تعداد بازدید : 4539329
تعداد نوشته ها : 10297
تعداد نظرات : 320
1 ـ فاطمه(س) از نگاه امام امیرالمومنین(ع)
در آخرین لحظات عمر مبارک حضرت فاطمه(س) وصایاى خویش را به همسرشان مى نمودند که ((اى پسرعمو! توهرگز مرا در دوران زندگى دروغگو وخائن نیافتى و هرگز با فرمانت مخالفت نکردم.))
على(ع) که شاهد درگذشت تنها یاور و تسلى بخش خود است, مى فرماید: ((پناه به خدا! تو داناتر و پرهیزگارتر و گرامى تر و نیکوتر از آنى که من به جهت مخالفت کردنت با خود, تو را نکوهش کنم. دورى از تو و احساس فراقت برمن گران خواهد بود ولى گریزى از آن نیست. به خدا سوگند! با رفتنت مصیبت رسول خدا(ص) را برمن تازه کردى. انالله و اناالیه راجعون از این مصیبت بزرگ و دردناک و تاءثرآور و حزن انگیز!))(1)
دقت درکلام على(ع) در این لحظات شدت علاقه و احترامش را به فاطمه(س) مى رساند. در نگاه امام على(ع) فاطمه در چنان مرتبه والایى از زهد و خداترسى و عمل به احکام الهى قرار دارد که تصور مخالفت او با همسرش ممکن نیست. حضرت على(ع) در پاسخ به ادعاهاى بى اساس معاویه مبنى بر فضایل امویان در نامه اى مى نویسد: ((... دو سید جوانان اهل بهشت از ماست و ((صبیه النار)) از شماست, کودکانى که نصیب آنان آتش گردید. بهترین زنان جهان از ماست. و ((حماله الحطب)) آنکه هیزم کشد براى دوزخیان از شماست. این فضلیت ها از ماست و آن فضیلت ها از شماست...))(2)
در شعرى که به ایشان منسوب است, مى فرماید: ((من به فاطمه و فرزندانش مباهات مى کنم! آن گاه به رسول خدا(ص) افتخار مى کنم در آن هنگام که فاطمه را به همسرى من درآورد.))(3)
شخصیت والایى چون حضرت على(ع) به همسرى بانوى جهان افتخار مى کند و همسرى با او را ملاک برترى خود و شایستگى اش بر رهبرى اسلام مى داند.
2 ـ فاطمه(س) از نگاه امام حسن مجتبى(ع)
امام حسن(ع) در موارد بسیارى از مادرشان سخن گفته اند. من جمله: ((شبى دیدم مادرم در محراب به نماز ایستاده است و تا طلوع خورشید مشغول رکوع و سجود بود و شنیدم براى یکایک مردان و زنان دعا مى کرد و آنان را نام مى برد ولى براى خود چیزى نخواست. عرض کردم: مادر! چرا همان گونه که براى دیگران دعا مى کنى, براى خود دعا نمى کنى؟ فرمود: فرزندم! اول همسایه بعد از آن خانه.))(4)
3 ـ فاطمه(س) از نگاه امام حسین(ع)
در روز عاشورا, در آن هنگام که لشکر دشمن امام حسین(ع) را احاطه کرد. ضمن خطبه مفصلى فرمودند: ((مرا بین کشته شدن و ذلت مخیر کرده اند و من هرگز تن به پستى نمى دهم. خدا و رسول مرا از چنین کارى باز مى دارند. همچنین نیاکان پاک و دامن هاى مطهر و پاکیزه اجازه چنین پذیرشى را به من نمى دهند.))(5)
در یک کلام, امام حسین(ع) دلیل پایمردى و مقاومت خویش را تربیت الهى فاطمه(س) مى داند.
امام حسین(ع) نقل مى کند: ((آن زمان که رسول خدا(ص) در خانه ام سلمه بود, صرصائیل (یکى از فرشتگان الهى)) نزد پیامبر آمد و عرض کرد: نور را به عقد نور درآور. پیامبر فرمود: چه کسى را براى چه کسى؟ گفت: دخترت فاطمه(س) را براى على ابن ابى طالب. سپس در حضور جبرئیل و میکائیل و صرصائیل فاطمه را به عقد على درآورد.))(6)
4 ـ فاطمه(س) از نگاه امام سجاد(ع)
امام سجاد(ع) مى فرماید: ((وقتى که قیامت فرا رسد, منادى ندا مى دهد: در این روز, ترس و اندوهى به خود راه ندهید. همه خوشحال از این عفو عمومى سربالا مى برند. فاطمه(س) وارد محشر مى شود و گفته مى شود کسانى که به آیات ما ایمان آوردند و مسلمان شدند به جز مسلمانانى که دوستدار اهل بیت هستند, همگى سرها را بزیر اندازند. آن گاه اعلام مى شود: این است فاطمه دخت محمد(ص). او و همراهانش به سوى بهشت مى روند. خداوند فرشته اى را خدمت وى مى فرستد و مى گوید: حاجتت را از من بخواه!
فاطمه عرض مى دارد: پروردگارا! حاجت من آن است که مرا و کسانى را که فرزندان مرایارى کردند, مورد عفو قرار دهى.))(7)
5 ـ فاطمه(س) از نگاه امام محمدباقر(ع)
امام باقر(ع) به جابر روایت کردند که: ((... چون قیامت شود, جبرئیل ندا مى دهد: خدیجه دختر خویلد کجاست؟ مریم دختر عمران, آسیه دختر مزاحم, ام کلثوم خوهر موسى کجایند؟ آنان از جاى بر مى خیزند... اى اهل محشر! امروز من کرامت را براى محمد و على و حسن و حسین و فاطمه(علیهم السلام) قرار دادم. سرها را پایین بیاندازید و چشمها را فرو ببندید, چون فاطمه مى خواهد به بهشت برود. سپس جبرئیل ناقه اى بهشتى مىآورد و آن حضرت را به بهشت مى برد و لیکن ایشان وقتى نزدیک بهشت مى رسد درنگ مى کند. خداوند مى فرماید: درنگ شما براى چیست؟
فاطمه مى گوید: پروردگارا! دوست دارم در چنین روزى مقامم شناخته شود. خداوند مى فرماید: اى دختر حبیبم! برگرد و نظر افکن و هرکس را که دوستى تو یا دوستى یکى از فرزندان تو در دلش باشد, او را گرفته و وارد بهشت کن.))
در ادامه امام باقر(ع) مى فرماید: ((به خدا سوگند! اى جابر در آن روز فاطمه شیعیان و دوستانش را همانند پرنده اى که دانه خوب را از دانه بد جدا مى کند, از بین جمعیت جدا مى کند.))(8)
6 ـ فاطمه(س) از نگاه امام جعفر صادق(ع)
مرحوم مجلسى در ضمن روایتى از امام صادق(ع) نقل مى کند: ((فاطمه, صدیقه کبرى است. محور حرکت انسانهاى گذشته, معرفت و شناخت حضرت فاطمه بوده است.))(9)
سید هاشم بحرانى روایت دیگرى از امام صادق(ع) نقل مى کند که: ((نبوت هیچ پیامبرى تکمیل نشد مگر این که به فضیلت آن حضرت اقرار نموده, محبت او را دارا باشد.))(10)
امام صادق(ع) در ذیل آیه شریفه (اناانزلناه فى لیله القدر); مى فرماید: منظور از ((لیله)) فاطمه و منظور از ((قدر)) خداوند است. هرکس فاطمه را آن گونه که سزاوار است, بشناسد, ((لیله القدر)) را درک کرده است.))(11)
7 ـ فاطمه(س) از نگاه امام موسى کاظم(ع)
امام کاظم(ع) مى فرماید: ((همانا فاطمه, صدیقه و شهیده است.))(12) سلیمان جعفر مى گوید: از امام کاظم(ع) شنیدم که فرمودند: ((در خانه اى که اسم محمد یا على, حسن, حسین, جعفر, عبدالله و از زنان فاطمه باشد, فقر و تنگدستى وارد نخواهد شد. 13))()
8 ـ فاطمه(س) از نگاه امام رضا(ع)
امام رضا(ع) از اجداد گرامیش نقل مى کند که پیامبر(ص) به على(ع) فرمودند: سه فضیلت به تو داده شد که به من داده نشده است. على(ع) عرض کرد: چه چیزهایى به من داده شده است؟ فرمود: تو پدر زنى چون من دارى که من چنین پدر زنى ندارم, همسرى چون فاطمه به تو داده شده که به من داده نشده است, حسن و حسین به تو داده شده که به من داده نشده است.))(14)
امام رضا(ع) از پدران بزرگوار خود از رسول خدا(ص) نقل مى کند که پس از ازدواج على و فاطمه(علیهما السلام) خداوند عزوجل فرمودند: ((اگر على(ع) را نمىآفریدم براى دخترت فاطمه همتا و همسرى در روى زمین یافت نمى شد.))(15)
9 ـ فاطمه(س) از نگاه امام جواد(ع)
امام جواد(ع) خطاب به موسى بن قاسم که گفت: در حج از طرف مادرت نیز زیارت کردم و گاهى هم نکردم; فرمودند: ((آن را زیاد کن, زیرا که برترین چیزى است که بدان عمل مى کنى.))(16)
زکریا بن آدم نقل مى کند: ((در محضر امام رضا(ع) بودم که امام جواد(ع) در حالى که بیش از چهار سال از عمرش نگذشته بود, وارد شد. وقتى نشست دستش را روى زمین قرار داد و سر به آسمان بلند نمود و مدتى طولانى به فکر فرو رفت. امام رضا(ع) فرمود: جانم فدایت! چرا این چنین در اندیشه اى؟ پاسخ داد: به جهت ستم هایى که نسبت به مادرم فاطمه(س) انجام دادند.))(17)
10 ـ فاطمه(س) از نگاه امام هادى(ع)
آن حضرت در مورد علت نامگذارى حضرت صدیقه طاهره(س) به ((فاطمه)), از رسول خدا(ص) نقل مى کند: ((دخترم فاطمه را بدان جهت فاطمه نامیدند که خداوند عزوجل او و دوستانش را از آتش جهنم به دور نگه مى دارد.))(18)
11 ـ فاطمه(س) از نگاه امام حسن عسکرى(ع)
امام حسن عسکرى(ع) از امام على(ع), از رسول خدا(ص) نقل مى کند که: ((آن هنگام که خداوند آدم و حوا را آفرید, آنان در بهشت به خود مباهات مى کردند. آدم به حوا گفت:
خداوند هیچ مخلوقى بهتر از ما نیافریده است. خداوند به جبرئیل فرمود: این دو بنده ام را به فردوس برین ببر! زمانى که وارد فردوس شدند, چشمانشان به بانویى افتاد که جامه اى زیبا از جامه هاى بهشتى در برداشت و تاجى نورانى بر سرگذاشته و دو گوشواره درخشان به گوشش آویخته بود و بهشت از پرتو نور چهره اش درخشان بود. حضرت آدم به جبرئیل گفت: حبیبم جبرئیل! این بانو که از زیبایى چهره اش بهشت نورانى گشته, کیست؟ گفت: او فاطمه دختر محمد(ص) پیامبرى از نسل تو است که در آخرالزمان خواهد آمد. گفت: این تاجى که برسردارد, چیست؟ پاسخ داد: شوهرش على بن ابیطالب(ع) است. گفت: این دو گشواره که بر دو گوش او است چیست؟ پاسخ داد: دو فرزندش حسن و حسین مى باشند. آدم گفت: حبیبم! آیا اینان پیش از من آفریده شده اند؟ گفت: بلى, اینان در علم مکنون خداوند چهارهزار سال پیش از آن که تو آفریده شوى, وجود داشتند.))(19)
12 ـ فاطمه(س) از نگاه امام مهدى (عج)
حضرت بقیه الله(عج) فرمودند: ((دختر رسول خدا فاطمه(س) براى من سرمشق و الگوى نیکویى است.))(20)
امام مهدى(ع) که با ظهور خویش عالم را متحول مى سازد, حضرت فاطمه(س) را الگوى عملى و حکومتى خویش مى شمرد و این, حکایت از مقام عظماى بانوى عالم, حضرت زهرا(س) دارد.
آنچه مطرح شد, قطره اى از دریاى وجود فاطمه(س) بود.(21) به این امید که در قیامت ما را مشمول عنایت و شفاعت خود قرار دهد.
پى نوشتها:
1 ـ فاطمه الزهرا من المهد الى اللحد, ص 609 و ;610 روضه الواعظین, ص 151.
2 - نهج البلاغه, نامه 28.
3 ـ دیوان امام على ابن ابى طالب(ع), محمدعبدالرحمن عوض, ص 65.
4 ـ بحارالانوار, ج 43, ص 81 و 82, حدیث 3.
5 ـ همان, ج 45, ص 9.
6 ـ همان, ج 43, ص 123, حدیث 31.
7 ـ عوالم العلوم, 1780/2/11 و 1779.
8 ـ بحارالانوار, ج 43, ص 64.
9 ـ همان, ص 105.
10 ـ مدینه المعاجز به نقل: فاطمه الزهرا بهجه القلب المصطفى, ص 86.
11 ـ بحارالانوار, ج 43, ص 65, حدیث 580.
12 ـ مرآه العقول, ج 5, ص 315.
13 ـ سفینه البحار, ج 4, ص 295.
14 ـ مسندالرضا, ج 1, ص 119, حدیث 81.
15 ـ همان, ج 1, ص 141, حدیث 177.
16 ـ اصول کافى, ج 4, ص 314, حدیث 2.
17 ـ بحارالانوار, ج 50, ص 59.
18 ـ لسان المیزان, ج 3, ص 346.
19 ـ بحارالانوار, ج 53, ص 180.
20 ـ اهم منابع از کتب روایى و مذهبى بوده است. بویژه اصول کافى و بحارالانوار و مجلات پیام زن و آینه عصمت.