آموختم
در 15 سالگي
آموختم كه مادران از همه بهتر مي دانند ،
و گاهي اوقات پدران هم .
در 20 سالگي
ياد گرفتم كه كار خلاف فايده اي ندارد ،
حتي اگر با مهارت انجام شود .
در 25 سالگي
دانستم كه يك نوزاد ،
مادر را از داشتن يك روز هشت ساعته
و پدر را از داشتن يك شب هشت ساعته ، محروم مي كند .
در 30 سالگي
پي بردم كه قدرت ، جاذبه مرد است
و جاذبه ، قدرت زن .
در 35 سالگي
متوجه شدم كه آينده چيزي نيست كه انسان به ارث ببرد
بلكه چيزي است كه خود مي سازد .
در 40 سالگي
آموختم كه رمز خوشبختی در زيستن است ،
در 45 سالگي
ياد گرفتم كه 10 درصد از زندگي چيزهايي است
كه براي انسان اتفاق مي افتد و 90 درصد آن است
كه چگونه نسبت به آن واكنش نشان مي دهند.
در 50 سالگي
پي بردم كه كتاب بهترين دوست انسان
و پيروي كوركورانه بد ترين دشمن وي است
در 55 سالگي
پي بردم كه تصميمات كوچك
را بايد با مغز گرفت و تصميمات بزرگ را با قلب .
در 60 سالگي
متوجه شدم كه بدون عشق مي توان ايثار كرد
اما بدون ايثار هرگز نمي توان عشق ورزيد
.در 65 سالگي
آموختم كه انسان براي لذت بردن از عمري دراز ،
بايد بعد از خوردن آنچه لازم است ،
آنچه را نيز كه ميل دارد بخورد .
در 70 سالگي
ياد گرفتم كه زندگي مساله در اختيار داشتن
كارتهاي خوب نيست ؛
بلكه خوب بازي كردن با كارتهاي بد است .
در 75 سالگي
دانستم كه انسان تا وقتي فكر مي كند
نارس است ،
به رشد وكمال خود ادامه مي دهد
و به محض آنكه گمان كرد رسيده شده است ،
دچار آفت مي شود
. در 80 سالگي
پي بردم كه دوست داشتن
و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترين لذت دنيا است