دسته
دوستان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 729452
تعداد نوشته ها : 222
تعداد نظرات : 7
Rss
طراح قالب
حسین فردوست

 

ارتشبد حسین فردوست، ماجرای اولین دیدار خود با تیمور بختیار را، چنین روایت کرده است:

تیمور بختیار را اولین بار در خانه‌اش دیدم. محمود ارم با خواهش مرا به خانه بختیار برد (ارم از افسران گروه ارفع  بود و در ژاندارمری به سرلشکری رسید و از صمیمی‌ترین دوستان من تا انقلاب بود.) معلوم بود که ارم با بختیار سوابق دوستی بسیار دارد و تیمور از او خواسته که مرا به خانه‌اش ببرد. خانه تیمور در یکی از خیابان‌های فرعی خیابان کاخ [فلسطین فعلی] و در یک ساختمان دو طبقه و کهنه ساز بود. طبقه دوم که دو اتاق داشت، در اجاره تیمور بود و او با یک زن از ایل بختیاری و یک دختر کوچک در آنجا زندگی فقیرانه داشت. در آن موقع، تیمور بختیار سرهنگ 2 سوار و جوانی حدود سی‌ ساله و بسیار خوش تیپ با قامت موزون و قیافه مردانه و بسیار سمپاتیک بود. خیلی احترام و محبت کرد. دو اتاق با اثاثیه کهنه و درجه سه تزیین شده و به وسیله پرده از هم جدا می‌شد. در یک اتاق از ما پذیرایی کرد و در اتاق دیگر، زن و دختر کوچکش بودند. آنها هم آمدند، سلام کردند و کمی نشستند و بعد به اتاق خود رفتند. صحبت تیمور بیشتر درباره شکار و کوهستان‌های بختیاری دور می‌زد و نشان می‌‌داد که به کارهای خطرناک، علاقه وافر دارد. به سلاح نیز علاقه شدید نشان می‌داد و تعدادی اسلحه در خانه‌اش داشت که به آنها عشق می‌ورزید. معلوم شد که با حقوق خود زندگی‌اش را می‌گذراند و هر چند از خانواده خوانین بختیاری است؛ ولی وضعی ندارد. از او خیلی خوشم آمد و تشخیص دادم که یک فرد عشایری خالص است که از کودکی، جنگ میان شاخه‌های ایل بختیاری را شاهد بوده و به این شیوه زندگی خو گرفته است.

استنباطم این بود که می‌خواهد من وضعش را ببینم و فقر فوق‌العاده او را به محمدرضا بگویم تا حداقل خانه بهتری برایش تهیه کند. معلوم بود که به زن ایلیاتی و دختر کوچکش علاقه شدید دارد و دلش می‌خواهد برای آنها زندگی خوبی فراهم کند.

  (م 11/ ص 415- 416)

منبع:سایت تبیان

منبع: تاریخ پهلوی- ج 13

 


دسته ها :
پنج شنبه دهم 11 1387 18:12
X