31 شهریور سالروز شروع جنگ تحمیلی از سوی رژیم بعث عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، به عنوان آغاز هفته دفاع مقدس نامگذاری شده است. دوران هشت ساله دفاع مشروع امت سلحشور ایران در حفظ و اعتلای نظام مقدس اسلامی و حراست از مرزهای عزت و شرف این رمز و بوم، به مثابه یکی از حساس ترین و بارزترین برهه های حیات راستین این ملت، همچون نگینی تابناک، تا همیشه زمان، بر تارک تاریخ حماسه و ایثار و پایداری آزادگان جهان می درخشد. دفاع امت اسلامی ایران در برابر تجاوز همه جانبه دشمنان اسلام، در تاریخ افتخار آفرینی مبارزات حق طلبانه، یک ملت سترگ، فروزان خواهد بود. پایداری ایران اسلامی که برخاسته از روح وحدت و ایمان بود، در سایه هدایت های رهبر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) شکل گرفت و باعث احیای یک مکتب سازنده و نهضت های آرمانگرا و ایدئولوژی جهانگیر شد.
دفاع مقدس ما در زمینه های مختلف سیاسی، نظامی، اجتماعی، فرهنگی و ... توانست معادلات جهانی معمول را بر هم زند و تحلیل های مادی دنیاپرستان را نقش بر آب سازد. این حادثه عظیم، بی شک در یاد ملت ایران خواهد ماند و غرور و سرافرازی و حماسه آفرینی را در نسل های بعد بر جای خواهد گذاشت.
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران 2887 روز به طول انجامید که طی آن هزار روز نبرد فعال صورت گرفت که 793 روز حمله از سوی رزمندگان اسلام بود و 207 روز از سوی ارتش متجاوز بعثی در طول جنگ شمار 381 هزار و 680 نفر از نیروهای دشمن کشته و یا زخمی شدند و 72 هزار نفر به اسارت نیروهای اسلام در آمدند. در این هشت سال 371 فروند هواپیما و 82 فروند بالگرد دشمن منهدم شد. 1700 دستگاه تانک و نفربر، 480 قبضه توپ و سه هزار و 363 دستگاه خودرو نظامی به غنیمت ایران در آمد و و پنج هزار و 758 دستگاه تانک و نفربر، 532 قبضه توپ و پنج هزار و 152 دستگاه و خودرو نظامی دشمن منهدم گردید. مقاومت رزمندگان اسلام سبب شد تا ذخایر ارزی عراق که در ابتدای جنگ، حدود سی میلیارد دلار بود، پس از شکست در عملیات بیت المقدس و فتح خرمشهر به صفر برسد و پس از پایان جنگ، این کشور بیش از هفتاد میلیارد دلار بدهی داشته باشد.
شهادت امیر سرلشکر خلبان، بسیجی شهید عباس بابایی، معاونت عملیات نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران که روز جمعه 15 مرداد ماه سال 1366 مصادف با روز عید قربان، در یک مأموریت داوطلبانه هوایی به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
***********************
با اوجگیری مبارزات مردم علیه نظام ستمشاهی، بابایی به عنوان یکی از پرسنل فداکار ارتش و علاقه مندان حضرت امام خمینی (ره) وارد میدان مبارزه علیه رژیم پهلوی شد. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی با دارا بودن تعهد، ایمان، تخصص و مدیریت اسلامی چنان درخشید که به فرماندهی پایگاه هشتم هوایی منصوب شد. شهید بابایی، در تاریخ دفاع مقدس با بیش از 3 هزار ساعت پرواز با انواع هواپیماهای جنگنده، اخلاص و ایثار خود را بیش از پیش به نمایش گذاشت.
این سرباز فداکار اسلام در پانزدهم مرداد برابر با روز عید قربان پس از سالها مجاهدت و فداکاری در یک عملیات برون مرزی به فوز عظیم شهادت نایل آمد. رهبر فرزانه انقلاب درباره ایشان اظهار کردند: «این شهید عزیزمان انسانی مؤمن و متقی و سربازی عاشق و فداکار بود و در طول این چند سالی که من ایشان را می شناختم، همیشه بر این خصوصیات پا بر جا بود.» سال 1329 در شهرستان قزوین دیده به جهان گشود. وی دوره ابتدایی و متوسطه را در همان شهر گذراند. در سال 1358 به دانشکده خلبانی راه یافت و پس از دوره آموزش مقدماتی، برای ادامه تحصیلات به آمریکا رفت. او در آمریکا جزو معدود دانشجویان فعالی بود که علاوه بر انجام تمامی واجبات دینی خود، به نشر این احکام می پرداخت و همواره اندیشه خدمت در وطن و اعتلای کشور را در سر می پروراند. وی پس از اتمام تحصیلات به ایران بازگشت
وصیت نامه شهید بابایی
بسم الله الرحمن الرحیم
انالله و اناالیه راجعون
خدایا!خدایا! تو را به جان مهدی (عج) تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگه دار.
به خدایا قسم من از شهدا و خانواده های شهدا خجالت می کشم تا وصیت نامه بنویسم.
حال سخنانم رابرای خدا در چند جمله ان شاءالله خلاصه می کنم.
خدایا! مرگ مرا و فرزندان و همسرم را شهادت قرار بده.
خدایا! همسر و فرزندانم را به تو می سپارم.
خدایا! من در این دنیا چیزی ندارم و هرچه هست از آن توست.
پدر ومادر عزیزم! خیلی به این انقلاب بدهکاریم .
عباس بابایی 22/6/61-
بیست و یکم ماه مبارک رمضان
در جای جای میهن عزیزمان قبور پاک شهدایی هستند که برای زیارت به آنجا از تمام نقاط کشور میشتابند . وقتی به این مکانهای پاک می رسی سر را به احترام پایین می آوری و به آنها سلام می کنی اما یک سوال ! آیا میدانی که به شهیدان بی سر چگونه سلام کنی ؟ با کاروان راهیان نور روز دوم از خرمشهر عازم آبادان شدیم . حدود 30 کیلو متر جلوتر به یک 2 راهی رسیدیم . سر یکی از دو راهی ها روی تابلویی نوشته بود به طرف اروند کنار ( والفجر 8 از پنجره اتوبوس بیرون را نگاه کردم نخل های بی سر را دیدم . با خود می اندیشیدم به راستی این نخلها نماد چه چیزی هستند و خانه های بی سرو سامان و درختانی که گویی در مقابل نخلهای بلند قامت سر بریده ، سر تعظیم فرو نهادند قبل از ورود وضو خانه کوچکی بود که زائرین وضو می ساختند و بعد وارد اروند کنار می شدند .جوان بسیجی در ورودی اروند کنار با قرآن و گلاب ایستاده و به زائرین خوش آمد گویی می گفت میگفت به یاد شبهای عملیات که بچه ها از زیر قرآن رد می شدند و با توکل به خداوند جل و اعلاء به دفاع از مملکت خود می پرداختند صدای انفجار فضا را پر کرده بود . صدای ضبط شده شبهای عملیات والفجر 8 کنار اروند یادمان 8 شهید گمنام دفاع مقدس است .این شهدا با شهدای گمنام دیگر فرق می کند. این شهدا مانند سرور شهیدان سر در بدن نداشتند و از زمین به آسمان پرواز کردند ما شهدا را دیدیم و شهدا خدا را اینجا بود که تازه فهمیدم نخل های بی سر برای چه بود ؟
منبع:
مهدیه علی آبادی خبر نگار باشگاه خبرنگاران استان مرکزی – اراک
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
سلام علیکم
به نام ایزد دانا که عالم را آفرید و بر تمام موجودات از بزرگترین تا کوچکترین آنها هستی بخشید
چند سخن با شما سروران عزیز دارم:اول پدر و مادر مهربانم:ای عزیزانی به خاطر بزرگ نمودن من زحمت های بسیاری را متحمل شدیداز شهادت من هیچ ناراحت نباشیدبلکه افتخار هم بنماییدواین را قبول کنید که من امانتی بودم از طرف خداوند متعال پیش شما.مرا حلال کنیدهرچند نتوانستم فرزند لایقی برای شما باشم وحقیرانه می خواهم که کمتر بر سر قبر من گریه کنید.
چند سخن با شما برادران وخواهران مهربانم:از برادران وخواهران مهربانم می خواهم مرا ببخشند و نماز را حتی الامکان به جماعت به پا دارندوامام را تنها نگذارند واز دو فرزند شهید نورالله کمانی طلب بخشش می نمایم زیرا که آنها حق بسیاری بر گردن من داشتند.واز برادران دلسوزم می خواهم اسلحه زمین افتاده مرا بردارند وبر قلب دشمن بتازند. چند سخن با شما دوستان رفقا واهل فامیل دارم:
از کلیه دوستان و اهل فامیل طلب بخشش مینمایم و می خواهم به این بیانات امام عنایتی داشته باشند: ((ما از خداوند می خواهیم که قلوب ما را تغییر دهد.تا بفهمیم که برای چه در این دنیا آمدیم وباید چه بکنیم وچطوراز این دنیا برویم.یک مرگ حیوانی نباشد به یک نحوی باشد که ما انبار نکنیم معاصی را در آنجا و روسیاه باشیم در نزد شهدا و خداوند تایید کند مارا و همه ما آدم شویم.اسلام آمده است تا آدم درست کندهمه انبیا برای این معنا آمده اند خدایا دلهای این هایی که مخالف جمهوری اسلامی هستند برگردان تا آدم شوند ما باید این جنگ را ادامه دهیم تا وقتی که انشا الله پیروزی حاصل شود.))
و این پیروزی به گفته حضرت امام نزدیک است انشا الله و در آخر درخواست می کنم که جنازه ی ای حقیر را در شهرستان خمین روستای خان آباد (احمد آباد) دفن کنند.در کنار دیگر شهدای آن روستا.
خداحافظ شما دوستان وآشنایان
تاریخ تولد:۱۳۴۷
تاریخ شهادت:۶/۶/۱۳۶۵
محل شهادت:عملیات کربلای ۵ شلمچه
نیروهای عراق در حال پیشروی بودند. تانکهای آن ها با شلیک پی در پی گلوله، امان بچه ها را بریدند. بچه ها از آر.پی.جی زن ها خواستند تا آن ها را از صفوف تانک ها نجات دهند . من هم به خاطر در امان ماندن از گلوله تانک ها، پشت تپه ای سنگر گرفتم . تعدادی آر.پی.جی زن وارد میدان شدند و به طرف تانک ها حرکت کردند. چشمم به یک نوجوان 14 ـ 13 ساله ای افتاد. دیدم آر.پی.جی در دست، به سمت جلو می دود. به زور آر.پی.جی را حمل می کرد. با خودم گفتم عجب کاری کرده اند. مگر بچه به این کوچکی می تواند آر.پی.جی شلیک کند که آن ها به دستش آر.پی.جی داده اند! او را زیر نظر گرفتم تا ببینم چه کار می کند. با زیرکی خود را پشت تپه ای رساند و آن جا سنگر گرفت. تانک هر لحظه به او نزدیک تر می شد. دلم مثل سیر و سرکه می جوشید و آرام و قرار نداشتم. با خودم می گفتم نکند تیرش به خطا برود و به شهادت برسد. در همین افکار بودم که دیدم در برابر تانک عراقی ظاهر شد و گلوله اش را شلیک کرد. با شلیک گلوله فریاد الله اکبر رزمندگان بلند شد. درست زد به برجک تانک عراقی و آن را به آتش کشید.
برگرفته از سایت جامع دفاع مقدس
((من المومنین رجال صدقوا ماعاهدوالله عافمنهم من ینتظروما بدلوا تبدیلا))
سلام برخانوادهام که اینک هدیه ای تقدیم اسلام نمودند،پدرجان از اینکه نتوانستم دین خود را نسبت به شما اداءکنم شرمنده هستم ولی امیدوارم مرا ببخشید ومرا حلال کنید.
پدرعزیزم،صبرکن وخدا را شکر گذار وشما ای مادر:ای آرام بخش وجود،ای مهربان ،ای کسی که زبان من توان سخن گفتن درباره تورا ندارد،وهرچه سعی میکنم میبینم سخنی نمیتوانم بگویم که باآن قدردانی از محبتهای بیدریغ تو بکنم.
مادرجان: ای فرشته خوبیها بعد از من چشمهای معصوم وپاکت را آلوده به اشک مکن،جامه سیاه مپوش ودر حجله دامادی فرزند خطا کار خود ماتم زده مباش وشیر پاکت را برمن حلال گردان وبرایم دعا کن،شاید خداوند از گناهانم بگذرد.
ای جوانان: مبادا دررختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) درمیدان نبرد شهید شد، ای جوانان مبادا درغفلت بمیرید که علی (ع) درمحراب عبادت شهید شد ومبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر حسین در راه حسین (ع) وبا هدف شهید شد.
ای مادران: مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا درمحضر خدا نمیتوانید جواب حضرت زینب(ع) رابدهید که تحمل 72 تن شهید رانمود،استغفارودعا راازبین نبرید که بهترین درمانها برای تسکین دردهاست وهمیشه بیادخدا باشیدودرراه او قدم برداریدوهرگز دشمنان بین شما تفرقه نیندازندوشماراازروهانیت متعهد جدا نکنندکه اگر چنین کردند روزبدبختی مسلمانان و روز جشن ابرقدرتهاست ،حضورتان را در جبهه های حق علیه باطل ثابت نگهدارید ودر امام بیشتر دقیق شوید وسعی کنید عظمت اورا بیابیدوخودرا تسلیم او سازید وصداقت خود را همچنان حفظ کنید،امروز که دارم این وصیت نامه رامینویسم دریکی از سنگرهای جبهه های جنوب بسر میبرم ومنتظر دیدار با معشوقم میباشم ،آمده ام چون تشخیص داده ام که تنها جای دیدار با معبوداینجاست ،آمده ام شایدسهمی داشته باشم درریشه کن کردن ضد انقلاب وبیرون راندن متجاوزین ،آمدهام تا من نیز در احیاء دین مبین اسلام وبه ثمر رسیدن انقلاب شریک باشیم،در این لحظه خون دررگهایم میجوشد ونمیتوانم درست چیزی بنویسم چون مسئولیتی که به عهده گرفتهام بر دوشم سنگینی میکند،واز طرفی خوشحال هستم که شاید بتوانم به این صورت کمی ازمسئولیت سنگینی که بر دوشم است اداء کنم ودر پایان از پدرومادرم میخواهم که بر مزارم گریه نکنند واگر گریه میکنند طوری گریه کنند که دشمنان نفهمند واز پدر ومادرم میخواهم که صبور باشند مانند حضرت زینب که تحمل 72 تن شهید رانمود%
وسلام علیکم ورحمته الله وبر کاته خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
تاریخ :3/10/1365
بسم الله الرحمن الرحیم
دیدم برای اولی پست تو این وبلاگ شهدا با گفتار مقام معظم رهبری (مدظله) یاد کنیم که ایشان فرمودند:
پس شهدا را یاد کنیم ولو با ذکر یک صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم