به نام او....هر چه میخواهید بنامیدش
سلام


باز هم تولد یک "عزیز دل"

یه عزیز آسمونی....یه عزیز مهربون.....
یه آسمان مهربان.....
یه آسمون مهربونی....
یه آسمون ه صورتی....
(به قول مینا از نوع یواشش)


تولدتون مبارک خانوم احمدی عزیز
هزار هزار بار
عمرتون با عزت
دلتون شاد
لبتون خندون

بودن در کنارتون برامون افتخاره
دوستتون داریم

خدا همیشه نگهدارتون باشه
 

روز تولد تو

روز شکفتن گلخنده آفتاب بود...

روز پایکوبی باد...

روز رقص برگهای جوان روی شاخه های دور دست

روز شادی قاصدک ها...

روز پرواز عطر گل های سرخ...

روز تولد تو ..

بهار در زمستان بود....
 
 
--------------------------------------
ببخشیدم اگر تولد گرفتن هام انرجیک نیست
دیگر این دل آن دل سرخ و با احساس نیست ، این دل احساساتش همه سوخته شده است....
دیگر این دل آن دل پر غرور نیست ، این دل غرورش شکسته شده است....
 
 
دسته ها : تولد عزیز دل
چهارشنبه نهم 11 1387
به نام خدای رحمن و رحیم
خدایی که یکی از نشونه های بودنش، دلای مهربون بنده های خوبشه، بنده های خوب و خوش قلبی مثل تو عزیزم
 
سلام
 
همین الان یه آه عمیق کشیدم، چون نمی دونستم چطور حرفمو بهت بگم. گفته بودم چند کلمه ای می خوام باهات حرف بزنم،
اما واقعاً نمی دونم چی باید بگم. شاید بگی این دختره چه فضوله، شاید بگی اصلاً به توچه که این قدر دخالت میکنی؟ اما من به هر حال باید حرفمو بزنم، اگه نگم می ترکم... چون دوستت دارمو برام مهمی، خیلی...
 
مدت هاست می خوام ازت بپرسم آخه تو چته؟ چرا این قدر گرفته ای؟ خوب می دونم که مشکلات زیادی داری، ولی آخه... نمی دونم چی بگم عزیزم، فقط به شدت به هم می ریزم وقتی می بینم یه دختر خوش قلب و سرحال و اکتیو و شادی مثل تو، باید این قدر ناراحتی تو دلش باشه که همش غصه دار باشه. اینو نگفتم که ازین به بعد دیگه از ناراحتی ت چیزی نگیا، نه! اتفاقا می خوام بپرسم آخه مشکلت چیه؟ به خدا از سر فضولی اینو نمی پرسم، اصلاً نمی خواد بگی چته، نمی خواد. فقط بگو چه کار کنم برات؟!!!! به نظرم می یاد مشکلت جوریه که کاری از کسی بر نمی یاد، ولی آخه... به خدا خیلی دوستت دارم. کی می تونه باور کنه دوستی که نه دیدمش، نه صداشو شنیدم رو اینقدرررررررررر دوست داشته باشم؟ این قدر برام مهم باشه؟ این قدر در مقابل ناراحتی ش احساس ناتوانی کنم؟ این قدر از این که نمی تونم به دردش بخورم از خودم بدم بیاد؟!!!ا
 
.
.
.
خدایا.... مهربانترین...یه روزیم که میخواهیم شاد باشیم...خدایا از آسمون و زمین میباره برامون....خدایا بعضی بنده هات خیلی بی انصافن....انصافشون بده...بعضی هاشون خیلی سنگدلن...مهربونشون کن...خدایا هممون رو هدایت کن...
خدایا من شرمندم....شرمنده ی تو بیشتر از همه....بابت شکایت هام...خدایا خودت میدونی میدونم هر چی از تو بهم برسه حکمتی توشه...خدایا امروز به عزیزی گفتم تو مشکلم خیری نیست...خدایا حکمتتو بردم زیر سوال...مهربونیتو بردم زیر سوال...ببخشم...مثل همیشه...خدایا شرمنده ستارمم...همه ی قول و قرارام رو گذاشتم زیر پام...میدونم ازم راضی نیست...میتونم حس کنم....و خدایا شرمنده ی دوستامم...شرمنده ی کسی که این نامه رو برام نوشته....
شرمنده مونام...شرمنده مینام...شرمنده ی زهرام...شرمنده ی مهربونیشون...محبت بی ریاشون...خدایا تو که درد میدی
سختی میدی تحملشم بده...صبرشم بده...توان مقابله بده...خدایا کمکم کن شاد باشم ...به قول مونا کمکم کن به همه ی دنیا نشون بدم من قویم...خدایا میخوام ایمان بیارم مثل خانم گلم به مهربونیت...کمکم کن....
خدایا آرامشمو بهم برگردون...دستمو بگیر....مثل همیشه....
خدایا شکرت که داده و نداده ات حکمته....
شکرت...
چهارشنبه سیزدهم 9 1387

به نام او...خدای فرشته ها... ستاره ها....
سلام

 

ღ.•*♥*•.ღ

چشم انتظاره ستاره...ستاره ی سهیلم....ستاره ی مهربون سهیلم

ღ.•*♥*•.ღ


من نیستم.

من اینجا نیستم.

من اینجا منتظر نیستم.

من اینجا منتظر دوستی نیستم.

من اینجا منتظر دوستی مهربان نیستم.

من اینجا تنها منتظر دوستی مهربان نیستم.

من اینجا تنها هستم، منتظر دوستی مهربان نیستم.

من اینجا تنها نیستم، منتظر دوستی مهربان هستم.

من اینجا تنها نیستم، منتظر دوستی هستم.

من اینجا تنها نیستم، منتظر هستم.

من اینجا تنها منتظر هستم.

من اینجا منتظر هستم.

من اینجا هستم.

من هستم.

 

آسمون دلتون ستاره بارون...

دسته ها : من و ستاره ام
جمعه هشتم 9 1387

به نام او....

سلام

 

تولدت مبارک گل بانو خانوم.... ღღنوای آسمانی ღღعزیز....

ایشالله سالیان ه سال با هم تولدت رو جشن بگیریم...

 
امروز تولد توست
امروز برگی می افتد
مرغی بال باز می کند
غنچه ی سپید مریمی عاشق عکسش را در آب برکه ای زلال می بیند

و خود را نمی شناسد
امروز تولد توست...
نازنینم:
*♥*لمس بودنت مبارک*♥*

 

هر چه آرزوی خوبه مال تو.....هر چییییییییییی.....

 ************

دوست گرامی *•.سیاوش پاییزی.•* تولد شما رو هم تبریک میگم...

ایشالله سال ه دیگه این موقع دیگه خبری از سیاهی نباشه

تولدتون مبارک

دسته ها : تولد عزیز دل
شنبه دوم 9 1387

به نام او که آرام قلب من است

سلام

 ***************

ღ.•*♥*•.ღ  از دار دنیا منم و یه ستاره  ღ.•*♥*•.ღ

 

از دار دنیا منم و یه ღღستارهღღ،اونم که می خواد بره تنهام بذاره

هرچی که می گم نرو فایده نداره ؛می خواد دلم رو به زانو در بیاره

برای هر چیز یه بهونه میاره ،تا می گم آخه می گه آخه نداره

(به قول خودش:همینی که هست!)

می گم بیا تا یکی باشیم دوباره ، آهسته آروم می گه نه با اشاره

پیشش می شینم تا بتونه دوباره ،گذشته هارو باز به خاطر بیاره

یادش بیاد این دل عاشق بیچاره؛

تو دنیا چیزی، نداره جز ღღستارهღღ

پا می شه میره منو تنها می ذاره؛ با رفتنش رو دل من پا می ذاره

از ابر چشمام بارون غم میباره؛ طفلی دل من که شده پاره پاره

من بی
ღღستارهღღ همه عمرم تباهه،

روزای عمرم همه رنگ سیاهه

دونه به دونه نفسام بی
ღღستارهღღ، حتی یه ذره بوی زندگی نداره

بی اون نمی خوام دیگه زنده بمونم، جز اون نمیخوام واسه هیچ کس بخونم

میرم یه گوشه تک و تنها بمیرم، شاید بتونم کمی آروم بگیرم

 

(¯`v´¯)
`*.¸.*´
¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)
(¸.•´ (¸.•´ .•´ ¸¸.•¨¯`• 

 دوستانی که نظر میذارن من واقعا شرمندم!با وجود اینکه تایید میکنم بازم بعضی هاشون نمایش داده نمیشن...شرمنده... از 20 نظر پست قبلی

فقط سه تا خصوصین و باقی رو تایید کردم ولی 13 تاش نمایش داده میشه...

دسته ها : من و ستاره ام
شنبه بیست و پنجم 8 1387

به نام او که آرام قلب من است

سلام

 

به او که تا قیام قیامت ازش دلگیرم... دلگیرم...دلگیرم...دلگیرم...دلگیرم... دلگیرم...دلگیرم...دلگیرم...

تمامی راه را با تو بودم
تمام اسکله‌ها
باران‌ها
بادها،
تمامی راه با تو بودم
وقتی که چون پرنده‌ای تبعیدی
زمین را ترک می‌گفتم و
بالی با من نبود،
وقتی که در اشکم، چون شمعی فرو می‌رفتم و
مومیائی شده
خاموش می‌شدم، ...

تمام طول سفر کنار تو گام می‌زدم
کجا بودی تو؟
 
همیشه بودم...بودم...بودم...سنگ زیرین آسیاب بودم... کجایی تو؟
الان کجایی تو؟
 .
.
.
 

 

دسته ها : دلگیرم ازش...
چهارشنبه پانزدهم 8 1387
X