به من دست نزن، این کارو نکن، این کارو بکن، چرا این کارو کردی، چرا این طوری حرف زدی، چرا این طوری لباس پوشیدی، این نوع آرایش کردن بهت نمیاد، چرا به مامانم اینو گفتی، چرا اونجا این حرفو زدی ، این چه وضع خونس؟!، چرا خونه تمیز نیست، چرا لباسارو نشستی، چرا لباسا اتو ندارن، این چه غذاییه درست کردی، چرا این جا یه کم خاک نشسته، چرا غذا نمکش زیاده و هزاران هزار چرای دیگر

دوشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۶ - ۱۷:۵۰
 سناریوی یک قتل خاموش در خانواده
ای وای ... خدایا از این حرف ها خسته شدم ... چقدر بکن نکن بشنویم، چقدر سخت گیری و خشونت ... تا خونه بابا بودیم، به ساعت آمدن بابا که نزدیک می شدیم؛ اگر بیرون خانه بودیم از ترس اینکه بعد از بابا خونه برسیم و با سؤال و جواب هایی که سرشار بود از بوی فشار و بی اعتمادی، صورتمان تغییر رنگی می داد که همه اطرافیان آن را متوجه می شدند و دست و پایمان یخ می کرد که چه جوری از پس این مرحله برآییم ... و اگر هم در خانه بودیم؛ سنگینی استرس و اضطراب کل فضای خانه را پر می کرد که ای وای الان است که صدای کلید باز شدن در توسط بابا شنیده می شود و آن گاه بود که حرکت کارهایمان تند می شد؛ دقیقا مثل زمانی که یک فیلم را روی دور تندش می گذاری ... تند و تند کارها را می کردیم که نکند بابا که خونه می آید از چیزی ایرادی بگیرد و بهانه ای دستش بیاید و مامان و ما بچه ها را دلایل و بهانه های خودش به باد فحش و ناسزا و کتک بگیرد ...و وای بر چنین انسانی که در مذمت این نوع رفتار و سختگیری بر خانواده از رسول خدا(صلی الله و علیه وآله) روایت است که فرمود: بدترین مردم مردِ سختگیر بر خانواده است. شخصی پرسید: ای رسول خدا! مراد از سختگیری بر خانواده چیست؟ فرمود: مرد هرگاه وارد خانه شد همسرش بترسد و فرزندش بهراسد و بگریزد و هرگاه از خانه بیرون رفت همسرش بخندد. (کتاب مفاتیح الحیات آیت الله جوادی آملی) تعجب نکنید! بله صحبت از قتل است آن هم یک قتل خاموش؛ قتلی که شاید در ظاهر خونی از دماغ کسی نیاید اما روح آدمی را به کشتن می دهد و انسانی را که به عنوان اشرف مخلوقات قرار است خلیفه ی خدا بر روی زمین باشد را به موجودی تبدیل می کند که از بعد روح و جسمش، تنها با تن جسمانی زندگی کند بدون اینکه روح و فکر سالمی برایش باقی مانده باشد ... وقتی هم زمان ازدواجمان شد و برای اینکه از آن فضای سخت و خشن خانه، خودمان را نجات دهیم، به قول معروف از چاله در آمدیم و افتادیم تو چاه ... خشونت و استرس و اضطراب ها کم نشدند که هیچ، مدل و نوعش تغییر کرد ... به واقع آیا این نوع رفتارها از ما انسان هایی که اسم خودمان را مسلمان می گذاریم؛ تناسبی دارد؟؛ وَ مِنْ آیاته اَنْ خلق لَکُمْ مِنْ اَنفُْسَکُم اَزْواجاً لِتَسکُنُو اِلَیِها وَ جَعَلَ بینکم مودة و رحمة (روم، 21) ما پیرو دینی هستیم که سردمداری چون رسول گرامی اسلام صلی الله و علیه وآله دارد؛ «محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم؛ محمد فرستاده خداست و کسانی که با او هستند بر کافران سخت گیر و با هم دیگر مهربانند» (فتح/ 29) دینی که برای بندگانش حرج و سختی قرار نداده و در حد توانشان از آن ها می خواهد؛ «ماجعل علیکم فی الدین من حرج؛ خدا بر شما در این دین هیچ دشواری قرار نداد» (حج/ 78) آن وقت ما که هستیم که بخواهیم برای بندگان خدای مهربان تعیین تکلیف کنیم و طبق نظرات شخصی خود "چرا" و "اما" بیاوریم؟! اصلا مسلمانی را هم اگر کنار بگذاریم، آیا این رفتارها انسانی است که من به عنوان یک عضوی از یک خانواده ای که قرار است مأمن آرامش و شکوفایی باشد، بشوم عاملی برای ایجاد اضطراب و تشویش و نگرانی؟!! واقعا این چه زندگیه که بعضی از ما داریم؟! مسبب این استرس ها و اضطراب هایی که معلوم نیست نتیجه و تأثیرش را در کجای زندگی در آینده به ما نشان می دهد چه کسی است؟ آیا غیر از این است که افراطی گری ها، سخت گیری های بی مورد و خشونت هایی که از سوی والدین بر فرزندان و همسران به یکدیگر وارد می شود، عامل این داستان باشد؟ و همه ی این ها می شوند مقدمه و سناریویی برای شکل گیری داستانی که نتیجه اش چیزی جز وقوع یک قتل در خانواده نیست! تعجب نکنید! بله صحبت از قتل است آن هم یک قتل خاموش؛ قتلی که شاید در ظاهر خونی از دماغ کسی نیاید اما روح آدمی را به کشتن می دهد و انسانی را که به عنوان اشرف مخلوقات قرار است خلیفه ی خدا بر روی زمین باشد را به موجودی تبدیل می کند که از بعد روح و جسمش، تنها با تن جسمانی زندگی کند بدون اینکه روح و فکر سالمی برایش باقی مانده باشد ... و فراموش نکنیم همین قتل های خاموش در خانواده ها، نتیجه اش می تواند قتل های بزرگ و زنجیره ای در سطح اجتماع باشند که کماکان شاهدش هستیم... بنابراین تا می توانیم از خشونت و افراطی گری در هر شرایط و مکان و زمان و در هر موضوعی خودداری کنیم و همیشه راه تعادل و میانه روی را خط مشی زندگی خود قرار داده تا ان شاء الله اول خانواده های شاد و پویا و بعد جامعه ای سرحال و سالم داشته باشیم...

برچسب‌ها

پربازدیدها

پربحث‌ها