چالش پر حاشیه آقای خاص
یک گزارش درباره هیاهویی که بعد از اجرای زنده محسن چاوشی به راه افتاد. نظر خودش چیست؟

تقریبا کسی شک ندارد محسن چاوشی محبوبترین خواننده دهه اخیر موسیقی مجاز است. کاراکتر خاص او در کنار صدای خشدارش سالهاست بیرقیب مانده. او هم توانست در میان متولدان دهه ۶۰ طرفداران پرشماری پیدا کند و هم در میان متولدان دهه ۷۰ هم در میان قشر عام جامعه و هم قشر نخبه جامعه.
در اواسط دهه ۸۰ که ترانههای او به صورت غیرمجاز در اینترنت پخش شد، خیلیها پیشبینی کردند یک پدیده به موسیقی کشور اضافه شده است. در سالهای اولیه، ترانههای او بهاندازهای تلخ و سیاه بودند که تنها گروه خاصی از شنوندگان طرفداران چاوشی شدند. این گروه نیز که البته تعداد آنها کم نبود، یک تفاوت عمده با سایر طرفدارهای موسیقی داشتند. آنها طرفدار «دو آتیشه» به تمام معنا بودند(هستند) و چاوشی برای آنها یک اسطوره تمامعیار بود. ترانههای غالبا تلخ او نتوانستند در میان عموم مردم به محبوبیت برسند تا نوبت به «سنتوری» رسید.
چرا چاوشی اجرای زنده ندارد؟
همه ما داستان پرفراز و نشیب سنتوری را میدانیم. سنتوری نقطه عطفی در کارنامه کاری و زندگی محسن چاوشی ایجاد کرد و او به سرعت توانست به قلب تودههای مردم نیز راه پیدا کند. ترانههایی که سبب شد با انتخابهای سختگیرانه داریوش مهرجویی به دلیل نقطه نظرات و شناخت خاصش از روحیات مخاطب عام، نظرات مخالفان سرسخت او را نیز تغییر دهد. از آن به بعد محسن چاوشی مرد شماره یک موسیقی ایران بود اما همیشه یک علامت سوال بزرگ در ذهن بسیاری از کارشناسان موسیقی وجود داشت. دلیل اجتماعگریزی و عدم اجرای زنده توسط محسن چاوشی چیست؟ خوانندهای که با مرور تمام آمارها، در خواهیم یافت لقب نفر اول فروش آلبومهای موسیقی را یکتنه در اختیار دارد و لشکر بزرگی از طرفداران همیشه برای اجرای زنده او لحظهشماری میکنند. فروش آلبومهای او بهاندازهای تضمین شده است که محافل موسیقی میگویند رقابت عجیبی برای تهیهکنندگان وجود دارد تا آلبوم او را خریداری کنند. طبق شنیدهها در حالی که قیمت خرید آلبوم موسیقی مشهورترین خوانندگان نهایتا به ۱۰۰ میلیون تومان میرسد، برخی تهیهکنندگان حاضر هستند برای خرید آلبوم او حتی تا ۲۰۰میلیون تومان نیز هزینه کنند…
با این وجود در سه، چهار سال گذشته نیز او تلاش کرد مانند همیشه آهسته و پیوسته حرکت کند و در آلبومهایش نیز نظر همان مخاطبان خاص خود را تامین کند. و البته همیشه هم از مصاحبههای مطبوعاتی و تلویزیونی گریزان است. سال گذشته روند کاری او دوباره نقطه عطف دیگری به خود دید. سریال «شهرزاد» به همه یادآوری کرد ترانهها و صدای محسن چاوشی هنوز برای قشر عام نیز جذابیتهای فراوانی دارد. با این وجود او زیر بار اجرای کنسرت نرفت. برخی از کارشناسان موسیقی عقیده دارند صدای او به وسیله نرمافزازهای کامپیوتری تغییر پیدا میکند و بنابراین توانایی اجرای زنده ندارد. این اتهام بزرگی بود که چاوشی خودش علاقهای به پاسخگویی به آن نداشت. از سوی دیگر طرفداران او بر این باور هستند شخصیت اجتماعگریز و متفاوت او (آن هم در تضاد با شخصیت نمایشی دیگر خوانندگان پاپ) سبب شده تا از اجرای زنده صرف نظر کند. هفته گذشته را باید به نام هفته محسن چاوشی نامگذاری کرد. او در صفحه اینستاگرام خود ابتدا یک گردگیری اساسی با برخی طرفدارانش که انتقاداتی نسب به ترانه جدید او داشتند، انجام داد و سپس صفحه خود را بست.
اجرای زنده «متاسفم»
روز شنبه هفته جاری او صفحه خود را با یک سورپرایز ویژه مجددا بازگشایی کرد. یک کلیپ ۵۰ثانیهای از اجرای زنده ترانه «متاسفم». چاوشی این ترانه را در حدود ۱۱سال پیش خوانده و یک ترانه خاطرهانگیز برای طرفدارانش محسوب میشود. این ویدئوکلیپ ۵۰ثانیهای که خودش در یک اتاق فیلمبرداری کرده، خیلی زود موج بزرگی ایجاد کرد. طرفدارانش سر از پا نمیشناسند و معتقد هستند این کلیپ جواب محکمی به همه کسانی است که میگویند صدای او کامپیوتری است. آنها انتشار این کلیپ را نشانهای برای اجرای کنسرت او در آینده نزدیک میدانند. از سوی دیگر واکنشها در شبکههای اجتماعی دیگر مانند توئیتر و فیسبوک کاملا متفاوت است و این دسته از کاربران عقیده دارند انتشار این کلیپ ثابت کرد او توانایی اجرای زنده ندارد. به نظر میرسد این کلیپ ۵۰ثانیهای خودساخته بیش از آنکه مسئلهای قدیمی را حل کرده باشد آن را بغرنجتر ساخته است.
توضیحات مفصل چاووشی درباره این اجرا
چندی بعد از انتشار کلیپ هم چاووشی در گفتگو با مدآنلاین از دلایلش برای انتشار این کلیپ اجرای زنده حرف زد و از این گفت که فقط بخاطر هوادارانش این کار را کرده. او بخشی از گفته هایش را در صفحه اینستاگرامش قرار داد اما دعوا همچنان میان طرفداران و مخالفان چاوشی ادامه دارد. متن گفت و گوی او را بخوانید:
چرا تصمیم گرفتید کاری را که در این چندسال نکردید، بکنید؟
در تمام این سیزدهچهاردهسال، که همیشه خواسته و ناخواسته درگیر این شایعات بودم، هیچوقت حتی به ذهنم نرسید که باید برای ثابتکردن خودم کاری انجام بدهم یا جواب کسی را بدهم. شما اگر بخواهید جواب کسی را بدهید، یک روز متوجه میشوید که باید جواب هفتاد میلیون نفر را بدهید. فکر میکنید عقلانی است که من کار و زندگی و تولید موزیکم را بگذارم یک طرف و از صبح تا شب فقط جواب این حرفها را بدهم؟ تا امروز واقعاً خیلی تحمل کردهام. من اصولاً آدم صبوری هستم. بعضی وقتها آنقدر صبور هستم که لج اطرافیان و دوستان نزدیکم را در میآورم. میگویند: «چرا جواب نمیدهی؟ محسن یک چیزی بگو». و من به خودم میگویم که چی؟ و میروم توی اتاقم و کار میکنم. اما میپرسید چرا حالا بعد از این همه سال این کار را کردم؛ واقعاً جوابش یک کلمه است. به خاطر هوادارانم. آنها تمام این سالها انواع و اقسام این تهمتها و شایعات را شنیدند. نمیتوانستم بیشتر از این تنهایشان بگذارم. محسن چاوشی نه از چیزی هراس دارد، نه از چیزی فرار میکند. من فقط به قلب وحسم تکیه میکنم. طرفداران من، بهترین طرفدارهای دنیا هستند. بخش عمده ای از خوشبختی من هستند. همیشه با منطق، ادب و متانتشان پشت من هستند و میخواهم اینجا باز هم از آنها تشکر کنم و بگویم اگر محسن چاوشی را واقعاً دوست دارید، هیچ وقت ادب و این متانت را از خودتان دور نکنید. من مخلص تکتکشان هستم.
سبک زندگی مجازی شما شامل چه باورهایی است؟ گاهی در صفحه تان در رسانههای اجتماعی عصبانی میشوید.
هر کسی عصبی میشود. من از بحثها و حرفهای حاشیهای بدم میآید. من آدمی نیستم که مدام به فکر تاییدگرفتن باشم یا این مسأله خیلی ذوقزدهام کند. نه اتفاقاً نقدهای سازنده و دلسوزانه و بدون حب و بغض بیشتر به جان من مینشیند. رفتار مجازی البته نمیدانم منظورتان چیست.
اینکه آیا شما ایده یا رفتاری بهخصوص خود در این رسانههای عصر جدید دارید؟
من یکی از قدیمیهای فضاهای مجازی هستم. از همان روز اول از طریق فیس بوک و… با مخاطبانم ارتباط داشتم. رفتارم هم مثل بقیه آدمهاست. فقط بیشتر دیده میشوم. وگرنه که هیچ فرقی با بقیه ندارم. اما باور من چه در فضای مجازی چه در فضای واقعی اصل احترامگذاشتن است. من از حاشیه فراری هستم. لطفاً این را بزرگ بنویسید. محسن چاوشی نه کاری به کسی دارد نه آزاری به کسی میرساند و یک گوشه این دنیا دارد کار خودش را میکند. کمترین حقش این است که آزار نبیند. این خواسته زیادی نیست. با من از موسیقی حرف بزنید. از شعر. از تنظیم از آهنگسازی… همه دنبال کشف چاوشی هستند؟ مگر چاوشی کیست؟ هیچکس. آدمی که اگر کار نکند و نخواند میمیرد. محسن چاوشی یک نفر از هفتاد میلیون جمعیت ایران است.
چهرههای بزرگی در دنیای موسیقی و ادبیات، این سبک زندگی را اتخاذ کردهاند که کمتر جلوی چشم رسانهها و مردم باشند. این استراتژی در رفتار حرفهای شما مبتنی بر چیست؟
ماجرا برای من حسیتر از این حرفهاست. هر چند باید اول دید منظورتان از حرفهایبودن چیست. اگر به معنی کار درست باشد و بر اساس استاندارد بله. تمام سعیام این است که موزیکم حرفهای باشد.
حرفه، نه فقط در معنای اشتغالتان به موسیقی؛ بلکه همه رفتارهایی که برازنده استایل شخصی شماست.
رفتار حرفهای خیلی به من نمیآید. اهلش نیستم. دوستان نزدیکم میدانند که اگر حرفهایبودن به معنی نقشه و سیاست داشتن است، من خیلی اهلش نیستم. هر چه هست از حس آدمها میآید. اما این حس، حس بیمنطقی نیست. باوری پشت آن وجود دارد. من با مخاطبانم اتفاقاً همیشه رفتار حسی داشتهام. هیچ وقت به خاطر اینکه این رفتار ممکن است به زعم شما حرفهای نباشد خودم را سانسور نکردم. هر طور که عشق کنم رفتار میکنم و بزرگترین آرزویم این است که هر چه هستم باشم، اما منافق نباشم. با هیچ کس و هیچ چیز.
به هر حال باوری هست که میگوید «هر کی مد خودش رو داره». مد شما چیست؟
من هیچ وقت به این قضیه حتی فکر هم نکردم. اولین بار هم هست با چنین سوالی روبهرو میشوم اما راستش من وقتی میخواهم از خانه بیرون بیایم اولین چیزهایی را که دم دستم باشد، میپوشم و میآیم بیرون.کلاً فکر میکنم در این قضیه خیلی ضعف دارم [میخندد] از بچگی همینطور بودم. این چیزها معذبم میکند. ترجیح میدهم راحت باشم. راحتی خیلی خوب است.من عاشق مولانا و شمس هستم. حکایت جالبی در مقالات شمس هست با این مضمون که یک نفر از یک نفر دیگر میپرسد چرا حالت خوب نیست؟ مگر بیلباس موندی یا…؟ و فرد مقابل جواب میدهد که: کاش همین یک لباس را هم از من میگرفتند و خلاص! داستان ما هم اینطوری است.
منابع:هفت صبح/مدآنلاین