|
زخم قبیله ی زمین
زخم کهنه ای ست
زخم قبیله ی زمین
به کدامین قبیله می مانم؟!
در کربلا مانده ست،
برگ هویتم
....
اصغر
این از اسرار دست نیافتنی است
تنها این را میدانم
که تو میدانستی
اصغر جز از نوک سه شعبه سیراب نخواهد شد
اما چگونه رضا به این شدی؟
چه میگویم
....
همهی سلامهابهانهیتواند؛ بهانهی سلام به تو؛ مثل زمزمهی جویبارها که بهانهیرسیدن به دریا دارند. مثل همهی ابرها که به شوق گلهای تشنهکام، در آبی روشن آسمان پایکوبی میکنند.