تعداد بازدید : 4539079
تعداد نوشته ها : 10297
تعداد نظرات : 320
اصولگرایان در دهه چهارم انقلاب مبتنی بر شاخصههای اصلی و خط اصیل انقلاب اسلامی، اکنون اهتمام خود را برای آبادانی و توسعه مناطق محروم، حضور پرصلابت در عرصههای دفاع از منافع ملی در سطح جهانی، ساده زیستی، عزم جدی در مبارزه با فقر، فساد و تبعیض، تمرکززدایی و ... قرار داده است.
تا انتخابات دهم ریاست جمهوری کمتر از یک ماه باقی مانده است. بر همین اساس ضرورت دارد اصولگرایان برای دولت آتی، راهبرد و برنامهای عملیاتی را مبتنی بر سند چشمانداز و سیاستهای کلی ابلاغی از سوی مقاممعظمرهبری مدون نمایند.
تحلیل پیشرو مقدمهای بر راهبرد اصولگرایان در دولت آینده و دهه چهارم انقلاب است.
ب) آنچه گذشت:
... 22 بهمن 1387 مصادف با گذشت 30 سال از انقلاب اسلامی است. انقلابی که بر پایه «معنویت» و «عدالت» و شعار «خدامحوری» در دهههای پایانی قرن بیستم به وقوع پیوست.
قرن بیستم، قرن افول ارزشها، معنویت و اخلاق بود. «برتراندراسل» فیلسوف شهیر انگلیسی از سر استیصال در دهه 60 میلادی فریاد برآورده بود که برای نجات بشر در منجلاب تباهی و فساد در قرن بیستم، هیچ امیدی وجود ندارد. حتی از اخلاق و معنویت هم نمیتوان انتظار چارهگشایی داشت.
درست در دهه آخر 70 میلادی (1979 م.ل/1357هـ.ش) انقلاباسلامی به زعامت مرجع دینی و رهبری روحانیت بر پایه ایدئولوژی اسلام و حضور گسترده مردم، بر نظام 2500 ساله شاهنشاهی پیروز شد و اولین حکومت جمهوری را پس از قرنها حکومت استبدادی پایهگذاری کرد.
درباره چرایی انقلاب اسلامی، تحلیلهای فراوانی مطرح شده است؛ اما در یک جمله باید گفت: «انقلاب اسلامی یکسببی نبود؛ «استبداد، وابستگی به بیگانگان و مذهبزدایی رژیمشاهی، اقتصاد تکمحصولی و وابسته و افزایش فاصله غنی و فقیر، بیداری مردم و سازمانیافتگی رهبری روحانیت» را باید در کنار هم به عنوان عوامل موثر و تأثیرگذار در بروز انقلاب اسلامی برشمرد که واکاوی این چرایی در فرصت این مقال نمیگنجد.
انقلاب اسلامی بر پایه سه شعار راهبردی «استقلال، آزادی، جـمـهـوری اسـلامی» و «نفی سلطهپذیری» و «حمایت از محرومان و مستضعفان عالم» شکل گرفت.
در پرتو انقلاب نظام جمهوری اسلامی متکی بر آرای مردم از طریق انتخابات و به رسمیت شناختن و نهادینه کردن آن از طریق قانون اساسی تأسیس یافت و نهادهای انقلابی و مردمی یـکـی پـس از دیـگری برای دفاع از انقلاب، پاسداری از دستاوردها و ارزشهای انقلاب اسلامی، محرومیتزدایی و آبادانی روستاها، رسیدگی به محرومان و فراهم ساختن سازوکارهای لازم برای اداره کشور شکل گرفت.
انقلاب اسلامی از ابتدا تاکنون تهدیدها و چالشهای فراوانی را پشت سر گذاشته است؛ «جنگ تحمیلی 8 ساله، کودتاهای متعدد و تلاشهای براندازانه در اوایل انقلاب، توطئه گروهکها و عملیات تروریستی و براندازی، برخی اقدامات تجزیهطلبانه و خودمختاری گروهکهای وابسته به بیگانه در برخی مناطق کشور، تحریمهای اقتصادی از جمله بلوکه کردن اموال و داراییهای ایران توسط رژیم ایالات متحده آمریکا، تحریم سیاسی و صدور بیانیهها و قطعنامههای نابهحق علیه ایران، تلاش برای محروم کردن ایران از حقوق مسلم خود چون دستیابی به فناوری نوین هستهای برای مصارف صلح آمیز، براهاندازی جنگ نرم از طریق شبکههای ماهوارهای علیه اعتقادات و ارزشهای ملت و بالاخره تلاش برای ایجاد تقابل و صفآرایی میان مردم و مسئولان در برخی مقاطع» را باید از جمله سیاههای که توسط استکبار جهانی و ایادی داخلی آنها علیه انقلاب اسلامی صورت گرفته است نام برد.
اما انقلاب اسلامی با حضور گسترده مردم، رهبری حضرت امامخمینی(ره) و در ادامه با رهبری داهیانه حضرت آیتا..خامنهای(دام عزه) توانست دستاوردهای بزرگی را کسب کند؛ «استقرار حکومت دینی، دستیابی به فـناوری نوین هستهای برای مصارف صلح آمیز، فائق آمدن بر مشکلات و چالشهای دستساخته استکبار، ایجاد نهادهای انقلابی مردمی در کنار سایر سازمانها و دستگاههای اداری برای خدمت به مردم و پیشرفت و آبادانی کشور، ساخت زیربناها و توسعه عمران کشور، تغییر چهره روستاهای کشور و محرومیتزدایی از آنان به صورت گسترده، استقلالطلبی به معنای حقیقی و نفی سلطهپذیری به معنای واقعی کلمه، شکستن هیمنه و ابهت پوشالی آمریکا که در سایه این اقدام امروز شاهد استکبارستیزی در سـرتـاسـر جـهان هستیم، احیاء و شکلگیری نهضتهای آزادیبخش، تحقق آزادی، روحیه خودباوری و اعتماد به نفس، تلاش برای خود اتکایی کشور و کاهش وابستگی، اهتمام بایسته در راستای تشخص و منزلت زن مسلمان، گسترش فرهنگ، دانش و آموزش عالی، ارتقاء فضای سیاسی، بهبود وضعیت بهداشت و درمان، ایجاد و گسترش نهادهای مردمی و سیاسی چون احزاب سیاسی، نهادهای غیردولتی (N.G.O) آزادی مطبوعات و توسعه کمی و کیفی رسانههای مکتوب، دیداری و شنیداری، به گونهای که رادیو و تلویزیون با دو شبکه با ساعاتی محدود در قبل از انقلاب بود و حالا با 110 شبکه به 32 زبان فراملی برنامه تولید و پخش میکند، بالارفتن نرخ سواد و افزایش سطح تحصیلات مردم، ارائه کارنامه خدماتی ارزنده در حوزههایی چون برقرسانی، آبرسانی، گازرسانی، بنادر، فرودگاهها، کشاورزی، اقتصادی، مخابراتی، مواصلاتی، راه و ترابری، نفت، پتروشیمی، صنعت و ....» را باید از جمله خدمات و دستاوردهای قابل تحسین ثبت شده در کارنامه جمهوری اسلامی به حساب آورد که تفصیل آنها و بیان آمار و ارقام در این زمینه خود محتاج به فرصت و مقال جداگانهای است.
ج) سه دهه و چهار گفتمان:
انقلاب اسلامی در سه دهه حیات طیبه خود، چهار گفتمان را تاکنون پشت سر گذاشته است:
ـ «گفتمان دفاع مقدس» با مولفههایی چون آخرتگرایی، خـــدابـــاوری، تـــوکــل، ایـثــار، اخــلاص، مـعـنــویــت، جـهــاد، شهادتطلبی، تقدم منافع جمعی بر فردی، دنیاگریزی و سادهزیستی همراه بوده است.
ـ «گفتمان سازندگی» بر پایه توسعه اقتصادی و توجه به زیرساختها، آبادانی، سازندگی، نوسازی کشور و بسط مناسبات با جهان خارج بوده است.
ـ «گفتمان اصلاحات» را توسعه سیاسی کلید زد؛ آزادی، گسترش نهادهای مدنی و تشکلهای سیاسی، تکثیر مطبوعات و رسانهها و تنشزدایی و توسعه روابط در عرصه بینالملل همراه بوده است.
ـ و بالاخره «گفتمان عدالت» که متکی بر مقومهایی چون تمرکززدایی، تفویض اختیارات به استانها، اهتمام بایسته برای آبـادانـی و تـوسـعـه مـنـاطق محروم، حضور با صلابت در عرصههای دفاع از منافع ملی در سطح جهانی، سادهزیستی و عزم جدی در مبارزه با فقر، فساد و تبعیض را از نشانههای آن باید برشمرد.
این گفتمانها و جریانات سیاسی و حاملان آنها دارای نقاط ضعفی هم بوده و هستند که احصاء و بررسی آنها از فرصت این مقال بیرون است. و اینک دهه چهارم را رهبر معظم انقلاب اسلامی «به گفتمان عدالت و پیشرفت» معرفی کردهاند که به مثابه گفتمان مسلط و غالب جامعه ایرانی در دهه آینده خواهد بود.
د) برخی مختصات دهه چهارم:
دهه چهارم انقلاب دارای ویژگی و مختصاتی است که اهم آنها عبارت است از:
1) جابجایی نسلها:
با گذشت 30 سال از انقلاب اسلامی، جامعه ایران نسل اول و دوم انقلاب را با افتخار و احترام مشایعت میکند. نسلی که افتخارآفرین دوران مبارزات ستمشاهی بوده است و در شکلگیری و بنیانگذاری جمهوری اسلامی بر ویرانههای سلطنت 2500 ساله نقش اصلی را داشته است. در 8 سال جنگ تحمیلی شجاعانه و با اقتدار از مرزهای جغرافیایی و عقیدتی دفاع کرد و در سازندگی، توسعه سیاسی، عدالتخواهی نقشآفرین بوده است. بیتردید آئین مشایعت و تجلیل از این نسل که روانشناسان آنان را «نسل فرمانروا» مینامند، خود آموزهای برای نسل آینده است و نسلی که جامعه ایرانی به استقبال آن میرود، نسل سوم و چهارم انقلاب است. نسل جوان، خلاق، آرمانگرا، متخصص و جویای نام؛ نسلی که باید اعتبار و جایگاه و منزلت «نسل فرمانروا» را پاس بدارد و در عین حال مدیریت کشور را بر پایه دانش و تخصص بر محور گفتمان عدالت و پیشرفت رقم بزند.
2) تغییر آرایش نیروها و بازیگران:
در دهه چهارم، در آرایش نیروهای سیاسی و بازیگران تغییرات جدی را مشاهده میکنیم. بازیگران متنوع، متکثر و در عین حال تلاش دارند قواعد بازی را مراعات کنند. از سوی دیگر نهادهای مدنی غیردولتی (N.G.O) تشکلهای اقشاری به خصوص در حوزه جوانان و زنان بسیار فعال و در صحنه حضور دارند.
بنظر میرسد برخی ارثیه نسل گذشته، «ایثار، فداکاری، سادهزیستی و...» بود که باید نسل جدید آن را پاس بدارد و برخی رفتارهای غیراخلاقی مانند «تخریب، فقدان تساهل و مدارای سیاسی، کوتاه بودن سقف تحمل همدیگر و برخی بداخلاقیها» به حاشیه رانده شود و جای خود را به اخلاقمداری سیاسی، رفاقت و همدلی و تلاش جمعی برای پیشرفت کشور بدهد.
3) تحکیم و نهادینهشدن امور:
پس از یک دوره چالش و کمرنگ شدن ارزشها در دوران اصلاحات، مردم با انتخاب ارزشها، یک بار دیگر گفتمان انقلاب اسلامی و امام(ره) را زنده کردند. لذا دهه چهارم انقلاب، دهه تحکیم و نهادینه شدن ارزشها، باورها و اعتقادات است. در این دهه کمتر شاهد آزمون و خطا در اداره امور خواهیم بود. نهادها، سازمانها و واحدهای اداری با مأموریتهای شفافتر و پرهیز از تداخل و موازی کار خواهند بود. به دلیل ایجاد زیرساختهای توسعه و آبادانی کشور در دهههای گذشته، کشور این امکان را مییابد که عمدتاً در توسعه عدالت و پیشرفت در چارچوب سندچشم انداز و سیاستهای ابلاغی، گام جدی بردارد.
4) جامعه علمی:
بخش اعظم جوانان، تحصیلکرده هستند و از تحصیلات تکمیلی عالیه برخوردارند. این مهم خود الزاماتی را میخواهد که نظریهپردازی، آزاداندیشی، جنبش نرمافزاری و تئوریپردازی در کشور، در حوزههای مورد نظر بیش از پیش افزایش مییابد.
دانشگاهها و حوزههای علمیه، دو کانون مولد علم و دانش، رسالتی تاریخی و جدی برعهده دارند که باید پاسخگوی نیازهای علمی جامعه باشند. در مجموع سطح دانش عمومی جامعه ارتقاء یافتهتر و شمارگان کتابها و منشورات علمی و فـرهـنـگـی افـزایـش قابل ملاحظهای خواهد یافت. جامعه کتابخوان، اهل مطالعه و علمی جامعه، نیازها و مطالبات آن با جامعه تودهای (پوپولیسم) بشدت متفاوت است. «حمایت از تحقیقات، فنآوری نوین، خلاقیت، نوآوری، شکوفایی، نهادینهشدن جایگاه علمی و.. محورهای مهم دهه آینده خواهد بود».
***
اما افزون بر مطالب پیشگفته باید دو مولفه مهم جهانی یعنی «تحولات بینالمللی» و «تأثیرگذاری رسانهها» را نیز مورد توجه قرار داد چرا که عصر کنونی را عصر رسانهها، عصر مجازی یا فراواقعیت که رسانهها رقم میزنند، نامیدهاند. خوب و بد آن است که رسانهها معرفی میکنند. چرا که رسانهها هم متنوع شدهاند و هم تأثیرگذارتر؛ ماهواره، اینترنت، وبلاگ، سایتهای خبری، خبرگزاریها، رسانههای مکتوب، دیداری و شنیداری افکار عمومی را سامان میدهند و بیشک میداندار اصلی همان رسانهها هستند.
از ســـوی دیــگــر شــاهــد دگــرگــونــی قـطــببـنــدیهــا و بلوکبندیهای سیاسی در عرصه بینالملل هستیم. افزایش واحدهای مستقل در جغرافیایی سیاسی جهان، کاهش قلمرو اقتدار دولتها و کشورها و تمایل به واگذاری بخشی از اختیارات به نهادهای فراملی برای تعمیم صلح و امنیت در جهان، کاهش نقش نهادهای سنتی بینالملل و تأثیرگذاری برخی نهادهای جدید فراملی، برهم خوردن موازنه قدرت در عرصه جهانی و مقولاتی چون پاره فرهنگها، گفتوگوی ادیان و تمدنها نیز تأثیرگذار در روندهای داخلی هر جامعهای از جمله جامعه ایران است.
ه) دهه چهارم و اولویتهای آن:
با توجه به مختصات و ویژگیهای پیشگفته، فهرستی از موضوعات و اقدامات فراروی کشور و انقلاب قرار دارد که باید به مثابه «آیندهپژوهی» که امروزه چون یک علم مورد استفاده و بهرهگیری تصمیمگیران و سیاستگذاران در جهان قرار گرفته است و آن همانا «عبرتآموزی از گذشته، داشتن چـشــمانــداز و افــقهـای دور دسـت در آیـنـده، شـنـاسـایـی غیرمنتظرهها، پیشبینی نیازها و آماده شدن برای مقابله با رخدادها و چالشهای فرارو در آینده» است.
آیندهپژوهی، رویاپردازی و خواب و خیال نیست؛ علم و هنر، تفکر و اندیشه درست و ترسیم نقشه راه برای آینده است. همه بخصوص نخبگان حوزه و دانشگاه و بالاخص مقامات و مسئولان کشوری در نهادها و قوای مختلف وظیفه دارند این مهم را چون رسالتی تاریخی و وظیفهای خطیر برای خود بدانند.
در یک نگاه کلی اگر بخواهیم سیاهه یا فهرستی از اهم عناوین و موضوعات دهه آینده را مطرح کنیم به شرح زیر خواهد بود.
1) ساماندهی اقتصادی کشور:
باید اقتصاد وابسته به نفت و دولتمحور را برای همیشه کنار بگذاریم. برای تحقق آن باید اصل 44 قانون اساسی و خصوصیسازی بطور جدی و به دور از شعار عملیاتی گردد، انحصارها و رانتها برداشته شود، تورم و گرانی کنترل شود، نظام بانکی و بیمهای و قوانین و مقررات مورد نیاز به سرعت اصلاح گردد، ساختارهای ناکارآمد و موانع از همه مهمتر موانع تولید و سرمایهگذاری برطرف گردد و ثروت در کنار عدالت پایه و بنیاد کار قرار گیرد.
بپذیریم به رغم خدماتی که تاکنون شده است کشور از نداشتن دکترین اقتصادی رنج برده است و در هر برهه، با تفاسیر سلیقهای و جناحی جریانات سیاسی و دولتهای برآمده از آنها، گرفتار افراط و تفریط شدهایم. در دهه چهارم، فرصت آزمون و خطا نداریم. فاصله ما با جهان به سرعت زیاد و زیادتر میشود و معنای آن عقبماندگی و در جا زدن خواهد بود. این بشدت با هدف سند چشمانداز مغایرت دارد که در پایان برنامه باید قدرت اول اقتصادی در منطقه باشیم.
2) بهبود فضای کسب وکار:
برای رسیدن به نرخ رشد اقتصادی مطلوب باید فضای کسب و کار بهبود یافته و این مهم در راستای قانون سیاستهای اجرایی اصل 44، قانون رفع موانع تولید و سرمایهگذاری نظام بانکی باشد. برای بهبود فضای کسب و کار باید توسعه زیرساختهای اقتصادی از جمله راه، راهآهن، فرودگاه، بنادر، برق، آب، گاز، مخابرات مورد توجه قرار گیرد. فراهم کردن اعتبارات بانکی سریع و کم هزینه، دسترسی به اعتبارات بینالمللی و بازارهای سرمایه خارجی، کاهش دلالبازی و اعتبارات ترجیحی به بخش دولتی از منابع بانکی، فعالیت بانکهای خارجی و توسعه بانکهای خصوصی داخلی و ایجاد مؤسسات رتبهبندی اعتباری، توسعه بورس اوراق بهادار و ابزارهای مذهبی در بازارهای مشتقه، ایجاد بورس ارز و توسعه بورس کالا هم باعث بهبود فضای کسب و کار میشود. شفافسازی باید در بخش بوروکراسی ایران مورد توجه باشد چون هر چه اطلاعات بیشتری در دسترس مردم گذاشته شود امکان سوءاستفاده، پرداخت رشوه و فعالیت واسطهگری کاهش و فضای کسب و کار بهبود مییابد.
3) دکترین فرهنگ و رسانه:
با افسوس فراوان باید گفت که پیام اصلی انقلاب اسلامی که «فرهنگی» بود، آنگونه که باید درک نشد. هم اکنون با گذشت 3 دهه از انقلاب کمتر از 5% از کل بودجه و اعتبارات کشور به سرفصل فرهنگ و رسانه اختصاص دارد. این تأسف در شرایطی بیشتر میشود که در کارگروه 30 نفره تدوین برنامه پنجم، مقامات ارشد نهادهای فرهنگی و رسانهای چون فرهنگوارشاداسلامی و رسانهملی حضور نداشتهاند. با این حال تأکیدات رهبر فرزانه انقلاب اسلامی مبنی بر توجه بایسته به امر فرهنگ، اهتمام شورای عالی انقلاب فرهنگی برای تدوین پـیـوست فرهنگی کشور، نهادینه شدن اصولی در رئوس سیاستهای کلی نظام در برنامه 5 ساله پنجم که به تصویب رهبری رسیده است و بالاخره آمادگی و توانایی برخی نهادهای متولی چون رسانه ملی برای تدوین دکترین فرهنگی و رسانهای این امید را فراهم میسازد که فرهنگ و رسانه از حاشیه به متن در آید.
افزون بر این، تنوع بازیگران و رقیبان رسانهای و ماهوارهای که ایمان و اعتقادات جامعه ایمانی و بطور اخص جوانان را نشانه گرفته است ما را بر آن میدارد که با اراده جمعی همه نهادها و مقامات مسئول از جمله مجلس شورای اسلامی، دولت، نهادهای مسئول و از جمله مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی انقلاب فرهنگی از حیث تهیه و تصویب اسـنـاد بـالادسـتی، سیاستگذاری و برنامهریزیهای کلان، وحـدتبـخـشی به امور از طریق کارآمد کردن مجامع و شوراهای ذیربط، تخصیص بودجه و اعتبار ویژه به مقوله فرهنگ و رسانه و بالاخره سرمایهگذاری آموزشی و تربیت نیروهای متعهد و متخصص، گامهای عملیاتی برای تدوین دکترین فرهنگی ـ رسانهای کشور برداشته شود.
این کار به قول قدما چون نان شب ضروری است. دهه آینده دهه نقشآفرین فرهنگها و رسانههاست. این را با همه وجودمان باور کنیم.
4) پالایش فرهنگی و اخلاقی:
انقلاباسلامی، انقلاب در باورها، ارزشها و اعتقادات بوده است. باید نظام دست به یک پالایش بزرگ در عرصه فرهنگ و اخلاق بزند. فضایل اخلاقی چون تحمل همدیگر، مدارای سیاسی، راستی، درستکاری، صداقت در گفتار و سلامت در عمل، رفاقت و رقابت بجای تخریب و حذف یکدیگر، کسب دانش، عفاف و حجاب، قانونگرایی، توسعه فرهنگ کار و تلاش، برنامهمحوری، شایستهسالاری، تقدم منافع جمعی بر منافع فردی و .. همه آحاد جامعه را در برگیرد و از نشانگان مردم ایران در سایه انقلاب اسلامی به شمار آید و رذایل و اخلاق نکوهیده چون مصرفگرایی، اسراف و تبذیر، اشرافیگری و دنیاطلبی، ارتشاء، بیقانونی و... برای همیشه از جامعه ایران رخت بربندد. ما باید میراث تمدن و فرهنگ ایران اسلامی را با رفتارهای درست که برخاسته از متن فرهنگ و آموزههای دینی ماست، به جهانیان بشناسانیم. مهندسی فرهنگی با توجه به دیدگاههای رهبر حکیم انقلاب، بستر مناسبی برای تحول فرهنگی کشور است.
5) نگاه نو به مسائل اجتماعی کشور:
توجه به مسایل جـوانان، زنان، اشتغال، ترویج فرهنگ بومیاسلامی، حفظ هنجارهای اجتماعی، تقویت نهاد خانواده، مبارزه با فساد، توسعه فرهنگ گردشگری، تفریحات سالم، تغذیه فکری توسط رسانه ملی، فرهنگ مطالعه و کتابخانه، افزایش مشارکت عمومی، تقویت اختیارات شوراهای محلی، روستا، شهر، استان، واگذاری امور فرهنگی به مردم، ارایه خدمات مناسب به مردم، فرهنگ پاسخگویی، امنیت اجتماعی، کاهش اسراف، حذف فرهنگ مصرف گرایی، روحیه کار، تلاش و کوشش، خلاقیت به ویژه نزد نسل جوان بایستی تقویت شود.
6) انفتاح فضای سیاسی ـ اجتماعی:
باید دهه آینده کشور از نظر رفاه اجتماعی و امنیت و آرامش، در چارچوب قانون اساسی، قوانین موضوعه و.. باشد. رسانهها، مطبوعات، نشریات متنوع و متکثر که نظام جمهوری اسلامی را قبول دارند، گسترش یابند. احزاب و تشکلهای سیاسی، حرفهای، کارآمد و تأثیرگذار شکل گیرند. از تنشها و افراطیگری نشانی نباشد. حقوق خصوص و شهروندی از احترام و منزلت ویژهای برخوردار باشد. دهه چهارم باید دهه مناسب شدن اندازه دولت و تقویت نهادهای مدنی و توسعه و بسط آزادیهای مشروع مصرح در قانون اساسی باشد. در فضای عمومی جامعه، شور و نشاط و شادی با رعایت حریمها گسترش یابد. اوقات فراغت و تفریحات سالم جایگاه خود را احراز کند. این تغییرات لازمه جامعه جوان است. اگر مدیران و تصمیمگیران با برنامهریزی به موقع اقدام نکنند، این فرصت تبدیل به تهدید خواهد شد و در آن تردید نباید کرد. چندصدایی یا آزاداندیشی باید در همه حوزهها و عرصهها رایج و عمومیت یابد و تزاحم دولت به حداقل برسد.
7) عملیاتی شدن سندچشمانداز:
سندچشمانداز که مورد اجماع همه نحلهها و گرایشهای سیاسی است و به تصویب رهبری معظم انقلاب اسلامی رسیده است به مثابه «دکترین اداره کشور» است. سند تابلوی راهنمای کشور است. همه گرایشها، همه قوای کشور و همه جریانات سیاسی موظف و مکلفند برای تحقق اهداف سند از جمله «تهدیدزداییها و تبدیل چالشها به فرصتها و تبدیل جمهوری اسلامی به قدرت اول منطقه» با همه توان، سندچشمانداز را «نقشه راه کشور» بدانند و خود را موظف به اجرای مفاد آن نمایند. با کمال تأسف برخی با تفسیرهای ناروا و سلیقهای، سند افتخار آینده کشور را خدشهدار کردهاند. بر این اسـاس عـمـلـیـاتی شدن مفاد، اهداف و سیاستهای سندچشمانداز را همه بخصوص مقامات و مسئولان کشور به عنوان یک فریضه دینی برای خود قرار دهند و هرگونه تخلف از آن را مستوجب عقوبت بدانند. اگر همه بخصوص مسئولان به این باور برسیم از هم اکنون باید باور کنیم قدرت اول منطقه هستیم. تدوین دو قانون برنامه پنجم و ششم در دهه آینده مهمترین بستر عملیاتی کردن سندچشمانداز است که بایستی متناسب با سیاستهای ابلاغی، تهیه، تدوین، تصویب و اجرا شود.
8) کارآمدسازی نهادها:
اگر برخی اهداف انقلاب اسلامی به ثمر ننشسته است ناشی از ناکارامدی نهادها و دستگاههای اداری کشور است. سیستم بورکراسی دیوانسالار که فاقد نگاه مشتریمداری و رعایت حقوق شهروندی است، همچنان استیلای خود را بر نظام اداری حفظ کرده است و بشدت در برابر تغییرات و نوآوریها مقاومت میکند. بهبود این سیستم تا اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری، گام مهمی در دهه چهارم است. فرآیند تهیه و تصویب برخی لوایح و طرحها چند دهه به درازا میکشد، قوانین و مقررات منسوخ و ناکارآمد قفلی بر دست و پای نظام اداری است، هنوز آئین دادرسی کشور برابر قانون سال 1331 داوری میشود و شهرداریهای ما برای تمسک به برخی قوانین به دهه قبل از 1340 رجوع میکنند. تنقیح قوانین امری ضروری است که بایستی در دهه آینده در دستور کار مجلس شورای اسلامی قرار گیرد.
تمرکززدایی، تفویض اختیارات، ادغام دستگاههای موازی، کوچکسازی دولت، برونسپاری کارهای دولتی به بخش خصوصی، اعمال نظارت و سیاستگذاری درست و قاطع از ســوی دولــت، بـازنـگـری در قـوانـیـن و مـقـررات، رعـایـت شایستهسالاری در عزل و نصبها، برخورد قاطع با ارتشاء و رابطهبازی و بالاخره تربیت و آموزش مدیران و کارکنان متعهد از جمله سازوکارهای نیل به کارآمدی است. بیشک نظام اداری کنونی با فلسفه وجودی انقلاب اسلامی نسبت بس دوری دارد.
9) نظریهپردازی:
با توجه به تحولات جهانی و استقبال از گفتمان انقلاب اسلامی در عرصه داخل و خارج بطور مستمر نیاز به تئوریسازی و نظریهپردازی دارد. روشنکردن لایهها و زوایای دیگری از نظام ولایت فقیه و پاسخگویی به پرسشهای محتمل در این خصوص، تفاوتها و مزایای مردمسالاری دینی در برابر دمکراسی لیبرال، سکولاریسم و تهدیدهای آن در برابر حکومت دینی، نظام اقتصاد اسلامی، سیاست اسلامی و بسیاری از این قبیل پرسشها و سوالات محتاج پاسخهای روشن و مستدل است. سوالاتی مانند فقه سنتی و پویا، احکام اولیه و ثانویه، مسائل مستحدثه و الزامات آن، ابعاد حکومتی دینی، نقش رأی مردم در مقبولیت و مشروعیت نظام اسلامی و حاکمان آن، معاملات، بهرههای بانکی، وامها، قرضالحسنهها، شادی و تفریح، بازیها و احکام آنها، حجاب و انواع آن، شرایط زمان و مکان و متقضیات زمانه و احکام دینی و تکلیف مقلدان و مومنان و دهها پرسش از این دست هنوز برخی در ابتدای راه و برخی به عنوان منطقه ورود ممنوع در اذهان و افکار عمومی مانده است. حقوق بشر، صلح و دمکراسی، دینداری و نسبت آن با دنیا هم نیاز به تئوریپردازی و نظریهپردازی حوزه و دانشگاه دارد. دهه چهارم باید همه شبهات و پرسشهای دینی و اعتقادی و نیز ابهامات حکومتی و اداره کشور به صورت شفاف و مستدل پاسخگویی شده باشد تا نظام بالندهتر، پویاتر، کارآمدتر بتواند به اهداف خود دست یابد.
10) تدوین نهایی و اجرا نقشه جامع علمی کشور:
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مدتهاست که از آمادهشدن نقشه جامع علمی کشور که از مطالبات رهبری است سخن میگوید. در اجرای نقشه جامع علمی باید برنامهها و سیاستهای کشور را در حوزه آموزشوپرورش و تعلیم و تربیت، آموزش عالی و تحصیلات تکمیلی وعلم و فناوری کشور را متکفل باشند. روشها، آموزشها، شیوهها و محتواها و متون را مدنظر قرار دهد. این نقشه باید برای کادرسازی و حفظ و نگهداری از نخبگان به عنوان سرمایه اجتماعی طرح و برنامه ارائه کند. تربیت نیروی متعهد و کاردان برای اداره کشور یک ضرورت انکارناپذیر است. قطبهای علمی و دانشگاهی باید براساس توانمندی و اصل تقسیم کار دستهبندی و مأموریتها و انتظارات به آنها ابـلاغ شـود. نظام آموزش عالی باید در کشورهای دیگر ظرفیتهایی را برای کار دانشگاهی فراهم نماید و نظام آموزشی را دگرگونی بنیادی دهد.
11) سند راهبردی دیپلماسی کشور:
باید سیاستها و اهداف دیپلماسی کشور بازنگری شود. کاهش تنشها، به حداقل رساندن مخالفان و دشمنان، افزایش ائتلاف دوستان در عرصه بینالملل باید پایه کار قرار گیرد. خط مشی و راهبرد سیاست خارجی کشور باید حضور موثر و بـهـرهگیری از ظرفیتها و مجامع جهانی منطقهای باشد. سیاستهای پُرهزینه به فوریت خاتمه داده شود. درعین حال سازوکارهای دفاع مقتدرانه و با صلابت از منافع و امنیت ملی کشور تدوین گردد. نباید ارتباط با کشورهای ضعیف و فقیر و غیرتأثیرگذار در عرصه جهانی در اولویت سیاست خارجی ما بـاشـد. تـنـویر افکار عمومی درباره سیاستها و برنامههای جـمـهـوری اسـلامـی از جمله چرایی مقابله با سیاستهای استکباری آمریکا و نیز عدم رسمیت رژیم اشغالگر قدس نیاز به رایزنی، دیدارها، منشورات و تلاشهای بایسته بینالمللی دارد. افزون بر این باید جنبه شعارگرایی دیپلماسی کاهش یابد و از رفت و آمدها در عرصه جهانی منافع مشخص نصیب کشور گردد.
انتصاب سفیران و مدیران متعهد، باسواد، مجرب و کارآمد در اولویت باشد. پیداکردن مخاطبان و بازار جدید، تعامل و ارتباط با آنان باید مورد توجه قرار گیرد. تشکیل برخی نهادهای غیر دولتی و موسسات راهبردی ـ مطالعاتی در حوزه روابط خـارجـی یـک ضـرورت اسـت کـه تـاکـنون بدان دسترسی نداشتهایم.
12) حاکمیت ارزشها در نظام مدیریتی ـ اداری کشور:
انتصاب سفیران و مدیران متعهد، باسواد، مجرب و کارآمد در اولویت باشد. پیداکردن مخاطبان و بازار جدید، تعامل و ارتباط با توجه به اینکه مسئله مدیریت وحکومت در نظام اسلامی از جایگاه ویژهای برخوردار است بایستی با توجه به آموزههای قرآنی، نهجالبلاغه(نامههای حضرت امیر به حکام و..)، سیره ائمه اطهار، سیره حضرتامامخمینی(ره) و رهبر عظیمالشان انقلاب اسلامی، اصول مدیریت اسلامی در نظام اداری مانند عدالتخواهی، سادهزیستی، صداقت، پاکی، تدبیر، شجاعت و.. تدوین و به عنوان معیارهای قانونی نظام انتصاب مدیران سیاسی و حرفه ای مدنظر قرار گیرد.