در فوتبال اصطلاحی وجود دارد که بر پایه آن "نیمه دوم نیمه مربیان" است. حال در وضعیت امروز انتخابات، ستادهای
انتخاباتی و گرداننده آن ها حکم مربیان در زمین فوتبال دارند. تغییر نتیجه انتخابات در این روزها به کارهای برنامه های انتخاباتی و راهبردهای عملیاتی نامزدها و ستادهای آنان بستگی دارد. ما در این نوشتار ضمن بررسی وضعیت فعلی صحنه انتخابات به تحلیل راهبردهای انتخاباتی هر کدام از نامزدها خواهیم پرداخت و به این سوال پاسخ می دهیم که هر کدام از این نامزدها افکار ما را به کجا می برند:
بر پایه نتایج اکثر نظرسنجی های انتخاباتی، آقای احمدی نژاد در راس انتخاب مخاطبان قرار دارد. البته میزان آراء وی از 50 تا 65 درصد آراء متغیر بوده است. غرض از بیان این نکته، غرض ورزی سیاسی و یا اعمال سلیقه نیست. بلکه بیان این واقعیت است که این نتیجه برای آقای احمدی نژاد هم فرصت و هم تهدید است.
تهدید اصلی، مدیریت زمان و افکار عمومی تا انتخابات می باشد. بدین معنا که رفتارشناسی انتخاباتی مردم ایران نشان می دهد که در برخی ادوار تحت تاثیر شرایط روانی و یا رسانه ای ،موج های رای پدید آمده و نتایج نظرسنجی های ابتدایی را کاملاً بی اثر می سازند. نمونه اصلی آن در دوره قبل انتخابات اتفاق افتاد که برخلاف نظرسنجی های ابتدایی، آقای احمدی نژاد به دور دوم راه یافت و رقیب خود را که حائز اکثریت آراء در نظرسنجی های ابتدایی بود شکست داد.
آقای احمدی نژاد برای پیروزی در انتخابات به حفظ وضع فعلی احتیاج دارد. اگر از نظر وی و هم فکرانش اجرای قانون خدمات کشوری ، افزایش حقوق کارمندان ،افزایش حقوق مستمری بگیران تامین اجتماعی، ارائه یارانه به بازنشستگان، وعده دادن یارانه نقدی بین 50 تا 70 هزار تومان و در نهایت سهام نفت انتخاباتی نبوده و جریان عادی برنامه های دولت است، اما این وعده ها و برنامه ها دارای آثار انتخاباتی واضح بوده و می تواند به سوگیری آراء به سمت آقای احمدی نژاد کمک کند.
استراتژی فعلی آقای احمدی نژاد احتراز به ورود درگیری ها و چالش های رقیب، عدم ورود به بحث آزادسازی قیمت ها تا بعد از انتخابات جهت عدم ایجاد موج اجتماعی و حفظ وضعیت روانی موجود است.
2- میرحسین موسوی: دور ایران در هشتاد روز!
راهبرد تبلیغاتی میرحسین موسوی دارای یک هدف اصلی است و آن شناساندن میرحسین موسوی به نسل سوم انقلاب در درجه اول است. سکوت میرحسین در 20 سال اخیر و عدم درگیری وی در مباحث سیاسی و اکتفای او به فرهنگستان هنر، بدین منجر شد که وی برای جوانان امروز ناشناخته باقی بماند. اگرچه او برای افرادی که دهه 60 را در جوانی و یا میان سالی تجربه کرده اند نام آشنا است ،اما او برای کسب آراء به نسل سوم نیاز دارد.
با توجه به ورود دیرهنگام او به عرصه انتخابات استراتژی او در دو گام خلاصه شده است. گام اول که همانا سفرهای استانی فشرده ای است که با مخاطب قرار دادن نسل جوان دانشجو همراه است. او تمرکز خود را بر نسل جوان قرار داده است. گام دوم استراتژیست های او، ایجاد حرکت های مدنی و نمود تبلیغاتی در جامعه مدنی است. مساله استفاده از پوشش سبز، طراحی وبلاگ های مختلف، ایجاد جوامع مجازی، طرح های تاکسی سبز و یا خودرو سبز و ... همه با هدف نمود تبلیغاتی میرحسین در جامعه مدنی است.
نکته دیگر در برنامه تبلیغاتی میرحسین رویکرد مثبت وی نسبت به اقشار مذهبی و متدین جامعه است. برخلاف برخی حامیان وی، او با انتخاب رنگ سبز حاوی ارزش های مذهبی و هم چنین استفاده از ادبیات دینی می کوشد اعتماد این اقشار را به خود جلب نماید. این مسائل باعث شد آراء او از حدود دو تا سه درصد در پیش از عید به بالای 30 درصد (بر اساس برخی نظرسنجی ها) رشد کند.
اما به نظر می رسد برنامه ریزان تبلیغاتی میرحسین می بایست به روزهای آینده بیاندیشند. او باید در رسانه حاضر شده و هم شاهد به چالش کشیدن شدن توسط آقای احمدی نژاد و طرفداران او و هم چنین جمعی از حامیان کروبی که اصلاح طلبی او را زیر سوال می برند،باشد.
واقعیت این جاست که آینده سیاسی میرحسین موسوی در این یک ماه اخیر رقم می خورد. آینده ای که به مناظرات انتخاباتی به خصوص در مقابل آقای احمدی نژاد و نحوه تسلط میرحسین بر خود و گفتار خودارتباط دارد.
یکی از شگفتی های انتخابات اخیر، شیوه های تبلیغاتی و عملیاتی ستاد آقای کروبی است. حضور شخصیت های سیاسی مانند کرباسچی، مهاجرانی و ... به عنوان حامیان کروبی و برنامه از پیش طراحی شده تبلیغات او از عزم جدی شیخ اصلاحات برای ریاست جمهوری حکایت می کند.
اگرچه در برخی از نظرسنجی ها آقای کروبی وضعیت خوبی ندارد، اما به نظر می رسد او سبد آراء خود را جایی دیگر از نمونه های آماری نظرسنجی ها قرار داده است. اولین سبد رای مورد استفاده آقای کروبی اقشار پائین دستی، روستانشینان، اقلیت های قومی و دینی است. افرادی که اگرچه در حاشیه سیاست ایران قرار دارند اما اتصال آنان به هم می تواند سبد رای به مراتب سنگین تر از متن را فراهم سازد.
دومین راهبرد آقای کروبی زنده کردن اقشاری از طبقه متوسط مدرن شهری به ویژه در شهرهای بزرگ است که از تمایل کمتری برای کنش سیاسی برخوردارند. اگر کروبی شعار سهام نفت را می دهد و می کوشد طبقات پایین دستی را به نفع خود بسیج کند در مقابل با بهره گیری از چهره های تکنوگرانی مانند کرباسچی و ... آراء طبقه متوسط مدرن را به خود جلب کند.
راهبرد دیگری که توسط آقای کروبی اتخاذ شده است، استراتژی "حمله" است. آقای کروبی می کوشد با نقدهای رادیکال از آقای احمدی نژاد، برخی از آراء منتقدان رادیکال را به خود جلب کند. این راهبرد کاملاً متفاوت با چهره ای از آقای کروبی است که به میانه روی در مجلس ششم شهره بود. مشاوران تبلیغاتی آقای کروبی با هدف قرار دادن طبقه متوسط مدرن شهری خاموش و "دیگران" در عرصه سیاسی ایران نوعی حمله نامتقارن را طراحی کرده اند.
دومین راهبرد آقای کروبی زنده کردن اقشاری از طبقه متوسط مدرن شهری به ویژه در شهرهای بزرگ است که از تمایل کمتری برای کنش سیاسی برخوردارند. اگر کروبی شعار سهام نفت را می دهد و می کوشد طبقات پایین دستی را به نفع خود بسیج کند در مقابل با بهره گیری از چهره های تکنوگرانی مانند کرباسچی و ... آراء طبقه متوسط مدرن را به خود جلب کند.
اگر آقای احمدی نژاد در دوره ریاست جمهوری خود میان مردم پایگاه خوبی به دست آورد، اما در میان احزاب و گروه های اصول گرا منتقدانی جدی پیدا کرد. اگرچه در نهایت اجماع احزاب اصول گرا بر احمدی نژاد قرار گرفت، اما مشخص بود این اجماع چندان پایدار نمی ماند و برخی چهره های منتقد از آقای احمدی نژاد آن را برنمی تابند. این جریان اگرچه در رفتارهای حزبی اصول گرایان جلوه نکرد اما باعث شد چهره های شاخصی مانند توکلی، افروغ، دانش جعفری و .... نگاهی منتقدانه پیدا کنند.
این وضعیت باعث گردید که حتی سخن از حمایت برخی اصول گرایان از میرحسین بوجود بیاید. محسن رضایی از ابتدا با پیش بینی این شرایط با شعار دولت ائتلافی می کوشید آقای قالیباف یا ولایتی را به عرصه دعوت کند. اما آن ها با توجه به احتمال اجماع بر روی آقای احمدی نژاد و یا هر دلیل دیگر از حضور استنکاف کردند.
محسن رضایی با این رویکرد وارد عرصه انتخابات شد و به سرعت توانست چهره های متنفذ اصول گرا را به خود جلب نماید. برخی از حامیان او مدیران سابق ارشد دولت آقای احمدی نژاد مانند آقای دانش جعفری، نمایندگان سابق اصول گرا مانند آقای افروغ و یا اعضای آبادگر شورای اسلامی تهران مانند بیادی هستند که هر کدام به دلیلی منتقد احمدی نژاد شده اند.
انتقاد شدید آقای رضایی از آقای احمدی نژاد به خاطر فعال سازی گسل هایی است که می تواند آراء سبد اصول گرایان مردد را به سمت خود جلب نماید.
این گفتار ادامه دارد............
سید حسین زرهانی
گروه جامعه وسیاست
منبع:تبیان