاع انحصار می‌گردد.

*احمد ساجدی

*پی‌نویس‌ها:
1ـ ویلیام شوکراس، آخرین سفر شاه، نشر البرز، تهران 1369، ص 93
2ـ 15 خرداد، فصلنامه تخصصی در حوزه تاریخ‌پژوهی ایران معاصر، شماره 12، تابستان 1386 مبادله دولت مصدق، جبهه ملی و رژیم صهیونیستی
3ـ عبدالرضا هوشنگ مهدوی به سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، تهران 1373، نشر البرز، ص 284.
4ـ شاه در این روز اعلام می‌کرد «روابط ما با اسرائیل عالی است و ما حق موجودیت اسرائیل را به رسمیت می‌شناسیم» روزنامه تایمز لندن پس از این اظهارنظر از روابط ایران با اسرائیل به عنوان «اتحاد غیر رسمی» و «محور تهران ـ اورشلیم» یاد کرد.
5ـ اسناد لانه جاسوسی، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ج چهارم، کتاب 36، ص 446.
6ـ همان، ص 463
7ـ همان، ص 439
8ـ همان، ص 463
9ـ اسناد ساواک شماره 4715، مورخه 16/10/1354
10ـ سند ساواک، شماره 3473 مورخه 12/7/1354
11ـ سیاست خارجی ایران، همان، ص 451
12ـ پژوه صهیونیت،‌ مرکز مطالعات فلسطین، کتاب دوم، آبان 1381، ص 422 ـ 420.
13 ـ به آدرس اینترنتی http// aghaeiaze Wordpress.com/2008/29/iran-israel-1/ مراجعه شود.


دسته ها : انقلاب اسلامی
يکشنبه 1387/12/4 20:43
X