علیاصغر، پر کشید و رفت
کودکی که پر کشید و رفت
خالی است جای کوچکش
خاک کربلا همیشه ماند
تشنهی صدای کوچکش
داشت غربتی همیشگی
چشم آشنای کوچکش
توی ذهن کربلا هنوز
مانده ردّپای کوچکش
حرفهای او بزرگ بود
مثل دستهای کوچکش
ناخدای قلبهای ماست
قلب با خدای کوچکش
بخش کودک و نوجوان تبیان
منبع: شعر کودک ونوجوان
مطالب مرتبط:
کلاغ قارقاری
قناری
عید غدیرخم رسیده
بهترین مرد خدا
عینک
گل فروش