سرسپرده نقاره خانه ام دل سپرده قدم گاه چاره ای ندارم جز بال بال زدن هاجر می شوم * چقدر ماهی طواف می کند دور این سقاخانه! * آهو باشم یا کبوتر فرقی نمی کند اشاره کند جَلد می روم * نه دعبلم نه فرزدق فقط گاهی به بازار رضا می روم با کلاف کلمات * کسی زمین گیر مشدالرضا نیست این جا همه پرستویند * روز و شب و زمستان و تابستان ندارد مشهد همیشه خیس باران است. * سلام حضرت آقا اذن دخول می خواهم دل ببندم به ضریح * انگور مشهد شیرین هم که باشد کامم را تلخ می کند سرم را سنگین دلم را خون * وقتی یار کام می دهد سهم هر دل شکسته را تمام می دهد خانه اش مشهدالرضاست. * قرار دارم پهلوی منبر گوهرشاد لطفاً مرا به خود برسان منبع : پایگاه حوزه