حقوق خاص زنان
در سوره بقره آیه 241 تذکرات لازم را به مردان جهت حفظ این حق که مخصوص زن است داده شده است. در اسلام به مردان امر شده که مرد حقی به مال زن و کار زن ندارد نه میتواند به او فرمان ده و نه میتواند در ثروت و مال وی تصرف کند. این سیستم خاص اسلام یعنی به زن حق داده شده است که مالک باشد قرآن به زن استقلال اقتصادی میدهد: « لِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِیبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ »
«مردان را از آنچه کسب میکنند و بدست میآورند بهره ای است و زنان را از آنچه کسب میکنند و بدست میآورند بهره ای ایست.»
1- مهریه
مهر به عقیده اسلام تدبیر ماهرانه ای است که در متن خلقت و آفرینش برای تعدیل در روابط زن و مرد و پیوند آنها به یکدیگر به کار رفته است. مهر از آنجا پیدا شد که در متن خلقت نقش هر یک از زن و مرد در مسئله عشق مغایر نقش دیگری است عرفا این قانون را سراسر هستی سرایت می دهنده میگویند قانون عشق و جذب بر سراسر موجودات و مخلوقات حکومت میکند.
مهر یا حیا و عفاف زن یک ریشه دارد، زن با الهام فطری دریافته است که عزم و احترام او باین است که خود را رایگان در اختیار مرد قرار ندهد و به اصطلاح بشر شیرین نفروشد. قرآن کریم مهر را ابداع نکرده. کاری که کرده این است که مهر را به حالت فطری آن برگردانده است قرآن با نظافت بی نظیر میگوید:
قرآن از مهر دفاع میکند و هر چیزی که موجب ضایع شدن این حق برای زن شود را منسوخ کرده است و به مردان دستور میدهد که در هر حال حق ندارند حق مهر زن را نپردازند و اگر هم میخواهند طلاق دهند حق ندارند که زن را مجبور کنند که از حق خود بگذرد
« وَآتُواْ النَّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً »
«کابین زنان به خود آنها متعلق است و عطیه و پیشکشی است از جانب شما به آنها پس به خودشان بدهید.»
قرآن در این آیه به 3 مورد مهم اشاره کرده است: اول اینکه مهر باید از روی صداقت و راستین بودن علاقه مرد به زن باشد یعنی یک حقی است واقعی که مرد باید به وی بپردازد یعنی نشانه صدق ایمان مرد است.
دوم اینکه مهریه مالی است که به خود زن متعلق است نه مثل قبایل قبل از اسلام که به پدر دختر داده میشد و نهایتا اینکه این آیه کاملا تصریح میکند که مهر هیچ عنوانی جز عنوان تقدیم و پیشکش و عطیه و هدیه ندارد.
در نتیجه مهر در خلقت از آنجا پیدا شده که در روابط دو جنس به عهده هر کدام از آنها نقش جداگانه ای است. مهر از احساسات رقیق و عطوفت آمیز مرد ناشی شده است. آنچه از ناحیه زن در این امر دخالت داشته حس خودداری است که مخصوص او بوده است.
مهر قانونی است برای بالا بردن ارزشش زن و قرار دادن او در سطح عالیتر. مهر به زن شخصیت میدهد. ارزش معنوی مهر برای زن بیشتر از ارزش مادی آن است. قرآن از مهر دفاع میکند و هر چیزی که موجب ضایع شدن این حق برای زن شود را منسوخ کرده است و به مردان دستور میدهد که در هر حال حق ندارند حق مهر زن را نپردازند و اگر هم میخواهند طلاق دهند حق ندارند که زن را مجبور کنند که از حق خود بگذرد.
در سوره بقره آیه 241 تذکرات لازم را به مردان جهت حفظ این حق که مخصوص زن است داده شده است. در اسلام به مردان امر شده که مرد حقی به مال زن و کار زن ندارد نه میتواند به او فرمان دهد و نه میتواند در ثروت و مال وی تصرف کند. این سیستم خاص اسلام یعنی به زن حق داده شده است که مالک باشد قرآن به زن استقلال اقتصادی میدهد:
«لِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِیبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ »
«مردان را از آنچه کسب میکنند و بدست میآورند بهره ای است و زنان را از آنچه کسب میکنند و بدست میآورند بهره ای ایست.»
مهر یک حق عاطفی و اقتصادی زن است که از ناحیه مرد باید پرداخت شود و بر مردان دادن مهر لازم و واجب است.
2- نفقه
نفقه یکی دیگر از حقوق اختصاصی زن و از تکالیف مرد است که عبارت است از پرداخت هزینه های عادی زن در خانواده مانند خوراک و پوشاک و مسکن و دیگر مایحتاج ضروری زندگی فردی وی در حد قابل قبول حتی به مرد سفارش شده است که نفقه هر زن با توجه به زندگی قبلی وی یعنی خانه پدری پرداخت شود و کمتر از آن نباشد. نفقه حقی است که جنبه حقوقی نیز دارد و به هیچ عنوان نمیتوان از زیر بار وظیفه شانه خالی کرد یعنی زن میتواند در صورت پرداخت نکردن آن ادعای حقوقی کند. قانون خلقت برای اینکه زن و مرد را بیشتر و بهتر به هم پیوند دهد و کانون خانوادگی را که پایه اصلی سعادت بشر است را استوارتر سازد، آفریده است اگر از جنبه مالی مرد را تکیه گاه زن بدانیم و از جنبه آسایش روحی زن را نقطه اتکا مرد باشد این دو نیاز مختلف بیشتر آنها را به یکدیگر پیوند میدهد و نزدیکتر و متحد میکند.
اشکالی که در بحث ارث زن در اسلام پیش میآید همان نصف بودن آن نسبت به مرد است، اسلام مهر و نفقه را امری لازم و موثر در استحکام خانواده میداند و به همین دلیل در قسمت ارث از بودجه زن کاسته میشود و تحمیلی که به مرد در نفقه و مهریه شده است را در اینجا جبران میکند پس مهر و نفقه است که سهم ارث زن را تنزل میدهد و در حقیقت به یک تعادل میرساند
ارث زن از دیدگاه قرآن
قبل از اسلام به زن اصلا ارث نمیدادند و یا اگر ارث میدادند با او مانند یک صغیر رفتار میکردند یعنی او را یک شخصیت حقوقی نمیدانستند و زن تصمیم گیرنده اقتصاد شخصی خود نبوده و جالب اینکه اگر در فرهنگی هم زن ارث میبرد به بچه های او ارث نمیدادند یعنی معتقد بودند که ثروت یک خانواده نباید از آن خانواده خارج شود. علت اصلی محرومیت زنان از ارث ؛
اولا ضعف قدرت دفاعی زن از اقتصاد خود میباشد.
دوماً به علت پدر سالاری بوده و در نهایت همان بحث خارج شدن ارث از خانواده است چون معتقد بودند که فقط پسر وارث خانواده است در نتیجه ثروت باید متعلق به مردان باشد چون هم خوب میتواند دفاع کند و هم صاحب دخل و خرج هستند و هم اینکه پیوند خانواده به وسیله مرد حفظ میشود. اما اسلام هیچ کدام از قوانین را قبول ندارد و ناهمواریهای قبلی را حل میکند.
قرآن ابتدا حقوقهای اختصاصی را برای زن اعلام کرده و از نقطه و مهریه دفاع کرده و بعد از ارث زن صحبت میکند که پسر دو برابر دختر و برادر دو برابر خواهر و شوهر دو برابر زن ارث میبرد و تنها در مورد پدر و مادر است که اگر میت فرزندانی داشته باشد و پدر و مادرش نیز زنده باشد هر یک از این دو 6/1 از مال میت به ارث میبرد یعنی زن فقط در نقش مادر بودن است که از فرزند میتش 6/1 سهم ارث را میبرد یعنی برابر با شوهرش و در بقیه نقشها سهم ارث وی نصف سهم ارث مرد است.
قرآن در سوره نساء آیه 7 میفرمایند:
«لِّلرِّجَالِ نَصیِبٌ مِّمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالأَقْرَبُونَ وَلِلنِّسَاء نَصِیبٌ مِّمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصِیبًا مَّفْرُوضًا »
«برای مردان، از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان بر جای گذاشتهاند سهمی است و برای زنان از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان بر جای گذاشتهاند سهمی است خواه آن کم باشد خواه زیاد. نصیب هر کس مفروض شده است.»
یعنی ابتدا حق بودن ارث را در این آیه برای زن ثابت میکند سپس در آیات بعد به خصوص آیه 11 مفصل بحث میکند و سهم هر یک را به تفکیک بیان میکند.
اشکالی که در بحث ارث زن در اسلام پیش میآید همان نصف بودن ارث زن نسبت به مرد است ؛ که در مقاله چرا سهم ارث زن کمتر از مرد است می توانید برای این شبهه پاسخی را اتخاذ کنید .
صغری بلوچی
بخش قرآن تبیان
منابع :
1- قرآن کریم- ترجمه مهدی الهی قمشه ای
2- جوادی آملی، مرتضی- زن در آیینه جمال و جلال، نشر رجاء
3- سادات، محمدعلی- خصوصیات روحی زن. نشر آزادی
4- مطهری، مرتضی - نظام حقوق زن در اسلام، نشر صدرا
5- شریعتی، علی- فاطمه فاطمه است
-
[placeholder]