تعداد بازدید : 4539937
تعداد نوشته ها : 10297
تعداد نظرات : 320
عبدالحسین (معززالملک، سردار معظم خراسانی، تیمورتاش) در سال 1258ش، در یک خانوادة اشرافی خراسان بهدنیا آمد. در کودکی، توسط پدر به روسیه فرستاده شد. مدتی در عشق آباد و سپس در مدرسة نظامی پطرزبورگ(لنینگراد کنونی)، که ویژه فرزندان اشراف بود به تحصیل پرداخت. تأثیر این دوران در شکلگیری شخصّیت او چشمگیر بود، تا بدان حد که بهگفتة دکتر قاسم غنی"تربیت ملّی" نداشت.
پس از بازگشت به ایران، مدارج ترقی را به سرعت پیمود. در سال 1327 ق. نمایندة خراسان در دورة دوم مجلس شد. در سال 1927ش. حاکم گیلان گردید. درسال 1300ش. در کابینة سوم مشیرالدوله (حسن پیرنیا) وزیر عدلیه و در سال 1302ش. حاکم کرمان شد. در کابینة سّوم و چهارم رضاخان سردار سپه (1303-1304 ش.) وزیر فوائد عامه بود و پس از جلوس رضاخان به سلطنت، از 1304 وزیر دربار پهلوی گردید. تیمورتاش در 3 دی 1311 دستگیر و در 9 مهر 1312 در زندان بهطرز فجیعی کشته شد. گویا او را با تزریق مسموم وسپس خفه کردند.
دکتر قاسم غنی دربارة خصوصیات اخلاقی تیمورتاش می نویسد:
[شروع نقل قول] مرحوم تیمورتاش دو سه ضعف داشت: فوقالعاده عیاش وشهوتران بود، شهوتران به حد افراط و چون چشمش به زنی میافتاد گوئیا تمام وجود و حواسش متوجه به چنگ آوردن آن زن بود و به چنگ هم میآورد زیرا تمام عوامل فتح زن در او جمع بود... در عالم مستی از هیچ زنی نمیگذشت، سفید سیاه، خوب و بد برای او یکسان بود و زن را زود زود عوض میکرد... تیمورتاش فوقالعاده آزادی طلب بود. البته محّرک آن همه آزدی طلبی و اباحه و حریت بعد از همه عوامل سطحی ظاهری و الفاظ و عبارات برمیگشت به همان حس شهوانی او... هرکس شکی در مباحث فـــروید دارد تیمورتاش مشکلات او را برطرف میسازد... دیگر از نـــواقص و ضعفهای تیمورتاش اعتیاد شدید بود به الکل، به حد افراط مشروب میخورد. دیگر آنکه قمار بازقهّاری بود. تیمور دنیا و زندگی را قماری بیش نمیدانست. زن، جامه، مال، فرزند، زمین، آسمان، شغل، حیثّیت، همه برایش قمار بود. قمارهای کلان وطولانی او معروف است... فوقالعاده عجول بود، در هیچ کاری مقتضیات زمان و مکان و غرائب و ظروف احوال را در نظر نمیگرفت. بالفطره مستبد و خودخواه بود. اطمینانی بیش از لزوم به خود داشت، مغرورشده بود. [پایان نقل قول]
چرا و چگونه تیمورتاش وارد رابطة جاسوسی با "گ. پ. او" شد؟! چنانکه از خاطرات فردوست، دکتر غنی، هدایت، فرخ ودیگران بر میآید، خصوصیات اخلاقی تیمورتاش عامل اصلی در ایجاد این رابطه بوده و در این میان زنبارگی نقش مهمی داشته است. "زن" نقطه ضعف مهم تیمورتاش بود و بعدها اینتلیجنسسرویس نیز از همین کانال به او نزدیک شد.
بوریس باژانوف، منشی پولیت بوروی حزب کمونیست اتحاد شوروی و استالین که در سال 1928 به غرب پناهنده شد، در خاطرات خود جریان پیوستن تیمورتاش به سرویس جاسوسی شوروی را چنین مینویسد:
[شروع نقل قول] خوشتاریا در یکی از ملاقاتها به پیاتاکوف گفت: آیا دولت شما میپذیرد ـ البته در مقابل مزد عالی و قابلتوجه ـ که یکی از وزیران بسیار برجسته و متنفذ دولت ایران، که دوست نزدیک شاه است، به خدمت شما درآِید و در زمرة مأموران دولت شما قرار گیرد؟ پیاتاکوف در پاسخ اظهار داشت: این مطلب به خودی خود بسیار جالب است، ولی شرط شما چیست؟ خوشتاریا مبلغ این همکاری را ذکر کرد و در ضمن خواست که جز پیاتاکوف و اعضای پولیت بوروی حزب کمونیست اتحاد شوروی هیچ کس نباید از هویت چنین شخصی آگاه گردد... مسکو در مورد مسائل جزئی تیمورتاش را ناراحت نمیکرد. او تنها اطلاعات بسیار مهم و مسائل سیاسی بسیار عمده دولت ایران را در اختیار مسکو قرار میداد. [پایان نقل قول]
آقابکوف، رئیس سرویساطلاعاتی شــوروی در ایران، درخــاطــرات خـود مینویسد:
[شروع نقل قول] تیمورتاش مرد مقتدری است و در ایران هیچ کس از حیث اقتدار به پای او نمیرسد. مشارالیه در شاه ایران خیلی نفوذ دارد و میتواند در مواقع لزوم نظر پادشاه ایران را بهکلی تغییر دهد و منافع روسّیه شوروی را تامین کند. روابط من و تیمورتاش به اندازهای حسنه است که بدون نظر من عملی را انجام نمیدهد و هرچه به او میگویم و دستور میدهم بدون چون چرا و یک شجاعت زائد الوصفی صورت میدهد. من تاکنون خدمتگزاری صدیق و بیباکتر از این شخص ندیدهام و معتقدم او تنها کسی است در ایران که میتواند کلیة نظریات سیاسی و اقتصادی شوروی را تأمین کند. [پایان نقل قول]
ظاهراً از سال 1927 با فرار باژانوف به غرب سرویس اطلاعاتی انگلیس از ارتباط تیمورتاش با "گ. پ. او" مطلع بود، با حوصله عجیبی تأمّل کرد و تیمور تنها پنج سال بعد (1932) دستگیر شد. این "حلم" و "حوصله"، که گاه به رضاخان نسبت داده میشود، قاعدتاً باید ناشی از دخالت مستقیم اینتلیجنس سرویس در مسئله باشد، که طی این مدت طولانی تیمورتاش را هدف عملیات پیچیدة اطلاعاتی خود قرارداده بود و شاید از این طریق براسرار"گ. پ. او" دسترسی داشت. تنها زمانی که عزل و دستگیری تیمورتاش ضرورت یافت و به افشای مستند او نیاز بود، طرح سرقت کیف و اسناد وی در شوروی اجرا شد. جالب این که، این عملیات در بحبوحة مذاکرات نفت ایران ـ انگلیس به اجرا در آمد![صفحه 25]
درتأیید این ادّعا یادداشت دکتر غنی شنیدنی است:
[شروع نقل قول] انگلیسها پسیکولوژی افراد و جماعات را بهتر از هر قومی در نظر میگیرند و میفهمند و اضافه بر فهمیدن ماشین اداری آنها طوری منظم است که نقشههای خود را بدون سروصدا و بهطور موقت میتوانند به کار ببندند. نتیجه را گرفتند. روسها به تیمور گرویدند و او را پذیرایی زیاد کردند. موجبات جلب تیمور هم دردست بود، روسی خوب میدانست ، بهترین سالهای جوانی او در روسیه صرف شده بود. زنباز و عیاش بود. در خلال همه این احوال دایرة اطلاعات و جاسوسی انگلستان جزئی و کلی قضایا را مستقیم و غیرمستقیم به اطلاع رضا شاه رسانید و بهدست زن صاحب جمالی کیف محتوی مکاتیب تیمور را دزدیدند و از روسیه خارج کردند... شنیدم طی صحبتهای از روسیه [رضاخان] بهطور خیلی ساده و با ظواهر استعلام و استکلاع از تیمور میپرسد که قشون و قوای روسیه چطور است؟ او جوابهایی میدهد. خیلی ساده میگوید وزیرجنگ آنها کیست؟ میگوید وروشیلوف است. از خصوصیات او میپرسد و از جمله میپرسد به تفصیل او را دیدهای؟ تیمور عرض میکند بلی، در مجالس پذیرایی که سایر وزراء بودند او را دیده و هم سخن شده است. در حالیکه رضا شاه بهوسیله عمال بریتانیایی خود خبر داشت که تیمور با وروشیلوف بهطور خصوصی هم ملاقات کرده است. [پایان نقل قول]
براساس خاطرات آقابکوف، اینتلیجنس سرویس از نقطة ضعف بارز تیمورتاش، یعنی زنبارگی و حتی عدم مقاومت مطلق در برابر زن، استفاده کرد. یک دختر آسوری، که مأمور انگلیس بود. بهنحوی تیمورتاش را مجذوب ساخت، که او را با خود به همه جا میبرد و حتی در مسافرتهای مسکو به عنوان "منشی مخصوص" خود معرفی میکرد.
درسال 1311، تیمور تاش پس از مذاکراتی با مقامات لندن بر سر مسئله نفت، از راه روسّیه به ایران بازگشت وسرراه در مسکو توقف داشت. در این سفر، جامهدان حاوی کلیه اسناد محرمانه شخصی او و مقامات مسکو توسط دختر آسوری به سرقت رفت و تصویر آن در اختیار رضاخان قرار گرفت و در بازگشت به تهران، در 3 دی، بازداشت شد. خبر گمشدن جامهدان تیمورتاش و دستگیری او بلافاصله در روزنامه تایمز لندن چاپ شد و به علت شهرت جهانی تیمورتاش انعکاس بینالمللی یافت. در ایران، علت دستگیری تیمورتاش "ارتشاء" اعلام گردید، هرچند تایمز به رابطه او با شوروی اشاره صریح کرده بود.
تیمورتاش مدتها در باغ وسیع وخلوت خود در جاده پهلوی بازداشت بود و تحت بازجویی مستمر قرار داشت و رضاخان شخصاً بدانجا رفت و آمد میکرد. او در 4 تیر 1312 در یک محکمة علنی به اتهام "ارتشاء" محاکمه شد. به گفتة مهدی بامداد، در محاکمه تیمورتاش هیچ شهامتی از خود نشان نداد و چندین بار گریست! تیمورتاش در این دادگاه به جرم دریافت رشوه از حاج امین التجار اصفهانی به پنج سال زندان محکوم شد و به زندان قصر منتقل گردید.
در7 مهر1312، کاراخان، قائممقام کمیسر امورخارجة شوروی (معاون وزارت خارجه) به تهران آمد و در ملاقات با رضاخان تقاضای عفو تیمورتاش را مطرح ساخت. رضاخان، که قبلاً نیت کاراخان را از این سفر می دانست، پاسخ داد: "گویا حال مزاجی تیمور چندان خوب نیست و شاید مرده باشد، در صورتی که زنده باشد، بسیارخوب، فکری در این باب میکنم." سپس با صحنهسازی قبلی و با اصرار فراوان سرلشکرآیرم، رئیس شهربانی وقت، کاراخان برای بازدید به زندان قصر برده شد، ودر آنجا برای او مشخص گردید که روز قبل تیمورتاش مرده است! بعدها رضاخان در روزهای شهریور 1320 علت هراس شدید خود را از روسها، انتقامگیری آنها از ماجرای سفر کاراخان عنوان میکرد.
تاریخ نگاران درباری می کوشیدند تا علت دستگیری تیمورتاش را "ارتشاء" و قتل فجیع او را "مرگ طبیعی" قلمداد کنند. و حتی سناتور ابراهیم خواجهنوری در کتاب بازیگران عصر طلایی، که با نیت چهرهآرایی حتیالمقدور رضاخان نگاشته شده، قتل تیمورتاش را "خودکشی" جلوه میدهد!!
سید مهدی فرخ (معتصم السلطنه) که از دوستان تیمورتاش بود و در خاطرات خود از او به عنوان "مرد شیکپوش و زیبای ایران" یاد میکند، میکوشد تیمورتاش را از اتهام جاسوسی تبرئه کند و ماجرای تیمورتاش را توطئه انگلیسیها علیه او به خاطر قرارداد نفت قلمداد نماید. حال آنکه، مسافرت کاراخان به تنهایی دلیل بارزی است بر ارتباطات پنهانی تیمورتاش با شورویها.
جالبتر اینجاست که پروفسورمیخائیل ایوانف، مورّخ شوروی، که در سالهای جنگ دوّم جهانی کارمند سفارت شوروی در تهران بود واز مأمورین مهم اطلاعاتی شوروی بهشمار میرفت، نیز میکوشد تا برای تیمورتاش وجهه ملّی کسب کند. او قتل تیمورتاش را ناشی از تلاش او برافزایش سهمیة نفت ایران قلمداد میکند:
[شروع نقل قول]درهمان زمان با شخصیتهای دولتی ایران که خواهان قطع نفوذ کمپانی انگلیس بودند تسویهحساب شد و همه آنها مورد تعقیب و فشار قرار گرفتند. برای نمونه میتوان از تیمورتاش نام برد که خواهان افزایش سهم ایران از درآمد نفت بود... [پایان نقل قول]
دربارة تیمورتاش قضاوتهای گوناگونی شده و میشود. از جمله، مهدی بامداد مینویسد: "تا وقتی که پشتیبان وی دولت فخیمة انگلستان بود همهکاره وشخص دوّم مملکت، بعد از پهلوی، محسوب میشد، ولی زمانی که با دولت شوروی سروسری پیدا کرد، به مجازاتی رسید که هرگزگمان نمیبرد." و بهراستی نیز باید با این قضاوت تاریخی مخبرالسلطنه هدایت دربارة تیمورتاش موافق بود که: (چه بحث بر سر کسی که نداند چه میگوید و چه میکند، در گیلان اتومبیل برمیگردد، جمعی بیگناه به دار آویخته میشوند. انماالخمر والمسیر رجس من عمل الشیطان، وای به آن که تریاک هم ضمیمه شود."!!