احساس

 

به پستی‌ و بلندی‌ها عادت کرده‌ایم. هنگامی که در بلندی هستیم احساس شور و شعفی زیاد داریم و در پوست خود نمی‌گنجیم. و هنگامی که در پستی قرار بگیرم احساساتمان چقدر ملالت بار می‌شوند.

در میانه بودن جایی است که نه بالایم و نه پست. به عقیده‌ام این مکان؛ مکانی خنثی است. گاهی نقطه‌ خنثی، برایمان بسیار هراس آور می‌شود؛ زیرا آن جا هیچ‌گونه احساسی نداریم.

 

در آن وضعیت نوعی بلاتکلیفی همه وجودمان را فرا می‌گیرد. که باعث ترسی شدید در همه‌مان می‌شود ولی در عین حال برایمان بسیار جالب و دوست داشتنی هست. اگر همیشه بتوانیم این حالت را بپذیریم، درکی عمیق از زندگیم خواهیم داشت.

 

کم نیست بلندی‌ها و اوج‌هایی که نایل شده‌ایم؛ ولی هنگامی که در این مکان هستیم. احساس خوش، تب و هیجان زیاد می‌کنیم و طبیعتاً دوست داریم این حالت تا آخرین لحظه زندگیمان پایدار بماند.

و هنگامی که در پستی‌ها قرار می‌گیریم. احساس غم و اندوه، پریشانی و سکون، نفرت و انزجار همه و همه به سراغم آمده‌اند دلمان می‌خواهد هر چه سریعتر از این احساس شوم خلاص شویم.

اما..

اما هنگامی که در نقطه خنثی قرار داریم؛ نه احساس غمی هست و نه شادی.

همیشه از همین نقطه صفر توانستم به زوایا و درک ژرفی از زندگی برسیم که شاید هیچ زمانی نمی‌رسیدم.

زیرا در این نقطه همه چیز ساکن و ساکت است. هیچ شادی و غمی نیست، و مطمئناً هیچ سر و صدایی هم نخواهد بود.

 

رسیدن به این نقطه  برای همه‌مان واجب است و تنها پس از رسیدن به آن، تلاش اصلی در همه زمینه‌های زندگیمان آغاز می‌شود.

من این نقطه را نقطه خنثی می‌نامم. اوج نقطه‌ها.

 

نویسنده : اکبر نوری


شنبه نهم 6 1387
X