از روزى که انقلاب اسلامى به پیروزى رسید (22 بهمن سال 1357)،دشمنان انقلاب با تحریک و هدایت آمریکا، به مقابله با آن برخاستند؛ تا شاید جلوى گسترش این»انفجار نور« را بگیرند و اگر هم بتوانند، آن را خاموش سازند و یک‏باره از میان بردارند.
تحریم اقتصادى، تحریک و سازماندهى گروهک‏هاى معاند و شورشى، کودتا، خراب‏کارى،جنگ تحمیلى و... همه در این راستا انجام گرفت. که به فضل الهى همه توطئه‏ها خنثى شد و دشمنان‏ناکام ماندند؛ ولى آنان میدان را خالى نکردند. بلکه با حربه‏اى کارسازتر و مؤثّرتر وارد صحنه شدند،با »حربه تهاجم فرهنگى«
دشمنان از طریق »شبیخون فرهنگى« به ویژه در جهت بسترسازى تعمیق شبهات، فضاى کشور راآلوده ساختند و فکر و اندیشه جوانان را غبارآلود کردند. قلم‏هاى مسموم، نرم‏افزارها، سایت‏ها و...ابزارهایى بودند که در این راستا به کار گرفته شده‏اند. چه بخواهیم و چه نخواهیم با این »تهدیدات‏نرم« رو به رو هستیم؛ چه با غفلت و بى تفاوتى و یا هراس و وحشت از کنار آن بگذریم و چه آن راتوهّم بدانیم و چه با هوشیارى به مقابله با آن برخیزیم، دشمنان زخم خورده و منافع از دست داده»القاى شبهات« را مهم‏ترین و کارآمدترین حربه خود دانسته و جهل و نادانى را بهترین بستر براى‏پذیرش فرهنگ غرب شناسایى کرده‏اند. مقاله حاضر در ارتباط با شبهه‏شناسى پیرامون موضوعات‏مفهوم شبهه، ویژگى‏هاى شبهه، عوامل تشکیل دهنده شبهه، شیوه شبهه افکنان، راه‏هاى مقابله با شبهه‏و... نوشته شده و با نگرشى به آموزه‏هاى دینى به تبیین موضوعات پرداخته است. امید که مورد قبول‏حضرت دوست قرار گیرد.

فرق پرسش و شبهه چیست؟
الف. مفهوم پرسش و سؤال
سؤال یعنى درخواست، خواستن، خواهندگى؛ پرسش یعنى: پرسیدن، استفهام، استفسار، عرض وطلب.
دانا به یک سؤال برون آرد
جهل نهفته از تو به هامونى
چون زآنچه نداندش بپرسند سؤالى
از هول شود زائل ازو حالش و هالش
پس حلق گشاده به خرافات و محالات
کى بسته شود سخت بدین سست سؤالى
ب. مفهوم شبهه
شبهه یعنى هر اشکال، پرسش یا ابهامى که در برداشت‏ها، تحلیل‏ها، تصمیمات و رفتارهاى مرتبطبا سعادت فرد یا جامعه منشأ خطا و اشتباه در شناخت حق از باطل گردد.
به عبارت دیگر شبهه خود را شبیه به حق مى‏نمایاند و راه شناخت حق از باطل را مشکل و افراد رادچار شک و تردید مى‏کند.
امیرمؤمنان(ع) فرمود:
اِنَّما سُمیت الشُّبهةُ شُبهَةً لِاَنَّها تُشبهُ الحَقّ؛
شبهه، شبهه نامیده شده، چون شبیه به حق است.
ج. ویژگى‏هاى شبهه
فرق شبهه و پرسش، ویژگى‏هاى ذیل است که بر تن شبهه پوشیده شده است:
1. شبهه تشخیص فرد یا جامعه را در شناخت حق از باطل دچار مشکل مى‏کند.
2. شبهه موجب تردید و تزلزل در اندیشه یا عمل فرد و جامعه مى‏شود.
3. شبهه موجب غفلت از حق و سرپوش نهادن بر واقعیّات و انحراف افکار عمومى از حق‏مى‏گردد.
4. شبهه بستر مناسبى براى ناهنجارى‏هاى اجتماعى و ایجاد هرج و مرج و ناامنى در جامعه مى‏شود.
بنابراین طرح پرسش، ارائه نظریّه علمى، دینى وفلسفى، مغالطه وسفسطه، نقد و ایراد و... درصورتى که فاقد خصوصیّات فوق باشد، از گردونه شبهه خارج مى‏شود.
با توجّه به مطالب گفته شده، شبهه نه تنها علامت رشد و تحوّل مثبت اجتماعى و فکرى نیست،بلکه با انگیزه پنهان کردن حق، اندیشه‏ها و عقاید را به فساد مى‏کشاند. بر خلاف پرسش که در پى‏کشف مجهول و رفع جهل است و بار مثبت دارد. هرچند ممکن است شبهه در قالب سؤال مطرح شود.
2. دغدغه در مقابل شبهه
چه کسانى نسبت به شبهه واکنش نشان مى‏دهند و خود را در مقابل رواج و ریشه دار شدن شبهه‏هاپاسخ‏گو مى‏دانند و دغدغه شبهات، اندیشه آنان را مشغول ساخته است؟
پاسخ: کسانى خود را درمقابل‏شبهات‏مسئول‏مى‏دانندکه‏ازویژگى‏هاى‏ذیل‏برخوردارباشند:
1. حق مدار بوده، بصیرت در دین داشته و از مواضع و مبانى فکرى، دینى و اجتماعى روشن و برحقى برخوردار بوده و بر ثبات آن معتقد باشند.
2. نسبت به ترویج حق و حقیقت براى خود، تعهّد و رسالتى قایل باشند.
3. دلسوز جامعه‏اند و از به دام افتادن مردم ساده‏دل به دام شیاطین غمگین هستند.
قرآن کریم در مورد رسول خدا(ص) به عنوان الگوى مؤمنان مى‏فرماید:
لقدجاءکم‏رسول من‏انفسکم عزیز علیه ماعنتم حریص علیکم‏بالمؤمنین رؤوف رحیم؛
قطعاً براى شما پیامبرى از خودتان آمد که بر او دشوار است شما در رنج بیفتید، به(هدایت )شما حریص و نسبت به مؤمنان دلسوز و مهربان است.
از این رو اندیشمندان دینى و متفکّران دین مدار که بر حق استوارند، با تأسّى بر پیامبراکرم(ص) و امامان معصوم(ع) یکى از وظایف خود راشبهه‏شناسى و پاسخ به آن مى‏دانستند. علّامه امینى، علّامه طباطبایى و شهید مطهّرى و نمونه‏هایى ازاینانند.
البته باید یاد آور شویم که در فرهنگ دینى نوع برخورد با»شبهه« و »شبهه‏افکن« تفاوت مى‏کند.در مورد شبهه پاسخى منطقى و شفاف داده مى‏شود، امّا در مورد شبهه افکن باید او را افشا کرد و یا مانع‏تلاش او گردید. کسانى که درد دین ندارند یا رگه‏هاى روشن‏فکر مآبى غرب گرایانه و نسبى گرایى‏معرفتى، در لایه‏هاى وجودشان نهفته‏است، مواجه شدن باشبهه را امرى غیرعقلانى و مغایر باتفکّر واندیشه و آزادى مى‏دانند. اینان نه تنها از کنار شبهات به سادگى و با تساهل مى‏گذرند، بلکه چه بساوظیفه خود را در اشاعه و ریشه دار کردن شبهات توجیه مى‏کنند.گروه دیگرى که شبهه را بر نمى‏تابندمتحجّرین و مقدس مآبانى هستند که تفیسر درستى از دین ندارند و شبهه را مساوى با کفر معرفى‏مى‏کنند. تحجّر و انفعال (روشنفکرى) دو لبه یک قیچى هستند که هر دو در شبهه‏افکنى نقش دارند. لیکن با روش‏هاى خاص خود، نیکى با القاء شبهه و دیگرى با برخورد ناشایست باشبهه‏ها.
عدّه‏اى نیز نه تنها نسبت به شبهات فکرى و اجتماعى، حسّاسیّتى ندارند، بلکه از واژه شبهه نیزگریزانند. و شاید این پرهیزنگرى، ناشى از رسوخ شبهات فکرى - فلسفى غرب و گرفتار شدن درچنبره دیدگاه‏هاى غربى باشد.
چه کسانى شبهه مى‏سازند؟
بدیهى است کسانى در این عرصه گام مى‏گذارند که در تقابل با اسلام ناب و انقلاب اسلامى،دنیاى خویش را در خطر دیده و عدم کارایى دیگر شیوه‏ها را تجربه کرده‏اند، این گمراهان براى حفظمنافع مادّى و گمراه کردن انسان‏ها، بهترین گزینه را »شبهه افکنى« مى‏بینند.
شبهه افکنان دو گروهند: گروهى که خود گمراهند و اسیر شبهات علمى شده آن را گسترش‏مى‏دهند. و گروهى که حق و باطل را شناخه ولى براى منافع شخصى و دنیوى مثلاً شهرت‏طلبى یادست‏یابى به منافع شخصى اقدام به شبهه سازى مى‏کنند.
تمسّک به »شبهه سازى« اختصاص به دشمنان امروز ندارد، بلکه این حربه، قدمت تاریخى دارد وشیطان به عنوان نخستین دشمن خدا و خلق خدا در روى زمین، اولین کسى است که براى گمراه کردن‏مردم از حربه شبهه افکنى بهترین بهره را برده است. به عنوان مثال: بحث نژاد پرستى که دامنگیربشریت شده و جهان را در کام خود فرو برده، از جانب شیطان در قالب برترى »آتش« بر »خاک«مطرح شد. مشرکان عصرجاهلیّت نیز از این حربه بهره مى‏گرفتند. آنان‏که با ظهور اسلام و بعثت پیامبراکرم(ص) خود را با چالش جدّى روبه‏رو دیده و منافع خویش را بر باد رفته‏مى‏یافتند. براى مبارزه با پیامبر اکرم(ص) به القاى شبهه روى آوردند. قصد ما بحث‏تاریخى یا قرآنى نیست، بلکه تنها نشان دادن سر نخ استفاده از این شیوه در طول تاریخ و گره خوردن»عصر تمدن« با »عصر حجر« و پیوند قلبى و اندیشه‏اى دشمنان اسلام در این دو عصر مى‏باشد.
مشرکان عصر جاهلیّت، پیامبر(ص) و قرآن کریم را هدف گرفته بودند ومشرکان امروزى ارزش‏هاى الهى و انقلاب اسلامى را هدف گرفته‏اند. سلمان رشدى یکى از مصادیق‏آن است. به یک نمونه از »شبهه افکنى« مشرکان عصر جاهلیت اشاره مى‏کنیم:
آنان مى‏گفتند: محمد مجنون است و با فردى از جن در ارتباط است و او این آیات را به وى‏آموزش مى‏دهد. یعنى این که قرآن وحى الهى نیست؛ بلکه القائات شیطانى است!
قرآن در پاسخ اینان مى‏گوید:
تنزیل من رب العالمین و ما تنزلت به الشیاطین؛
قرآن از سوى پروردگار جهانیان نازل شده است و شیاطین آن را نازل نکرده‏اند.
دشمنان از همین شیوه، در عصر امیرمؤمنان(ع) و امامان‏معصوم(ع )استفاده کردند و با این راهبرد توانستند به اهداف دنیایى خود دست‏بیابند و دردل مردمان نسبت به آن بزرگواران شک و تردید و شبهه ایجاد کنند. به گونه‏اى که به راحتى‏توانستند آن بزرگواران را منزوى و یا از میان بردارند.
بنابراین یکى از شیوه‏هاى راهبردى دنیاپرستان در طول تاریخ، »شبهه سازى« و »شبهه افکنى« بوده‏است. به برخى از شبهه سازان اشاره مى‏کنیم.
3 - 1. سردمداران کفر و حکومت‏هاى ستم‏گر
رهبران حکومت‏هاى ستمگر و استعمارگر، استاد شبهه افکنى هستند. آنان براى بقاى سلطه جویى‏و غارت و چپاول ملل ضعیف، بهترین گزینه استعمار فرهنگى را »شبهه افکنى« مى‏دانند. هرگاه ازطریق شبهه توانستند بر فرهنگ جامعه چیره شوند، توانسته‏اند به اقتصاد او، سیاست او و... دست بیندازند و به غارتگرى و چپاول بپردازند.
در تاریخ اسلام، معاویه به عنوان تردستى ماهر که براى بقاى سلطنت خود و تضعیف جبهه حق ازشبهه افکنى بهره مى‏گرفت، یاد شده است. او با همدستى عمروعاص در جبهه‏امیرمؤمنان(ع )شبهه ایجاد کرد و بدین طریق مردم را دچار شک و تردید ساخت واز آن بهره سیاسى برد. مثلاً:
وقتى عمّار یاسر در جنگ صفین پا به میدان مبارزه نهاد، مردمى که حدیث‏پیامبر(ص) را در مورد عمّار شنیده بودند، در جنگ با على(ع)دچار شک و تردید شدند. پیامبر(ص )به عمّار یاسر فرموده بود:
»یا عمار تقتلک الفئة الباغیة«؛ عمار! تو را گروه باغى و ستم‏گر مى‏کشند.
معاویه که نتوانست روایت پیامبر(ص) را انکار کند، و از سویى جبهه او دچارشک و تردید و فروپاشى شده بود، براى رد گم کردن، به حیله‏اى کارساز (ایجادشبهه) دست زد و گفت: پیامبر(ص) درست فرموده است، ولى آن کسى که‏عمّار را به جنگ آورده همان قاتل اوست. یعنى على(ع) که عمّار را به جنگ‏آورده، او قاتل است نه جبهه مقابل که عمّار را به شهادت رسانده است.
و امروز استاد »شبهه افکنى« در جبهه شبیخون فرهنگى، شیطان بزرگ آمریکا است که با تمام‏ابزار و توان به میدان آمده است.
3 - 2. روشنفکران سکولار
روشنفکرانى که جویده‏هاى غربى‏ها را نشخوار مى‏کنند و طوق مزدورى دشمنان اسلام را برگردن نهاده‏اند، از کسانى هستند که شبهات را در جامعه ترویج مى‏دهند.
و اذا قیل لهم لاتفسدوا فى الارض قالوا انما نحن مصلحون؛
هرگاه به آنان گفته مى‏شود در زمین فساد نکنید، مى‏گویند همانا ما اصلاح طلب هستیم
یک نمونه نوشتند: جریان کسروى و حکیم زاده قمى، اصلاح طلب بودند و امام(خمینى ((ره)) و شهید نواب صفوى، خشونت‏گرا و درمقابل جریان اصلاح‏طلب قرار مى‏گیرند!
3 - 3 - نادانان و بى بصیرت‏ها
گاه شبهات از طریق افراد نادان و بى‏بصیرت -شاید هم بدون غرض- به جامعه سرایت مى‏کند. این‏جدال کنندگان تهى از دانش، به پیروى ناآگاهانه از شیطان به القاى شبهات مى‏پردازند.
قرآن کریم مى‏فرماید:
و من الناس من یجادل فى اللَّه بغیر علم و یتبع کل شیطان مرید
و برخى از مردم درباره خدا بدون هیچ علمى مجادله مى‏کنند و از هر شیطان سرکشى پیروى‏مى‏نمایند
و در آیه دیگر مى‏فرماید:
و من الناس من یجادل فى اللَّه بغیر علم و لا هدى و لا کتاب منیر
و ازمیان مردم، کسى است که درباره خدا بدون هیچ دانش و بى‏هیچ رهنمود وکتاب روشنى‏به‏مجادله مى‏پردازد.
3 - 4. بیماردلان و منافقان
منافقان و دو چهره‏ها و بیماردلان که طریق تاریکى در پیش گرفتند، پیوسته در حال »فتنه انگیزى«مى‏باشند و کارآمدترین شیوه فتنه و آشوب در جامعه را ایجاد و نشر شبهه‏هاى فکرى، دینى، سیاسى واجتماعى مى‏دانند. زیرا مردم کمتر مى‏توانند شبهه را از حقیقت تشخیص دهند. و اگر کسى هم پیداشود و شبهه را از غیر آن جدا کند، تا به مردم آگاهى دهد، شبهه تأثیر منفى خود را گذاشته و جامعه راآلوده ساخته است.
قرآن کریم در مورد گزینشى عمل کردن این گروه جهت پیشبرد اهدافشان مى‏فرماید:
فاما الذین فى قلوبهم زیغ فیتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة و ابتغاء تأویله
اما کسانى که در دل‏هایشان انحراف است، براى فتنه جویى و طلب تأویل آن (به‏دلخواه خود )از متشابه آن پیروى مى‏کنند.
در آیه دیگر با اشاره به گفتار و عمل شبهه‏آمیز منافقان مى‏فرماید:
لقد ابتغوا الفتنة من قبل و قلبوا لک الامور حتى جاء الحق و ظهر امراللَّه و هم کارهون
در حقیقت پیش از این (نیز) در صدد فتنه‏جویى برآمدند و کارها رابر تو وارونه ساختند؛ تا حق آمد و امر خدا آشکار شد، در حالى که آنان ناخشنود بودند.

علل رویکرد دشمنان به شبهه افکنى
چرا دشمنان اسلام و انقلاب اسلامى رویکرد به القاى شبهه دارند؟
دشمنان اهدافى دارند و طبیعى است که براى رسیدن به اهداف خویش به هر ابزار و شیوه‏اى روى‏مى‏آورند. و رویکرد آنان به این حربه خطرناک در همین راستا توجیه‏پذیرشبهه سازى، راهکار فرهنگى دشمن
است. به عبارت دیگر: شبهه حلقه‏اى از فرآیند یک عملیّات کلّى است که طرّاحى شده است و آن‏اضلال و گمراه کردن مردم است. شیطان که جزو سردمداران دشمنان خداو مردم است سوگند یادکردن که بندگان خدا را گمراه خواهد کرد. و شاید هم انگیزه شبهه سازان فراتر از این موضوع باشد.در هر صورت به برخى از علل و انگیزه شبهه‏سازان اشاره مى‏کنیم:
4 - 1. سلطه فرهنگى
اگر بپذیریم فرهنگ زیربناست، که این چنین است، باید قبول کنیم که مسایل اقتصادى، اجتماعى‏و... روى چارچوب فرهنگ استوارند و از آن تأثیر مى‏پذیرند. در این صورت اگر سلطه فرهنگى‏پدید آمد، در پى آن سلطه اقتصادى، سیاسى، اجتماعى، نظامى و... نیز به وجود خواهدآمد.یکى‏ازخاستگاه‏هاى شبهه، هجوم‏فکرى وفرهنگى این‏است که اباحه‏گرى،تساهل وتسامح، سست‏کردن باورها، آزادى بى‏قید وشرط و در یک کلمه اضلال و گمراهى رابا خود همراه خواهد آورد. واین همان هدفى است که دشمن آن را از طریق ایجاد شبهه تعقیب مى‏کند.
قرآن چه زیبا این موضوع را در بسیارى از آیات الهى تبیین مى‏سازد که به چند آیه اشاره مى‏کنیم:
وَلا یزالون یقاتلونکم حتى یردوکم عن دینکم ان استطاعوا؛
و آنان پیوسته با شما مى‏جنگند تا (اگر بتوانند) شما را از دینتان‏برگردانند.
آنان از این طریق، دین و عقاید مسلمانان را هدف قرار دادند.
در آیه دیگر مى‏فرماید:
یا ایها الذین آمنوا لاتتخذوا الذین اتخذوا دینکم هزوا و لعبا... اولیاء؛
اى کسانى که ایمان آورده‏اید، کسانى را که دین شما را به ریشخند و بازى گرفته‏اند، ازدوستان خود نگیرید.
چرا که آنان از این طریق در پى خاموش ساختن نور الهى و اسلام ناب هستند.
یریدون ان یطفوا نور اللَّه بافواههم؛
مى‏خواهند نور خدا را با سخنان خویش خاموش کنند.
4 - 2. رقابت بر سر قدرت
برخى متصدّیان قدرت که بى‏بهره از تقواى الهى مى‏باشند و حاضر نیستند از مواضع اصولى خودکمى عدول کنند، و یا در پى زمینه سازى براى حفظ قدرت و جایگاه خود هستند، به شبهه سازى‏فکرى، اجتماعى، سیاسى و... روى مى‏آورند.
4 - 3. انجام مأموریّت و مزدورى
عناصر خودفروخته ومزدوران وابسته به قدرت‏هاى شرق وغرب مأموریت دارند جهت‏سست‏کردن باورها و پیوندهاى جامعه با انقلاب اسلامى به شبهه سازى و ترویج آن بپردازند.
4 - 4. حفظ موقعیّت و توجیه عملکرد
برخى اشخاص سیاسى یا فکرى براى حفظ منزلت مصنوعى خود یا توجیه عملکرد ضعیف و منفى‏خویش و پیش‏گیرى از طرح پرسش‏ها و ابهامات اساسى، به طرح دیدگاه‏هاى شبهه برانگیز مى‏پردازند.
4 - 5. انگیزه‏ها و علقه‏هاى حزبى
حبّ و بغض‏ها و گرایش‏هاى حزبى و گروهى یکى دیگر از علل رویکرد به این شیوه مى‏باشد.آنان مى‏کوشند با شبهه سازى خود را مطرح و رقیب خود را از جامعه بیرون کنند. و حال آن که ثمرات‏تلخ شبهه‏ها به کام جامعه فرو مى‏رود نه احزاب رقیب!
من الذین فرقوا دینهم و کانوا شیعا کل حزب بما لدیهم فرحون؛
از کسانى که دین خود را قطعه قطه کردند و فرقه فرقه شدند، هر حزبى بدانچه پیش آن‏هاست‏دلخوش شدند.

شیوه‏ها و قالب‏هاى طرح شبهه
دشمنان با چه شیوه‏ها و قالب‏هایى به طرح شبهه مى‏پردازند؟
این پرسشى است که کنکاش در پاسخ به آن، دورنماى مقابله با آن را روشن مى‏سازد.
هیچ گاه شبهه با عنوان و برچسب آشکار شبهه مطرح نمى‏شود و عوامل شبهه‏ساز نیز هیچ گاه غرض ومقصود خود را در قالب پرسش‏ها و نظریات علمى شبهه‏دار به صورت آشکار بیان نمى‏کنند. هیچ گاه‏نمى‏گویند: این که ما مطرح مى‏کنیم، شبهه است؛ بلکه آنان در پوشش‏ها، قالب‏ها و شیوه‏هاى نامرئى وبسیار زیرکانه، شبهات خود را مطرح مى‏کنند. چرا که بهترین و مؤثرترین شیوه القاى شبهه، شبهه‏افکنى غیر مستقیم مى‏باشد.
بنابراین کسانى که دغدغه انحراف و تحریف فکرى و رفتارى جامعه را دارند، باید در صدد کشف‏این پوشش‏ها و قالب‏ها باشند تا بتوانند سازوکار مقابله با آنان را به طور صحیح برنامه‏ریزى کنند.مهم‏ترین شیوه‏ها و قالب‏هاى شبهه افکنان عبارت است از:
5 - 1. فرضیه‏هاى علمى
یکى از شیوه‏هاى کهن که دستاویز شبهه افکنان براى طرح و القاى شبهه مى‏شود، »فرضیه علمى«است. که با استفاده از ناآگاهى و عدم اطلاع عموم جامعه و عدم تخصّص در علوم گوناگون به ویژه‏نوجوانان و جوانان، انجام مى‏گیرد. و چه بسا که فرضیه‏اى علمى ساخته و بافته دشمنان باشد، بدون هیچ‏استناد علمى. »فرضیه علمى« یعنى نظریه‏اى که احتمال صدق و کذب در آن یکسان است. مى‏تواندراست یا دروغ باشد. چنانچه فرضیّه علمى با نگاه علمى و با تأکید بر فرضیه بودن، یعنى با احتمال‏صدق و کذب، مطرح و در محافل علمى به بحث و کنکاش گذاشته شود و دانشمندان و فرهیختگان‏نظرات خود را همراه با استدلال بیان کنند، چنین فرضیّه علمى زمینه ساز شبهه نخواهد بود.
ولى آن‏گاه که »فرضیّه علمى« با نگاه ابزارى مطرح و قالب مناسبى براى القائات هدفمند عناصرشبهه‏ساز گردد، خطرناک خواهد بود. بدین صورت که یک نظریّه یا فرضیّه علمى به اهداف و مبانى‏ایدئولوژیک و اعتقادى خاص آمیخته گردد و در قالب بیان عقلانى و منطقى مطرح شود و در محافل‏غیر علمى و مخاطبان غیر متخصّص که فهم و توان تجزیه و تحلیل آن را ندارند، بیان شود. طرح چنین‏فرضیه‏اى با این ویژگى‏ها بستر مناسبى خواهد بود براى القاى شبهه و انحراف افکار جامعه.
البته در صورتى که فرضیه‏هاى علمى، تقلیدى و انفعالى نباشند، و حال آن که بسیارى ازفرضیه‏هایى که توسّط شبهه افکنان مطرح مى‏شود، تقلیدى و برگرفته از فرهنگ غربى‏هاست. به عنوان‏مثال: شبهه تعارض دین و علم و خردورزى. این شبهه‏اى که در عصر رنسانس بین اومانیست‏ها و کلیساپدید آمد و امروز روشنفکران غرب زده آن را به دین مقدّس اسلام تعمیم داده‏اند.
در تاریخ از این گزاره‏ها فراوان به چشم مى‏خورد. مثلاً فرضیه »مراحل تاریخى سیر جوامع« درماتریالیسم تاریخى مارکس، اصلى‏ترین ابزار شبهه افکنى بوده است که هنوز هم آثار آن در برخى‏کشورها دیده مى‏شود. و امروز مقولاتى ازقبیل »هرمنوتیک«، »پلورالیسم«، »دموکراسى«، »نسبیت‏معرفت دینى«، »صراطهاى مستقیم«، »قبض و بسط شریعت« و »نسبیت اخلاق« به چنین ابزارهایى‏تبدیل شده است.
بهترین راهکار مقابله با این شیوه، اولاً تفکیک جنبه‏هاى ایدئولوژیک از جنبه‏هاى علمى نظریه‏است. و در مرحله دوم جداسازى عناصر و اصول ثابت شده و متقن از اصول و عناصر ظنّى و حدسى وبى‏پایه است.
5 - 2. پرسش و پرسشگرى
طرح پرسش‏هاى هدفمند، یکى دیگر از شیوه‏هاى شبهه سازان است. طرح پرسش اگر با انگیزه‏اى‏حقیقت جویانه و به‏عنوان کلید حلّ مشکلات علمى مطرح وپاسخى درخور داده شود، نه تنهاشبهه‏انگیز نخواهد بود، بلکه زمینه شبهه را نیز خنثى مى‏کند.
لیکن طرح پرسش‏هاى مصنوعى یا فرعى هدفمند در باب مقولاتى که باورها و رفتارهاى فرد وجامعه را ضعیف و سست مى‏کند، از مؤثّرترین شیوه‏هاى شبهه افکنى به شمار مى‏آیند. به ویژه آن که‏چنین پرسش‏هایى براى مخاطبان ناآشنا و دور از مسایل و محیطهاى علمى و بدون وجود پاسخ‏هاى‏علمى و قانع کننده مطرح مى‏شوند. به عنوان نمونه:
محمدجواد حجّتى کرمانى: »من‏حرفم این‏است که فرض مى‏کنیم شدیدترین وجه مظلومیّت‏حضرت زهرا(س) به ثبوت قطعى و تواترتاریخى و روایى رسیده‏باشد -که قطعاًچنین‏نیست- چراحضرت على(ع) در برابر این واقعه مهم و جانسوز و وحشت‏آورسکوت فرمود؟«
محسن علوى: »ابراهیم خلیل با آن مقام شامخ تنها توانست به مقام امامت برسد و هیچ گاه به مقام‏ولایت نایل نگشت. آیا به راستى فقهاى ما در نزد خداوند از ابراهیم خلیل مقامى بالاتر دارند؟«
5 - 3. کشف حقیقت
شیوه دیگرى که خیلى مدّنظر شبهه افکنان است، پوشش کشف حقیقت و نقاب روشنفکرانه وخردورزى به چهره گرفتن است. به عبارت دیگر: با این پوشش به اصطلاح مى‏خواهند مخاطبان را ازقید تقلید و پیروى تقلیدانه رها سازند و آنان را به حقایق برسانند! این شیوه با سانسور مطالب وحقایق، بیان مطالب جهت‏دار و هدفمند و یک سویه همراه است و با فرار از پاسخ‏گویى به پرسش‏ها،گریز از گفت‏وگو و مباحث علمى با اهل فن و تخصّص، به ابزارى کارآمد تبدیل شده است. به ویژه‏شبهه‏سازان ،آن‏جا بهترین بهره را از پوشش کشف حقیقت مى‏برند که مخاطبانى ناآگاه و خالى الذهن‏را مخاطب خویش قرار داده باشند. مصداق بارز این شیوه نوشته‏ها و گفته‏هاى سروش است که به دونمونه آن اشاره مى‏کنیم:
»فقه یا دنیوى دنیوى است یا اخروى اخروى... اما فقهى که بتواند در عرض یا در طول هم، آن دوسعادت را تأمین کند، منطقاً ناممکن است!«
»به نظر من بخش عظیمى از فقه اسلامى، قانون سکولار است... در مقابل این خداى حداکثرى وخودکامه، سکولاریسم سر بر کشید، به این معنى شما مى‏توانید سکولار باشید.شبهه سازى، راهکار فرهنگى دشمن
یعنى دینتان حداکثرى نباشد و حضور یک روحانى را در انجام امور شرعى شرط ندانید و سیاست‏چون و چراپذیر را از دیانت چون و چراناپذیر جدا کنید...«
5 - 4. نقد و اصلاح
»نقد« و »اصلاح« چاقوى دولبه‏اى است که در دو عرصه اصلاح و تخریب به کار گرفته مى‏شود.برخورد گزینشى با مسایل جامعه، برجسته کردن مسایل ریز جامعه، اطّلاع‏رسانى ناقص یا غلط، سانسورپنهان و غیر مستقیم واقعیّت‏ها، نقد کارهاى مفید و ارزشمند و... شیوه‏هایى است که شبهه انگیزان،براى القاى شبهه از آن‏ها بهره مى‏برند. به عنوان نمونه:
محمّد شریف: »تفسیرى که شوراى نگهبان از اصل 99 به عمل آورده و نظارت استصوابى را از آن‏استخراج کرده است، تفسیرى بسیار مبهم است. در واقع تغییر قانون اساسى تحت پوشش تفسیر است.و بااین تفسیر عملاً نقش مردم و حاکمیّت بر سرنوشت اجتماعى خودش تعطیل شده وبسیارى از اصول‏قانون اساسى نیز تعطیل مى‏گردد!«
5 - 5. شایعه سازى و دروغ پردازى
کم هزینه‏ترین و در عین‏حال کارآمدترین القاى شبهه، شایعه‏پردازى ودروغ‏پردازى است. مثلاًبراى ترور شخصیّت فلان شخصیّت طراز اوّل کشور، او را سرمایه دار معرفى مى‏کنند.
5 - 6. تحریف دیدگاه‏ها یا عملکردها
و لا تلبسوا الحق بالباطل و تکتموا الحق و انتم تعلمون
و حق را با باطل نیامیزید! و حقیقت را با این که مى‏دانید، کتمان نکنید.
براى مقابله با سخن مقام معظّم رهبرى درباره »خودى و غیرخودى« گفتند: »خداوند خودى و غیرخودى نمى‏شناسد، چون نعمت‏هایش را به همه داده است. چرا ما کاسه از آش داغ‏تر هستیم!«
5 - 7. استفاده ابزارى از آموزه‏ها، عناوین یا شخصیت‏ها.
5 - 8. برجسته سازى و تحریف برخى آموزه‏هاى فرعى دینى براى زیر سؤال بردن آموزه‏هاى اصلى‏و زیربنایى
5 - 9. معرّفى برخى نظرات شاذ و نادر به عنوان نظریات مستند و معتبر.
5 - 10. طرح مبهم و سست و ناقص برخى مسایل و مباحث و عدم تبیین آن.
5 - 11. برخورد گزینشى و سوء استفاده از دیدگاه‏ها و نظریّات شخصیّت‏هاى موجّه.
5-12. ارائه‏گزارش‏هاى توصیفى‏نادرست یامتعدّد براى‏ایجاد سردرگمى وتردید درمخاطب.
5 - 13. مستند سازى دروغین یا نقل ناقص و تقطیع شده مستندات (نؤمن ببعض ونکفرببعض).
5 - 14. تحریف واقعیّات و حقایق و آموزه‏هاى دینى.
5 - 15. التقاط دین با خرافات.
5 - 16. ارائه تحلیل‏هاى غرض آلود، یک سویه یا مبهم.
عبدالکریم سروش: »من معتقدم نقصان‏هاى جدى تئوریک وجود دارد و عمده‏ترینش هم عبارت‏است از سایه افکندن دین بر روى همه چیز.«
5 - 17. خلط عرصه‏هاى گوناگون و درهم آمیختن استدلال‏هاى کلامى، فلسفى، فقهى، تفسیرى و...و استفاده ابزارى و ناروا یا نتیجه‏گیرى غیر منطقى از آن.
شبهه افکنان براى مقصود خود از ابزارهاى گوناگونى استفاده مى‏کنند. از قبیل نشریّات، کتاب،ابزارهاى صوتى و تصویرى، پایگاه‏هاى اینترنتى و سایت‏ها در قالب‏هاى:
1. نگارشى: کتاب، مجلّه، اعلامیه و... ؛
2. گفتارى: گفت وگو، چت، همایش، مصاحبه، سخنرانى و... ؛
3. ادبى: شعر، رمان، داستان و... ؛
4. هنرى: کاریکاتور، موسیقى، طنز، فیلم و... ؛
5. رفتارى: تحصّن،استعفا، کناره‏گیرى ازیک‏مسئولیّت، عزل ونصب مسئولان تحت‏امر و....

زمینه‏هاى شکل‏گیرى شبهه
درست است که دشمنان و فرصت‏طلبان براى دستیابى به اهداف خویش رویکرد به القاى شبهه‏دارند، امّا آن‏چه به کارآیى و پذیرش شبهه کمک مى‏کند، بستر و شرایط مناسبى است که در فرد وجامعه وجود دارد. از این رو بسیارى از شبهات به خاطر وجود زمینه‏هاى مناسب درونى یا بیرونى درجامعه شکل مى‏گیرد و منشأ اثر مى‏گردد.
الف. زمینه‏هاى فردى
بخشى از زمینه‏هاى فردى که منشأ اثرگذارى شبهه مى‏شود، عبارت است از:
1. ساده اندیشى، زودباورى و ساده‏لوحى؛
2. اعتمادو حسن‏ظن به‏دشمنان وتوهّم توطئه (نه‏باور داشت توطئه) وعدم‏اعتمادبه‏خودى‏ها؛
3. ضعف علمى و آگاهى؛
4. ضعف اخلاقى و کاستى‏هاى رفتارى مانند فساد اخلاقى، فساد مالى و... ؛
5. کاوش و تأمّلات شخصى خارج از ظرفیّت و عدم مشورت با اهل فن. فلاسفه مى‏گویند: کسى‏که ظرفیت درک مسایل فلسفى را ندارد، در این عرصه وارد نشود.
قرآن مى‏فرماید:
یا ایها الذین آمنوا لا تسئلوا عن اشیاء ان تبدلکم تسؤکم
اى کسانى که ایمان آورده‏اید! از چیزهایى نپرسید که اگر براى شما آشکار گردد، شما راناراحت مى‏کند.
ب. زمینه‏هاى اجتماعى
خاستگاه اصلى شکل‏گیرى شبهه در جامعه، ضعف اعتقادى و فکرى جامعه است. در عین حال‏زمینه‏هاى اجتماعى، سیاسى، نظامى، اقتصادى و فرهنگى خاصّى نیز در شکل‏گیرى شبهه به طورمستقیم مؤثّر است. براى مثال مى‏توان به موارد ذیل اشاره کرد:
1 بروز تعارض میان عمل و گفتار نخبگان جامعه؛ قرآن مى‏فرماید:
یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون کبر مقتا عنداللَّه ان تقولوا ما لا تفعلون
اى کسانى که ایمان آورده‏اید! چرا سخنى مى‏گویید که عمل نمى‏کنید؟! نزد خدا بسیار موجب‏خشم است که سخنى بگویید که عمل نمى‏کنید.
2. چرخش فرهیختگان و پیشتازان از آرمان گرایى و ارزش‏هاى انقلاب اسلامى به شعارها و منطق‏فرصت‏طلبانه و بازى قدرت؛
3. ظهور وبروز تفکّرالتقاطى درلایه‏هاى مراکزفکرى، فرهنگى،هنرى ونظام‏آموزشى و...؛
4. تضارب و تبادل فکرى در اثر ضعف بنیه فکرى و سوء مدیریّت فرهنگى؛
5. عدم اطّلاع رسانى شفّاف و صحیح توسّط مراکز مسئول فرهنگى؛
6. دفاع ضعیف و سست و بد از باورها و ارزش‏هاى اسلامى.
7. گروه‏بندى شبهات
شبهه‏ها که توسّط دشمن ساخته و پرداخته مى‏شوند، در گروه‏هاى مختلفى قابل تقسیم و شناسایى‏هستند که بالطّبع مخاطبان خاصّى را با انگیزه‏هاى متفاوتى هدف قرار مى‏دهند. گاه شبهه‏انگیزان در پى‏تخریب باورها و اعتقادات جامعه‏اند و گاه در پى سست کردن پایه‏هاى نظام و جمهورى اسلامى و گاه‏در پى انهدام پایگاه اخلاقى و ترویج اباحه‏گرى، ابتذال و... در جامعه و گاه در پى تطهیر دشمن وصاف کردن جاده براى ورود دشمن به خانه ملّت و ارتباط با شیطان بزرگ و... .
شاید بتوان شبهه‏ها را در گروه‏هاى ذیل دسته‏بندى کرد:
1. ارزش‏ها و باورهاى دینى (چون: پرداختن به قرآن، پیامبران، امامان، تعبّد و توسّل،تقلید و...)
2. فقه و احکام دین.
3. انقلاب اسلامى.
4. کارآمدى حکومت دینى و نظام جمهورى اسلامى.
5. رهبرى نظام و مدیریّت دینى (ولایت فقیه).
6. روحانیّت.
7. مراجع قانون‏گذار (مجلس شوراى اسلامى، شوراى‏نگهبان، قانون‏اساسى، مجلس‏خبرگان)
8. احکام جزایى و حقوق زن.
9. اخلاق و ارزش‏هاى اخلاقى (ترویج اباحه گرى، ابتذال، آزادى مطلق و...)
10. جدایى دین از سیاست (ترویج سکولاریسم).
11. دفاع مقدّس.
12. انقلاب فرهنگى.
13. شیعه و سنّى و دامن زدن به شبهات اختلاف‏افکن بین آن دو.
14. تطهیر آمریکا (ایجاد زمینه براى تمایل به دشمنان اسلام و انقلاب)
ملاک اولوّیت‏بندى شبهات
شبهاتى از لحاظ پاسخ‏گویى در اولویّت هستند که داراى امتیازات ذیل باشند.
1. نسبت به سایر شبهات، تقدّم موضوعى داشته و با پاسخ‏گویى به آن‏ها به برخى شبهات فرعى نیزپاسخ داده شود.
2. شبهاتى‏که درایجاد تزلزل درباورها وانحراف در رفتار مخاطب تأثیربیشترى داشته باشد.
3. شبهاتى که گستره شیاع و طرح آن گسترده‏تر باشد.
4. شبهاتى که گروه‏مخاطبان‏آن‏ازتأثیرگذارى‏اجتماعى‏بیشترى‏برخوردارباشند.مانندجوانان...

راهکارهاى مقابله با شبهات
مقابله با شبهه‏ها بسیار حسّاس و دقیق و از ظرافت خاصّى برخوردار است. به دو صورت مى‏توان به‏مقابله با شبهات پرداخت: »مستقیم« و »غیر مستقیم«. البته گاهى مقابله مستقیم ممکن است نتایج خوبى‏در پى نداشته باشد و مؤثّر واقع نشود. قبل از توضیح راهکارهاى مقابله با شبهات، توجّه به مقدّمات‏ذیل ضرورى است:
1. استفاده صحیح از همه ابزارها، شیوه‏ها و قالب‏هاى مشروع به تناسب مقام؛
2. شناخت زمینه‏ها، علل و عوامل شبهه افکنى توسّط شبهه سازان؛
3. شناخت شرایط فردى و اجتماعى و ظرفیّت مخاطبان و از میان بردن زمینه‏هاى پذیرش شبهه؛
4. سازمان‏بخشى راهکارهاى مقابله باشبهات، طرّاحى راهکارها و برنامه‏ها؛ که مى‏تواند »بلندمدّت«، »میان مدّت« و »کوتاه مدّت« باشد و به شیوه‏هاى »هجومى«، »بى‏اعتنایى«، »افشاگرى«، »اطّلاع‏رسانى خوب« و... انجام گیرد.
در این جا به برخى راهکارهاى مقابله با شبهات اشاره مى‏کنیم:
9 - 1. شناخت مراکز شبهه افکن و افشاى آن‏ها
شناسایى طرّاحان شبهه و افشاى اهداف و انگیزه آنان، بهترین راهکار است. در این راهکار دوهدف نهفته است: طراحان شبهه رسوا شده، به مردم معرّفى مى‏شوند و دیگر آن که مردم با پى بردن به‏اهداف شوم آنان به دام شبهات گرفتار نمى‏شوند. در این مورد به سیره‏امیرمؤمنان(ع) تمسّک مى‏جوییم:
امیرمؤمنان(ع) با شناسایى مراکز شبهه افکنى چون معاویه و حزب خوارج‏نهروان، آنان را به مردم معرّفى کرد و نقاب از چهره فریب‏کار آنان برگرفت.
به معاویه نوشت:
فاحذر الشبهه، واشتمالها على لبستها، فان الفتنة طالما اغدفت جلابیبها، و اغشت الابصار ظلمتها
ازشبهه وحق‏پوشى بپرهیز، فتنه‏ها دیرزمانى است‏که پرده‏هاى سیاه خود راگسترانده‏ودیده‏هایى را کور کرده‏است.
همچنین به او نوشت:
اى معاویه! گروه بسیارى از مردم را به هلاکت کشاندى و با گمراهى خود فریبشان دادى و در موج‏سرکش دریاى جهالت خود غرقشان کردى؛ که تاریکى‏ها آنان را فرا گرفت و در امواج انواع شبهات‏غوطه‏ور گردیدند؛ که از راه حق به بیراهه افتادند و به دوران جاهلیّت گذشتگانشان روى‏آوردند وبه‏ویژگى‏هاى جاهلى خاندانشان نازیدند. جز اندکى از آگاهان‏که‏مسیر خود را تغییر دادند و پس از آن‏که تو را شناختند، از تو جدا شدند و از یارى کردن تو به سوى خدا گریختند. زیرا تو آنان را به کاردشوارى واداشتى و از راه راست منحرفشان ساختى.
خوارج نهروان، کسانى بودند که با گفتار و عملشان ایجاد شبهه مى‏کردند و مردم را در باورهاشان‏دچار شکّ و تردید مى‏ساختند، امیرمؤمنان(ع) با شناختى که از آنان داشت، آنان رابه جامعه معرفى کرد. آن حضرت شبى از »حروراء«، محل زیست گروه خوارج، مى‏گذشت. در دل‏شب صداى ناله غروة بن ادنه از نیروهاى خوارج را که نماز شب مى‏خواند و قرآن تلاوت مى‏کرد،شنید. فرمود:
نوم على یقین خیر من صلاة فى شک؛
خوابیدن همراه با یقین برتر از نماز گزاردن با شک و تردید است.
9 - 2. آگاهى بخشیدن به جامعه
آگاه کردن مردم و از میان بردن جهل و نادانى که زمینه ساز پذیرش شبهه است، یکى دیگر ازراهکارها مى‏باشد. وظیفه مراکز اطّلاع رسانى و مسؤولان فرهنگى در این زمینه بسیار حسّاس است.امیرمؤمنان(ع) در نامه 32 به معاویه فرمود: »...کسانى که تو را شناختند، از تو جداشدند و از یارى کردن تو به سوى خدا گریختند.«
9 - 3. هجوم به شبهه سازان و به چالش کشیدن آنان
برخى شبهات، بر مبناى نظرى خاص استوار است که کاملاً غیر منطقى و قابل نقد است. و صرفاًجهت اغراض سیاسى و وارد آوردن ضربه به طرف مقابل طرح گردیده است. در این موارد ضمن‏نشان دادن خلأها وتهافت‏هاى آن مبانى، مى‏بایست با طرح شبهات و پرسش‏ها، توپ را به زمین‏شبهه‏سازان پرتاب کرد و آنان را در مقام پاسخ‏گویى به چالش کشید. دقّت در عمومیّت کلام‏امیرمؤمنان(ع) راهگشا و رهنمون بسیار زیبایى در این عنوان است.
امام(ع) فرمود:
اغزوا القوم قبل ان یغزوکم فواللَّه ما غزى قوم قط فى عقر دیارهم الا ذلوا؛
به پیکار با دشمن بشتابید، پیش از آن که به جنگ شما درآیند. به خدا سوگند با هیچ مردمى درآستانه خانه‏هاشان پیکار نشد جز آن که به ذلّت افتادند.
در کلامى دیگر فرمود:
فالنجاة للمقتحم و الهلکة للمتلوم؛
پیروزى و نجات از آن یورش برنده و شکست و هلاکت نصیب وامانده و سستى کننده‏است.
9 - 4. پرهیز از گفت‏وگو با شبهه افکنان
در برخى موارد باید به شبهه افکنان و شبهات آنان بى‏اعتنا بود. رها کردن شبهه، موجب مى‏شودخود به خود شبهه ازمیان برود. چون گاهى شبهه‏ها و شبهه‏افکنان در اثر نقد و پاسخ، بزرگ مى‏شوند وبها پیدا مى‏کنند.
امیرمؤمنان(ع) عمّار یاسر را که با مغیرة بن شعبه بر موضوعى بحث و جدل‏مى‏کرد، فرمود: »عمّار! او را رها کن. او از دین خود جزچیزى که به دنیایش نزدیک کند، فرا نگرفته‏است. او به عمد امور را بر خود مشتبه ساخته تا شبهات را بهانه‏اى براى لغزش‏ها و خلاف‏کارى خویش‏قرار دهد.«
نادیده انگارى و جدّى نگرفتن شبهات سست و بى‏پایه، بهترین راهکار مقابله با آن‏هاست.تأثیرگذارى چنین شبهاتى در گرو جدّى گرفتن و طرح صریح آن‏هاست. از این رو این سرى شبهات‏در فراموشى و بى‏اعتنایى فسیل خواهند شد. تنها در این گونه شبهات باید به ریشه‏ها و علل وانگیزه‏هاى آن پرداخت، نه به خود شبهه.
9 - 5. کالبد شکافى شبهه
برخى شبهات همان دیدگاه‏هاى شبهه پردازان هستند که به عنوان نظریّه علمى مطرح مى‏شوند وبرخى دیگر به‏گونه‏اى طرّاحى شده‏اند که تنها با معانى مورد نظر خاصّ شبهه افکنان تأثیرگذار هستند.از این‏رو چنین شبهاتى را باید کالبد شکافى و تجزیه و تحلیل کرد و خطوط برجسته فکرى، فلسفى و...آن را شناسایى نمود. وقتى شبهه تجزیه و تحلیل شد و هر شاخه به درستى تصحیح گردید، نه تنها ازسلک شبهه بودن خارج مى‏شود، بلکه برخلاف نظر شبهه افکنان ظهور خواهد کرد. براى نمونه،مى‏گویند: »تمرکز قدرت موجب فساد است؛ بنابراین ولایت مطلقه زمینه فساد خواهد شد.« شبهه‏افکن، با تشکیل صغرا و کبراى یک قضیّه کلّى به نتیجه دلخواه خود رسیده است. مى‏توان محتواى این‏شبهه را بدین‏گونه تجزیه و اصلاح کرد: تمرکز قدرت و ثروت زمینه فساد است. لذا ولىّ فقیه و عادل‏باید در رأس حاکمیّت قرار داشته باشد تا از سوء استفاده مراکز قدرت و ثروت در جامعه پیشگیرى‏کند.
یا طرح کلماتى از قبیل: »جامعه مدنى«، »اصلاحات« و... که مى‏توان این‏ها را با معنى‏صحیح یا معنى دیگر از شبهه بودن خارج کرد. و حتّى به ضد شبهه تبدیل نمود.
9 - 6. عادى سازى اصل وجود شبهات در جامعه
برخى مخاطبان از وجود شبهات وحشت دارند وآن را هیولایى مى‏پندارند. باید به‏اینان گفت:همواره در کنار جریان فکرى حق، جریان باطل هم وجود داشته است.
خداوند حقّ و باطل را به آب زلال و کف روى آن تشبیه مى‏کند. آب مى‏ماند ولى کف از بین‏مى‏رود.
فاما الزبد فیذهب جفاءً و اما ما ینفع الناس فیمکث فى الارض؛
اما کف، بیرون افتاده از میان مى‏رود، ولى آنچه به مردم سود مى‏رساند در زمین باقى مى‏ماند.
این هشدارها و آگاهى‏ها به مخاطب بینشى مى‏دهد که راحت از کنار این شبهات عبور کند و به دام‏آن نیفتد.
9 - 7. تبدیل شبهه به پرسش یا ابهام
برخى شبهات را باید به پرسش یا ابهام تبدیل کرد، آن‏گاه به پاسخ آن پرداخت.
9 - 8. بیان تاریخچه شبهه
گاه تبیین تاریخچه یک نظریه و شبهه و سرگذشت آن که محلّ شبهه شده، مناسب‏ترین شیوه‏مواجهه با شبهه است.
9 - 9. پاسخ عملى
برخى از شبهات (بخصوص در عرصه مباحث اجتماعى) نیاز به پاسخ علمى‏ندارند، بلکه باید با پاسخ‏هاى عملى و عینى آن‏ها را از میان برداشت.
9 - 10. برخورد اخلاقى
شیوه اخلاقى و رعایت ادب و انصاف، حسن خلق و بیان نرم و مطمئن و پرهیز از آشفتگى،شاخصه‏هاى حقانیّت مواضع فکرى تلقّى مى‏شود و این خود پاسخى اثربخش خواهد بود.
قرآن مى‏فرماید:
و اذا مروا باللغو مروا کراماً؛
و چون بر لغو بگذرند با بزرگوارى مى‏گذرند.
9 - 11. تأکید بر درستى جنبه‏هاى مثبت یا مقدّمات صحیح شبهه و کمرنگ کردن اصل‏شبهه

مصون ماندن و رهایى از شبهات
گزینه‏هایى که آدمى را از فروغلتیدن در گرداب شبهات مصون مى‏دارد و او را از این مسیر پرخطرو پرسنگلاخ رهایى مى‏بخشد، مى‏توان به نمونه‏هاى ذیل اشاره کرد:
10 - 1. داشتن ایمان و یقین به مبدأ و معاد
در آموزه‏هاى دینى، ایمان به خداوند و یقین به روز رستاخیز، بهترین عامل بازدارنده از غلتیدن درمسیر پرخطر و سقوط به شمار مى‏آیند. زیرا آدمى در پرتو نور پرفروزان ایمان و یقین، به زوایاى‏تاریک و لایه‏هاى رسوب آلود شبهه‏ها پى مى‏برد.
امیرمؤمنان(ع) پس از آن که شبهه را معنى مى‏کند، مى‏فرماید:
... فاما اولیاء اللَّه فضیاؤهم فیها الیقین و دلیلهم سمت الهدى و اما اعداللَّه فدعاؤهم فیها الضّلال‏و دلیلهم العمى؛
امانورهدایت کننده‏دوستان خدادرشبهات، یقین‏است. وراهنماى‏آنان مسیرهدایت‏الهى‏است.امادشمنان خدا، دعوت کننده‏شان درشبهات، گمراهى است و راهنماى آنان کورى است.
عاملى که مؤمنان و اولیاى الهى را از شبهه نجات مى‏دهد، یقین و تقواى آنان است.
قرآن مى‏فرماید:
یا ایها الّذین آمنوا اِن تتّقو اللَّه یجعل لکم فُرقاناً؛
اى کسانى که ایمان آورده‏اید، اگر از خدا پروا دارید، براى شمإے؛ححَّ+(نیروى )تشخیص (حق از باطل )قرارمى‏دهد.
10 - 2. درنگ به هنگام پیدایش شبهه‏ها
توقّف جلوى در و وارد نشدن به خانه شبهه‏ها، مطمئن‏ترین راه مصونیّت از چنگال این دشمن آرام‏و بى‏صدا مى‏باشد. چرا که اگر کسى بخواهد پس از آلوده شدن به شبهات به پالایش اندیشه و ایمان‏خود بپردازد، باید بهاى سنگینى بپردازد و هزینه گزافى را متحمّل شود. همیشه پیش‏گیرى آسان‏تر وکم هزینه‏تر از درمان است.
امام باقر(ع) فرمود:
الوقوف عندالشبهة خیرمن‏الاقتحام فى‏الهلکة وترکک حدیثاً لم‏تروه خیرمن‏روایتک حدیثاًلم‏تحصه
درنگ در مقابل شبهه بهتر از فرو رفتن در گرداب هلاکت است. حدیثى را روایت نکنى بهتراست از این که حدیثى را نفهمیده روایت کنى.
امام صادق(ع) فرمود:
اورع الناس من وقف عند الشبهة؛
پارساترین مردم کسى است که به گاه شبهه توقف کند
پرهیز از برخى میهمانى‏ها، اجتناب از لقمه مشکوک، دورى از کار شبهه‏ناک، رها ساختن مطالعه‏کتاب‏هاى گمراه کننده، نرفتن به سایت منحرف، ندیدن فیلم و تصویر مستهجن و... بهترین گزینه‏رهایى از شبهات مى‏باشد. انسانى که در لجن‏زار اعتیاد غوطه‏ور و در این باتلاق فرو رفته است، نخستین‏گام فرو غلتیدن در این گرداب را، از کشیدن یک نخ سیگار تلخ که روزى دوستى به او تعارف کرده‏بود، برداشته است و شاید روز اوّل تمام نخ سیگار را هم نکشیده، امّا کم‏کم به آن عادت کرده تاسرانجام به گرداب اعتیاد دچار شده است. اگر آدمى به شبهه‏ها عادت کند، ترک آن بسیار دشواراست.
سخن مشکوک و دوپهلو، مَرکب شیطان است که آدمى را به درون شبهه‏ها مى‏کشاند. بهترین‏راهکار مصون ماندن در این موارد خاموشى است. از وصایاى امیرمؤمنان(ع) به امام‏حسن(ع )این است:
اوصیک یا حسن وکفى بک وصیاً بما اوصانى به رسول اللَّه(ص)... الصمت‏عند الشبهة؛
اى حسن تو را وصیت مى‏کنم و همین تو را بس است، به آن چیزى که‏پیامبر(ص) به من وصیّت کرد: »خاموشى به هنگام شبهه«.
مگر جز این است که گوش و چشم و دل در مقابل عملکرد خویش باید به خداوند پاسخگو باشند.پس چرا آنان را از آلوده‏ها حفظ نکنیم.
و لا تقف ما لیس لک به علم ان السمع و البصر و الفؤاد کل اولئک کان عند مسئولاً؛
و چیزى را که بدان علم ندارى دنبال مکن، زیرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع‏خواهند شد.
10 - 3. تدبّر و تحلیل قضایا و ره‏یافت به درستى و نادرستى آن‏ها
گاه برخى مسایل چنان پیچیده است، چون کلاف سردرگم، که ورودبه آن، آدمى را به گمراهى‏کشانده و او را از تشخیص سره از ناسره باز مى‏دارد. مانند نزاع‏هاى ساختگى، سخنان دوپهلو و آمیخته‏به راست و دروغ، شایعات‏و... چه بسیار بودند انسان‏هایى که بدون‏ تحلیل و تدبیر این گونه قضایا و وقایع، خود را با چالش‏هاى جدّى روبه‏رو دیدند و تا لبه پرتگاه پیش‏رفتند و برخى از آن‏ها سقوط کردند. توقّف در این مسایل و تجزیه و تحلیل آن‏ها بهترین گزینه‏مصون ماندن از سقوط در شبهات مى‏باشد.
امام سجاد(ع) هنگام روبه‏رو شدن با امور مشتبه، کردار مشکوک و عقایدمتناقض، از خداوند چنین استمداد مى‏طلبد:
و وفقنى اذا اشتکلت على‏الامور لاهداها، واذا تشابهت الاعمال لازکاها، اذا تناقضت الملل‏لارضاها؛
(خدایا) هرگاه امور بر من مشکل شد، مرا به یافتن درست‏ترین آن‏هاهدایت کن و هرگاه کردارها بر من مشتبه گشت به پاکیزه‏ترین آن‏ها راهنما باش و هرگاه عقایدو مذاهب متناقض شدند، به پسندیده‏ترینشان توفیقم ده.
10 - 4. پناه بردن به قرآن
قرآن نور است. و آن کس که با نور قرآن همراه شد، از فرو غلتیدن در لایه‏هاى تاریک شبهه‏هارهایى مى‏یابد.
فاذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن؛
آن‏گاه که فتنه‏ها چون شب تاریک به شما روى آورد، به قرآن پناه ببرید.
10 - 5. ارجاع مسایل به رهبران الهى و هدایت یابى از طریق آنان
کسى که بدون توجّه به رهنمود رهبران و پیشوایان الهى در جامعه ره مى‏پیماید، یقیناً در مسیرحرکت خود به چالش‏ها و موانعى برخورد مى‏کند که رهایى از آن‏ها کار آسانى نیست. و این تنهارهبران جامعه هستند که مى‏توانند دست او را گرفته از سقوط نجاتش دهند و گره‏هاى زندگى رابرایش بگشایند.
یکى از علل مهم گمراهى و هلاکت منافقان، بى‏اعتنایى به پیامبر(ص) وجانشینان او بود. آنان پیامبر خدا(ص) را کنار گذاشتند. در نتیجه به دام شیطان‏افتادند و از آن پس با تمام هستى در خدمت شیطان قرار گرفتند. دیگر از مصادیق این گمراهان،خوارج نهروان بود. آنان امیرمؤمنان(ع) را کنار نهادند. در نتیجه گرفتار تحلیل‏هاى‏ناقص، اندیشه‏هاى باطل و از همه مهم‏تر شبهه افکنى‏هاى معاویه شدند.
قرآن کریم مى‏فرماید:
واذا جاءهم‏امر من‏الامن او الخوف اذ اعوا به‏ولو ردوه‏الى الرسول والى اولى‏الامر منهم لعلمه‏الذین یستنبطونه منهم ولولا فضل‏اللَّه‏علیکم ورحمته لاتبعتم الشیطان الاقلیلاً؛
و چون خبرى (حاکى) از ایمن یا وحشت به آنان برسد، انتشارش دهند؛و اگر آن را به پیامبر و اولیاى امر خود ارجاع کنند، قطعاً از میان آنان کسانى‏اند که(مى‏توانند درست و نادرست )آن را دریابند، و اگر فضل خدا ورحمت او بر شما نبود، مسلماً جز (شمار )اندکى از شیطان پیروى‏مى‏کردید.
10 - 6. پرهیز از لقمه مشکوک
لقمه شبهه‏ناک، بهترین و کارآمدترین ابزار شیطان است. شاید یکى از عوامل درونى گرفتار شدن‏به اباحه‏گرى، تساهل وتسامح وسرک کشیدن به‏پلورالیسم، سکولاریسم‏و... ناپرهیزى از لقمه‏هاى‏مشکوک و بعضاً حرام است.
سرنوشت شریک بن عبداللَّه نخعى عالم و فقیه عصر مهدى بن منصور خلیفه عباسى عبرتى است.او از دستگاه ظلم کناره مى‏گرفت و به زندگى آزادانه و فقیرانه خود قانع بود. روزى خلیفه او را طلبیدو گفت: یا باید عهده‏دار منصب قضا شوى و یا معلّم فرزندان من و یا امروز بر سر سفره ما بنشینى.شریک فکر کرد حال که اجبار است سومى آسان‏تر است. خلیفه دستور داد از لذیذترین غذاهاى‏رنگارنگ براى او تهیه دیدند، و همان غذا سبب شد که شریک به دربار خلیفه ستمگر عباسى بپیوندد.از این رو هم منصب قضا را پذیرفت و هم عهده‏دار تربیت فرزندان خلیفه شد.

نمونه شبهات
1.ایجاد شبهه در مورد قرآن »وحى‏پدیده‏اى است منطبق با محیط... نه جهانى...«(سروش).
2.ایجاد شبهه در مورد عصمت پیامبران وامامان معصوم (ص): »همه‏انسان‏ها خطاکار بودند از آدم تا خاتم...«(مجتبى‏بدیعى).
3.انکار ولایت انبیا و امامان(ع): مسئولیّت آنان فقطابلاغ بود.« (پیمان).
4.تعرّض به انقلاب اسلامى:»استبدادانقلاب« (خرّم).
5.تعرّض به جمهورى اسلامى: »حکومت‏لمپنیسم و فشار« (آبان).
6.تعرّض به ولایت فقیه: »ولایت فقیه،دیکتاتورى است.« (خرداد).
7.تعرّض به روحانیّت: »انحصار طلب‏و...«.
8.تعرّض به شوراى نگهبان.
9.تعرّض به مجلس خبرگان.
10.تعرّض به قانون اساسى.
11.تعرّض به ارزش‏ها و اعتقادات.
12.نسبى بودن احکام دین.
13.نسبى بودن تعبّد و توسل.
14.تقلید.
15.آزادى.
16.دفاع مقدّس.
17.کارآمدى دین و حکومت دینى.
18.خودى و غیر خودى.
19.ترجیح تجدد و عقل گرایى بر دین.
20.جدایى دین از سیاست(سکولاریسم).
21.احکام جزایى و حقوق زن.
22.ارتداد.
23.جهاد.
24.القاى جبر.
25.التقاط.
26.کوچک نمایى شهیدان.

دسته ها : فرهنگی
پنج شنبه 1388/2/24 9:11
X