اگر مدیر بودم یکی از شرایط ثبت نام را عشق می گذاشتم
اگر دبیر ریاضی بودم عشق را با عشق جمع می کردم
اگر معمار بودم قصری از عشق می ساختم
اگر سارق بودم فقط عشق می دزدیدم
اگر بیمار بودم تنها شربتی که می نوشیدم فقط شربت عشق بود
اگر درجه دار بودم فقط به عشق سلام می دادم
اگر پلیس بودم هرگز عشق را جریمه نمی کردم
اگر خلبان بودم در اسمان عشق پرواز می کردم
اگر دبیر ورزش بودم به بچه ها می گفتم با عشق نرمش کنید
اگر خواننده بودم فقط از عشق می خواندم
اگر ناخدا بودم همیشه در ساحل عشق لنگر می انداختم
اگر نجار بودم عشق را قاب می گرفتم
مرتضی یعقوبی عزیزی
نظر لطفا