در این مقاله که به قلم "مانوئل هسسیان " نماینده سازمان آزادیبخش فلسطین در انگلیس در روزنامه گاردین منتشر شده، آمده است:تا زمانی که سران اسرائیل تغییر رویه ندهند، هیچگاه نمی‌توانند طرف مناسبی برای صلح با فلسطینی‌ها باشند.
در این گزارش با اشاره به کتاب 1984 نوشته "جرج اوروِل " رمان‌نویس معروف که در آن درباره قدرت بیش‌ از اندازه حاکمان هشدار داده شده و منطق نادرست آن را بخوبی در سه کلمه "جنگ، صلح است " خلاصه کرده است، تاکید شده است: هفته گذشته "آویگدور لیبرمن " هشدار داد که "اگر خواهان صلح هستنید، برای جنگ آماده شوید "، تفاوت میان اورول و لیبرمن این است که اولی یک رمان نویس و منتقد سرسخت قدرت آزادانه و بی قید و بند بود.[اما] دیگری وزیر خارجه جدید اسرائیل است.
در آن سوی هشدار شوم لیبرمن، عقیده ای وجود دارد که برخلاف فرض و مبنای مذاکراتی عمل می کند که روند صلح خاورمیانه براساس آن بنا نهاده شده است.
منظور این مقام اسرائیلی آن است که تل‌آویو راهکار مورد نظر خود را تحمیل خواهد کرد، نه این که برای یک راه حل به مذاکره بنشیند، و این که اسرائیل ابزار جنگ را را جایگزین گفتگو خواهد کرد. او در هشدار شوم دیگری کنفرانس نوامبر 2007 آناپولیس، که در آن فلسطینیان و اسرائیلی ها موظف به برگزاری مذاکرات دوجانبه در مورد تمامی موضوعات مربوط به اوضاع پایدار شدند، را نیز کنار گذاشت.
لیبرمن در اسرائیل به دنبال یک ترکیب ناپایدار از ناسیونالیسم و نژادپرستی استد که فلسطینیان، بلاگردان آن هستند و بخاطر تمامی بدبختی های اسرائیل مقصر دانسته می‌شوند. بی اعتنایی به حقوق بین‌الملل از سوی او به عنوان یکی از شهرک‌نشینانی که بطور غیرقانونی در کرانه باختری اشغالی زندگی می کند، نیازی به توضیح ندارد.
اما لیبرمن، تمام داستان نیست. داستان واقعی بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر جدید اسرائیل است. آیا او نظرات لیبرمن را تأیید می کند؟ و اگر نه، آیا جلوی او را می گیرد؟ به نظر می رسد که پاسخ سؤال اول، بله، و پاسخ سؤال دوم، خیر باشد.
این روزنامه افزود: نتانیاهو در سخنرانی در پارلمان رژیم صهیونیستی (کنیست)، پس از مراسم تحلیف دولتش، این فرصت را داشت که نشان دهد یک شریک واقعی برای صلح است. او این فرصت را از دست داد.
نتانیاهو معیارهایی که جامعه بین الملل تعیین کرده را هرگز برآورده نکرد و نتوانست که راه حل دو کشوری را تأیید کند یا صریحاً از تشکیل کشور مستقل فلسطینی حمایت کند و فقط تعهداتی مبهم برای ادامه مذاکرات داد. تمام آنچه که گفته شد وعده "اقدامات " بیشتر است، نه وعده صلح.
شعار "صلح اقتصادی " نتانیاهو، با یک صلح عادلانه و با دوام قابل مقایسه نیست. پایان دادن به اشغالگری اسرائیل در دستور کار او قرار ندارد؛ او در تلاش برای طبیعی و عادی کردن اشغالگری است. او بجای یک کشور مستقل، چیزی بیشتر از یک دسته ایالت، با خودمختاری محدود، به فلسطینیان پیشنهاد نکرده است. نزاع، پیش از هر چیز دیگر، در مورد اشغالگری اسرائیل و سرکوب حقوق فلسطینیان است. در نبود یک راهکار سیاسی، سخن از صلح اقتصادی هم گمراه کننده و هم ناکافی است.
احتمال دارد که نتانیاهو به سخن گفتن از آنچه که در قالب "جنگ علیه تروریسم " بیان می دارد، ادامه دهد؛ عبارتی که آنقدر به کار رفته از ما را خسته کرده است. امنیت منطقه ای و "جنگ علیه تروریسم "، "زمینه تفاهم مشترکی " را ایجاد می کند که نتانیاهو امیدوار است بر اساس آن رابطه ی اسرائیل با ایالات متحده و اروپا را تقویت کند.
این موضوعات همچنین به عنوان پیشینه ای بکار می روند که او در گذشته برخلاف آنها تلاش کرده است تا از اهمیت منازعه ی فلسطینی-اسرائیلی بکاهد، و آن را به عنوان یک موضوع درجه دوم به تصویر بکشد و تحت الشعاع مسائل ضروری منطقه ای مثل [مسئله ی] ایران قرار دهد.
روند صلح با آینده‌ای نامعلوم روبروست. استفاده از مذاکرات به عنوان پوششی برای بوجود آوردن "اموری مسلم در میان عوام "، که برای تصاحب و تحت تأثیر قرار دادن نتیجه نهایی طراحی شده، یک سنت دیرینه در اسرائیل است. ناتوانی دولت‌های قبلی در اجرای تعهداتی که اسرائیل تحت توافقات فعلی ملزم به اجرای آن است، اعتبار روندهای صلح را از میان می برد. بدون وجود یک مکانیسم عمل معتبر، که به این منظور طراحی شده هر دو طرف را مسئول تعهدات مرتبط با خود بداند، نمی توان در دولت نتانیاهو، امید چندانی به "تغییر " داشت.
برای اینکه یک شریک واقعی برای صلح باشیم باید سخنان با عمل و لفاظی با واقعیت تطابق داشته باشد. تعهد حقیقی برای صلح، نیازمند حرکت حقیقی در این زمینه از سوی اسرائیل می باشد.
شهرک های اسرائیلی، امکان پذیری [وجود] یک کشور فلسطینی در آینده را تهدید می کند و راه حل دو کشوری را با خطر مواجه ساخته است. اگر ما به دنبال حفظ این رؤیا هستیم که دو کشور در کنار یکدیگر با صلح و امنیت زندگی کنند، دولت جدید اسرائیل باید در راستای قوانین بین الملل و تعهدات اسرائیل تحت توافقات فعلی، سریعاً تمامی فعالیت های شهرک‌سازی، از جمله تمامی توسعه‌های طبیعی را متوقف کند.
محدودیت جابجایی فلسطینیان که شامل بیش از 630 پست بازرسی و ایست بازرسی اسرائیلی در کرانه باختری است؛ صدور اجازه نامه از سوی اسرائیل، که فلسطینیان را در شهرها و روستاهای خودشان زندانی می کند؛ و ساخت دیوار اسرائیل که کشاورزان را از زمین هایشان، کارگران را از شغلشان، و کودکان را از مدارسشان جدا می سازد، همگی اقتصاد و زندگی فلسطینیان را دچار یک وقفه واقعی می کند.
اسرائیل باید آزادی جابجایی فلسطینیان به داخل، خارج و در میان مناطق اشغالی فلسطین را به حالت اول بازگرداند.
این کار شامل برداشتن محاصره غزه و فرونشاندن فاجعه ی انسانی ای است که اسرائیل در آنجا بوجود آورده و نتانیاهو باید بدون ابهام راه حل دو کشوری را بپذیرد و به تمامی توافقات قبلی میان اسرائیل و سازمان آزادی بخش فلسطین متعهد شود. در غیر این صورت فلسطینیان هیچ طرف صلحی نخواهند داشت.

دسته ها : سیاست
سه شنبه 1388/2/29 18:11
X