کو چهره که از غمت چو زر نیست
بس مانده ز تو فتاده از پا
بس رفته پی ات کز او خبر نیست
فریاد زدی که هان بیایید
از بانگ تو کو کسی که کر نیست
گشتند جهان و برنگشتند
ای وای از آن کسان اثر نیست