14) از آن جا كه قرآن، اهل‌بیت عصمت و طهارت را از گزند هر گونه خطا و عصیان و نسیان، معصوم و مصون می‌داند، سخنان اهل‌بیت علیهم السلام در كیفیت تزكیه نفس و شناخت موانع سیر آدمی به سوی خدا، سهم مؤثری دارد؛ زیرا اینان، راه ش...

سه‌شنبه ۱۲ دی ۱۳۸۵ - ۰۰:۰۰
عقل عارف و نفس عزوف- آیة الله جوادی آملی(14)
عقل عارف و نفس عزوف- آیة الله جوادی آملی(14) از آن جا كه قرآن، اهل‌بیت عصمت و طهارت را از گزند هر گونه خطا و عصیان و نسیان، معصوم و مصون می‌داند، سخنان اهل‌بیت علیهم السلام در كیفیت تزكیه نفس و شناخت موانع سیر آدمی به سوی خدا، سهم مؤثری دارد؛ زیرا اینان، راه شناسانی هستند كه راه را به خوبی پیموده‌اند و راهنمایانی هستند كه سالكان را به درستی رهبری می‌كنند. یكی از سخنان امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(علیه افضل صلوات المصلین) درباره تهذیب روح و تزكیه نفس، این است: "لا یزكو عندالله سبحانه الا عقل عارف و نفس عزوف"(1) یعنی، فقط انسان صالحی به نزاهت روح و تزكیه نفس موفق است كه دارای دو ركن باشد: عقل عارف و نفس عزوف.(2) عقل عارف عقلی است كه در تشخیص صدق و كذب، حسن و قبح و حق و باطل، اشتباه نكند و پس از فهمیدن صدق و حسن و حق و تشخیص آنها از قبح و كذب و باطل نیز باید حق و صدق را فراهم كند و از باطل و كذب بپرهیزد و نیك را انتخاب و از قبیح، اجتناب كند. عزوف یعنی كسی كه نسبت به گناه، بی‌رغبت است و خود را از گناه باز می‌دارد. گاهی نفس میل به گناه دارد؛ ولی عقل او را راهنمایی می‌كند؛ اما گاهی بر اثر هدایت و تدبیر عقل، نفس می‌فهمد كه گناه سم است و باید به آن، عازف و بی‌رغبت بود. برای این كه عقل، عارف و نفس، عزوف شود شرایطی است و سرانجام همه امور را باید از ذات اقدس خداوند مسئلت كرد و بر او تكیه كرد. عزوف یعنی كسی كه نسبت به گناه، بی‌رغبت است و خود را از گناه باز می‌دارد. گاهی نفس میل به گناه دارد؛ ولی عقل او را راهنمایی می‌كند؛ اما گاهی بر اثر هدایت و تدبیر عقل، نفس می‌فهمد كه گناه سم است و باید به آن، عازف و بی‌رغبت بود. برای این كه عقل، عارف و نفس، عزوف شود شرایطی است و سرانجام همه امور را باید از ذات اقدس خداوند مسئلت كرد و بر او تكیه كرد. ابوالحسن عامری در رساله الامد علی الابد می‌گوید: جسم را طبیعت، تحریك می‌كند و حركت بدن ما بر عهده نیروی طبیعی است و آن نیروی طبیعی بدن را، نفس تدبیر می‌كند و نفس نیز به وسیله عقل هدایت می‌شود؛ چون درك معارف كلی بر عهده عقل است؛ اما عقل را خدا تقدیر می‌كند. پس اگر اعضا و جوارح بدن بخواهد كاری مانند نماز یا جهاد انجام دهد، حركت‌ها بر اثر تحریك نیروهای طبیعی است و نیروهای طبیعی را نفس، تدبیر می‌كند و هدایت نفس را عقل بر عهده دارد؛ اما تقدیر و اندازه‌گیری این هدایت‌ها را خداوند به عقل عطا می‌كند. پس در صورتی كار، رنگ الهی می‌گیرد كه به تدبیر نفس و هدایت عقل برسد و در آن جا از تقدیر الهی استمداد كند.(3) این بخش ادراك است كه عقل با این كار به عرفان نظری راه پیدا می‌كند؛ اما بعد از معرفت و فهمیدن حق و باطل، عمل كردن به آن مهم است. چه بسا انسان عالم باشد ولی توفیق عمل پیدا نكند. پی‌نوشت‌ها: 1. شرح غررالحكم، ج 6، ص 427. 2. بی‌رغبت. 3. الامد علی الابد، فصل پنجم، ص 88. منبع: کتاب مراحل اخلاق در قرآن، آیة الله جوادی آملی.

برچسب‌ها

پربازدیدها

پربحث‌ها