نقد ترجمه قرآن فولادوند 3 ادامه موارد اشكال یا ترك اَوْلى در ترجمه قرآن استاد فولادوند 38 ـ نور : 55 لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فىِ الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ «كه حتما آنان را در این سرزمین جانشین [خود] قرار دهد، همان گونه كه كسانى را كه پیش از آنان بودند جانشین [خود] قرار داد.» اشكال: كلمه [خود] در این ترجمه كه دوبار بعد از كلمه «جانشین» آمده زاید است و لازم است كه حذف شود؛ زیرا مراد از استخلاف در این جا استخلاف از دیگران است نه از خدا. همان گونه كه مفسّران بزرگ از جمله علامه طباطبایى این را گفتهاند و احتمال استخلاف از خدا را در این آیه بعید دانستهاند. باید توجه داشت این گونه احتمالاتِ ضعیفِ تفسیرى را آن هم در مقام ترجمه، نباید در ترجمه متن دخالت داد. البته مترجم مىتواند در پانوشت به انواع احتمالات اشاره كند. اما آوردن یك احتمال ناموجه در متن، خود نوعى تحمیل نظر بر آیه است. 39 ـ شعراء : 19 وَفَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتى فَعَلْتَ «و [سرانجام] كار خود را كردى.» اشكال: در ترجمه فوق «فَعَلْتَ»ى دوم ترجمه نشده است. ترجمه صحیح آیه چنین است: «و آن كارت را كه كردى، كردى!» (ترجمه دكتر ابوالقاسم امامى) 40 ـ عنكبوت : 3 و َلَقَدْ فَتَنَّا الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللّهُ الَّذینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْكاذِبینَ «و به یقین، كسانى را كه پیش از اینان بودند آزمودیم، تا خدا آنان را كه راست گفتهاند معلوم دارد و دروغگویان را [نیز] معلوم دارد.» در جمله «فَلَیَعْلَمَنَّ» و «وَلَیَعْلَمَنَّ» حرف «فاء» و «واو» هر دو عاطفه هستند و حرف «لام» مفتوحه نیز در هر دو جمله، لام قسم و مفید تأكید مىباشد نه لام مكسوره علت، تا این كه معادل آن در فارسى «تا» بیاوریم كه در این ترجمه آمده است! در صورتى كه مترجم محترم مثل همین آیه را در آیه 11 همین سوره، صحیح ترجمه كرده است: «وَلَیَعْلَمَنَّ الَّذینَ امَنُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْمُنافقینَ» اشكال: در جمله «فَلَیَعْلَمَنَّ» و «وَلَیَعْلَمَنَّ» حرف «فاء» و «واو» هر دو عاطفه هستند و حرف «لام» مفتوحه نیز در هر دو جمله، لام قسم و مفید تأكید مىباشد نه لام مكسوره علت، تا این كه معادل آن در فارسى «تا» بیاوریم كه در این ترجمه آمده است! در صورتى كه مترجم محترم مثل همین آیه را در آیه 11 همین سوره، صحیح ترجمه كرده است: «وَلَیَعْلَمَنَّ الَّذینَ امَنُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْمُنافقینَ» «و قطعا خدا كسانى را كه ایمان آوردهاند مىشناسد، و یقینا منافقان را نیز مىشناسد.» شگفتا كه در ترجمه آیه مورد بحث، بیشتر مترجمان لغزیدهاند! ترجمه صحیح آیه چنین است: «و به راستى آنان را كه پیش از ایشان بودند آزمودیم، پس قطعا خداوند آنان را كه راست گفتهاند مىشناسد و دروغگویان رانیك مىشناسد.» یا: «و به راستى پیشینیان آنان را آزمودهایم؛ و بی شك خداوند راستگویان و دروغگویان رانیك مىشناسد.» (ترجمه بهاءالدین خرمشاهى، چاپ جدید) یا: «آنان را كه پیش از ایشان بودهاند نیز آزمودیم. و هر آینه خداوند كسانى را كه راست گفتهاند مىشناسد و دروغگویان را نیز شناسد.» (ترجمه دكتر ابوالقاسم امامى) 41 ـ روم : 32 كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ «هر حزبى بدانچه پیش آنهاست دلخوش شدند.» اشكال: «فَرِحُونَ» و نیز «فَرِحینَ» و «فَرِحْ» صفت مشبّهه هستند نه فعل ماضى! بنابراین ترجمه صحیح آیه چنین است: «هر گروهى بدانچه پیش آنهاست دلخوشاند.» یا: «هر گروهى بدانچه نزدشان است، شادمانند.» (ترجمه دكتر ابوالقاسم امامى) یا: «هر گروهى به آنچه دارند دلخوشند.» (ترجمه بهاءالدین خرمشاهى) 42 ـ لقمان : 7 فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَلیمٍ «پس او را از عذابى پر درد خبر ده.» اشكال: «بَشّره» یعنى «مژده ده» نه «خبر ده» اگر چه معمولاً لازمه مژده دادن، خبردادن هم هست. ترجمه صحیح آیه چنین است: «پس او را به كیفرى دردناك مژده ده.» 43 ـ احزاب : 5 فَإِخْوانُكُمْ فِى الدّینِ وَمَوالیكُمْ «پس برادران دینى و موالى شمایند.» اشكال: «مَوالى» ترجمه نشده و در پانوشت هم توضیحى نیامده است. «مَوالى» جمعِ «مَوْلى» در این جا به معنى «برده آزاد شده است كه با صاحب خود هم پیمان است». ترجمه آیه چنین است: «پس برادران شما در دین و آزادكردگان شمایند.» 44 ـ یس : 79 قُلْ یُحْییهَا الَّذى أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَىْءٍ عَلیمٌ «بگو: همان كسى كه نخستین بار آن را پدید آورد و اوست كه به هر [گونه] آفرینشى داناست.» اشكال: جمله «یُحْییها» ترجمه نشده است. ترجمه دقیق آیه چنین است: «بگو: همان كسى زندهاش كند كه نخستین بار آن را پدید آورد و او به هر چیزى داناست.» 45 ـ ص : 15 وَما یَنْظُرُ هؤُلاءِ إِلاّ صَیْحَةً واحِدَةً مالَها مِنْ فَواقٍ «و اینان جز یك فریاد را انتظار نمىبرند كه هیچ [مجال] سرخاراندنى در آن نیست.» اشكال: «فَواق» كه به صورت نكره در آیه آمده است به معنى مهلت و فاصله و یا بازگشت استعمال گردیده است. در ترجمه فوق كلمه «مجال» كه مىتواند معادلِ «فواق» باشد در میان قلاب قرار گرفته و كلمه «سرخاراندن» كه تعبیرى عامیانه و در حكم توضیح «فواق» است نه معادل فارسى آن، به عنوانِ معادل آمده است كه ترجمهاى دقیق نیست. ترجمه صحیح آیه چنین است: «و اینان جز یگانه خروشى كه آن را هیچ بازگشتى نیست، انتظار نمىبرند.» 46 ـ فصّلت : 2 تَنْزیلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ «وحى [نامه]اى است از جانب [خداى] رحمتگر مهربان.» اشكال: علاوه بر زاید بودن مطالب داخل قلاب، ترجمه «تنزیل» به «وحى» با روش تطبیقى مترجم محترم كه پاىبند بداناند چندان سازگار و مناسب نیست. ترجمه تطبیقى آیه چنین است: «فرو فرستادهاى است از آن بخشاینده مهربان» 47 ـ فصّلت : 10 وَجَعَلَ فیها رَواسِىَ مِنْ فَوْقِها وَبارَكَ فیها وَقَدَّرَ فیها أَقْواتَها فى أَرْبَعَةِ أَیّامٍ سَواءً لِلسّائلینَ «و در [زمین] از فراز آ ن[لنگرآسا] كوهها نهاد و در آن خیر فراوان پدید آورد، و مواد خوراكى آن را در چهار روز اندازهگیرى كرد [كه] براى خواهندگان، درست [و متناسب با نیازهایشان] است. اشكال: علاوه بر زاید بودن توضیحات داخل قلابها، كلمه «سَواءً» چندان روشن ترجمه نشده است. ترجمه دقیق آیه شریفه چنین است: «و در آن از فرازش كوههاى استوار ساخت و در آن بركت نهاد و روزىها را در چهار روز در آن ــ یكسان براى خواهندگان ــ به اندازه گذاشت.» 48 ـ شورى : 10 ذلِكُمُ اللّهُ رَبّى «چنین خدایى پروردگار من است.» ترجمه دقیقتر آیه چنین است: «این است خداى، پروردگار من.» «فَواق» كه به صورت نكره در آیه آمده است به معنى مهلت و فاصله و یا بازگشت استعمال گردیده است.در ترجمه فوق كلمه «مجال» كه مىتواند معادلِ «فواق» باشد در میان قلاب قرار گرفته و كلمه «سرخاراندن» كه تعبیرى عامیانه و در حكم توضیح «فواق» است نه معادل فارسى آن، به عنوانِ معادل آمده است كه ترجمهاى دقیق نیست. 49 ـ شورى : 19 أَللّهُ لَطیفٌ بِعِبادِهِ «خدا نسبت به بندگانش مهربان است.» اشكال: كلمه «نسبت» زاید است و باید حذف شود. و نیز چنین است ترجمه آیه 15 از سوره احقاف: «و انسان را [نسبت] به پدر و مادرش به احسان سفارش كردیم.» و همچنین است ترجمه آیه 29 از سوره «ق»: «و من نسبت به بندگانم...» كه باید كلمه «نسبت» را حذف كرد. ترجمه دقیقتر آیه چنین است: «خداوند با بندگان خویش مهربان است.» (ترجمه دكتر امامى) یا: «خداوند در كار بندگانش باریك بین است.» (ترجمه خرمشاهى) 50 ـ زخرف : 5 أَفَنَضْرِبُ عَنْكُمُ الذِّكْرَ صَفْحا أَنْ كُنْتُمْ قَوْما مُسْرِفینَ «آیا به [صِرفِ] این كه شما قومى منحرفید [باید] قرآن را از شما باز داریم؟» اشكال: «صفحا» كه مىتواند حال از فاعل «نَضْرِبُ» باشد، به معنى «روى گرداندن» در این ترجمه نیامده است. ترجمه دقیقتر آیه چنین است: «آیا پند [= قرآن] را رویگردانه ــ از آن رو كه مردمى گزافكارید ــ از شما دریغ بداریم؟» 51 ـ فتح : 2 لِیَغْفِرَ لَكَ اللّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَما تَأَخَّرَ «تا خداوند از گناه گذشته و آینده تو در گذرد.» اشكال: «تَأَخَّرَ» فعل ماضى است و «ما تَأَخَّرَ» به معنى «ما یَأْتى» نیست كه مترجم محترم آن را در معناى «آینده» قرار داده است. اصولاً آمرزش گناهى كه هنوز تحقق پیدا نكرده و چه بسا عینیّت هم پیدا نكند چه معناى معقولى مىتواند داشته باشد!؟ براى توضیح بیشتر به مقاله این جانب در شماره 6 و 13 مجله میراث جاویدان مراجعه فرمایید. ترجمه صحیح آیه شریفه چنین است: «تا خداوند گناهت، آنچه در پیش رفت و آنچه [تا كنون] در پس آمد، بیامرزد.» نویسنده: محمدعلى كوشا تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان 1. براى توضیح بیشتر، به مقاله نقد این جانب بر ترجمه قرآن آقاى خرمشاهى، مجله میراث جاویدان، شماره 17، صفحه 13 مراجعه فرمایید.