نکتهاى که پژوهشگران در این مقایسه باید مدنظر داشته باشند، وضعیت تورم، پیشرفت امور زیربنایى اقتصادى و تولیدى، حجم فعالیتهاى عمرانى و رفاهى، وضعیت توزیع ثروت و درآمدها و چگونگى قشربندى جمعیت بر اساس ثروت و درآمد و مقایسه وضعیت زندگى شهرى و روستایى است.
این کشورها با وجود اینکه طى دو دههى گذشته، در حد ایران و انقلاب اسلامى خطر و تهدید نداشتهاند، لکن حجم وسیعى از درآمدهایشان صرف تجهیز ارتش و خرید تسلیحات از خارج گردیده است که مسلماً موجب فشار به مسایل مادى و معیشتى مردم مىشود. ارقام تورم در ترکیه بالاست.
نکتهى قابل توجه آن است که انقلاب اسلامى از ابتدا عزم و ارادهى جدى براى توسعهى صنعتى و اقتصادى، توجه به امور زیربنایى، بهبود وضعیت روستاها، توزیع عادلانه امکانات، استقلال و خلاقیت صنعتى و اقتصادى داشته است. لکن در عمل به دلیل مشکلات ناشى از انقلاب و جنگ و فشارهاى بینالمللى و برخى ضعفها و سوء مدیریتها، هنوز نتوانستهاند اهداف و آرمانها را در حد مطلوب محقق گرداند، اما داشتن این اهداف و داشتن عزم و اراده براى تحقق آنها مسألهى مثبتى است که باید به فال نیک گرفت در حالیکه غالب کشورهاى همطراز علیرغم داشتن برخى از آثار توسعه و رفاه فاقد اهداف و ارادهى فوق هستند.
ثانیاً باید بررسى شود کشورهاى همطراز همین مقدار از توسعه و رفاه را به چه بهایى بدست آوردهاند؟
از نظر اقتصادى اینها به اقتصاد بینالملل و اقتصاد کشورهاى بزرگ بشدت پیوند خورده و وابسته شدهاند و تبع این امر تنگناها و محدودیتهاى زیادى از نظر اقتصادى و سیاسى دارند. براى مثال از لحاظ سیاسى این کشورها علىرغم منافع ملى و اسلامى خودشان، تا حدود زیادى همراه و همگام سیاستهاى غرب و آمریکا هستند که این نکته مشروعیت مردمى این دولتها را آسیبپذیر کرده است و تنشهاى داخلى و سیاسى قابل توجهى ایجاد کرده است. بطوریکه در همین راستا جریانهاى ملى و مذهبى نسبتاً نیرومندى در این کشورها ایجاد شده است که مىتوان آن را(25) بطور غیر مستقیم از آثار و نتایج انقلاب اسلامى تلقى کرد که بعضاً این دولتها و همراهان غربىشان براى سرپوش گذاشتن به ضعفها و عملکردهایشان آن را بطور مستقیم به مداخله جمهورى اسلامى نسبت مىدهند تا بهانهاى براى اعمال فشار و تحریم بر علیه ایران فراهم کنند.
از لحاظ سیاسى مىتوان نگاهى به وضعیت دیگر کشورهاى مسلمان منطقه انداخت. عراق، عربستان، کویت و امارات که به همراهى کشورهاى بزرگ در مقابل انقلاب اسلامى صف آرایى کردند و عملاً بطور مستقیم و غیر مستقیم در اشغال ارتش آمریکا هستند و قراردادهاى فراوانى در زمینهى سیاسى امنیتى، نظامى و اقتصادى با غرب و آمریکا بستهاند که مسلماً استقلال آنها را بشدت آسیبپذیر کرده است.
نکتهى دیگرى که باید به آن توجه شود هزینههاى فرهنگى است. هویت زدایى دینى و مذهبى در ترکیه و مصر سابقهى طولانى دارد اما آنها بعنوان سد نفوذ انقلاب اسلامى و جلب حمایت اقتصادى غرب این روند را توسعه و تشدید کردند، اما تا حدودى نتیجهى عکس گرفتهاند و موجب تحریک عواطف ملى و مذهبى مردم خودشان شدهاند و همانطور که اشاره شد دولتهاى آنان با امواج وسیع و قوى اسلام گرایى مواجه شدهاند.
مقایسه انقلاب با قبل از انقلاب
یکى از مهمترین و رایجترین شیوههاى سنجش و ارزیابى آثار و نتایج انقلاب اسلامى مقایسه با قبل از انقلاب مىباشد. این ملاک اهمیت و کاربرد فوقالعادهاى دارد.
یک نکتهى مهم آن است که اصلىترین علت وقوع انقلاب نارضایتى وسیع و عمیق عمومى از ساختار و عملکرد نظام شاه بود. مردم و رهبران بوسیله انقلاب اسلامى آن وضعیت را به امید دست یافتن به یک وضع مطلوب طرد و نفى کردند. اینک اگر ثابت نشود که بوسیله انقلاب، در راستاى تحقق وضع مطلوب هستیم و تا کنون نتایج قابل قبولى بدست آوردهایم، فلسفهى وجودى انقلاب و جاذبیت و نافعیت آن مورد سؤال و تردید قرار مىگیرد.
نکتهى دیگر آن است که بخش عمدهاى از جمعیت جوان کشور خود شخصاً نظام پیشین را لمس و تجربه نکردهاند و شاید دقیقاً با تمام وجود ندانند و حس نکنند که چرا نسل ما قبل آنها دست به انقلاب زده است. این نسل وضعیت موجود نظام را با انتظارات و توقعات و آرمانهاى خودش مىسنجد و عمدتاً ممکن است وضعیت مادى زندگى غربى را الگوى ارزیابى و سنجش قرار دهد.
با توجه به این ملاک نتیجهى ارزیابى کم و بیش مشخص است. واقعاً اگر چنین باشد چگونه مىتوان آثار و نتایج انقلاب اسلامى را براى این نسل تحقیق و تبلیغ کرد؟
اما نسلى که شرایط قبل از انقلاب را درک و لمس کرده و خود در وقوع و پیروزى آن نقش آفرینى کرده تحت چه شرایط و ضوابطى قبل و بعد از انقلاب را مقایسه مىکند؟
عمدهى این نسل، زحمات و لطمات انقلاب و جنگ را صبورانه و داوطلبانه به امید تحقق اهداف و آرمانهاى انقلاب تحمل کردهاند و بسیارى از نتایج اقتصادى، سیاسى و فرهنگى نظام را مثبت تلقى کرده و عملکردها و روندها را در راستاى تحقق اهداف مىدانند. اما در عین حال از برخى مسایل رنج مىبرند و از یک انقلاب الهى و مردمى بسیار بسیار انتظار دارند. مثلاً در ابعاد اقتصادى، همواره مسألهى تورم، گرانى، احتکار، افزایش شدید ثروت برخى از افراد و اقشار، تبعیضها و اختلاف درآمدها، کاهش قدرت خرید اقشار متوسط و ضعیف... آزار دهنده است.
بنابراین پارهاى از مشکلات طبیعى و غیر طبیعى ناشى از جنگ و انقلاب مىتواند براى تعدادى از افراد و اقشار تردید آفرین باشد. مثلاً قشر چند میلیونى کارگر و کارمند و حقوقبگیر حساب مىکند قیمت بسیارى از کالاها و خدمات با ضریب بسیار بیشترى نسبت به دستمزدهایش افزایش یافته است و این به معنى کاهش قدرت خرید وى مىباشد.
بنابر این نسل انقلاب نیز که خود با تمام وجود شرایط دو نظام را حس و لمس کرده است ممکن است از این زاویه نمره بالایى به آثار و نتایج اقتصادى انقلاب ندهد.
در بعد فرهنگى و اخلاقى نیز مسایل و سؤالاتى نسل اول انقلاب و تحلیلگران و پژوهندگان را به خود مشغول مىکند. نکته آن است که بزرگترین هدف و نتیجهى انقلاب، احیاء دینى و اخلاقى و فرهنگى و معنوى بوده است و بسیارى از کسان آثار و دستاوردهاى معنوى و فرهنگى انقلاب را آنقدر زیاد و روشن مىبینند که معتقدند تمام خسارات و هزینههاى مادى و اقتصادى که تا کنون به نظام تحمیل شده، به این دستاوردها مىارزد.
اما در کنار این آثار قرائنى دیده مىشود که باید تأمل کرد. مثلاً چرا هنوز تعداد قابل توجهى معتاد وجود دارد و چرا عدهاى درگیر قاچاق مواد مخدر هستند؟ چرا برخى از جوانان و اقشار ما دچار ابتذال و تهاجم فرهنگى شده و نشانههایى از منکرات و منهیات بصورت نیمه آشکار و پنهان دیده مىشود؟ بطوریکه برخى مىگویند فساد اخلاقى و ابتذال فرهنگى قبل از انقلاب آشکار بود اما اینک پنهان شده است و از بین نرفته است.
سؤالات و نکات فوق در یک پژوهش گروهى و همه جانبه و عمیق باید عالمانه و منصفانه شرح و اندازهگیرى شود تا ما بتوانیم تصویر دقیق و درستى از نقاط قوت و ضعف جمهورى اسلامى داشته باشیم. اما نگارنده در حد تجربیات و معلومات و متدولوژى خود در پاسخ سؤالات و تردیدهاى فوق فرضیهها و مدعاهایى را پیش مىنهد.
ادامه دارد...
منبع:سایت تبیان زنجان