تعداد بازدید : 4538814
تعداد نوشته ها : 10297
تعداد نظرات : 320
انسان ها در روی کره زمین برای رفع نیازهای اولیه و مشترک زیستن خود در مناطق جغرافیایی و اقلیمی متفاوت دست به اقدامات متنوعی زده اند که باعث ایجاد نیازهای ثانویه متنوعی گردیده است این نیازهای ثانویه در بعضی مواقع اهمیتی فراتر از نیازهای اولیه به خود گرفته است، تلاش های متنوع و ابداعی بشر برای تامین نیازهای اولیه و مشترک در سرزمین های مختلف سرمنشا ایجاد تنوع فرهنگی گردیده است و لذا شناخت تنوع فرهنگی در حقیقت شناخت ابداع و ابتکارات بشر در طول تاریخ و ظرفیت های متفاوت مناطق می باشد که ما از آن به عنوان مزیت های تاریخی، فرهنگی یاد می کنیم که از سرمایه های جاودانه بشری محسوب می گردند و چنانچه خوب شناخته و به کار گرفته شوند رشد و توسعه بشری را به همراه خواهند آورد.
ضرورت حضور کشورهای در حال توسعه در اقتصاد جهانی شناخت استعدادها، خلاقیت ها، ابتکارات و ظرفیت های مناطق مختلف و در حقیقت شناخت مزیت های تاریخی، فرهنگی ملل و مناطق مختلف و استفاده از این مزیت ها را الزامی می نماید. مشارکت فعال مردم در توسعه جهانی باید از طریق سرمایه های اصلی و اصیل آنها که همان مزیت های تاریخی فرهنگی ملل و مناطق مختلف می باشد صورت گیرد. که در حقیقت هویت تاریخی، فرهنگی آنها را رقم می زند و دلبستگی های عمیق آنها را به دنبال دارد. این مزیت های تاریخی، فرهنگی که جزء فرهنگ آنها شده باید به میدان عمل آورده شوند تا بتوانند در توسعه پایدار نقش ملی و فراملی خود را به خوبی ایفا نمایند و کشورها با تکیه بر این مزیت های تاریخی، فرهنگی بتوانند در رقابت های جهانی جایگاه مناسب خود را پیدا کنند.
متاسفانه در طول یک و نیم قرن گذشته از این موضوع غفلت شده است و به لحاظ تقلید از فرهنگ مدرن مردم جوامع مختلف نیز سرمایه های اصلی خود را به فراموشی سپرده اند، در صورتی که در نهضت بازگشت به خویشتن چنانچه مردم هر کشور و منطقه ای از زاویه مزیت های تاریخی، فرهنگی خود بتوانند وارد میدان توسعه شوند، سرمایه های مهمی را برای عرضه دارند.
اکنون چون مردم نسبت به مزیت های تاریخی، فرهنگی خود دچار فراموشی شده اند برای مشارکت در توسعه دست خود را تهی می بینند و سهمی از توسعه را مطالبه می کنند، در صورتی که اگر آنها به ظرفیت ها و استعدادهای بالقوه و متنوع تاریخی، فرهنگی خود پی ببرند و بدانند که برای تسریع جریان توسعه، سرمایه های مهمی برای عرضه دارند، خواهان ایفای نقش مثبت در توسعه خواهند شد.
میراث فرهنگی کشورها به عنوان حافظه ملی و منبع مهم تجارب علمی، فرهنگی جوامع در طول تاریخ به خوبی بیانگر ظرفیت ها و استعدادهای بالقوه و متنوع تاریخی، فرهنگی ملل و مناطق مختلف یا همان مزیت های تاریخی، فرهنگی آنها می باشد، انسان ها در طول زندگی یکجانشینی در مناطق مختلف کره زمین در صدد رفع نیازها و بهبود وضعیت رفاهی خود با توجه به عوامل محیطی پیرامون خود بوده و در طول این سال ها تجارب فراوانی اندوخته اند، عوامل محیطی پیرامون خود را شناخته و برای تطبیق با آن تدابیر فراوانی اندیشیده و از مسیر سخت موفقیت ها و شکست ها عبور کرده اند و این خط سیر را در میراث فرهنگی خود برای درس گرفتن آیندگان محفوظ نگه داشته اند، آنچه محققان میراث فرهنگی از غور در گذشته و بررسی این خط سیرهای شگفت انگیز به دست می آورند دستیابی به استعدادها و ظرفیت های بالقوه و متنوع تاریخی، فرهنگی ملل و مناطق مختلف می باشد که تحت عنوان مزیت های تاریخی، فرهنگی می توانند مورد توجه خاص سیاستگذاران و برنامه ریزان قرار گیرند.
ولی متاسفانه به دلیل وجود سیاستگذاران و برنامه ریزان متاثر از فرهنگ مدرن در دهه های اخیر این مزیت ها مورد توجه قرار نگرفته اند و آنها بارها خواستند ساختارهای مجلل مدرن را بدون توجه به آماده سازی بستر آنها، در کشورها برپا نمایند ولی نتیجه ای جز فرو ریختن نداشته، در صورتی که چنان چه آنها از طریق شناخت بستر بومی مناطق عمل می کردند تا به حال توانسته بودند ساختارهای بسیار مقاومی داشته باشند، در اثر این خودبیگانگی سیاست گذاران، تدریجا ملت ها نیز نه تنها گذشته خود را فراموش کرده بلکه آن را سد راه توسعه و پیشرفت خود تلقی نموده اند و این شد که مزیت های تاریخی، فرهنگی کشورها تبدیل به موانعی شدند که باید از سر راه برداشته شوند و بدیهی است که چون ریشه ای بودند هزینه های زیادی را می طلبیدند تا آنها را محو کنند و بستر را برای مدرن گرایی مهیا نمایند اما این بستر به علت ارگانیک بودن مجددا حالات اولیه خود را می یافت، لذا آن چه را به صورت مصنوعی بر روی خود داشت به هم می ریخت، سیاستگذاران این عدم پیوند را بی فرهنگی ملت ها تلقی می کردند و با تدابیر مختلف به جنگ با آن می رفتند در صورتی که اگر می پذیرفتند که این ها مزیت های تاریخی، فرهنگی مناطق، کشورها و ثروت های ملی آنها هستند که باید از طریق آنها سرمایه گذاری های مهم صورت گیرد نه تنها آن هزینه ها و زحمت های بیهوده انجام نمی شد بلکه جهت دستیابی به توسعه پایدار در مصرف هزینه و زمان صرفه جویی اساسی به عمل می آمد، خوشبختانه اکنون که بازگشت به خویش اتفاق افتاده و سیاستگذاری های غلط گذشته روشن شده جا دارد مزیت های تاریخی، فرهنگی کشورها مورد توجه خاص قرار گیرد، و از طریق ایجاد نهادهای مدنی متعدد با توجه به مخاطبین مربوطه بتوانیم در جهت شناخت، معرفی و بهره برداری از این مزیت های تاریخی، فرهنگی پژوهش و از دستاوردهای آن برای ایفای نقش در توسعه پایدار کشورها و مناطق استفاده مطلوب بنماییم.
با این حرکت استفاده از مزیت های تاریخی فرهنگی کشورها در پیشرفت و توسعه پایدار به یک میثاق بین المللی تبدیل خواهد شد و کلیه آحاد جوامع از طریق سازمان های اجتماعی مناسب به مشارکت فعال در این زمینه مشغول خواهند گردید.
بدیهی است ایجاد نهادهای مدنی متناسب با مخاطبین مختلف در موضوعات میراث فرهنگی در سطح کشور برای پژوهش در مزیت های تاریخی، فرهنگی مناطق مختلف و معرفی و بهره برداری از آنها در رشد و توسه پایدار کشور نیازمند یک عزم ملی می باشد چون که موضوعات میراث فرهنگی اساسا از امور حاکمیتی هستند که توجه به آنها سبب ارتقا هویت فرهنگی جوامع و تحکیم وحدت ملی آنها خواهد بود و رشد خلاقیت ها و ارتقا توان معنوی نیروی انسانی جوامع را به دنبال خواهد داشت.
لذا چنان چه خواهان حضور شهروندان در عرصه ایجاد تحول بزرگ در سرنوشت جوامع و استفاده مطلوب از ظرفیت ها و استعدادهای فراوان تاریخی، فرهنگی سرزمین ها با حفظ تنوع فرهنگی هستیم که اولا هر یک از مناطق حداقل در یکی از آنها در سطح ملی ممتاز هستند و توجه به آن مزیت تاریخی، فرهنگی مشارکت فعال شهروندان آن کشور را نیز به دنبال خواهد داشت و ثانیا اگر روی آوردن به اقتصاد جهانی را لازمه شکوفایی و رشد استعدادها و توسعه پایدار می دانیم.
ضرورتا باید با ایجاد عزم ملی نسبت به تشکیل نهادهای مدنی برای تحقیق در شناخت و بهره برداری از مزیت های تاریخی، فرهنگی اقوام و مناطق مختلف کشور با توجه به مخاطبین خود اقدام نمود تا با مشارکت فعال مخاطبین مختلف و استفاده از رهیافت های آنها به عنوان سرمایه هایی در توسعه پایدار کشور بتوانیم از کلیه استعدادها و ظرفیت های نهفته تاریخی، فرهنگی جوامع استفاده مطلوب نمود و بهره وری جوامع را در توسعه پایدار افزایش داد. در خاتمه بر نکات ذیل تاکید می گردد:
1) تنوع فرهنگی بیانگر تنوع خلاقیت های بشری است و پژوهش در این زمینه دستیابی به ابتکارات، ابداعات، خلاقیت های بشری، مزیت های تاریخی، فرهنگی مناطق مختلف را فراهم می نماید.
2) توجه محققان دانشگاهی به پژوهش در زمینه تنوع فرهنگی اقوام مختلف رمز تطابق پیروزمند زندگی مستمر انسان ها را در محیط های متفاوت روشن می کند.
3) توجه به تنوع فرهنگی و استفاده از مزیت های تاریخی، فرهنگی کشور در پیشرفت و توسعه پایدار باید به یک میثاق ملی تبدیل شود و کلیه آحاد جوامع از طریق نهادهای مدنی به مشارکت فعال در این زمینه بپردازند.
4) تدوین خط مشی های برنامه های توسعه اقتصادی، اجتماعی کشور در سطح ملی می بایستی به قدری کلان باشد تا مسئولین منطقه ای و محلی نیز بتوانند در قالب آن، خط مشی های منطبق با ویژگی های خود را تنظیم نمایند و از جایگاه مزیت های تاریخی، فرهنگی منطقه خود در توسعه سهم داشته باشند.
5) پذیرش تنوع فرهنگی و قومی و گشودن چشم انداز مطمئن برای گروه های مختلف مردم و نخبگان فرهنگی مشارکت نهادینه جامعه خصوصا جوانان و بانوان را طلب می کند.
6) کالاهای فرهنگی مربوط به اقوام مختلف مهم ترین منابع فرهنگی هستند که اقوام را با یکدیگر آشنا می کنند لذا در حفاظت و ترویج آنها باید کوشید.
7) کلیه جوامع باید به سهولت به منابع فرهنگی دیگر جوامع دسترسی داشته باشند و هیچ فرهنگی بر فرهنگ دیگر برتری ندارد و مقبولیت هر فرهنگی بستگی به پذیرش آن توسط آحاد دیگر جوامع دارد.
8) نقش گسترده فرهنگ در پیشرفت های اقتصادی و اجتماعی نباید نادیده گرفته شود و نهادهای مدنی مربوط به فرهنگ های متنوع بدون سد کردن دیگر فرهنگ ها باید بتوانند به فعالیت خود ادامه دهند.