به گزارش خبرنگار ما ،مشروح سخنان دبیرکل حزب اعتماد ملی و نامزد انتخابات ریاست جمهوری به شرح زیر است:
پیش از اینکه چند نکته در رابطه با برنامههای خود خدمت مردم شریف ایران عرض کنم، لازم است مقدمهای درباره انگیزه ورودم به صحنه انتخابات بیان کنم. من عنصری کوچک و فردی ناچیز از ایران عزیز هستم که از آغاز انقلاب که از سال 41 آغاز شد به عنوان یک جوان وارد صحنه مبارزات به صورت فعال شدم.
تجربیات طولانی از دوران 15 سال مبارزه دارم و سختیهای فراوانی در این راه دیدهام و حتی در مواقع حساس فداکاریهایی کردم که از این ناحیه نیز آسیب دیدم و کتک خوردم اما به لطف خدا رفع شد.
در ماجرای مسجد اعظم قم بود که نمیگذاشتند در درون روحانیت، شعار برای امام (ره) داده شود، اوراقی در محافل پخش شود، ما ایستادگی کردیم و حتی ضرب و شتم هم شدیم و این مسأله آنقدر تاریخی شد که وقتی سال 64 ، امام خمینی (ره) من را به عنوان (امیرالحاج) معرفی میکند، در محفلی که خبرگان رهبری در محضر ایشان هستند، میگوید فلانی هم از خودمانیها و هم از ساواک کتک خورد.
پس از انقلاب هم که پیروز شدیم از ابتدا من مسئولیتهای گوناگونی در مجلس شورای اسلامی، کمیته امداد، بنیاد شهید و سازمان حج و زیارت داشتم؛ بنابراین، کاملا قدرت را میشناسم، ارتباط با مسئولان گوناگون از جمله مسئولان اجرایی، تقنینی و قضایی و همچنین ارتباط بسیار تنگاتنگی با مراجع تقلید داشتم و در مجلس از ابتدا وارد شدم و در تمام دولتها با افت و خیزهایی که داشتند حضور داشتم و در مجلس فعال بودم.
شهید رجایی، باهنر و دولت کوتاه آقای مهدوی، دولت طولانی آقای موسوی، بخشی از دولت آقای خاتمی یا دولت آقای هاشمی من در تمام این برنامهها عضو فعال مجلس بودم و همه قضایا را به خوبی میشناختم. تجربیات بسیاری در این سالها داشتم تا خرداد 71 که مجلس سوم پایان یافت و در واقع معتقدم دیگران این تجربیات را ندارند.
من با این مقدمه کوتاهی که عرض کردم، میخواهم بگویم که اگر خودستایی نشود، امتیازاتی دارم و نشیب و فرازها و تلخ و شیرینیهایی دیدم و با همه آنها توانستم همراهی کنم و میتوان در این موقعیت حساسی که توضیح خواهم داد، در کشور نقش خوبی را ایفا کنم.
اگر سخن از ایفای نقش خوب به میان میآید منظور این نیست که من میخواهم ایفا کنم، من یک نفر هستم یعنی با همه تجربیات و خدماتی که کردم، نیروهایی که میشناسم، نیروهایی که من را میشناسند و روح کار جمعی و خرد جمعی را اهمیت میدهم و من اعتقاد دارم که میتوانم از نیروهای خوب کشور برای حل مشکلات چه در بخش اقتصادی، فرهنگی و سیاست خارجی استفاده کنم.
من از اینکه با بسیاری افراد کار کنم استقبال میکنم و هم آنها با من کار خواهند کرد که نمونه آن را در انتخابات میبینیم که به آن اشاره میکنم.
اما آنچه مهم است و من احساس کردم که میتوانم این کار را انجام دهم چیست؟
نفی دیگران را هم نمیکنم چرا که آنها نیز میتوانند اما من فکر میکنم با تمام این سوابق بهتر بتوانم کار کنم.
چه حادثهای برای ما رخ داده که من احساس ضرورت و وظیفه میکنم که وارد شوم؟
سه کلمه از سوی امام خمینی(ره) مطرح شد که بسیار برای همه ما مهم به شمار میرود. جمهوریت، اسلامیت و ایرانیت که این سه کلمه را ما با اهتمامی که امام خمینی(ره) روی آنها داشت، احساس میکنیم در حال آسیب دیدن است و ما اساس نظام را این سه کلمه میدانیم.
هر یک از این کلمات که آسیب ببیند، طرف مقابل آن نیز آسیب میبیند و خیلی پیامدها به دنبال خواهد داشت.
نخست به بحث جمهوریت میپردازم چرا که مسئولان در حال بوجود آوردن محدودیتهایی برای مردم هستند و جلوی حقوق مردم را میگیرند که به طور مثال میتوان به عدم صلاحیتها اشاره کرد.
نظارت وجود دارد و من هم معتقدم نظارت حتما باید باشد اما فلسفه وجود نظارت برای این بوده که از حقوق مردم دفاع کند.
عدم صلاحیتهای گسترده سرخوردگی در مردم به وجود میآورد و حضور کم میشود و یا اعتمادی که مردم داشتند در حال ضعیف شدن است و در کوچه و بازار متاسفانه حتی از نیروهای خوب و وفادار نیز میشنویم که آن کسی که میخواهد بشود، میشود. در حالی که این چنین نیست و تصمیم نهایی با مردم است.
دخالت نیروهای سازمان یافته غیر رسمی و ورودشان به انتخابات، که ما شاهد هستیم اینها محدودیتهایی قائل میشوند. من با صراحت میگویم که امام خمینی(ره) حساسیت داشت و با کوچکترین دخالتی که موجب کم انگیزه شدن مردم در شرکت در انتخابات شود، برخورد میکرد.
فراموش نکنیم که در یک مقطعی گفتند که خانمها شرکت نکنند و وارد مجلس نشوند و امام با سرعت گفت چنانچه چنین دخالتی کنید، خود من دخالت خواهم کرد چرا که خانمها باید در صحنه انتخابات و ورود به مجلس حضور داشته باشند.
یا اینکه هماهنگی میان روحانیون متنفذ قم و تهران شد که من نمیخواهم وارد شوم. در اواخر مجلس اول بود برای انتخابات دوم که فهرست از تهران و قم در سراسر کشور باید برود و امام با اینکه حرمتی عظیم برای این جمعیت که نزدیکترین یارانش بودند، قائل بود گفت حق چنین دخالتی ندارید و هرکس در حوزه انتخابی خودش این کار را باید انجام دهد.
این مسأله از حرفهای گذشته خطرناک تر است که میگفتند علما نباید در سیاست شرکت کنند و حالا میگویند غیر علما نباید شرکت کنند. مردم آزاد هستند و هیچ شخصی حق ندارد فهرست خاصی در حوزههای دیگر بدهد. همه مردم و روحانیون آزادند که فهرست بدهند و همین مسأله باعث جلوگیری شد اما باز هم حوادثی رخ داد.
هر حرکتی که موجب میشد یک ذره محدودیت برای جمهوریت به وجود بیاید امام (ره) مقابل آن میایستاد و مثالهای دیگری هم وجود دارد که اگر مطرح کنم طولانی خواهد شد.
در خصوص مسأله اسلامیت باید بگویم که امام خمینی(ره)، اسلامی مترقی، زیبا، اسلامی با رحمت و عطوفت و اسلامی با قاطعیت و صلابت در برابر دشمنان به جامعه معرفی کرد.
امام خمینی(ره) حریم اقلیتهای مذهبی را آنچنان نگه میدارد که وقتی مدرسهای از زرتشتیان در اردکان اشغال شد، سریع دستور میدهد که مدرسه را به آنها بازگردانید.
اسلامی که امام معرفی کرد به تعبیر خود ایشان اسلام ناب محمدی(ص) بود و مردم به آن عشق میورزیدند که در حال حاضر میبینیم امام زمان(عج) وسیلهای ابزاری شده برای حکومت کردن که امام خمینی (ره) به هیچ وجه وارد این بحثها نمیشد.
بنابراین، این اسلام نیز از نظر خرافه گرایی و حرفهای نامربوطی که زده میشود، مورد تعرض قرار گرفته و آدمهایی نیرومند که چنین حرفهایی را مطرح میکنند کاری با آنها نداریم، اما برای مثال، زنی را در شازند دستگیر میکنیم که چرا میگوید من هم با امام زمان ارتباط دارم یا روحانی دیگری را در تهران دستگیر میکنیم.
جمعی روی کار آمدهاند و این کارها را ترویج میکنند و دیگران که پیروی میکنند آنها شیاد هستند.
تحجری که بیان کردم، بوده و هست اما در حال حاضر میدان دار شده و در پاکستان، افغانستان نیز وجود دارد و در اهل سنت نیز به صورت وهابیت و القاعده وجود دارد و حتی در میان کلیمیها، صهیونیستهای یهود و نو محافظهکاران مسیحی در دنیا وجود دارد، اما ما هستیم که باید بتوانیم از اسلام حفاظت کنیم و اسلام را معرفی کنیم، نه آن اسلامی که سر میبرد و پوست میکند و دیگران علیه ما تبلیغ کنند که اسلام این است.
بیست سال است که امام رحلت کرده است. از چهارچوبهای مورد نظر امام بیرون نمیرویم اما زمان و مکان همانطور که حرفهای اول انقلاب امام با فتواهایی که در سالهای آخر داد، نشان دهنده این است که چهارچوب و مسیر همان است.
مسأله بعدی آفت برای ایرانیت نظام است. ایرانیت نظام خیلی بالاتر از مسایل ملی و ملی گرایی است. ایران متمدن، ایران تاریخ، ایران باستان و ایرانی متصل به اسلام و ایرانی با این تمدن و بزرگی و موقعیتی که در جهان دارد، باز شاهد هستیم که سیاستهای غلط در حال تضعیف آن است.
برای نمونه میتوان به ماجرای خلیج فارس شناسنامه داری که الی الابد است اشاره کرد که برخی صحبتهایی میکنند که این چنین مطرح نبوده است.
بنابراین، سیاست ما هم سیاست تعامل و گفتوگو نبوده و در بسیاری موارد ضعیف، نسنجیده و نپخته بوده و مشکلاتی برای ایران به وجود آمده که احساس میکنم اگر تحرک و حرکت خوبی بشود ما میتوانیم قدمهای مهمی در این قضیه برداریم.
در منطقه حوادثی برای ما رخ داده با همسایگان، وضع این چنین است. با اروپا و قدرتهای بزرگ، در چنین شرایطی قرار داریم و عدهای فکر میکنند در اندیشه تسلیم یا تقابل باشیم، در حالی که این چنین نیست و تسلیم و تقابل نباید باشد بلکه باید تعامل و گفت و گوی عزتمندانه همراه با حکمت باشد و هر کشوری هم طبیعی است منافع خود را دارد.
بنابراین ما میتوانیم با همه قدرتها مذاکره داشته باشیم و رابطه برقرار کنیم اما این اقدام طی مراحلی باید باشد.
حتی رابطه با آمریکا که این قدر طولانی شده، با رعایت چهارچوب همه منافع و مصالح ملی میتوانیم یک تحرک و حرکتی در مسایل سیاسی داشته باشیم. متاسفانه در طول این چهار سال آنقدر حرفهای نسنجیده، ماجراجویانه و بی خاصیت زدیم و دشمن تراشی کردیم و افرادی که در غربت بودند و تسویه حساب سیاسی با ما میکردند، یک لشکر به لشکر آنها اضافه کردیم و یک حرکت جمعی علیه ما در حال رخ دادن است.
این سیاستهای تند، خشن و بی ثمر ما را به سمتی برده که چند قطعنامه علیه ما صادر شده و تبعاتی برای ما دارد.
ما باید یک سیاست معقول و مترقی در پیش گیریم و از کارشناسان، دیپلماتها و نیروهای خوبی که داریم و گوشه خانه نشستهاند و صاحبنظرند، استفاده کنیم و در هر سه بعد جمهوریت، اسلامیت و ایرانیت کشور را به جایگاه خوبی که ایران و مردم آن دارند بدون هیچ تسلیمی برسانیم.