«شورای سلطنت» یکی از آخرین تکیه‌گاههای شاه برای جلوگیری از فروپاشی رژیم سلطنتی پس از خروج وی از کشور بود. در آن زمان اوجگیری انقلاب اسلامی که سقوط رژیم سلطنتی را هدف قرار داده بود و همچنین عوامل فرعی‌تر از جمله عدم اعتماد شاه به شایستگی بختیار در حفظ رژیم سلطنتی و همچنین نگرانی وی از بروز اختلاف میان ارتش و بختیار، شاه را عمیقاً به این نتیجه رسانده بود که متعاقب خروج او از کشور، اساس رژیم سلطنتی نیز با توجه به احساسات عمومی فروخواهد ریخت. از این رو به عنوان آخرین بارقه امید، تصمیم گرفت شورایی را به وجود آورد تا بتواند از فروپاشی نظام سلطنتی جلوگیری به عمل آورد. در حقیقت فکر تشکیل «شورای سلطنت» ناشی از نگرانی جدی شاه از انقراض سلسله شاهنشاهی بود.
اعضایی که برای تشکیل این شورا با موافقت شاه در نظر گرفته شدند عبارت بودند از:
1. شاپور بختیار نخست‌وزیر
2. محمد سجادی رئیس مجلس سنا
3. جواد سعید رئیس مجلس شورای ملی
4. سید جلال تهرانی سناتور سابق
5. محمدعلی وارسته وزیر دارایی اسبق
6. عبدالله انتظام رئیس هیأت مدیره و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران
7. علیقلی اردلان وزیر دربار شاهنشاهی
8. علی‌آبادی دادستان سابق
9. ارتشبد عباس قره‌باغی رئیس ستاد ارتش
این اسامی در روز شنبه 23 دی 1357 نهایی شدند و در همان روز از طرف دربار شاه دعوت نامه‌‌هایی برای تشکیل اولین جلسه شورای سلطنت در ساعت 4 بعد از ظهر روز یکشنبه 24 دی 1357 در کاخ نیاوران، جهت نامبردگان ارسال شد.
شورای سلطنت در حالی اولین جلسه خود را تشکیل می‌داد که امام خمینی، بختیار و دولتش را که دو هفته پیش تشکیل شده بود فاقد مشروعیت خوانده، رهبران کشورهای غربی امید خود را از آرامش ایران در صورت باقی ماندن شاه از دست داده و این ناامیدی را در گوادلوپ (14 دی) ابراز کرده بودند. بسیاری از ژنرالهای مورد اعتماد شاه از جمله اویسی، ازهاری و... از کشور گریخته بودند (14 تا 18 دی) و شورای انقلاب به فرمان امام خمینی تشکیل شده بود (22 دی)
جلسه شورای سلطنت نیز 2 روز پس از تأسیس شورای انقلاب و 2 روز قبل از فرار شاه تشکیل گردید. در فاصله پس از حضور اعضای شورای سلطنت تا زمان ورود شاه به جلسه بعضی از حضار خاطرات گذشته خود درباره خطاهای رژیم شاه در برابر اراده مردم و از جمله واکنش وی در حوادث 15 خرداد 1342 در برابر مردم و سپس سابقه استمداد دربار از سران کشور برای تلاش در جهت جلوگیری از فروپاشی نظام سلطنت را بیان می‌کردند. از جمله آقای محمدعلی وارسته خاطره‌ای را نقل کرد که بیان آن جالب است:
«بعد از ظهر روز 16 خردادماه 1342 بود که عده‌ای از رجال به دعوت تلفنی آقای علاء وزیر دربار وقت در وزارت دربار گرد آمدیم. بدواً مرحوم علاء اظهار نمود دو روز است مملکت دچار هرج و مرج شده و در شهرها ناامنی ایجاد شده و مردم تظاهراتی علیه دولت و به نفع روحانیت می‌نمایند. زد و خوردهای شدیدی بین مردم و نیروهای انتظامی رخ داده که متأسفانه عده‌ای کشته و تعدادی هم مجروح شده‌‌اند و این وضع نمی‌تواند ادامه پیدا نماید. امروز از آقایان دعوت کرده‌ام که نظرات شما رجال قدیمی مملکت که مورد اعتماد مردم می‌باشید و سوابق طولانی در خدمت به کشور دارید را دریافت نموده و بررسی نماییم که برای آرامش مردم چه باید کرد؟ من اظهار کردم در قدیم هر موقع که مردم از روش‌ها ناراضی بودند و شکایات و اعتراضات زیاد می‌شد و یک چنین بحرانی پیش می‌آمد، دولت مستعفی می‌گردید و رجالی مانند مؤتمن‌الملک و مستوفی‌الممالک مصدر کار می‌شدند و چون مردم به آنها اعتماد داشتند و می‌دانستند که این اشخاص خدمتگزار مردم هستند آرام می‌گرفتند و با خیال راحت به سر کار خود می‌رفتند. لازم است در این موقع حساس هم دولت مستعفی گشته کسی سر کار بیاید که مورد نظر مردم باشد و دولت آینده هم از روحانیت دلجویی نماید. مقتضی نبود که اعلیحضرت به قم رفته، در میدان آن شهر اظهاراتی علیه روحانیت بنمایند. این سخنرانی اعلیحضرت موجب کدورت روحانیت شده است. لازم است ترتیبی داده شود که از روحانیت رفع کدورت شود. گویا پس از خاتمه جلسه، سپهبد یزدان‌پناه یا یکی دیگر از حاضرین شرفیاب شده و اظهار نموده که اعلیحضرتا چه نشسته‌اید که در منزل خودتان علیه شما گفتگو می‌نمایند و دولت تعیین می‌کنند و شما اطلاعی ندارید. اعلیحضرت پس از اطلاع از این جریان اظهار نموده بودند که این رجال را باید در توالت انداخته و سیفون را کشید... بعدها مرحوم علاء از وزارت دربار معزول گردید. همچنین انتظام از شرکت نفت کنار گذاشته شد و من و سایرین هم مورد غضب بودیم تا به حال...»(1)
بختیار آخرین عضو شورای سلطنت بود که وارد جلسه شد و پس از او شاه به جمع آنان پیوست. شاه در ابتدای سخن به فلسفه تشکیل شورای سلطنت به عنوان حافظ نظام در غیاب خودش اشاره کرد و سپس از رؤسای مجلسین شورا و سنا خواست تا کار رأی اعتماد به کابینه بختیار به سرعت انجام پذیرد. در این رابطه سجادی رئیس سنا تصریح کرد که فردا 25 دی رأی اعتماد به کابینه داده خواهد شد و جواد سعید رئیس مجلس شورا نیز پس فردا 26 دی را برای رأی اعتماد تعیین کرد. سپس شاه گفت پس از کسب خبر رأی اعتماد مجلسین به دولت، سفر خود را آغاز خواهد کرد.
در این جلسه سید جلال‌الدین تهرانی به اتفاق آراء به ریاست شورای سلطنت و محمدعلی وارسته به نیابت شورا تعیین گردیدند.
تهرانی که در 1275 در دوران قاجار متولد شده بود، تا این تاریخ صاحب مشاغل وزارت، سفارت، سناتوری، استانداری و نایب‌التولیت آستان قدس رضوی بوده و از بقیه اعضای شورای سلطنت مسن‌تر بود.
در پایان این جلسه که به منزله اعلام رسمی موجودیت شورای سلطنت بود، ارتشبد قره‌باغی رئیس ستاد ارتش اعلام کرد در جلسه مزبور، قرار نشد سید جلال تهرانی از طرف شورا جهت ملاقات با آیت‌الله خمینی به پاریس برود. تا اینکه بعداً نخست‌وزیر گفت «آقای سید جلال تهرانی به علت سابقه دوستی با آیت‌الله خمینی، با عنوان رئیس شورای سلطنت برای ملاقات با ایشان به پاریس مسافرت خواهد کرد.»(2)
روز 25 دی یعنی فردای روزی که جلسه رسمیت یافتن شورای سلطنت در نیاوران تشکیل شده بود امام خمینی در اعلامیه‌ای این شورا را غیرقانونی خواندند. امام در این اعلامیه که در آستانه اربعین سالار شهیدان حضرت حسین بن علی(ع) و با هدف تشویق مردم برای شرکت در راهپیمایی این روز صادر کردند،(3) فرمودند:
«به کسانی که در شورای سلطنتی غیرقانونی به عنوان عضویت داخل شده‌‌اند اخطار می‌کنم که این عمل، غیرقانونی و دخالت آنان در مقدرات کشور جرم است. بی‌درنگ از این شورا کناره‌گیری کنند، و در صورت تخلف مسئول پیشامدها هستند.»(4)
روز 26 دی همزمان با فرار شاه از کشور، امام خمینی با انتشار اعلامیه‌ای بر لزوم برانداختن رژیم شاهنشاهی و استقرار حکومت جمهوری اسلامی تأکید کردند.(5)
روز 27 دی تعداد 12 نفر از نمایندگان مجلس شورای ملی از سمت خود استعفا کردند. فردای این روز تعداد نمایندگان مستعفی مجلس به 20 نفر رسید و امام خمینی بر لزوم استعفای وزیران کابینه تأکید کردند. در همین روز (28 دی) سید جلال تهرانی طی مأموریتی از جانب شاپور بختیار و به عنوان «رئیس شورای سلطنت» رهسپار پاریس شد تا پیرامون اوضاع و احوال ایران و برنامه‌های آتی شورای سلطنت با امام خمینی ملاقات کند. همزمان با این سفر کارتر رئیس‌جمهور آمریکا ضمن اعلام حمایت رسمی کاخ سفید از بختیار، از امام خمینی خواست به بختیار فرصت موفقیت دهد. بختیار نیز تهدید کرد که در صورت کنار رفتن من ارتش کودتا می‌کند.
روز 29 دی در پایان راهپیمایی تاریخی و باشکوه اربعین حسینی، قطعنامه‌ای قرائت شد که در آن بر لزوم غیرقانونی شناختن سلطنت، خلع شاه، برکناری دولت بختیار، استعفای وکلای مجلسین و اعضای شورای سلطنت و برقراری نظام جمهوری اسلامی تأکید شده بود. امام خمینی این راهپیمایی و همچنین دو راهپیمایی تاسوعا و عاشورای حسینی را که در روزهای 19 و 20 آذر 1357 برگزار شد به مثابه همه پرسی در مورد تشکیل جمهوری اسلامی قلمداد کردند.
در روز 30 دی سید جلال تهرانی در پاریس رسماً تقاضای ملاقات با امام خمینی نمود. امام دو شرط برای ملاقات با سید جلال تهرانی قائل شدند:
1. استعفا کردن از شورای سلطنت
2. غیرقانونی اعلام کردن شورای سلطنت
سید جلال تهرانی با یک روز تأخیر تسلیم شرایط امام شد. وی روز اول بهمن 1357 استعفانامه خود را به این شرح در پاریس انتشار داد:
یکشنبه اول بهمن ماه 1357 هجری شمسی مطابق با 22 شهر صفرالمظفر 1399 هجری قمری- قبول ریاست شورای سلطنت ایران از طرف اینجانب فقط برای حفظ مصالح مملکت و امکان تأمین آ‌رامش احتمالی آن بود. ولی شورای سلطنت به سبب مسافرت اینجانب به پاریس که برای نیل به هدف اصلی بود تشکیل نگردید. در این فاصله اوضاع داخلی ایران سریعاً تغییر یافت به طوری که برای احترام به افکار عمومی با توجه به فتوای حضرت آیت‌الله العظمی خمینی دامت برکاته مبنی بر غیرقانونی بودن آن شورا آن را غیرقانونی دانسته کناره‌گیری کردیم. از خداوند و اجداد طاهرین و ارواح مقدسه اولیاء اسلامی مسئلت دارم که مملکت و ملت مسلمان ایران را در ظل عنایات حضرت امام عصر عجل‌الله تعالی فرجه از هر گزندی مصون داشته و استقلال وطن عزیز ما را محفوظ فرمایند.
محمد الحسینی سید جلال‌الدین تهرانی
یک روز پس از این استعفا، امام خمینی در پاریس سید جلال‌الدین تهرانی را به حضور پذیرفتند.
از جزئیات سخنان امام خمینی در دیدار سید جلال تهرانی با ایشان اطلاع دقیقی در دست نیست ولی استعفای تهرانی خشم طرفداران شاه را برانگیخت. علی امینی نخست‌وزیر اسبق می‌نویسد:
«سید جلال وقتی که آمد به پاریس، خمینی هم پاریس بود. من هم پاریس بودم. به او تلفن کردم که آقا تو که رفتی پیش آقای خمینی، برای چی استعفا دادی؟ گفت [والا هیچی] باور کنید از آن روز هرچه که آمدند و به من گفتند که به او تلفن کنم، گفتم من به او تلفن هم نمی‌کنم. مرد حسابی با آن قد دراز و با آن سابقه، شاه می‌فرستد که او را بیاورید. خوب تو می‌روی استعفای چی را بکنی؟ که چی بگیری از خمینی؟»(7)
عباس قره‌باغی رئیس ستاد ارتش نیز می‌گوید «خبر استعفای جلال تهرانی را من از بختیار شنیدم... او هم موافق این استعفا بود ... اختلاف ما با بختیار از همانجا شروع شد که ایشان با یک وضع خاصی خودش را با وجود شورای سلطنت فعال مایشاء می‌‌دانست در صورتی که شورا وجود داشت و ایشان آنجا در حقیقت شکست خورد...»(8)
در واکنش به اظهارات مخالفین، سید جلال‌الدین تهرانی مخالفان استعفای خود را «جاهل» خواند. وی این اظهارات را در پایان دومین ملاقات خود با امام خمینی که روز چهارم بهمن 1357 صورت گرفت اعلام کرد.
تهرانی پس از دو بار ملاقات با امام خمینی و با اطمینان از عدم امکان موفقیت رژیم سلطنتی در برابر اراده مردم، دیگر به تهران بازنگشت و به جنوب فرانسه رفت و به کار علمی مورد علاقه خود یعنی مطالعه در تاریخچه نجوم پرداخت.
او در 1366 در 91 سالگی در فرانسه درگذشت.
با استعفای سید جلال تهرانی، عمر شورایی که یک هفته پیش از آن در حضور شاه شکل گرفته بود خاتمه یافت و تا بازگشت امام به تهران – 12 بهمن 57 – یکی دو جلسه بعدی شورا بدون سید جلال تشکیل شد ولی عملاً به دلیل اختلاف اعضا راه به جایی نبرد.

*احمد ساجدی

*پی‌نویس‌ها:
1. اعترافات ژنرال، خاطرات ارتشبد عباس قره‌باغی، نشر نی، ص 172.
2. همان، ص 174.
3. اربعین امام حسین روز جمعه 29 دی بود که در این روز سراسر ایران شاهد یکی از راهپیماییهای باشکوه و تاریخی دوران انقلاب بود.
4. صحیفه امام خمینی، ج 5، ص 479.
5. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، کتاب بیست و چهارم، ص 135.
6. به نقل از: روزشمار تاریخ ایران، از مشروطه تا انقلاب اسلامی، باقر عاقلی، نشر نامک.
7. انقلاب ایران به روایت رادیو بی‌ بی سی، عبدالرضا هوشنگ مهدوی، طرح نو، صص 342-341.
8- انقلاب ایران، همان، صص 344-343.


دسته ها : انقلاب اسلامی
دوشنبه 1387/11/7 15:44
X