تبیان، دستیار زندگی
مسابقات فوتبال باشگاه های ایران به روزهای پایانی خود رسیده است. این ایام بیشتر نگاه ها به سوی قهرمانی و یا سقوط تیم هاست. اگرچه این طبیعت فوتبال است تا همه به نکته ای چنین مهم توجه کنند اما این فوتبال زوایای دیگری نیز برای توجه دارد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مصدومیت دژاگه و برباد رفتن امیدها


 مسابقات فوتبال باشگاه های ایران به روزهای  پایانی خود رسیده است.  این ایام بیشتر نگاه ها به سوی قهرمانی و یا سقوط تیم هاست. اگرچه این طبیعت فوتبال است تا همه به نکته ای چنین مهم توجه کنند اما این فوتبال زوایای دیگری نیز برای توجه دارد.

اصل مهمی که در راه برگزاری لیگ همیشه مطرح است این که از دل آن بازیکنان آماده و مهیا بیرون بیایند و مددکار تیم ملی باشند. حتی اگر تیم ملی چهارچوب خود را یافته باشد و بازیکنان و ترکیب خود را پیدا کرده باشد بازهم این لیگ است که می تواند پدیده ها را به پیراهن ملی برساند.

دژاگه

اوج انتظار از لیگ این است که وقتی در تیم ملی در پستی ضعف وجود داشت با شکوفا شدن یک بازیکن در لیگ این نقیصه برطرف شود. با این تعریف آیا لیگ ایران در حال حاضر چنین کارکردی دارد؟

این روزها که ما در تیم ملی در کار گلزنی با مشکل جدی مواجه هستیم در لیگ چه بازیکنی در کار گلزنی خودی نشان داده تا به او نظر شود؟ در لیگ امسال جلال رافخایی با 18 گل از 31 بازی از هم اکنون کاندیدای شماره یک آقای گلی به شمار می رود!

دقت کنید: 18 گل در 31 بازی! یعنی اگر او در سه بازی آینده گل نزند معدلی در حد هر دو بازی و یک گل! تازه این تعداد گلی هست که او را بدون تهدید آقای گل می کند. بازیکن بعدی یعنی سید صالحی با 14 گل و نفرات بعدی با زدن 11 گل. آیا این نکته تکان دهنده نیست؟ آیا نباید فکری اساسی در این باره کنیم؟ آیا این مهم نیاز به بررسی و حل مشکل ندارد؟

با چنین شرایطی آیا زدن دو گل در بازی های مقدماتی جام جهانی آن هم در 5 بازی عجیب است؟ با این شرایط در ادامه قرار است چه اتفاقی رخ دهد؟

عجیب این که چنین شرایطی را می بینیم و کوچکترین اقدامی نمی کنیم. اینجاست که مشکل غیر فوتبالی بودن مسئولان فوتبال خودنمایی می کند. بدون تردید اگر فوتبال ما توسط مدیران فوتبالی هدایت می شد آنها با آشنایی به چم و خم کار راهی برای برون رفت از این مشکل می یافتند

در فوتبال ایران که پر از استعداد است و این همه هزینه می کنیم پیدا کردن یک مهاجم گلزن باید این همه مشکل باشد؟ چنین بی توجهی هایی باعث شده تا سرمربی تیم ملی چشم به آن سوی آبها داشته باشد. چنین شد که اشکان دژاگه چشم و چراغ فوتبال ما شد. رضا قوچان نژاد مهاجم ثابت فوتبال ملی ما شد . اتفاقی عجیب که اگر دو سه سال پیش از آن حرف می زدید با تعجب خیلی ها روبرو می شدید.

دژاگه

عجیب این که چنین شرایطی را می بینیم و کوچکترین اقدامی نمی کنیم. اینجاست که مشکل غیر فوتبالی بودن مسئولان فوتبال خودنمایی می کند. بدون تردید اگر فوتبال ما توسط مدیران فوتبالی هدایت می شد آنها با آشنایی به چم و خم کار راهی برای برون رفت از این مشکل می یافتند.

و اکنون با دل بستن به دژاگه و خبر مصدومیت او دغدغه ها به شدت بیشتر شد. وقتی مدیر برنامه های او از امکان طولانی شدن درمان دژاگه صحبت می کرد نگرانی در اهالی فوتبال به شدت بالا رفت. تعارف ندارد بدون حضور دژاگه که از سوی مردم و کارشناسان چه درست و چه نادرست مرد سال فوتبال ما شد درصد شانس صعود تیم ملی به جام جهانی به شدت نزول می کند. آن هم در شرایطی که از چنین گروهی باید مثل آب خوردن صعود می کردیم. آیا قرار است در هم چنان بر این پاشنه بچرخد؟ آیا باید بازهم منتظر بمانیم که بر حسب اتفاق نسل طلایی دیگری از راه برسد؟ اگر چنین است نقش مدیران فوتبالی در چیست؟

لیگ فوتبال ما در روزهای پایانی خود است و اگر باور نکنیم که با پایان آن باید با جدیت در پی رفع مشکلات این چنینی باشیم این لیگ بودن یا نبودنش خیلی تفاوت ندارد.

بهمن اسدی

بخش ورزشی تبیان