به گزارش سرویس سیاسی برنا، حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان امروز با درج یادداشتی به بررسی اجمالی مسائل به وقوع پیوسته در آستانه انتخابات پرداخت که متن کامل آن بدین شرح است:
آنچه در پی می آید فقط یک احتمال است که اشاره به آن با توجه به برخی از نمونه های تجربه شده است و شباهت هایی که میان آن نمونه ها و رخدادهای کنونی قابل دیدن است. و امید آن که تمامی این شباهت ها فقط تصادفی باشد که اگر نباشد باید نسبت به هوش و درایت طراحان این پروژه احتمالی به شدت متأسف بود.
انتخابات ریاست جمهوری دهم اگرچه با حضور حماسی و حداکثری ملت به پایان رسیده است و تا چند ساعت دیگر نتیجه نهایی آن از سوی مراجع رسمی اعلام خواهد شد ولی همانگونه که در کیهان 20 خردادماه 88 و طی گزارشی مستند از «آشوب پس از شکست» به عنوان «آخرین پرده سناریوی افراطیون» یاد شده بود، برخی از شواهد و قرائن موجود حکایت از آن دارند که پروژه یاد شده با ساده لوحی طراحان در حال عملیاتی شدن است. این پروژه از چند ماه قبل و با اطمینان مدعیان اصلاحات از شکست قطعی در انتخابات کلیدخورده و به صورت پلکانی به اجرا درآمده بود.
اولین مرحله از این پروژه پلکانی، ابراز تردید درباره سلامت انتخابات بود که ابتدا از سوی رادیوهای بیگانه و برخی از محافل سیاسی غرب مطرح شد و سپس شماری از مدعیان داخلی در مصاحبه ها و سخنرانی های خود به آن اشاره کردند! تردید در سلامت انتخاباتی که هنوز چند ماه به زمان برگزاری آن مانده بود به وضوح حکایت از آن داشت که مدعیان اصلاحات پیشاپیش از شکست قطعی خود باخبرند و زیرسوال بردن سلامت انتخابات از یکسو برای سرپوش نهادن بر بی اعتمادی مردم به این جبهه و از سوی دیگر زمینه چینی برای پروژه مورد اشاره است. مدعیان اصلاحات در ادامه این توهم پراکنی مرحله دوم از پروژه یاد شده را کلید زدند و در اقدامی غیرقانونی و سوال برانگیز، دفتر و دستکی با عنوان «کمیته صیانت از آرا»! تشکیل دادند. این مرحله شباهت فراوانی به پروژه به اصطلاح انقلاب های رنگی آمریکایی داشت و از آنجا که محافل سیاسی غرب مخصوصاً مقامات آمریکایی از جمله «دانیل کالینگرت» معاون مدیریت برنامه های «خانه آزادی» وابسته به سازمان «سیا» نیز به طور تلویحی چنین پیشنهادی را ارائه کرده بود، احتمال این که مدعیان اصلاحات در پی اجرای همان نسخه هستند، قوت بیشتری گرفت و چند روز بعد، مهندس موسوی در اقدامی عجیب و بی سابقه از انتخاب «رنگ سبز» برای فعالیت های انتخاباتی خود یاد کرد. مهندس موسوی اگرچه رنگ سبز را نشانه سیادت می دانست ولی شال و مچ بند سبز و... بر دست و دوش افرادی که نه فقط کمترین رابطه ای با سیادت نداشتند، بلکه برخی از آنان ابتدایی ترین آداب اسلامی را هم رعایت نمی کردند، این احتمال را قوت بخشید که پروژه یاد شده، الگو گرفته از به اصطلاح انقلاب های رنگی آمریکایی است.
پروژه های رنگی همواره در جریان یک انتخابات کلید خورده اند و محورهای اصلی آن به این شرح است.
1- ناامیدی کامل از رویکرد مردم و اطمینان از شکست قطعی در انتخابات، چرا که در غیر اینصورت نیازی به پروژه -بخوانید حیله گری- یاد شده نیست.
2- انتخاب یک رنگ که صرفاً برای نمایش در مقابل دوربین رسانه های تصویری غرب- یعنی طراحان اصلی پروژه- تدارک می شود.
3- اعلام پیشاپیش تقلب در انتخابات و تکرار بی وقفه آن از سوی جریان داخلی و دمیدن در این شیپور از سوی رسانه های خارجی حمایت کننده و عمدتاً آمریکا.
4-نامه نگاری به مسئولان نظام درباره احتمال تقلب در انتخابات! گفتنی است که در تمامی پروژه های رنگی- از جمله گرجستان، اوکراین، قرقیزستان و...- جریان مورد حمایت غرب، پیش از برگزاری انتخابات با ارسال چندنامه خطاب به مسئولان دولت وقت، نسبت به احتمال تقلب! در انتخابات هشدار داده اند! در ایران اسلامی این نامه ها خطاب به رهبرمعظم انقلاب نوشته شده است!
5- مروری بر پروژه های رنگی نشان می دهد که در تمامی آنها - بدون استثناء- هرچه زمان برگزاری انتخابات نزدیکتر شده است، تاکید بر تقلب در آن شدت و تکرار بیشتری پیدا کرده است.
6- ادعای پیروزی در انتخابات چند ساعت قبل از پایان رأی گیری! با این مقصود که بعد از اعلام شکست قطعی جریان مورد اشاره، ادعای آنها مبنی بر وقوع تقلب در انتخابات زمینه قبلی داشته باشد.
7- در پروژه های رنگی ساعاتی بعد از ادعای پیروزی اعلام تقلب می شود!
مدعیان اصلاحات در این مرحله دست به ناشی گری مضحکی زدند و فقط 3 ساعت بعداز شروع رأی گیری در سایت های وابسته به خود ادعا کردند حداقل در 20 استان کشور پیروز انتخابات بوده اند!!
8-و بالاخره، مرحله پایانی پروژه های رنگی- باز هم بدون استثناء- تجمع هواداران در مقابل مراکز رسمی نظام با در دست داشتن پارچه های رنگی و به اصطلاح اعتراض به تقلب در انتخابات است!
این مرحله با هماهنگی رسانه های خارجی حمایت کننده از جریان مزبور صورت می پذیرد و هدف از آن تهیه تصویر و توهم پراکنی بین المللی است!!
بی آن که در پی قضاوت نهایی باشیم باید گفت؛ تمامی مراحل یاد شده از سوی جریان مدعی اصلاحات- و بی کم و کاست- صورت پذیرفته است که انشاءالله کاملاً تصادفی باشد! و بار دیگر در پی سوءاستفاده از صداقت برخی از هواداران خود نباشند!
و اما، آنچه گفتنی است این که در پروژه های رنگی معمولا توده های مردم بی تفاوت بوده اند و برای آنها دو سوی ماجرا فرق چندانی نداشته است، چرا که دولت های قبلی نیز برگزیده آنها نبوده ولی در ایران اسلامی که توده های عظیم ملت بارها و بارها شجاعت و صلابت خود در برخورد پشیمان کننده با پروژه های آمریکایی را نشان داده اند، اجرای پروژه های رنگی فقط مضحک است و نتیجه ای جز پوزخند ملت در پی ندارد. برای مردمی که طی 8 سال جنگ تحمیلی و سپس در طول 30 سال درگیری مستقیم با آمریکا و اسرائیل، جانانه ایستاده و از اسلام و انقلاب و نظام الهی خود دفاع کرده اند، مقابله با اینگونه حرکت های مضحک- اگر چنین پروژه ای در میان باشد- بسیار آسان تر از آن است که قابل تصور باشد. گفتنی است برخی از همین جماعت در جریان آشوب های تیرماه 78 به وضوح دیدند که وقتی مردم به صحنه آمدند طومار آنان را در زمانی کمتر از چند ساعت برچیدند و چه تماشایی بود لب و لوچه آویزان آمریکایی ها در آن ماجرا...