
خداوند متعال در این آیه ی شریفه می فرماید: وجه وجود و صورت باطن خود را به طرف دین خالص و حقیقی خداوند متعال کرده در مسیر آن گام بردار! دین خالصی که عین فطرت آدمی است ؛ همان فطرتی که انسان بر اساس آن آفریده شده است. امّا منظور از فطرت ــ نه آگاهی یا گرایش فطری ــ در اصطلاح قرآن کریم ، همان نحوه ی خلقت انسان و چگونگی ساختار وجودی اوست. بنا بر این ، دین چیزی نیست جز نقشه ی وجود انسان بالفعل و تمام عیار ؛ انسانی که تمام استعدادهای الهی او به فعلیّت رسیده و شکوفا شده است. به عبارت دیگر دین آن چیزی است که اگر مجسّم شود به صورت انسانی تمام عیار خواهد بود ؛ همانگونه که نقشه ی یک ساختمان وقتی در عالم خارج ظهور می یابد به صورت ساختمان در می آید. بنا بر این ، همانگونه که از روی یک نقشه ی ساختمان ، هزاران ساختمان شبیه به هم می توان ساخت ، دین نیز اگر توسّط انسانهای متعدد ، تماماً به کار بسته شود به تعداد آن نفرات ، انسان کامل تحقّق خواهد یافت. لذا گفته می شود اهل بیت (ع) تجسّم کامل دین و قرآن هستند ؛ چون دین را با تمام ابعادش در وجودشان پیاده نموده اند. پس انسان ، در ابتدا موجودی است با فطرت الهی شکوفا نشده ، که باید از طریق عمل به دین حقیقی شکوفا شود ؛ و آنگاه که در سایه ی عمل به دین ، تمام فطرت او شکوفا گشت ، انسان و فطرت و دین یک حقیقت خواهند بود. انسان در ابتدا همانند دانه ی سیبی است که ظاهراً شباهتی به درخت سیب ندارد ولی بالقوّه تمام خصوصیّات درخت سیب در او موجود است ، آنگاه همانگونه که دانه ی سیب در شرائط ویژه ای شروع به شکوفا شدن می کند ، انسان و فطرت الهی او نیز در متن دین الهی به خودشکوفایی می رسد و مرحله به مرحله رشد می یابد تا در نهایت به انسان بالفعل و حقیقی تبدیل گردد. لذا خداوند متعال می فرماید: « وَ اللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً . ــــــ و خداوند شما را همچون گياهى از زمين رويانيد.» (نوح:17) و در وصف حضرت مریم (س) فرمود: « فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً . ــــــ پس خدا او (مریم) را به بهترین وجهی قبول کرد و او را رویانید به صورت روییدنی نیکویی. » (آلعمران: 37) همچنین فرمود:« مَثَلُ الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في سَبيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ في كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ . ــــــ مثل كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مىكنند، مثل بذرى است كه هفت خوشه بروياند؛ كه در هر خوشه، يكصد دانه باشد؛ و خداوند براى هر كس بخواهد ، افزون مىكند؛ و خدا وسعت دهنده و داناست.» (البقرة:261) در این آیه ی شریفه فرمود: هر کس برای خدا و طبق دین او انفاق نماید ، خود آن شخص را ــ نه انفاق او را ــ حدّاقلّ هفت صد برابر رشد و تکامل می دهیم. پس نتیجه ی عمل به دین حقیقی چیزی نیست جز شکوفا شدن تمام استعدادهای فطری انسان ؛ که نتیجه ی آن نیز پدید آمدن انسان حقیقی و بالفعل است.
امّا انسان بالفعل کیست؟ در منظر قرآن کریم ، انسان تمام عیار و بالفعل آن موجودی است که از خود هیچ نداشته تمام وجودش فقط و فقط خدا را نشان دهد که از چنین موجودی در فرهنگ قرآن کریم ، تعبیر به عبد و خلیفة الله می شود. چون عبد آن کسی است که نه تنها از خود هیچ ندارد و خود را صاحب هیچ چیز نمی داند بلکه حتّی وجود خود را هم مِلک اربابش می بیند ؛ و خلیفه و جانشین آن کسی است که هر چه می کند از جانب دیگری است نه از جانب خودش . لذا عبد و خلیفه ی خدا جز به فرمان خدا عمل نمی کند ، جز دستور او را محترم نمی شمارد ، جز برای او مالکیّتی قائل نیست ، جز از او بیم ندارد ، جز او را صاحب اثر نمی داند و ... ؛ و این یعنی تسلیم محض بودن که حقیقت دین است ؛ « إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ. ــــــ دين در نزد خدا، اسلام (تسليم بودن) است.»
منبع : پرسمان/معارف