دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 21935
تعداد نوشته ها : 38
تعداد نظرات : 186
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

دنيا خيلي کثيف شده ...

ديگه نميشه به هيچ کس اعتماد کرد ...

معرفت و صداقت ديگه تو هيچ دلي پيدا نميشه ...

همه فقط به فکر خودشونن ...

تا به يکي سلام ميکني به قول اخوان به اکراه آورد دست از بغل بيرون ...

تا مياي به يکي اعتماد کني از پشت بهت خنجر ميزنه ...

تا مياي به يکي دل ببندي مي فهمي ارزششو نداره ...

تا مياي با يکي درد دل کني مي بيني درکت نميکنه ...

تا مياي يکي رو واسه خودت الگو کني مي بيني طرف فقط ظاهرش اينه و پشت اين نقاب عوام فريبش چه روح پليدي داره ...

تا مياي براي يکي رفاقت کني مي بيني اونم يه دفعه پشت پا ميزنه به همه چي و ميره و همه چي رو هم فراموش ميکنه ...

تا مياي با يکي حرف بزني مي بيني اصلاً تو يه عالم ديگه سير ميکنه ...

همه آب زير کاه شدن ...

همه شدن گرگايي که سلامشون بي طمع نيست ...

همه لالايي بلدن ولي خودشون خوابشون نمي بره ...

همه فقط تا وقتي باهاتن که خرشون رو پله ...

واسه همه مرگ حقه ولي براي همسايه ...

خدايا دنيا داره کجا ميره ؟

خدايا اين همه فاصله از کجا اومده ؟

اين همه کينه ؟

اين همه دشمني ؟

اين همه دورويي ؟

اين همه نامردي ؟

خدايا چرا عشق هم مثل خيلي چيزاي ديگه از مد رفته ؟

چرا ديگه هيچ کسي ستاره ها رو نمي بينه ؟

چرا ديگه هيچ کس گلايي مثل شقايق رو جدي نمي گيره ؟

چرا طلوع آفتاب ديگه براي کسي هيجان انگيز نيست ؟

چرا ديگه هيچ کسي يلدا رو نمي فهمه ؟

چرا همه با عينک دودي به دنيا نگاه مي کنن ؟

چرا با اينکه همه مون داريم به يه زبون حرف مي زنيم ولي حرف همديگه رو نمي فهميم ؟

خدايا چرا دنيا انقدر کثيف شده که حتي باور اينکه تو دل کسي عشق تو باشه محال شده ؟

چرا تو چشاي هيچ کس ديگه نميشه برق محبتو ديد ؟

چرا پاکي از توي تموم قلبا رفته ؟

چرا تصور يه قلب مهربون که ضربانش با ياد تو تنظيم شده باشه و يه شونه ي سنگ صبور براي تسکين اشک الآن فقط مثل يه رؤياي تحقق نيافتني شده ؟

خدايا چرا ؟؟؟ ...

« يلدا »


دسته ها :
1385/4/29 2:59
X