امام على عليه السلام:
خَيْرُ الْهِمَمِ اعْلاها (غررالحكم، حديث 4977)
بهترين همّتها، والاترين آنهاست.
امام باقر عليه السلام:
لاشَرَفَ كَبُعْدِ الْهِمَّةِ ( بحارالانوار، ج 78، ص 165)
هيچ شرافتى مانند بلندهمّتى نيست.
همّت بلند دار كه مردان روزگار از همّت بلند به جايى رسيدهاند
«ابن يمين»
همّتِ عالى زِ فلك بگذرد مرد به همّت ز مَلَك بگذرد
«جواجو»
امام على عليه السلام:
قَدْرُ الرَّجُلِ عَلى قَدْرِ هِمَّتِهِ (نهج البلاغه حكمت 74)
ارزش انسان به اندازه همّت اوست.
اگر گويى كه بتوانم، قدم دَر نِهْ كه بتوانى وگر گويى كه نتوانم، برو بنشين كه نتوانى
«جامع التمثيل»
* امام على عليه السلام:
جارُ السُّوءِ اعْظَمُ الضَّرَّاءِ وَ اشَدُّ الْبَلاءِ (غررالحكم، حديث 4734)
همسايه بد، بزرگترين رنج و سختترين بلاست.
خانه از همسايه بد در خطر است.
مجوييد همسايگى با بدان مداريد افسوس نابخردان
«اسدى»
اوّل همسايه، بعد خانه.
* رسولخدا صلى الله عليه و آله:
الْجارُ ثُمَّ الدَّارُ، الرَّفيقُ ثُمَّ السَّفَرُ (مستدرك الوسائل، ج 8، ص 429)
اوّل همسايه سپس خانه، اوّل يار راه سپس مسافرت.
چون كالا خواهى خريد، نخست مايه نگر و چون زن خواهى خواست، دايه نگر و چون خانه خواهى خريد، همسايه نگر.
«احمد بن محمد بن زيد طوسى»
1. قرآن كريم: «وَ بِالْوالِدَيْنِ احْساناً وَ ... وَ الْجارِ ذِى الْقُرْبى وَ الْجارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ». ( نساء/ 36)
و به پدر و مادر خود و ... همسايه خويشاوند و همسايه بيگانه و يارِ همدم نيكى كنيد.
2. رسولخدا صلى الله عليه و آله:
مَنْ ضَيَّعَ حَقَّ جارِهِ فَلَيْسَ مِنَّا (. بحارالانوار، ج 74، ص 150)
هركه حقّ همسايهاش را ضايع سازد از ما نيست.
توانگران كه به جنبِ سراى درويشند ضرورت است كه گاهى از او بينديشند
«سعدى»
حقّ همسايگان بزرگ شمار باطلى گر كنند، ياد ميار
«اوحدى»
رسول خدا صلى الله عليه و آله:
انَّ الشَّديدَ لَيْسَ مَنْ غَلَبَ النَّاسَ وَ لكِنَّ الشَّديدَ مَنْ غَلَبَ عَلى نَفْسِهِ (تنبيه الخاطر، ج 2، ص 10)
پهلوان كسى نيست كه بر مردم چيره شود، بلكه پهلوان كسى است كه بر نفس خويش پيروز گردد.
رسولخدا صلى الله عليه و آله:
اشْجَعُ النَّاسِ مَنْ غَلَبَ هَواهُ (معانى الاخبار ص 195)
شجاعترين مردم كسى است كه بر هوس خود چيره آيد.
آن كه با خود بر آيد، دشمن با او برنيايد.
تا كه از خود نگذرى، از ديگران نتوان گذشت.
چو من، پادشاه تن خويش گشتم اگر چند لشگر ندارم، اميرم
«ناصر خسرو»
قرآن كريم: «وَ امَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَانَّ الْجَنَّةَ هِىَ الْمَأْوى».( نازعات/ 40 و 41)
آن كس كه از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوى باز دارد، بىگمان بهشت جايگاه اوست.
2. رسولخدا صلى الله عليه و آله:
الْمُجاهِدُ مَنْ جاهَدَ نَفْسَهُ فِى اللَّهِ (كنزالعمّال، حديث 11261)
مجاهد كسى است كه به خاطر خدا با نفس خود مبارزه كند.
3. رسولخدا صلى الله عليه و آله خطاب به گروهى كه از جهاد بازگشته بودند، فرمود:
قَدِمْتُمْ خَيْرَ مَقْدَمٍ، وَ قَدِمْتُمْ مِنَ الْجِهادِ الْاصْغَرِ الَى الْجِهادِ الْاكْبَرِ، مُجاهَدَةَ الْعَبْدِ هَواهُ (همان، حديث 11260)
خوش آمديد، از جهاد كوچك به ميدان جهاد بزرگتر قدم گذاشتهايد؛ جهاد بنده با هواى نفس خويش.
__________________________________________________
بكش، مگذار كاين سگ پير گردد كه چون شد پير، غافلگير گردد
خلاف نفس و عادت كن كه رستى.
«شبسترى»
دعوى ايمان كنى و نفس را فرمان برى با على بيعت كنى و زهر پاشى بر حسن
«سنائى»
شاخ امل بزن، كه چراغى است زود مير بيخ هوس بكن، كه درختى است كمبقا
«خاقانى»
رسولخدا صلى الله عليه و آله:
اعْدى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتى بَيْنَ جَنْبَيْكَ (تنبيه الخاطر، ج 1، ص 259)
دشمنترين دشمن تو، نفسى است كه در ميان دو پهلوى توست.
چو تو در دست نفس خود زبونى منال از دست شيطان برونى
از اوّل، نفس خود را كن مسلمان پس آنگه لعن كن بر كفرِ شيطان
چو ميدانى به معنى لعن، دورى است به دل زو دور شو، لعن زبان چيست
تو نفس خويش را لعنت كن اى دوست كه دشمنتر كست از دشمنان اوست
«پورياى ولى»
دشمن تو نفس توست، خوار كن او را تا نشود چيره و قوى به تو دشمن
«حاج سيد نصراللَّه تقوى»
* رسولخدا صلى الله عليه و آله:
كُلُّ امْرِ ذى بالٍ لايُبْدَأُ فيه بِبِسْمِ اللَّهِ[الرَّحْمنِ] الرَّحيمِ اقْطَعُ (كنزالعمال، حديث 2491)
هر كار مهمّى كه با «بسماللَّه الرحمان الرحيم» آغاز نشود، بىفرجام است.
بسم الله الرحمن الرحيم هست كليد در گنج حكيم
نظامي
امام على عليه السلام:
ذِكْرُاللَّهِ مَطْرَدَةُ الشَّيْطانِ (غررالحكم، حديث 5162)
ياد خدا، مايه راندن شيطان است.
امام صادق عليه السلام:
انَّ الصَّاعِقَةَ لاتُصيبُ ذاكِراً لِلهِ عَزَّوَجَلَّ
صاعقه به يادكننده خداى عزّوجلّ گزند نمىرساند.
از گفتن لاحول گريزند شياطين.
«معزّى»
2. ديو بگريزد از آن قوم كه قرآن خوانند.
«حافظ»
ذكر خدا كنى، بلا را از خود جدا كنى.
ذكرِ ذاكر، حفظ جان ذاكر است.
يادِ حق كن، تا بمانى جاودان بگذر اى غافل زِ يادِ اين و آن
«عراقى»
* قرآن كريم: «الا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ». (رعد/ 28)
آگاه باشيد كه فقط به ياد خدا دلها آرامش مىيابند.
اين شرط آدميّت نيست مرغ تسبيح خوان و من خاموش
(دوش مرغى بصبح مىناليد عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش گفتم ...)
سعدي