در این مقاله به قلم دکتر " پل کریگ رابرتس " که در هفتهنامه آمریکن فریپرس منتشر شده با انعکاس اظهارات "چالز فریمن " رئیس مستعفی شورای اطلاعاتی ملی آمریکا درباره نفوذ لابی یهود در آمریکا که گفته بود "به عقیده من، تا زمانی که ریاست شورای ملی اطلاعات آمریکا در معرض حمله مداوم افرادی بی پروا است که به دسته بندیهای سیاسی در کشورهای خارجی نعلق خاطر دارند، این شورا نمیتواند عملکردی موثر داشته باشد. تاکتیکهای لابی اسرائیل در منتهای درجه رسوایی و بی شرمی است که شامل ترور شخصیت، برخورد گزینشی از اظهارات، تحریف خودسرانه اسناد، افسانه سرایی کذب و نادیده گرفتن کامل حقیقت است. هدف این لابی، کنترل بر روند سیاسی به کار بردن حق وتو در برابر مردمی است که به جای طرفداری از ایالات متحده، با عقاید حکیمانه آمریکا و دولت آن در تضاد باشند، در صحت تحلیلهای سیاسی آنان تردید کنند و هر یک یا تمامی تصمیمات آنان را رد نمایند.
نکته جالب در اینجا این است که این اتهامات از سوی گروهی مطرح میشود که خود آشکارا مجبور به تبعیت از سیاستهای یک دولت خارجی که در این مورد منظور اسرائیل است، هستند. به عقیده من، ناتوانی عامه مردم آمریکا در بحث کردن در مورد هر یک از گزینه های سیاسی ایالات متحده در خاور میانه که بر ضد جناحهای حاکم بر سیاست اسرائیل وضع شده باشد و نیز رسیدگی دولت آن کشور به این مباحث، به آن جناح اسرائیلی اجازه اتخاذ سیاستهایی که سرانجام موجودیت اسرائیل را تهدید میکنند و حمایت از آن سیاستها را داده است. هیچ کس در ایالات متحده اجازه ندارد چنین چیزی را بگوید. این فاجعه فقط مربوط به اسرائیل و همسایگان آن در خاورمیانه نیست؛ بلکه در حال وارد ساختن آسیبهایی گسترده به امنیت ملی ایالات متحده است. "
نویسنده با اشاره به این که این سخنان سفیر ویژه پیشین آمریکا، چارلز فریمن در زمانی بود که از پذیرش پست ریاست شورای اطلاعات ملی آمریکا خودداری کرد، نوشت: بسیاری از محافظه کاران، از وضعیت آمریکا تحت عنوان یک ابرقدرت، خشنودند. جورج بوش، رئیس جمهور سابق آمریکا، به رخ کشیدن قدرت آن کشور را یکی از دلایل توجه اندک محافظه کاران به میزان پلیسی بودن حکومت و جنگهای احمقانه میدانست.
بنا به نوشته دکتر رابرتس، محافظه کاران، از این که بوش به سازمان ملل متحد، جامعه جهانی و مخصوصا فرانسه، که پس از سرباز زدن شارل دوگل از پیروی از خط آمریکا مورد نفرت این گروه است، آن قدر خوشحال هستند که هیچ توجهی به اهانت بوش به آزادی مدنی و بر باد دادن سرمایه های قدرت نرم آن کشور نشان نمیدهند.
متعجبم که محافظه کاران تا چند وقت دیگر میتوانند این موضوع را نادیده بگیرند که طالبان "شکست خورده " مانع عبور ارتش جهانی از جاده پیشاور- خیبر برای تجدید تدارکات نیروهای خود در افغانستان میشوند. و این امر باعث شد تا ایالات متحده چاپلوسانه به سراغ روسیه برود و درخواست مسیری در قلمرو آن کشور، برای تجدید تدارکات نیروهای خود را مطرح کند که گفته شده شامل هیچ نوع جنگ افزاری نخواهد بود.
بنا بر این گزارش، احتمال آن وجود دارد در صورتی که اوباما تصمیم بوش مبنی بر استقرار سپر موشکی را در کشورهای دست نشانده خود یعنی لهستان و جمهوری چک نادیده بگیرد، روسیه نسبه به فرستادن جنگ افزار برای او تمایل نشان دهد.
دولت لهستان نگران است که اشتباه خود در جنگ جهانی دوم را تکرار کند و سرنوشت خود را به جای قوای نظامی درون مرزها، به دست محافظانی بسپارد که از نقاط دور دست میآیند و اخیرا واشنگتن را آگاه ساخته که بر سر معامله موشکی متعهد باقی میماند. لهستان به شدت به عهد خود با بوش در ارتباط با جنگ هستهای برای دفاع از لهستان وفادار مانده است؛ درست مانند هفتاد سال پیش که کلنلهای ارتش لهستان فکر میکردند میتوانند به پشتوانه انگلستان، انگشت خود را در چشم هیتلر فرو کنند.
عراق نیز، با پذیرش توافقنامه امنیتی ننگ دیگری برای محافظه کاران است. آمریکا در حال حاضر تنها به عنوان بلاگردان حاکمان شیعه در آن کشور باقی مانده است.
اما چیزی که واقعا با وجود سلطه محافظه کاران نیز دیده میشود، رسیدن به این تشخیص است که ابرقدرت بزرگ از جمله اموال منقول لابی اسرائیل است. دولت اوباما، برغم پیروزی قاطع دموکرتها در نوامبر گذشته، نشان داده که ابرقدرت بزرگ حتی نمیتواند رئیس شورای اطلاعات ملی خود آمریکا را انتخاب کنند.
چارلز فریمن، که یک آمریکایی متمایز و مسقل از نظر فکری است، متوجه شد که "استیو راسن "، از مقامات سابق کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل (ایپک) که به تازگی به جاسوسی برای اسرائیل متهم شده تنی چند از آمریکاییهای نومحافظه کار یهودی که به دولت راستگرای اسرائیل نزدیک هستند، مانع از انتصاب او شدهاند.
نویسنده در ادامه ادعای ابرقدرتی آمریکا را زیر سوال میبرد و مینویسد: چگونه ایالات متحده در حالی که حتی نمیتواند سرپرست ارزیابی شورای اطلاعات ملی خود را بدون تایید دولت راستگرای اسرائیل تعیین کند، یک ابرقدرت است؟ محافظه کاران میگویند که اسرائیل "تنها کشور دارای دموکراسی در خاورمیانه " است. این سوال که آیا اسرائیل، یا در این مورد، آمریکا، دارای دموکراسی هستند در حاشیه است. اصل مطلب این است که اسرائیل نشان داده نه تنها میتواند سیاستهای خارجی ایالات متحده را کنترل کند، بلکه سیاستهای اطلاعاتی آن کشور را نیز تحت کنترل خود دارد.
در ادامه این گزارش با اشاره به اعمال نفوذ مقامات اسرائیل در تعیین مشی سیاسی آمریکا، تاکید شده است: "ژنرال گابی اشکنازی "، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل که هزینه ها و تدارکات آن را آمریکا تامین میکند با باراک اوباما، مایک مولن، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، ژنرال جیمز جونز، مشاور امنیت ملی و دنیس راس، مشاور ویژه وزیر امور خارجه در امور خلیج فارس و خاورمیانه ملاقات کرد. روزنامه اسرائیلی هاآرتص، گزارش داده است که ژنرال اشکنازی همچنین ملاقاتهایی با روزنامه نگاران ارشد آمریکایی و نیز رئیس لابی آمریکایی حامی اسرائیل(ایپک)، داشته است.
اشکنازی همچنین "میهمان افتخاری همایش سالانه "حمایت کنندگان از نیروهای دفاعی اسرائیل " " در شهر نیویورک بود و با شرکت کنندگان در آن سخن گفت. او هنری کسینجر، وزیر سابق امور خارجه و "روسای جمعیت یهودیان نیویورک " را نیز ملاقات کرد.
به نوشته نویسنده، دلیل رسمی ملاقاتهای اشکنازی، آگاه ساختن آمریکا از تهدید ایران علیه ایالات متحده بود. در حقیقت، ژنرال به منظور تحریک آمریکا برای حمله به ایران فرستاده شده بود. مجتمع نظامی/ امنیتی از این شاخه جدید جبهه "جنگ علیه تروریسم " استقبال کرد. منفعت صنایع نظامی آمریکا، جنگی جدید را به جای جنگ عراق می طلبد.
نومحافظه کاران شدیدا به دلایلی اساسی برای گفتن دروغهایی که برای آغاز آنچه امیدوار بودند جنگی طولانی در خاورمیانه باشد، به زبان آوردند، محتاج هستند. دیوانگان نومحافظه کار، حتی میخواهند عربستان سعودی را نیز که یکی از بزرگترین بستانکاران ایالات متحده است، سرنگون کند.
محافظه کاران از این توسعه با آغوش باز استقبال میکنند. آمریکا شانسی برای نجات دادن خود خواهد یافت. این کشور هنوز هم میتواند با غلبه کردن بر ایران و افغانستان، خود را به عنوان یک ابرقدرت به اثبات برساند. اسرائیل تا زمانی که این پیروزیها دست یافتنی هستند، میتواند حماس و حزب الله را نابود کند و اسرائیل نوین نیز قادر به ادغام فلسطین و جنوب لبنان خواهد شد.
در پایان این مقاله با رویا خوانده این سناریوها آمده است: در حالی که محافظه کاران در حال دیدن این رویاها هستند، "ون جیابائو "، نخست وزیر چین، ترس خود را از کافی نبودن اعتبار خزانه آمریکا و خطرناک بودن سرمایه گذاری یک میلیارد دلاری بر روی دیون آن کشور، بیان داشت. او گفت که " ما پول بسیار زیادی به ایالات متحده وام داده ایم. البته ما نگران امنیت اموال خود هستیم و صادقانه بگویم من نیز قطعا کمی نگرانم. "
تضاد نگرانی نخست وزیر ون با فلسفه خوشبینی، از دولت اوباما و آنچه از وال استریت باقی مانده است، ناشی میشود.