آرمان وحدت اسلامى در اندیشه امام خمینى
1- اندیشه وحدت:
در تاریخ پر فراز و نشیب اسلام، تفرقه بین مذاهب و ملل اسلامى، از مسائل پیچیده و بنیانکن جوامع اسلامى بوده است که خسارتها و لطمههاى مادى و معنوى جبران ناپذیرى بر پیکر امت واحده اسلامى وارد ساخته است، این زخم خونین در چهره زیباى امت اسلامى از دید مصلحان امت پنهان نمانده و نگرانى آنان را برانگیخته است. از اینرو در مقاطع تاریخى متعدد مصلحانى درصدد ایجاد وحدت بین مسلمین برآمده تا التیام بخش درد از قلب امت اسلامى باشند، هر یک از اینان اهداف ویژهاى را نیز دنبال نمودهاند.
یکى از چهرههاى شاخص مصلحان وحدتطلب امت اسلامى، سید جمالالدین اسدآبادى است. وى به همراه شاگردش «شیخ محمد عبده» وحدت اسلامى را از مهمترین اهداف آرمانى خود مىدانست و در این راه تلاش و کوشش فراوانى به عمل آورد، در این راستا وى وطن خاصى براى خویش انتخاب نکرد، و در طول عمر مبارزاتى خود به کشورهاى متعدد سفر نمود و سکنا گزید. دیگر فردى که در راه وحدت اسلامى اقدام نمود، رئیس جامعالازهر مصر، شیخ محمود شلتوت بود که فتواى جواز پیروى از فقه شیعه را صادر نمود و مذهب تشیع را در ردیف چهار مذهب فقهى اهل سنتبه رسمیتشناخت، تاسیس مرکز «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» در قاهره توسط آیتالله محمدتقى قمى در ایجاد این گرایش معتدل در شخص شیخ محمود شلتوت مؤثر بود و تلاشهاى بىشائبه آیتالله بروجردى در صدور فتواى شیخ شلتوت و به رسمیتشناخته شدن مذهب شیعه در کنار مذاهب چهارگانه اهل تسنن که وحدت اسلامى را وارد مرحله نوین کرد، نقش بسزایى داشت.
علىرغم این تلاشهاى وحدتطلبانه علماى شیعه و اهل تسنن، دولتها و ملتهاى اسلامى همچنان در تب و تاب تفرقه مىسوختند و استعمارگران شرق و غرب با دامن زدن به آتش تفرقه به غارت منابع کشورهاى اسلامى مىپرداختند، توطئه و فتنهگریهاى دشمنان امت اسلامى براى ایجاد تفرقه و سوء استفاده از شرایط تفرقهآمیز براى به یغما بردن منابع و ذخایر زیرزمینى و روزمینى کشورهاى اسلامى بویژه، طلاى سیاه (نفت) آنان از یک سو و جهالت و نادانى پیروان مذاهب مختلف اسلامى بر سر مسائل کوچک و ناچیز و فراموشى اصول مشترک از سوى دیگر دستبه دست هم داده بود تا روز به روز آتش تفرقه برافروخته شده و فاصله بین مسلمانان بیشتر و عمیقتر شود، اما آغاز نهضت اسلامى امام خمینى در سال 1342 و وقوع انقلاب اسلامى 1357 ایران نقطه عطف تفکر وحدت اسلامى - وحدت شیعه و سنى از یک طرف و وحدت کشورهاى اسلامى از طرف دیگر - بود که شخص امام خمینى (ره) منادى این وحدت بود.
اندیشه وحدت امام خمینى علىرغم آنکه جنبه عبادى - سیاسى داشت آرمان ویژهاى بود که این مقاله درصدد تبیین نسبى این آرمان است. باید پرسید، انگیزههاى امام خمینى (ره) در تفکر وحدت چه بود و چه اهدافى را تعقیب مىنمود؟ در پاسخ به این سؤال به نظر مىرسد; اندیشه وحدت از دیدگاه امام خمینى وسیله و ابزار اصلى نفى سبیل و سلطه غیر مسلمان بر امت اسلامى بوده و وحدت رمز پیروزى و بقاى امت اسلامى است. (1)
«از جمله چیزهایى که براى قیام مسلمانان و مستضعفان جهان علیه چپاولگران جهانى و مستکبران جهانخوار لازم به تذکر است آن است که نوعا قدرتهاى ستمگر از راه ارعاب و تهدید یا بوسیله بوقهاى تبلیغاتى خودشان و یا بوسیله عمال مزدور بومى خائنشان مقاصد خود را اجرا مىکنند در صورتى که اگر ملتها با هوشیارى و وحدت در مقابلشان بایستند موفق به اجراى آن نخواهند شد» (2) .
2- ضرورت وحدت
امام خمینى پیامدهاى تفرقه را بخوبى شناخته بود و مىدانست که تفرقه در میان امت اسلامى در ابعاد مختلف سیاسى، اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و نظامى تاثیرات منفى بسیارى برجاى گذاشته است که رفع آنها بسیار مشکل است و نیاز به زمان زیادى دارد و تنها راه جلوگیرى از صدمات و لطمات ناشى از این تفرقه، وحدت و برادرى است که باید حول محور اسلام عزیز و تعالیم حیاتبخش آن صورت گیرد که در این راستا ضرورتهاى وحدت را نیز تشخیص داده بودند تا بدان وسیله امت اسلامى به مسیر و صراط مستقیم الهى رهنمون گردد.
اولین ضرورت وحدت از دیدگاه امام، قیام در راه خدا بود تا جامعه بشرى بطور کلى اصلاح گردد: «قال تعالى: قل انما اعظکم بواحده، ان تقوموالله مثنى و فرادى» . خداى تعالى در این کلام شریعت از سرمنزل تاریک طبیعت تا منتهاى سیر انسانیت را بیان کرده و بهترین موعظههایى است که خداى عالم از میان تمام مواعظ انتخاب فرموده و این یک کلمه را پیشنهاد بشر فرموده این کلمه تنها راه اصلاح در جهان است» (3) .
در این راستا بایستى، عدالت در جهان گسترش یابد (4) و حزب مستضعفین جهان تشکیل گردد: «اگر یک حزبى در عالم پیدا بشود، یک حزب عالمى، حزب مستضعفین که همان حزبالله است، اینهمه مشکل رفع بشود» (5) و مسلمین جهان به رشد سیاسى کافى برسند. (6) و بازگشتبه فرهنگ خودى و خودباورى و سعى در خودکفایى از غرب نهراسند (7) و در برابر قدرتها ایستادگى کنند. (8)
ضرورت بعدى وحدت جلوگیرى از توطئه و تفوق استکبار جهانى به سرکردگى امریکا است که با ایجاد تفرقه و اختلاف بین مسلمین سعى در رسیدن به هدف خود دارد. امام راحل مىدانست که:
«دشمن اصلى اسلام و قرآن کریم و پیامبر، ابرقدرتها خصوصا آمریکا و ولیده فاسدش اسرائیل است که چشم طمع به کشورهاى اسلامى دوخته و براى چپاول مخازن عظیم زیرزمینى آنان در این توطئه شیطانى تفرقهانداختن بین مسلمانان به هر شکل که بتوانند مىباشند» . (9)
امام مىخواستبا وحدت و ایجاد همبستگى اسلامى بین مسلمانان، (10) همه ملل اسلامى به استقلال و آزادى دستیابند، زیرا مسلمین باید براى بدست آوردن استقلال و آزادى این کلید پیروزى را بدست آورند و براى وحدت کلمه کوشش کنند، (11) و به استکبار جهانى اجازه ندهند که در مقدرات کشورهاى اسلامى دخالت کند. (12)
امام خمینى براى ایجاد صلح و صفا، وحدت را ضرورى مىدانست و مىفرمود «جمهورى اسلامى مایل استبا همه همجواران و دیگران با صلح و صفا زندگى کند» (13) و در جاى دیگرى نیز فرمودند: «امیدوارم صلح جهانى بر پایه استقلال ملتها و عدم مداخله در امور یکدیگر و مراعات اصل حفظ تمامیت ارضى کشورها بنا گردد» . (14)
از نظر امام لازمه صلح و صفاى جهانى زیست مسالمتآمیز با همه کشورهاى عالم است. «دولت و ملت جمهورى اسلامى، طالب اخوت ایمانى با مسلمانان جهان و منطقه و طالب زیست مسالمت آمیز با همه کشورهاى عالم است» (15) بنابراین خواهان گسترش روابط بر اساس اصل احترام متقابل است «روابط، با تمام خارجیها بر اساس اصل احترام متقابل خواهد بود، در این رابطه نه به ظلمى تسلیم مىشویم و نه به کسى ظلم مىکنیم» (16) «ما با همه ملتهاى عالم مىخواهیم دوستباشیم، با همه دولتهاى عالم به حسب طبعاولى مىخواهیم دوستباشیم مىخواهیم که روابط حسنه، با احترام، متقابل نسبتبه هم داشته باشیم. » (17)
امام خمینى (ره) بر این اعتقاد است که حکومت اسلامى حکومتى است آزاد و مستقل و روابطش با شرق و غرب به یک نحو است و اگر آنها روابط حسنه داشته باشند، دولت اسلام هم با آنها روابط حسنه دارد و اجازه نمىدهیم کسى در مقدرات مملکتمان دخالت کند (18) بنابراین «. . . با همه اقشار بشر و با تمام مستضعفین عالم روابط حسنه داریم به شرط اینکه روابط متقابل و احترام متقابل باشد» . (19) پس مىتوان گفت امام خمینى با توجه به وظایف شرعى خود براى اصلاح بشر ایجاد همبستگى بین همه مستضعفین جهان و مسلمانان دنیا، گسترش عدالت اجتماعى، بوجود آوردن صلح و صفا در همه جهان، خودباورى و نفى سبیل، جلوگیرى از دخالت ابرقدرتها در مقدرات کشورهاى ضعیف و مسلمانان و چپاول ذخایر آنها و گسترش روابط مبتنى بر احترام متقابل و حسن همجوارى وحدت مسلمین و مستضعفین جهان را ضرورى مىشمرد و آن را تنها عامل و رمز پیروزى و بقاء هر امتى مىدانست و بنابراین بر ایجاد وحدت تاکید فراوانى مىنمود.
3- لوازم و امکانات وحدت:
هر آرمان و هدفى لوازمى دارد که بدون آنها تحققناپذیر است علاوه بر اینکه براى نیل به آرمان و اهداف بایستى امکانات مورد نیاز نیز فراهم شود، تا آرمان و اهداف در حد آمال و آرزو باقى نمانده بلکه بوسیله این امکانات مورد نیاز انسان به اهداف خود و سرمنزل مقصود برسد. اندیشه وحدت امام خمینى نیز آرمان امام، و داراى لوازمى بود که امکانات تحقق آن باید فراهم مىگردید، ضرورىترین مساله در این رابطه عدالت است زیرا «عدالت لازمه توحید است» و براى ایجاد وحدت اسلامى; بایستى عدالت اسلامى به عنوان زمینه اصلى وحدت گسترش یابد، زیرا در جهان پر ظلم و بیداد و هر جامعه ظلمانهاى وحدت هرگز تحقق نخواهد یافت امام مىفرمودند که «انبیاء از آدم تا خاتم تشریف آوردند. . . براى اینکه پرچم توحید و عدالت را در بین ملتها برپا کنند» (20) استقلال و آزادى از دیگر لوازم وحدت است و حتى مىتوان گفت استقلال عملى کشورهاى اسلامى از مهمترین آنهاست «. . . زیرا وقتى، ما مىتوانیم در مقابل همه دنیا بایستیم بگوییم ما نه طرف مغضوب علیهم مىرویم و نه طرف ضالین، نه طرف غرب مىرویم نه طرف شرق مىرویم، وقتى ما مىتوانیم این طور باشیم و به صراط مستقیم عمل کنیم که همهمان با هم باشیم، همه ید واحد باشیم. » (21) مىدانیم که انسانها، بطور فطرى شعبه شعبه و در فرقههاى مختلف آفریده شدهاند و داراى عقاید و سلایق گوناگونى مىباشند. مسلمانان نیز بر این اساس داراى عقاید و نظرات متفاوتى مىباشند که این اختلاف عقیده موجب تنش و درگیریهاى زیاد مابین آنها شده است، اما از نظر امام خمینى اختلاف عقیده نباید مانع وحدت شود و مىتوان با داشتن عقاید متفاوت، وحدت نیز داشت «عقاید مختلف اسباب اختلاف خارجى چرا بشود» (22) بنابراین همه انسانها و به تبع آن همه مسلمانان باید عقاید و سلایق شخصى و فرقهاى و نژادى و. . . خود را نادیده گرفته و با تاکید بر اصول مشترک انسانى و اسلامى خود، حول محور توحید زمینههاى پیاده شدن حاکمیت همه جانبه اسلام فراهم گردد.
امام خمینى براى تحقق آرمان وحدت خویش از امکانات موجود بهره مىجست و حتى امکانات جدیدى را فراهم مىنمود، یکى از این امکانات مساله فلسطین و اشغال آن توسط رژیم اشغالگر قدس یعنى اسرائیل بود که ایده تشکیل «اسرائیل بزرگ یعنى از نیل تا فرات» (23) را در سرداشت و براى تحقق این ایده خود به کشورهاى اسلامى تجاوز مىنمود و مسلمانان ساکن این سرزمین را کشتار مىنمود یا از خانه و کاشانه خود آواره مىکرد، امام براى مقابله با خوى تجاوزگرى و خونخوارى رژیم اشغالگر قدس و محو اسرائیل از صحنه روزگار، آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را به عنوان روز جهانى قدس اعلام نمود تا همه مسلمانان در یک روز بر علیه اسرائیل به حرکت و خروش درآیند، «. . . من روز قدس را روز اسلام و روز رسول اکرم مىدانم و روزى است که باید ما تمام قواى خودمان را مجهز کنیم و مسلمین از آن انزوایى که آنها را کشانده بودند خارج شوند و با تمام قدرت و قوت در مقابل اجانب بایستند و ما در مقابل اجانب ایستادهایم» . (24)
امام (ره) آزادسازى قدس را تکلیف همه مسلمانان مىدانستند «. . . اصولا این تکلیف همه مسلمین است که قدس را آزاد کنند و شر این جرثومه فساد را از بلاد اسلامى قطع کنند» (25) که این امر جز با اتحاد همه مسلمین امکانپذیر نمىباشد.
مراسم سالانه حج ابراهیمى از دیگر امکاناتى بود که امام براى تحقق وحدت امت اسلامى از آن بهره گرفت. و مراسم برائت از مشرکین را که مىرفتبه حافظه تاریک تاریخ و فراموشى ابدى سپرده شود دوباره احیاء نمود تا همه حجاج از هر کشورى که باشند، سیاه و سفید، آسیایى، افریقایى، اروپایى و آمریکایى، شیعه و سنى و . . . با شرکت در راهپیمایى برائت از مشرکین گوشه کوچکى از وحدت امت اسلامى را جلوهگر سازند و با اجتماع در کنار همدیگر از امور مسلمین و دردها و آلام آنها آگاه شده و براى رسیدگى به این دردها چارهجویى کنند و توجه داشته باشند «. . . که مکه معظمه و مشاهد مشرفه آینه حوادث بزرگ نهضت انبیاء اسلام و رسالت پیامبر اکرم است. . . » . (26)
بنابراین امام (ره) استقلال، آزادى، و عدالت را لازمه و زمینهساز وحدت اسلامى و همه مستضعفین جهان مىدانست و اصولا اختلاف عقیده را مانع تحقق وحدت تلقى نمىکرد و براى پیاده شدن مقاصد اسلام و حاکمیت همه جانبه آن وحدت را تنها وسیله ممکن مىدانست و براى جامه عمل پوشانیدن به آرمان وحدت اسلامى از امکاناتى نظیر مساله فلسطین و آزادى قدس و مراسم حج و برائت از مشرکین که مورد اتفاق همه فرق و مذاهب اسلامى بود استفاده مىکرد و مسلمانان جهان را به تفاهم و اتحاد همه جانبه دعوت مىنمود.
4- انگیزه وحدت:
امام خمینى در آرمان وحدت خود انگیزههاى گوناگونى داشت که الهام گرفته از مکتب اسلام ناب محمدى بود از نظر امام دین مبین اسلام و حکومتهاى الهى با سایر حکومتهاى مادى تفاوتهاى اصولى دارد، زیرا حکومتهاى غیرالهى فقط در پى تحقق و حفظ نظم کشور خود بوده، و حداکثر کارى که انجام مىدهند این است که نگذارند کسى به دیگرى ظلم و تعدى بکند، در حالى که اسلام و حکومتهاى الهى براى هر مساله احکام خاص خود را دارد (27) و یکى از این مسائل مهم دفاع از کیان اسلام است که به وحدت مسلمین بستگى دارد، «از امور مهمهاى که بر همه واجب است دفاع از اسلام، دفاع از جمهورى اسلامى است» (28) که به وحدت بستگى دارد و مساله وحدت براى حفظ کیان اسلام امرى حیاتى است، از طرف دیگر تفرقه امر منکرى است که باید از آن جلوگیرى شود زیرا امر به معروف و نهى از منکر از واجبات الهى است و براى اطاعت امر خدا باید امر به معروف و نهى از منکر نمود که «بزرگترین منکر، غلبه اجانب بر ماست، این منکر را باید نهى کنید، حکومتها را نهى کنید از مخالفتى که با هم دارند و با ملت دارند با دشمنان اسلام که خدا فرموده مراوده نکنیم محبت مىکنند، الآن منکرى بالاتر از این نیست که مصالح مسلمین را به خطر انداخته است، این وظیفه همه شماست، که مىخواهید براى خدا کار کنید، همه ما باید این دشمنى را نهى کنیم و وحدت اسلامى را شعارمان کنیم با وحدت و زیر پرچم لااله الا الله بودن» . (29)
وحدت نیز امر معروفى است که موجب صلح و آرامش در دنیا مىشود و باید براى تحقق شرایط صلح، آیین وحدت و اخوت را ایجاد نمود و آن را مستحکمتر کرد زیرا «. . . ما دنبال این هستیم که دنیا در صلح و آرامش باشد اسلام از اول داراى یک همچو مقصدى بود و خصوصا در بین مؤمنین، در بین مسلمین، اخوت را سفارش فرموده استبلکه ایجاد تشریع فرموده است» . (30)
انگیزه دیگر امام انسانسازى است تا در سایه وجود انسانهاى کامل عدالت نیز گسترش یابد و زمینههاى آسیبپذیرى جامعه مسلمانان از بین برود، در غیر اینصورت آسیبپذیرى آنان حتمى است. زیرا «. . . آن روز آسیب به ما مىرسد که از باطن بگندیم افراد باطنشان بگندد و این گند هم سرایت کند و یک دستهاى را از بین ببرد و متعفن کند» (31) در حالى که تربیتیافتگان مکتب انبیاء و ائمه سلامالله علیه هرگز خلاف نمىکنند که در پى این تخلف جامعه نیز آسیب ببیند.
انگیزه دیگر تامین استقلال و آزادى و حفاظت از استقلال و آزادى و شرافت انسانى مسلمانان مىباشد، بنابراین امام مىفرمایند، «اگر ما تسلیم آمریکا و ابرقدرتها مىشدیم ممکن بود امنیت و رفاه ظاهرى درست مىشد و قبرستانهاى ما پر از شهداى عزیز ما نمىگردید، ولى مسلما استقلال و آزادى و شرافتمان از بین مىرفت آیا ما مىتوانیم اسیر امریکا و دولتهاى کافر شویم تا بعضى چیزها ارزان شود و شهید و مجروح ندهیم؟ » (32)
دیگر انگیزه امام در آرمان وحدت حل معضلات کشورهاى اسلامى و مسلمین جهان است لذا امام همه آنها را به وحدت فرا مىخواند و برقرارى روابط دوستانه بین آنها را توصیه مىکند. (33)
اما امام بر این نکته واقف است که هر «هدف بزرگ داراى اشکالات و گرفتاریهاى بزرگ نیز هست» (34) مساله وحدت امت اسلامى و همه مستضعفین جهان نیز اهداف بزرگى است که موانع بزرگى در سر راه آن قرار دارد. ولى با عنایتبه اینکه فطرت و سرشت انسان و هستى بر وحدت استوار و تنیده شده است و همه هستى به سوى هدف واحدى رهسپار است «با صبر و تحمل انقلابى به پیش مىرویم تا عدل الهى و اسلام عزیز» (35) را در جهان گسترش دهیم، از اینرو امام به همه مسلمین جهان توصیه مىنماید، «اى مسلمانان بر فرهنگ اسلام تکیه زنید و با غرب و غربزدگى مبارزه نمایید و روى پاى خودتان بایستید و بر روشنفکران غربزده و شرقزده بتازید و هویتخویش را دریابید که روشنفکران اجیر شده بلایى بر سر ملت و مملکتشان آوردهاند که تا متحد نشوید و دقیقا به اسلام راستین تکیه ننمایید، بر شما آن خواهد گذشت که تا کنون گذشته است. » (36)
بنابراین انگیزه امام براى وحدت را مىتوان در دفاع از کیان اسلام، امر به معروف و نهى از منکر، انسانسازى و تربیت انسانهاى صالح، تامین استقلال و دفاع از این استقلال و آزادى و شرافت انسانى و گسترش عدل الهى و اسلام عزیز در جهان و جلوگیرى از اختلاف و پیروى از هواهاى نفسانى دانست. . . خلاصه نمود.
5- دامنه و گستره وحدت:
وحدت مورد نظر امام خمینى داراى دامنه وسیعى است و از ملتشیعه ایران تا کلیه مسلمین جهان و مستضعفین عالم و حتى همه انسانهاى روى زمین را شامل مىشود، بنابراین امام به همه آنها توصیه مىکند که با الگوگیرى از انقلاب اسلامى ایران خود را بیابند و اعتماد به نفس پیدا کنند که «. . . اتکال به نفس بعد از اعتماد به خداوند منشا خیرات است. » (37) انقلاب اسلامى ایران موجب احیاء و بیدارى نفوس مستضعفین و محرومین و مسلمین جهان شد و خیرات و برکات زیادى را به همراه آورد. این انقلاب پیامآور وحدت و آزادى و استقلال براى مستضعفین جهان و مسلمانان دنیا بود، که همه اینها ناشى از خودیابى مردم مسلمان ایران بوده است.
بعد از مردم مسلمان ایران این وظیفه امت اسلامى است که در ایجاد وحدت بکوشند «امتها خودشان باید امت واحد باشند، مجتمع باشند خودشان را از هم جدا ندانند، مرزها را اسباب جدایى قلبها ندانند» (38) اگر چه امروزه مسلمانان جهان توسط مرزهاى جغرافیایى از همدیگر جدا شده و بیش از 50 کشور کوچک و بزرگ تشکیل دادهاند، لکن به حکم الهى و بنا به مقتضیات و شرایط زمانى بایستى تحت لواى اصول مشترک اسلامى و انسانى پیوندهاى خود را مستحکمتر نمایند که به لطف الهى افق روشن آن هویدا شده است.
«امروزه دورنماى صدور انقلاب اسلامى. . . در جهان مستضعفان و مظلومان دیده مىشود و جنبشى که از طرف مستضعفان و مظلومان جهان علیه مستکبران و زورمندان شروع شده در حال گسترش است» . (39)
علاوه بر امت اسلامى روحانیون هر دینى نیز وظیفه دارد براى تحقق آرمانهاى انبیاء که وحدت یکى از مهمترین آنهاست اقدام نمایند «روحانیون مسیح، روحانیون مسلم، روحانیون یهود، . . . در مرتبه اول واقعند براى تحقق دادن به آرمان انبیاء که همان وحى الهى است. . . » (40)
همچنین علماء و روشنفکران کشورهاى اسلامى وظیفه دارند در ایجاد وحدت اسلامى کوشش کنند که تنها راه پیروزى و بقاى آنهاست. بنابراین پیشنهاد مىنمایند «علماء و روشنفکران همه کشورهاى اسلامى به انگیزه پیدا کردن راهى براى نجات کشورهاى اسلامى از چنگال ابرقدرتهاى غربى و شرقى و براى بیرون کردن سران کشورهاى اسلامى از تحتسلطه جهانخواران و براى ایستادگى در مقابل استعمار و استثمار طرحى بریزید که هرچه بیشتر با یکدیگر در تماس باشند و اساس طرح را بر بیدارى خلقهاى محروم بگذارند و به یقین باور کنند که راه را خواهند یافت و پیروز خواهند شد» . (41) بالاخره حجاج بیتالله الحرام وظیفه دارند در مناسک حج ابراهیمى زمینهساز وحدت اسلامى باشند و با برپایى مراسم برائت از مشرکین وحدت عینى مسلمانان جهان را به رخ ابرقدرتها بکشند زیرا مناسک حج و مراسم برائت از مشرکین مظهر و اوج وحدت، همانگونه که امام مىفرمایند: «فریاد برائت همه مردمانى است که دیگر تحمل تفرعن آمریکا و حضور سلطهطلبانه آن را از دست دادهاند و نمىخواهند صداى خشم و نفرتشان براى ابد در گلویشان خاموش و افسرده بماند و اراده کردهاند که آزاد زندگى کنند و آزاد بمیرند و فریادگر نسلها باشند، فریاد برائت، فریاد دفاع از مکتب، فریاد دردمندانه ملتهایى است که خنجر کفر و نفاق قلب آنان را دریده است» . (42)
پس امام دامنه شمول وحدت را فراگیر دانسته و از همه انسانها و مستضعفان جهان، مسلمانان عالم و همه فرقهها و مذاهب اسلامى و حتى از روحانیون ادیان مختلف و روشنگران مسلمانان مىخواهد که در راستاى ایجاد اتحاد ملل بر اساس اصول مشترک انسانى و اسلامى بکوشند و از همه شعائر براى ایده وحدتخواهى خود بهره مىجوید.
6- اهداف وحدت:
امام خمینى در آرمان وحدت خود اهدافى را دنبال مىکرد که مىتوان آنها را با چند معیار تقسیمبندى نمود که عبارتند از: اهداف داخلى، اهداف خارجى و اهداف سیاسى، اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و نظامى.
اهداف داخلى وحدت شامل این موارد است: آزادى و استقلال، (43) رفع ایادى اجانب، (44) و قطع کردن دستهاى خیانتکار و جنایتکاران، (45) عظمت و شرافت، (46) پیشبرد اهداف اسلام، تحقق همهجانبه اسلام در ایران (47) استقرار حکومت دمکراسى صحیح نه دمکراسى غربى و شرقى فاسد، (48) بقاى انقلاب اسلامى، (49) تحقق عدالت اجتماعى، (50) بسط عدالت فردى و اجتماعى. (51)
اما اهداف خارجى آرمان وحدت امام عبارتند از: ایجاد معرفتبراى بشر (52) برقرارى صلح و آرامش در جهان، (53) پیاده کردن دمکراسى و آزادى حقیقى، (54) تحقق یک انقلاب عمیق عمومى در سراسر جهان در مقابل جهانخواران ضد بشریت، (55) بازیابى استقلال روحى و دور کردن احساس حقارت در مقابل حکومتهاى جور از خود، (56) استقلال شکسته شدن سلطه جهانخواران بر ملتهاى مستضعف جهان، (58) بدست آوردن حق تعیین سرنوشت توسط ملتها و بیدارى دولتها، (59) استقرار حکومت اسلام در همه اقطار عالم، (60) تشکیل امتى شکستناپذیر و بنیانى مرصوص، (61) ایجاد هویت اسلامى براى مسلمانان، (62) رهایى از فقر علمى در جوامع اسلامى، (63) رسیدگى به درد مسلمانان. (64) امام خمینى در نظر داشت در کوتاه مدت حکومت اسلامى را در ایران مستقر نموده و با نفى استعمار و استبداد و کسب استقلال و آزادى، در میان ملت عدالت اجتماعى را تحقق بخشیده و آن را بسط و گسترش دهد و از نظام جمهورى اسلامى ایران الگوى ویژهاى براى همه مسلمانان جهان و مستضعفین عالم ارائه نماید تا آنها نیز به استقلال و آزادى نایل شده و دست اجانب و ابرقدرتان را از سرزمین خود کوتاه نمایند بنابراین مىفرمودند که همه مردم همه انسانها باید دولت اسلامى را تقویت کنند تا بتوانند اقامه عدل کنند.
حفظ معنویات و تقویت معنویات مردم و اقامه عدل بین خودشان و نجات دادن مظلومان از دست ظالمان اما هدف بلندمدت امام آن بود که با برقرارى صلح و آرامش در جهان و استقرار دمکراسى و آزادى حقیقى و گسترش عدالت در آن بشریتبه معرفت جدیدى نایل گردیده و حکومت اسلامى در همه عالم مستقر شود تا امتى شکستناپذیر و بنیان مرصوص تشکیل شود و جوامع اسلامى هویت اسلامى خود را یافته و از فقر علمى رهایى یابند و با تشکیل ارتش مشترک از کیان اسلام و امت اسلامى دفاع نمایند و هرگز به جهانخواران اجازه ندهند که ذخایر آنها را به یغما برند.
این اهداف هر یک در مقولهاى سیاسى اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و نظامى تقسیمبندى مىشوند، اهداف سیاسى عبارتند از استقلال و آزادى همه ملل جهان و مسلمانان، برقرارى صلح و آرامش در جهان، پیاده شدن دمکراسى و آزادى حقیقى، تحقق عدالت فردى و اجتماعى، کسب حق تعیین سرنوشت ملتها، تشکیل امت اسلامى، تشکیل حزب مستضعفین جهان، حفظ عظمت و شرافت، پیشبرد اهداف سیاسى اسلام، تحقق اسلام در همه ابعاد، تحقق انقلاب عمومى در سراسر جهان، شکستن سلطه جهانخواران بر مستضعفان، برچیدن پایگاه نظامى شرق و غرب و تشکیل ارتش دفاعى اسلامى و رسیدگى به دردها و امور مسلمین و حفظ نظام جمهورى اسلامى.
اهداف اقتصادى عبارتند از: کسب استقلال و خودکفایى. گسترش عدالت اقتصادى، پیاده کردن اهداف بینالملل اسلامى در جهان و جلوگیرى از استعمار و استثمار و بدست گرفتن مقدرات اقتصادى خود.
اما اهداف اجتماعى: تحقق عدالت اجتماعى، منع فساد و فحشاء و انواع کجرویها، برقرارى صلح و آرامش، تشکیل امت اسلامى و بنیان مرصوص، بیدارى از خواب غفلت و. . .
اهداف فرهنگى: حفظ عظمت و شرافت، بقاء انقلاب اسلامى، جلوگیرى از فساد و فحشاء و نابودى پایگاه ظلم و فساد، ایجاد معرفتبراى بشر، بازیابى استقلال روحى و دور کردن احساس حقارت در مقابل دشمنان، ایجاد هویت اسلامى براى همه مسلمانان، رهایى از فقر علمى در جوامع اسلامى و. . .
اما تشکیل ارتش مشترک اسلامى براى دفاع از کیان اسلام و برچیدن پایگاه نظامى شرق و غرب از کشورهاى اسلامى از اهداف سیاسى - نظامى امام در دعوت به وحدت بود.
7- خلاصه و نتیجهگیرى
اندیشه وحدت امام خمینى (ره) از مهمترین و نابترین اندیشههاى آرمانى معظمله محسوب مىشود که این اندیشه نقطه عطف تاریخى در وحدت اسلامى محسوب مىشود، آرمان وحدت امام از آنجا ناشى مىشود که تفرقه در میان امت اسلامى نتایج ذلتبارى ببار آورده که جبران آنها شاید هرگز امکانپذیر نباشد، زیرا اجانب بر مسلمین سیطره یافته و جوامع اسلامى تحتسلطه استعمار فروپاشیدهاند، مسلمانان شخصیت و شرافت انسانى خود را از دست داده و در همه ابعاد عقب ماندهاند بنابراین استقلال و آزادى و عظمتخود را از کف داده و به شرق و غرب وابسته شدهاند، با توجه به این شرایط ننگین است که امام ضرورت وحدت را شدیدا لمس و احساس مىکند و براى اصلاح جامعه بشرى قیام مىنماید تا با ایجاد همبستگى اسلامى و بالاتر از آن بین مستضعفین جهان از دخالت ابرقدرتها در مقدرات کشورهاى اسلامى جلوگیرى نموده و آنان را به سر منزل پیروزى رهنمون گردد.
امام استقلال و آزادى و عدالت را لازمه و زمینهساز وحدت تلقى مىکرد و از امکاناتى همچون مساله فلسطین، مناسک حج، مراسم برائت از مشرکین. . . براى ایجاد وحدت بهرهگیرى مىکرد و با انگیزه دفاع از کیان اسلام، امر به معروف و نهى از منکر، انسانسازى، کسب استقلال و آزادى و شرافتبراى همه انسانها و مسلمانان، گسترش عدل الهى و اسلام در جهان و جلوگیرى از اختلاف و تفرقه ایده وحدتطلبانه خویش را ابراز نمود، امام دامنه و دایره شمول وحدت را بسیار وسیع و فراگیر مىدانستبطورى که همه انسانها، مستضعفین عالم، مسلمانان جهان، همه مذاهب اسلامى و حتى دیگر ادیان الهى را در برمىگرفت و اهداف گوناگونى را در جنبههاى سیاسى، اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و نظامى، پیگیرى مىکرد که در دو سطح داخلى و خارجى و برنامه زمانى کوتاهمدت، میان مدت و بلند مدت قابل تقسیمبندى است.
و بالاخره وحدت اسلامى مورد نظر امام ثمرات فراوانى براى مسلمین ببار آورده در آینده نیز ثمرات شیرینى پدید خواهد آورد که پدیده انقلاب اسلامى ایران، جنبشهاى آزادیبخش اسلامى و دیگر ملل مستضعف، هراس استکبار جهانى از مسلمین و سیادت و آقایى مسلمانان از آن جمله است. بنابراین آرمان وحدت امام خمینى موجب پیروزى و رمز بقاء امت اسلامى است.
--------------------------------------------------------------------------------
1. امام خمینى، صحیفه انقلاب، وصیتنامه سیاسى - الهى رهبر کبیر انقلاب اسلامى و بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران، چاپ چهارم، [تهران]; سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، [1368]، ص 8.
2. امام خمینى، صحیفه نور، جلد هیجدهم، ص 91.
3. امام خمینى، صحیفه نور، جلد اول، ص 3.
4. امام خمینى، صحیفه نور، جلد هفدهم، ص 77.
5. امام خمینى، صحیفه نور، جلد هشتم، ص 278.
6. امام خمینى، صحیفه نور، جلد اول، ص 175.
7. امام خمینى، صحیفه نور، جلد یازدهم، ص 186.
8. امام خمینى، صحیفه نور، جلد پانزدهم، ص 125.
9. امام خمینى، صحیفه نور، جلد نوزدهم، ص 46.
10. امام خمینى، صحیفه نور، جلد هفدهم، ص 137.
11. امام خمینى، صحیفه نور، جلد ششم، صص 122، 123.
12. امام خمینى، صحیفه نور، جلد پانزدهم، ص 125.
13. امام خمینى، صحیفه نور، جلد هفدهم، ص 228.
14. امام خمینى، صحیفه نور، جلد یازدهم، ص 267.
15. امام خمینى، صحیفه نور، جلد هیجدهم، ص 13.
16. امام خمینى، صحیفه نور، جلد دوم، ص 259.
17. امام خمینى، صحیفه نور، جلد دهم، ص 252.
18. امام خمینى، صحیفه نور، جلد چهارم، ص 199.
19. امام خمینى، صحیفه نور، جلد پنجم، صص 114، 115.
20. امام خمینى، صحیفه نور، جلد هفدهم، ص 77.
21. امام خمینى، صحیفه نور، جلد نوزدهم، ص 194.
22. امام خمینى، صحیفه نور، جلد بیستم، ص 34.
23. امام خمینى، صحیفه نور، جلد هیجدهم، ص 101.
24. امام خمینى، صحیفه نور، جلد هشتم، صص 233، 234.
25. امام خمینى، صحیفه نور، جلد چهارم، ص 31.
26. امام خمینى، صحیفه نور، جلد بیستم، ص 132.
27. امام خمینى، صحیفه نور، جلد اول، صص 235-234.
28. امام خمینى، صحیفه نور، جلد بیستم، ص 13.
29. امام خمینى، صحیفه نور، جلد ششم، ص 116.
30. امام خمینى، صحیفه نور، جلد شانزدهم، ص 240.
31. امام خمینى، صحیفه نور، جلد هفدهم، ص 98.
32. امام خمینى، صحیفه نور، جلد هفدهم، ص 51.
33. امام خمینى، صحیفه نور، جلد نوزدهم، صص 74-73.
34. امام خمینى، صحیفه نور، جلد شانزدهم، ص 47.
35. همان منبع.
36. امام خمینى، صحیفه نور، جلد سیزدهم، ص 83.
37. امام خمینى، صحیفه نور، جلد هفدهم، ص 65.
38. امام خمینى، صحیفه نور، جلد دهم، ص 223.
39. امام خمینى، صحیفه نور، جلد هیجدهم، ص 11.
40. امام خمینى، صحیفه نور، جلد یازدهم، ص 92.
41. امام خمینى، صحیفه نور، جلد هیجدهم، ص 236.
42. امام خمینى، صحیفه نور، جلد بیستم، ص 111.
43. امام خمینى، صحیفه نور، جلد اول، ص 250.
44. امام خمینى، صحیفه نور، جلد اول، ص 250.
45. امام خمینى، صحیفه نور، جلد اول، ص 250.
46. امام خمینى، صحیفه نور، جلد پانزدهم، ص 175.
47. امام خمینى، صحیفه نور، جلد نهم، ص 48.
48. همان منبع، ص 238.
49. همان منبع، ص 8.
50. همان منبع، ص 9 و صحیفه نور، جلد هفدهم، ص 77.
51. همان منبع، ص 9.
52. امام خمینى، صحیفه نور، جلد نوزدهم، ص 143.
53. امام خمینى، صحیفه نور، جلد سیزدهم، ص 116.
54. امام خمینى، صحیفه نور، جلد هشتم، ص 114.
55. امام خمینى، صحیفه نور، جلد شانزدهم، ص 113.
56. امام خمینى، صحیفه نور، جلد اول، ص 162.
57. امام خمینى، صحیفه نور، جلد شانزدهم، ص 81.
58. امام خمینى، صحیفه نور، جلد چهاردهم، ص 146.
59. امام خمینى، صحیفه نور، جلد چهاردهم، ص 146.
60. امام خمینى، صحیفه نور، جلد ششم، ص 169.
61. امام خمینى، صحیفه نور، جلد بیستم، صص 112-111.
62. همان منبع، ص 234.
63. امام خمینى، صحیفه نور، جلد بیست و یکم، ص 19 و صحیفه نور جلد نوزدهم، ص 43.
64. امام خمینى، صحیفه نور، جلد نوزدهم، ص 146.