تقسیر موضوعی قرآن کریم 5 بهرهمندی از مراتب قرآن کریم انسانی که با "هذا القرآن" ارتباط دارد، یک رشته معلومات حصولی و مدرسهای نصیب او میشود و چنین علمی که با خواندن و نوشتن حاصل میآید، ممکن است در شرایطی خاص فراموش هم بشود، امّا قرآنی که ام الکتاب و لدی الله است، در آنجا دیگر سخن از لفظ و کتابت و صورت ذهنی و علم حصولی نیست و تا انسان بالا نرود و عنداللّهی نشود و به حضور ذات اقدس اله بار نیابد، آن مرتبه عالیه را نمییابد. اگر کسی به آن مرحله رسید و آن مرتبه را درک نمود، آن وقت میگویند علم او "لدنّی" است؛ یعنی دانش او از مقام لدن و از نزد خداوند متعال گرفته شده است. "علم لدنّی" از سنخ علوم دیگر نیست که در کنار آنها بیاید و با آنها سرشماری بشود و مثلاً بگویند: علم فقه، اصول، ادبیات، تفسیر، تاریخ، جغرافیا، و علم لدنّی. "علم لدنّی" مانند سایر علوم، دارای مسائل و موضوع و محمولی نیست، بلکه علمی شهودی و حضوری است، علمی است فراموش نشدنی، حقیقتی است که روح انسان با آن آمیخته شده و از وجود انسان جدا نمی شود، پس اگر معارف عقلی از راه تصور و تصدیق و دانش حصولی به دست آید علم لدنّی نیست و اگر سالک صالح به مقام "لدن" و نزد خدا برسد و از نزد او شهوداً حقیقتی را ادراک کند، چنین دانشی "لدنّی" است. انسان کامل و حقیقت قرآن در سورهی مبارکهی "واقعه" می فرماید: "فلا أُقسم بمواقع النجوم * وإنه لقسم لو تعلمون عظیم * إنه لقران کریمٍ * فی کتابٍ مکنونٍ * لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ " 1 . مقصود از "مواقع نجوم" در این آیه، نظام کیهانی است و خدای سبحان می فرماید که به مواقع نجوم و به سراسر آفرینش آنها قسم نمی خورم و این قسمی عظیم است اگر بدانید، قرآن کریم در کتاب مکنون و پوشیده ای است که جز مطهّران، کسی نمی تواند آن را مسّ کند. مقصود از "مسّ" در این کریمه، مطلق ارتباط و تماس معنوی است، و مطهّران را خداوند در آیهی کریمهی دیگری چنین معرّفی می کند: " إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرًا " 2 . اهل بیت عصمت و طهارت، و عترت پاک و مطهّر رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم همان مطهّران هستند و به آن مرحلهی عالیه راه دارند، به مقام لدن بار یافته و حقیقت قرآن را دریافتهاند. ضمیر مفعولی در "لا یمسّه" را اگر به مرحلهی نازلهی قرآن هم برگردانیم نتیجهی فقهی آن این میشود که مسّ ظاهر قرآن بدون طهارات سه گانهی از آب یا خاک (وضو و غسل و تیمّم) جایز نیست. البته در آن صورت، جملهی خبریهای است که به انگیزه وداعی انشا و نهی صادر شده است. و اگر ضمیر مزبور، به کتاب مکنون برگردد، تنها مطلب تفسیری از آن استنباط می شود، و هیچ گونه حکم فقهی را به همراه ندارد. و اگر ضمیر یاد شده به قرآن برگردد و جامع ظاهر و باطن از آن اراده شود، در این حال بر اساس صحت این گونه از استعمالها، گذشته از حکم تفسیری، پیام فقهی هم خواهد داشت. تفسیر موضوعی قرآن، آیت الله جوادی آملی گروه دین و اندیشه تبیان - عسگری 1- سورهی واقعه، آیات 79 2- سورهی احزاب، آیهی 33