تعداد بازدید : 4540242
تعداد نوشته ها : 10297
تعداد نظرات : 320
دوران کنونی، دوران تخصصهای متفاوت است. امروز دیگر یک نفر تنها به صرف اینکه در یک رشته تخصص یا حتی فوق تخصص دارد نمیتواند در فعالیتهای مختلف آموزشی، تجاری، اقتصادی، درمانی و... موفق باشد. به عبارت دیگر، دنیای امروز دنیای تشکیل تیمهای کاری است و اگر در هر موسسه یا سازمان افراد موفق به کار گروهی نشوند، شرکت و سازمان، یکی از کلیدهای مهم موفقیت را از دست داده است.
- یک اتوبوس به دره سقوط میکند. 2 تیم نجات دست به کار میشوند، یکی از واحد آتشنشانی و دیگری پلیس راه. به محض ورود، هر کدام از دو تیم برای اقدام به عملیات نجات با یکدیگر کشمکش میکنند. پرسش این است که چرا در حالی که مسافران اتوبوس در شرایط ناگواری به سر میبرند، این دو گروه جر و بحث میکنند؟
- گروهی از محققان قرار است روی طرحی کار کنند. بعضی از اعضا نتایج مطالعات و تحقیقات خود را از دیگران پنهان میکند تا در شرایط مناسب هرگونه موفقیتی را تنها به نام خود ثبت کند. عدهای کنار مینشینند و منتظر میمانند تا دیگران کار را انجام دهند و تنها به مطرح شدن نام خود در فهرست محققان میاندیشند. نتیجه پژوهش چیزی جز یکسری اوراق پراکنده کمارزش نیست. گروه محققان به ارائه آمار کاری بسنده میکنند. تیم پس از مدت کوتاهی متلاشی میشود. چرا این محققان به رغم مراتب بالای علمی نمیتوانند با هم همکاری خوبی داشته باشند؟
- چند جوان برای انجام یک فعالیت اقتصادی با یکدیگر دست به کار شدهاند. اما مدتها پس از تشکیل تیم، هنوز پیشرفت خوبی حاصل نشده است. هریک از اعضا ساز خودش را میزند و هر کس تنها به سود شخصی خود میاندیشد. تیم تجاری سرانجام با ضررهای مالی زیادی ورشکست میشود. چرا؟
اینها نمونههایی از نتایج فاجعهآمیز عدم همکاری حرفهای است که شما میتوانید امثال آن را در گوشه و کنار بیابید.
دو دو تا بیشتر از چهارتا
شما در هر سازمان، موسسه یا شرکتی که شاغل باشید عضوی از یک تیم کاری هستید که دیگر اعضای آن را مدیران، معاونان و دیگر همکارانتان تشکیل میدهند. حتی میتوان خانواده را تیمی دانست که در آن پدر، مادر و فرزندان در کنار هم برای ایجاد محیطی گرم و صمیمی و برای کسب موفقیتهای اجتماعی، اقتصادی و... تلاش میکنند. این دیدگاهی است که امروزه کارشناسان امور اجتماعی و اقتصادی به آن توجه دارند. به این معنی که فعالیتهای شما در قالب تیم و در کنار دیگر اعضای یک مجموعه معنا و ارزش پیدا میکند. رفتارهای فردی و تکروی در این دیدگاه مورد نقد و انتقاد قرار میگیرند، زیرا به گفته محسن برزگر خلیلی الان در دنیا بحث تخصص مطرح نیست. افراد معمولا در یک زمینه خاص تخصص دارند و اگر بخواهند موفق باشند باید در یک گروه و یک تیم و کنار یکدیگر قرار گیرند تا با مشارکت یکدیگر بتوانند به نتیجه قابل قبولی برسند.
تربیت دوران کودکی و تکالیف درسی در مدارس ما به گونهای است که رفتارهای فردی را تقویت میکنند. کودکان ما میآموزند برای بهترین بودن با یکدیگر رقابت کنند. تکالیف درسی و بازخوردهای دوران مدرسه اغلب به گونهای نیست که کار تیمی و گروهی را در دانشآموزان تقویت کند و آنطور که مدیر شبکه «ارزشآفرینان خلاق» میگوید: «آنچه ما در سازمانها میبینیم این است که افراد بلد نیستند کار تیمی انجام دهند و لذا سازمان با مشکلات زیادی روبهروست.»
تجربیات ناخوشایندی که اغلب به دلیل ناآشنایی با فوت و فن کار تیمی گریبانگیر افراد شده است، مسوولیت نپذیرفتن برخی از اعضا، مشکلاتی که در زمینه تصمیمگیری رخ میدهد، صرف زمان زیاد برای انجام تصمیمات، سنبلکاریها و فرار از انجام وظایف و آنچه برزگر از آن به عنوان سواری مجانی یاد میکند، عواملی است که افراد را از انجام کار تیمی گریزان میکند. فراموش نکنید که همیشه خرد جمعی بهتر از فرد کار میکند. خلاقیت، مواجهه مثبت با تغییراتی که روز به روز در دنیا ایجاد میشود، همافزایی مثبت که از دیدگاه برزگر به این معنی است که دیگر دو دو تا چهارتا نمیشود و میتوان بهره بیشتری از کار برد، از مزایایی است که کار گروهی و تیمی را مورد توجه و در اولویت قرار داده است.
تشکیل یک تیم کاری به معنای ایجاد فرهنگی است که در آن همکاری ارزش پیدا میکند. در یک تیم کاری، افراد به این باور میرسند که افکار، برنامهها، تصمیمات و فعالیتها وقتی با همکاری انجام شوند، نتیجه بهتری به دنبال خواهند داشت. افراد در این تیم میفهمند و به این باور میرسند که هیچیک از ما بخوبی همه ما نیست.
امروز یافتن محیطهای کاری که نمونه موفقی از یک کار گروهی خوب باشد چندان آسان نیست. در کشور ما ساختار خانواده، مدارس، سازمانها و موسسات و حتی مشغولیات و سرگرمیهای ما بر محور برنده بودن، بهترین بودن و در راس قرار گرفتن و به طور کلی موفقیتهای فردی استوار است. کارگران، کارمندان و به طور کلی همه افراد بندرت در محیطهایی پرورش مییابند که در آن بر کار تیمی تاکید شود و گروه اهمیت بیشتری داشته باشد.
سازمانها افراد را بر اساس عقاید، پیشینه و تجربه ارزشگذاری میکنند. ما برای رسیدن به این نقطه که کار تیمی برایمان ارزشمند باشد و در اولویت قرار گیرد، فاصله زیادی را باید بپیماییم. با این حال شناخت آفتهای کار تیمی و روشهای مقابله با آن میتواند بسیاری از موانع را برطرف سازد. همچنین با مشارکت و ارزشدهی به کار گروهی میتوانید در یک گروه کوچک شاغل باشید یا در یک سازمان عریض و طویل فضایی ایجاد کنید که همه با یکدیگر همکاری کنند.
اعتماد، کلید کار گروهی
شما به عنوان یکی از اعضای گروه برای چند لحظه روی رفتار خود فکر کنید. آیا میتوانید به راحتی از همکارتان برای انجام کارها کمک بخواهید؟ چقدر به آنها در انجام وظایفشان کمک میکنید؟ چقدر تلاش میکنید ناتوانیها و لغزشهای کاری خود را پنهان کنید؟ چنین رفتاری نشانه وجود عدم اطمینان و اعتماد بین اعضای تیم است. تیمهای بیاعتماد، انرژی و وقت هنگفتی را صرف مدیریت رفتارها و تعاملهای درونگروهی میکنند. از نشستهای تیمی میهراسند و حاضر نیستند خطرهای یاریخواهی از دیگران یا کمکرسانی به آنها را بپذیرند. در نتیجه، روحیه اعضا برای فعالیت تیمی کاهش یافته و جابهجایی نیروی کار بهطور ناخواسته زیاد اتفاق میافتد.
اعضای تیمهای بیاعتماد، ضعفها و لغزشهای خود را از یکدیگر پنهان میکنند، از یاری دادن به حوزههای بیرون از مسوولیت خود اکراه دارند، بدون تلاش برای شناخت درست مقصود و استعداد دیگران عجولانه قضاوت میکنند، از شناخت مهارتها و تجربههای یکدیگر و بهرهبرداری از آنها غفلت میورزند، برای هدایت رفتارهای سیاسیگونه خود وقت و انرژی تلف میکنند، نسبت به موقعیت دیگران حسد میورزند و برای پرهیز از گردهمایی و جلسههای کاری بهانه میتراشند.
بیاعتمادی یکی از مهمترین آفتهای کار تیمی است که اغلب موجب از دست رفتن تعهد گروهی میشود. شاید بتوان گفت کار تیمی بدون اعتماد متقابل بین اعضا امکانپذیر نخواهد بود. اعتماد در کار تیمی به معنی اطمینان خاطر اعضای تیم از این است که در گروه کسی قصد ضربه زدن به دیگری را ندارد. در چنین شرایطی اعضا احساس امنیت و راحتی میکنند. در نتیجه، هنگام رویاروییهای خود حالت دفاعی نمیگیرند، بلکه اعضا نقطهضعفهای یکدیگر را پوشش میدهند و این ضعفها باعث آسیبپذیر شدن آنها نمیشود. آنها براحتی از هم کمک میخواهند و یکدیگر را حتی بدون درخواست کمک یاری میرسانند.
ایجاد چنین روحیهای در یک تیم کاری چندان آسان نیست، بویژه با توجه به این نکته که هریک از ما در پیشینه خود به گونهای پرورش یافتهایم که تنها به موفقیتهای فردی بیندیشیم. دست برداشتن از این عادت دیرین و نهادینه شده به خاطر خیر و صلاح تیم بسیار سخت و دشوار است؛ اما این همان راهکاری است که برای ایجاد اعتماد در میان اعضای تیم باید انجام شود.
کارشناسان روشهای مختلفی را برای ایجاد اعتماد بین اعضای تیم ارائه میکنند. برای مثال گروهی پیشنهاد میکنند اعضای تیم در جلسهای به چند پرسش کوتاه از زندگی شخصی خود پاسخ دهند. این کار احساس یگانگی و درک متقابل را قوت میبخشد و رفتارهای نادرست و غرضورزانه را تضعیف میکند. روش دیگر، آنگونه که نشریه صنعت خودرو مینویسد، به کارگیری بازخورد360 درجه است. این ابزار کمی در اعضا احساس خطر ایجاد میکند؛ زیرا همتایان را وادار به داوری و قضاوت درباره یکدیگر میکند و فرصت انتقاد سازنده را فراهم میآورد. لذا برای استفاده از این روش باید حداقل باورهایی از اعتماد به دست آمده باشد.
در این میان، نقش رهبر تیم از همه اعضا مهمتر است. او باید خطر کند و خود را در معرض انتقاد دیگران قرار دهد تا دیگران هم جرات و شرایط اعتمادآفرینی را تقویت کنند. رفتار رهبر گروه باید واقعی و صادقانه باشد، در غیر این صورت باعث تقویت رفتارهای سیاسیگونه و ریاکارانه میشود.
مراقب آفتها باشید
اگر فکر میکنید با وجود اعتماد متقابلی که کمابیش بین اعضا وجود دارد، همچنان تیم کاری موفقی ندارید، روی تعهد کاری اعضا و مسوولیتپذیری آنها تمرکز کنید. برای ایجاد این 2 ویژگی رهبر تیم باید به این پرسشها پاسخ دهد: آیا اهداف کار تیمی بدرستی برای اعضا تشریح شده است؟ آیا وظایف و مسوولیتها بوضوح برای اعضا شناخته و بیان شده است؟ آیا کار تیمی به عنوان یک اولویت مورد توجه مدیران قرار میگیرد؟ آیا اعضا صادقانه تمایل به همکاری با تیم دارند؟ و آیا به اهمیت کاری که باید انجام شود واقفند؟ آیا انتظارات اعضا برای پیشرفت مهارتهایشان در تیم برآورده میشود؟ آیا اعضای تیم مهارت و شایستگی لازم برای رسیدن به اهداف تیمی را دارند؟ آیا اعضای تیم در مقابل کار خود بازخوردهای مناسب دریافت میکنند؟ آیا سازمان اطلاعات لازم را به طور متناوب در اختیار اعضا قرار میدهد؟ آنها چقدر در تصمیمگیری و سیاستگذاری سازمان سهم دارند؟ آیا میتوانند نظرات مخالف خود را براحتی و بدون ملاحظهکاری بیان کنند؟
در کار تیمی میزان تعهد اعضا تا اندازهای به وضوح تصمیمات و دخالت آنها در فرآیند تصمیمگیریها بستگی دارد. هنگامی که روحیه اعتماد در میان اعضای تیم حاکم باشد، تصمیمات به صورت واضح بیان شده و همه براحتی و با اطمینان از اینکه مورد آسیب دیگری قرار نمیگیرند، در تصمیمسازی و تصمیمگیری مشارکت میکنند. همچنین لازم است در جلسات دورهای وظایف اصلی هریک از اعضا به طور صریح ذکر شود.
اعتماد متقابل و تعهد کاری از شرایط لازم برای موفقیت کار تیمی محسوب میشوند، اما کافی نیستند. علاوه بر این دو شما باید در قبال تعهدی که دارید مسوولیتپذیر و پاسخگو باشید. به این معنی که از انتقاد همکاران خود درباره عملکردهای غیرصحیح و زیانبار برای تیم ناراحت نشوید. به همکارانتان اعتماد کنید و مطمئن باشید نیت دیگران از بازخواست شما تنها موفقیت کار تیم است نه تخریب شخصیت و آسیبزدن به حیثیت کاری شما. طبیعی است به عنوان عضوی از یک تیم کاری در صورتی میتوانید مسوولیتپذیر و پاسخگو باشید که هدفهای تیم و وظایف خود را بخوبی بشناسید. بازخوردهای فردی رهبر گروه نسبت به نتایج اقدامات شما نیز از مواردی است که میتواند در ایجاد حس مسوولیتپذیری کارساز باشد. رهبر یک گروه پیش از هرچیز باید شرایطی را فراهم کند که از یک سو دیگر اعضا از او در مقابل فعالیتهایش مسوولیتخواهی کنند و از سوی دیگر خود نیز در برابر توضیحخواهی همتایان، پاسخگو باشد. این روش برای گروههایی که به یکدیگر اعتماد کافی ندارند توصیه نمیشود.
شاید بتوان گفت بدترین آفتی که اعضای یک تیم به آن دچار میشوند، توجه هریک از اعضا به هدفهایی غیر از هدفهای گروه است.
بسیاری از کسانی که در حلقههای تیمی قرار میگیرند، آن را پلهای برای ترقی و پیشرفت خود میبینند، لذا حفظ مقام، جایگاه و منافع خود را بر منافع و نتایج و اهداف تیم ترجیح میدهند. فضای کاری تیم در نوع گرایش شما بسیار تاثیرگذار است. در تیمهایی که امنیت شغلی و اعتماد متقابل کمرنگتر است، توجه به اهداف شخصی بیشتر دیده میشود. اما باید این اصل به باور اعضا تبدیل شود که کسب مقام و منزلت تیمی به معنای کسب منزلت فردی برای یکایک اعضای تیم است. یعنی شما و همکارانتان باید به این باور برسید که موفقیت یا شکست تیم در واقع موفقیت یا شکست شماست. به این دلیل است که میگوییم سهم هریک از اعضا در دستاوردهای تیمی، باید با شفافیت و صداقت پرداخت شود. نقش رهبر تیم در تقسیم قدرشناسی و پاداش به کسانی که زمینه رشد و موفقیت تیم را فراهم آوردهاند، بسیار حساس و مهم است.
حرف آخر
در دنیای امروز، کار تیمی روز به روز اهمیت بیشتری پیدا میکند و تیمهای کاری بیشتری تشکیل میشوند. تیم، مجموعهای از افراد است که هریک مسوولیتهای خاصی را برای رسیدن به اهداف گروه به عهده دارند. وظیفه ما و شما به عنوان عضوی از یک تیم این است که سهم خود را بهترین وجه انجام دهیم و با اعتماد به یکدیگر، تعهد، مسوولیتپذیری و توجه به اهداف، تیم تحقیقاتی، اقتصادی، فرهنگی و تجاری خود را برای رسیدن به اهداف نهاییاش به جلو برانیم.
نویسنده:سعیده کافی