حجت‌الاسلام حمید رسایی در وبلاگ شخصی خود نوشت:

بالاخره مناظره انتخاباتی آقایان موسوی و احمدی نژاد انجام شد. آن طور که مسئولان صدا و سیما اعلام کرده اند، حدود 200 میلیون نفر این مناظره را دیده اند. اگر این تخمین درست باشد -که با توجه به خلوتی خیابان های تهران و برخی از شهرها در ایران دور از واقعیت نیست- صدا و سیما می توانست بابت پخش زنده آن درآمد خوبی کسب کند. با این همه درباره این مناظره گفتنی هایی هست:

1 . بسیاری از مردم که هنوز تصمیم خود را برای انتخابات 22 خرداد نگرفته بودند ، از مدت ها قبل اعلام می کردند که منتظر دیدن فیلم تبلیغاتی و همچنین مناظره کاندیداها بویژه مناظره دکتر احمدی نژاد و مهندس موسوی هستند. تفاوت فیلم تبلیغاتی دکتر با مهندس از جهت محتوا و چارچوب تبلیغی و روانی و همچنین میزان واقعی یا تصنعی بودن هر یک از آنها نشان داد که مردم بی دلیل انتظار نمی کشند. از طرفی میزان تسلط آقای احمدی نژاد در این مناظره ، استدلال های وی ، حضور ذهن قوی ، اطلاعات تخصصی و به روز ، شجاعت در اشاره به برخی از واقعیت های تلخ حاکم بر خانواده برخی شخصیت ها و کم آوردن وقت برای بیان نقطه نظراتش ، همه و همه نشان از یک شخصیت کارآمد داشت . در واقع احمدی نژاد تصویری امیدوارانه و در اوج "ما می توانیم" از خود به نمایش گذاشت.

در مقابل اما آقای موسوی ، با صدا و دستی لرزان ، توسل به شایعات ، خودداری از جواب به بیست سئوالی که دکتر مطرح کرد ، اقرار به بالا بودن سن و سالش ، حافظه ای ضعیف و لکنت زبان تا جایی که بیش از30 بار نتوانست واژه ها را به یاد آورد و کلمه "چیز" را به کار برد ، قرائت متن های از پیش تعیین شده آن هم با لکنت و پراکنده گویی و نهایتا اضافه آوردن وقت نشان داد بر خلاف گذشته، امروز حتی برای استانداری یک استان هم ناتوان است . متاسفانه آقای موسوی در شب ارتحال امام عزیز چنانچه از سر ضعف ، ناامیدی . پشیمانی از تصمیمات بزرگی که امام برایمان به یادگار گذاشته بود با مردم سخن گفت که مجددا خاطرات "ما نمی توانیم" دوره جنگ ایشان در ذهن ها نقش بست!

2 . برخلاف تصور بیست ساله یکی مثل من ، مهندس موسوی بسیار ضعیف تر از آن چیزی بود که همه ما فکر می کردیم . نخست وزیر دوره دفاع مقدس که با فضا سازی تبلیغاتی به اسطوره ای در ذهن برخی تبدیل شده بود ، علاوه بر خطاهای سیاسی سال های اخیرش ، چنان در مناظره با احمدی نژاد و حتی رضایی ضعیف ظاهر شد که من از این که رقیب اصلی آقای احمدی نژاد ایشان است ، احساس سرشکستگی کردم تا چه برسد به هوادارانش که با شال سبز و رنگ و لعاب خاتمی و هاشمی و احزاب گردن کلفت و حمایت های مالی آنها به میدان کشیده شده اند.

3 . آقای موسوی در مناظره با آقای رضایی حتی نتوانست متنی را که دیگران برایش تهیه کرده بودند تا درغیبت آقای احمدی نژاد بخواند، به روانی قرائت کند تا افتضاح به بار آمده از مناظره با احمدی نژاد را از خاطره ها پاک کند! واقعا چنین شخصیتی که در برابر رقیب انتخاباتی و هم وطنش این چنین از هم پاشید ، خواهد توانست در برابر گردن کشان و عربده کشانی چون آمریکا و اسرائیل بایستد و چشم در چشمشان حق ملت ایران را طلب کند؟ من بعید می دانم این صدای لرزان و دست مرتعش و لبان خشک شده حتی بتواند در برابر افغاتستان و جیپوتی هم عرض اندام کند . متاسفانه این موسوی ، آن موسوی دهه شصت نبود ، بلکه باید او را پهلوانی دانست که با آمپول های نیروزای تقلبی برخی شخصیت های سیاسی و احزاب مساله دار که سابقه فاسد سیاسی ، اعتقادی و مالی این احزاب طی این سال ها بر همگان نمایان شده است ، به میدان کارزار فرستاده شده بود و البته شکست سختی خورد تا جایی که مرجع تقلید خود ساخته این جماعت که به فتاوای عجیب و غریب شهره است، در میان جمعی از اعضای مجمع روحانیون اعلام می کند : دیدن این مناظره حرام است!

4 . آقای موسوی پس از پایان این مناظره به یکی از اطرافیانش گفته بود که خدا را در این مناظره دیده است . شاید این دیدار خیالی نتیجه بهره گیری از "هاله سبزی" باشد که مدتی است آقای موسوی و طرفدارانش از آن بهره می برند و به مچ دست و پا و گردن خود می بندند. اما با اطمینان باید به ایشان گفت که آنچه دیدند ، خدا نبوده بلکه محمود احمدی نژاد بود ، چون تنها ایشان در برابر آقای موسوی نشسته بود. البته من یقین دارم که مهندس موسوی هم مانند دویست میلیونی که تماشگر این مناظره تاریخی بودند ، صفاتی همچون شجاعت ، جسارت ، اطمینان به نفس ، امید به آینده ، خشم نسبت به ظالمین ، پایبندی به مبانی امام و رهبری و ... را در چهره آقای احمدی نژاد دیده است و به چنین خطایی افتاده. از یاد نبرده ایم که پیش از آقای موسوی نیز برخی از سران کشورها وقتی احمدی نژاد از پشت تریبون سازمان ملل ، هویت استکبار جهانی و نظام سلطه را به زیر سئوال کشید ، شبیه به همین ادعا را کرده بودند که ما "هاله ای از نور" را در چهره او دیدیم. جالب اینجاست که احمدی نژاد تا مدت ها مورد اهانت قرار می گرفت که چرا احساس رییس دولتی دیگر را بیان کرده حتی آقای موسوی خودش هم در مناظره از هاله نور جهت تخریب احمدی نژاد استفاده کرد که شما ادعا کرده اید هاله ای از نور دیده اید و دیدن هاله نور خرافات است و... اکنون باید از آقای موسوی پرسید که آیا دیدن خداوند خرافات نیست ؟ شاید بگویند که منظور میرحسین مشخص است ، در این صورت باید گفت که منظور آن فردی هم که ادعا کرده بود هاله از نور دیده مشخص است.

5 . بر خلاف آنچه عده ای تلاش می کنند تا این مناظره تاریخی را جدال میان رفتار اخلاقی و غیر اخلاقی جلوه دهند ، باید گفت که احمدی نژاد در این مناظره علاوه بر زعایت نکات اخلاقی ، فقط به زشتی ها و پلشتی هایی که بر اساس بی تفاوتی و عدم نظارت عده ای نسبت به اطرافیان و خودشان در طول این بیست سال شکل گرفته سخن گفت و به نظرم آیینه شکستن در این مواقع خطاست . ای کاش برخی از شخصیت ها در طول این بیست سال به هشدارها و تذکرات دلسوزانه رهبر معظم اندکی بها می دادند و خودشان قبل از احمدی نژاد به جراحی داخلی می پرداختند. در خصوص پرونده زهرا رهنورد هم که عده ای می کوشند تا آن را تبدیل به موضوعی ناموسی کنند باید گفت که آقای احمدی نژاد به هیچ وجه به نام صاحب پرونده اشاره نکرد بلکه فقط آن را به آقای موسوی نشان داد و این آقای موسوی بود که لب به سخن گشود و صاحب پرونده تخلف مدرک تحصیلی یعنی همسرش را به همه معرفی کرد . علاوه بر این آیا آقای احمدی نژاد که بر اساس وظیفه و توقع مردم به یک مورد از فسادهای رایج در کشور اشاره کرد، عملی ناموسی انجام داده یا آقای موسوی که برخلاف سنت سی ساله انقلاب، دست در دستان همسرش به این جمع و آن جمع می رود و برای این و آن دست تکان می دهد؟

6 . واقعیت آن است که آقای موسوی و بسیاری از حامیانش تغییر کرده اند، ای کاش آنها به جای تلاش برای تغییر مبانی ملت ایران به تغییر رویکرد خود می پرداختند و به آغوش خط امام و ولایت بازمی گشتند. خدا کند که دیر نشود...


X