این بخش دومین جلسه از دروس تاریخ اسلام است که شامل تحلیلی بر رفتار پیامبر (ص) قبل از تشکیل حکومت اسلامی در مدینه است.

پیامبر اعظم(ص) كار مهم پيامبر خدا، دعوت به حق و حقيقت و جهاد در راه اين دعوت بود. در مقابل دنياى ظلمانى زمان خود، پيامبر اكرم دچار تشويش نشد. چه آنروزى كه در مكه تنها بود، يا جمع قريش و كوچكى از مسلمين او را احاطه كرده بودند و در مقابلش سران متكبر عرب، صناديد قریش و گردنكشان، با اخلاق های خشن و با دستهاى قدرتمند قرار گرفته بودند، و يا عامة مردمى كه از معرفت نصيبى نبرده بودند، وحشت نكرد؛ سخن حق خود را گفت، تكرار كرد، تبيين كرد، روشن كرد، اهانتها را تحمل كرد، سختيها و رنجها را به جان خريد، تا توانست جمع كثيرى را مسلمان كند؛ و چه آنوقتى كه حكومت اسلامى تشكيل داد و خود در موضع رئيس اين حكومت، قدرت را به دست گرفت. آنروز هم، دشمنان و معارضان گوناگونى در مقابل پيامبر بودند؛ چه گروههاى مسلح عرب ـ وحشيهايى كه در بيابان هاى حجاز و یمامه همه جا پراكنده بودند و دعوت اسلام بايد آنها را اصلاح مىكرد و آنها مقاومت مىكردند ـ و چه پادشاهان بزرگ دنياى آنروز ـ دو ابرقدرت آن روز عالم ـيعنى ايران و امپراتورى روم كه پيامبر نامه ها نوشت، مجادله ها كرد، سخنها گفت، لشكركشي ها كرد، سختي ها كشيد، در محاصرة اقتصادى افتاد و كار به جايى رسيد كه مردم مدينه گاهى دو روز و سه روز، نان براى خوردن پيدا نمىكردند. تهديدهاى فراوان از همه طرف، پيامبر را احاطه كرد. بعضى از مردم نگران مىشدند، بعضى متزلزل مىشدند، بعضى نق مىزدند، بعضى پيامبر را به ملایمت و سازش تشويق مىكردند؛ اما پيامبر در اين صحنه ی دعوت و جهاد، يك لحظه دچار سستى نشد و با قدرت، جامعة اسلامی را پيش برد، تا به اوج عزت و قدرت رساند؛ و همان نظام و جامعه بود كه به بركت ايستادگى پيامبر در ميدان هاى نبرد و دعوت، در سالهاى بعد توانست به قدرت اول دنيا تبديل شود. بعثت خاتم، آغاز بیداری خود آن حضرت، بنابر حديث متواتر و معروف، فرمود: بعثت لاتمم مکارم الاخلاق ؛ بعثت با این هدف در عالم پدید آمد که مکرمت های اخلاقی و فضیلت های روحی بشر عمومیت پیدا کند و به کمال برسد. تا کسی خود دارای برترین مکارم اخلاق نباشد، خداوند متعال این ماموریت عظیم و خطیر را به او نخواهد داد ؛لذا در اوایل بعثت، خداوند متعال خطاب به پيغمبر می فرماید انک لعلی خلق عظیم . ساخته و پرداخته شدن پيغمبر، تا ظرفى بشود که خداوند آن ظرف را مناسب وحى خود بداند، مربوط به قبل از بعثت است؛ لذا وارد شده است كه پيغمبر اكرم كه در جوانى به تجارت اشتغال داشتند و درآمدهاى هنگفتى از طريق تجارت به دست آورده بودند، همه را در راه خدا صدقه دادند؛ بين مستمندان تقسيم كردند. در اين دوران كه دوران اواخر تكامل پيغمبر و قبل از نزول وحى است ـ دورانى كه هنوز ايشان پيغمبر هم نشده بود ـ پيغمبر از كوه حرا بالا مىرفت و به آيات الهى نگاه مىكرد؛ به آسمان، به ستارگان، به زمين، به اين خالقى كه در روى زمين با احساسات مختلف و با روشهاى گوناگون زندگى مىكنند. او در همه اين ها آيات الهى را مىديد و روزبه روز ِ خضوع او در مقابل حق، خشوع دل او در مقابل امر و نهى الهى و اراده الهى بيشتر مىشد و جوانه هاى اخلاق نيك در او روزبه روز بيشتر رشد مىكرد. در روايت است كه « کان اعقل الناس و اکرمهم » ؛ پیامبر قبل از بعثت ، با مشاهده ی آیات الهی روز به روز پر بارتر می شد ، تا به چهل سالگی رسید. « فلما استکمل اربعین سنة و نظر الله عزوجل الی قلبه فوجده افضل القلوب و اجلها و اطوعها و اخشعها و اخضعها» ؛ دل او در چهل سالگى نورانىترين دل ها ظرفيتترين دلها براى دريافت پيام الهى بود. « اذن لابواب السماء ففتحت و محمد ینظر الیها » وقتى به اين مرحله از معنويت و روحانيت و نورانيت و اوج كمال رسيد، آنوقت خداى متعال درهاى آسمان و درهاى عوالم غيبى را به روى او باز كرد؛ ؛ چشم او را به عوالم معنوی و عوالم غیبی گشود. « و اذن للملائکة فنزلوا و محمد ینظر الیهم» او فرشتگان را مىديد، با او سخن مىگفتند؛ کلام آنها را مىشنيد، تا اينكه جبرئيل امين بر او نازل شد و گفت: اقرا ... ؛ سرآغاز بعثت. اين مخلوق بىنظير الهى، اين انسان كامل كه قبل از نزول وحى الهى به اين مرحله از كمال رسيده است، از اولين لحظه بعثت، يك جهاد مرکب همه جانبه دشوار را آغاز كرد و بیست وسه سال در نهايت دشوارى اين جهاد را پيش برد. جهاد او در درون خود، جهاد با مردمى كه از حقيقت هيچ ادراكى نداشتند و جهاد با آن فضاى ظلمانى مطلق بود، كه اميرالمؤمنين در نهج البلاغه می فرماید: « فی فتن داستهم باخفانها و وطئتهم باظلافها و قامت علی سنابکها» ، از همه طرف فتنه ها مردم را می فشرد ؛ دنیا طلبی ، شهوترانی ، ظلم و تعدی ، رذائل اخلاقی در اعماق وجود انسان ها ، و دست تعدی قدرتمندانی که بدون هيچ مانع و رادعى به سوى ضعفا دراز بود. این تعدى نه فقط در مكه و در جزيرةالعرب، بلكه در برترين تمدن هاى آنروز عالم؛ يعنى در امپراتورى بزرگ روم و در شاهنشاهى ايران، وجود داشت. تاريخ را نگاه كنيد؛ صفحه ظلمانى تاريخ، سراسر زندگى بشر را فرا گرفته بود. مجاهدت با اين قدرت عظيم و تلاش بىوقفه و غيرقابل تصور از اولين ساعات بعثت و تحمل وحى الهى براى پيغمبر آغاز شد و وحی الهی هم پیوسته مثل آب زلالی که به سرزمین مستعدى برسد، بر قلب مقدس آن بزرگوار نازل مىشد و او را نيرو مىبخشيد؛ و او همة توان خود را بهكار برد تا اينكه بتواند اين دنيا را در آستانة يك تحول عظيمى قرار بدهد؛ و موفق شد. اولين سلول هاى پيكره امت اسلامی در همان روزهاى دشوار مكه با دست تواناى پيغمبر بنا شد؛ ستونهاى مستحكمى كه بايد بناى امت اسلامی بر روى اين ستونها استوار بشود؛ اولين مؤمنين، اولين ايمان آورندگان، اولين كسانى كه اين دانايى، اين شجاعت ، این نورانیت را داشتند که معنای پیغمبر را درک کنند و دل به او ببندند. « فمن یرد الله ان یهدیه یشرح صدره للاسلام» . دلهاى آماده و درهای گشوده دل به سمت این دستورات و معارف الهی ، با دست توانای پیغمبر ساخته شد ، این ذهن ها روشن شد، این اراده ها روز به روز مستحکم تر شد، و سختی هایی در دوران مکه برای همان عده قلیل مومنین که روز به روز بیشتر هم می شدند پیش آمد، كه براى من و شما قابل تصور نيست. در فضايى كه همة ارزشها، ارزشهاى جاهلى است، تعصبها، غيرتورزي هاى غلط، كينه ورزيهاى عميق، قساوتها، شقاوتها، ظلم ها و شهوت ها درآميخته با هم است و زندگى مردم را مىفشرد و در خود احاطه كرده و در بين اين سنگهاى خارا و غيرقابل نفوذ ، این نهال های سرسبز بیرون آمد. « و ان الشجرة البریة اصلب عودا و اقوی وقودا» که امیرالمومنین می گوید ، این است. هيچ توفانى نمىتوانست اين سبزه ها، اين نهال ها و اين درخت هايى را كه از لای صخره ها روييد و ريشه دوانيد و رشد كرد، تكان بدهد. سیزده سال گذشت و بعد بر اساس اين پايه هاى مستحكم، بناى جامعة اسلامی، جامعة مدنى و نبوى، بر روى اين پايه ها گذاشته شد. منبع: رجانیوز