جنجالهایی كه برای همیشه رفت
گونتر گراس، نویسندهی سرشناس آلمانی و برندهی جایزهی نوبل ادبیات، درگذشت
یاسر نوروزی -بخش ادبیات تبیان
انتشار شعری از «گونتر گراس»، نویسنده و شاعر آلمانی، علیه رژیم صهیونیستی اسرائیل، واكنشهایی جهانی به همراه داشت. او چند سال پیش در روزنامهی آلمانی «زود دویچه تسایتونگ» شعری منتشر كرد كه بسیاری از حامیان رژیم صهیونیستی را به واكنش واداشت. این شعر، همزمان در شماری از نشریات و سایتهای دیگر نظیر روزنامه ایتالیایی «لارپوبلیکا» و «نیویورک تایمز» نیز منتشر شد. او در این شعر با اشاره به بمبهای هستهای تلآویو، رژیم صهیونیستی را تهدیدی برای صلح جهانی دانسته و اذعان كرده چنین رژیمی حق تهدید دیگر كشورها را ندارد. به گزارش نیویورك تایمز، گراس در شعر خود با عنوان «آنچه باید گفته شود» از سیاستهای جنگطلبانهی رژیم صهیونیستی در برابر ایران هم انتقاد كرده و خود را بهخاطر سکوت در برابر خطرات این سیاست مورد سرزنش قرار داده است. گراس شعرش را با انتقاد از خود آغاز كرده بود و نوشته بود: «چرا مدتها سکوت کردم و از کشوری نام نبردم که سالهاست توان اتمی خود را در خفا گسترش میدهد و در برابر هیچ مرجعی حاضر به پاسخگویی نیست؟»
گونتر گراس را بیش از هر اثری به رمان حجیم و مشهور «طبل حلبی» میشناسند. این رمان در ایران با ترجمه «سروش حبیبی» به همت انتشارات «نیلوفر» به چاپ رسیده است. بسیاری اعتقاد دارند كه جایزه سال 1999 نوبل ادبیات نیز با محوریت این رمان به گونتر گراس اعطا شده است.
انتشار شعر «گونتر گراس» در حالی صورت گرفت كه این نویسنده معتقد بود هرگونه انتقاد علیه سیاستهای جنگطلبانه رژیم صهیونیستی، مخالفت با یهودیان و در مصداق كلیتر مبارزه علیه یهودیت و سامیگری تلقی میشود. «گراس» كه مردم آلمان از او به عنوان «نماد وجدان» یاد میكنند، در شعرش از آخرین قطرههای جوهرش گفته بود و آن را اینطور ادامه ادامه داده بود كه: «چرا نام بردن از سرزمینی دیگر برایم قدغن است؛ سرزمینی كه سالهاست توان هستهایاش را افزایش میدهد و آن را پنهان میكند و هیچ كنترلی بر آن نیست. چرا بر من ممنوع است درباره كشوری صحبت كنم كه توانش را در دسترس آزمایش قرار نمیدهد؟» او در شعرِ خود اشاره به رژیم صهیونیستی داشت كه سالهاست به بازرسان آژانس اجازه ورود نمیدهد و خود را مبرا از هرگونه بازرسی میداند. آن زمان، انتقاد گونتر گراس توجه گروههای یهودی و مفسران بسیاری را در آلمان به خود جلب كرد اما آنچه بیش از همه، سرودهی این نویسنده و شاعر سرشناس آلمانی را با انتقاد روبرو کرد، اشارات طنزش به آلمان و اشارات او درباره فروش نوعی زیردریایی آلمانی از جانب مقامات آلمان به اسرائیل برای مقابله با ایران است؛ «یک زیردریایی از سرزمین من که با کلاهک ویرانگرش به دقت هدف میگیرد مکانی را که معلوم نیست در آن بمب اتمی باشد» برندهی نوبل ادبی در واكنش به سیاستهای تروریستی و جنگطلبانهی رژیم صهیونیستی در ادامه شعر چنین آورده بود كه: «اکنون قصد دارد دهان باز کند، چراكه شاید فردا دیر باشد» شعر گونتر گراس با انتقادهای بسیار متفاوت و گاه تندی در مجامع رسمی كشور آلمان مواجه بود. «امانوئل ناهشون»، سفیر رژیم صهیونیستی در برلین، شعر گراس را «تحریکات ضدیهودی» خواند كه قدمتی صد ساله دارند و گفت: «این سنت اروپاست که یهودیان را به جنایت متهم کنند.» او با ادعای اینکه اسراییل میخواهد با همسایگان خود در منطقه در صلح زندگی کند، عنوان كرده بود كه رژیم صهیونیستی چنین نقشی را که گونتر گراس بر اساس رفتار گذشتهی مردم آلمان آن را ترسیم میکند، بر عهده نمیگیرد.» اما حالا گونتر گراس رفته و دیگر نیست تا با جنجالهایش تن خیلیها را بلرزاند. او متولد «دانتسیگ» آلمان، زاده پدری پروتستان و مادری كوتیك است كه مدتی را تحت تأثیر تربیت خانواده در خدمت به كلیسا گذارنده. در پانزده سالگی، برای گریز از فقیر خانواده، خدمت در ارتش هیتلری را پذیرفت و در هفده سالگی به لشکر دهم توپخانه اساس فرا خوانده شد. گونتر گراس تا مدتها این موضوع را پنهان میكرد اما بعدها پرده از این راز برداشت و اذعان كرد در آن زمان آگاهی چندانی از اعتقادات نژادپرستانه رایش سوم نداشته. گونتر گراس در ارتش نازیها مجروح شد و پس از جراحت، در مه ۱۹۴۵، در مارینباد دستگیر و به اسارت نیروهای آمریکائی درآمد و یك سال بعد را در بازداشتگاه گذراند. گراس در بازجوئیهای مقدماتی افسران آمریکائی، به عضویت خود در شاخه مسلح حزب نازی موسوم به اساس اعتراف کرد ولی تا سال ۲۰۰۶ افکار عمومی را از آن آگاه نکرد. او سال 1947 و 1948 را در دوسلدورف به کارآموزی در کارگاه سنگتراشی سپری كرد و سپس در آکادمی هنر دوسلدورف تا پایان سال ۱۹۵۲ به تحصیل در رشته پیکرتراشی و قلمسیاه پرداخت. پس از اتمام تحصیلات، به پاریس رفت و تا سال ۱۹۵۹ در آنجا اقامت کرد. گونتر گراس سال ۱۹۶۰ مجددأ به برلین بازگشت و تا سال ۱۹۷۲ آنجا سکونت کرد. او سالهای 1972 تا 1987 را در یکی از شهرهای کوچک استان شلزویگ هولشتاین گذراند و در سال ۱۹۵۴ با دانشجویی سوئیسی ازدواج کرد که این پیوندِ زناشوئی تا سال ۱۹۷۸ دوام داشت و ثمره آن پنج فرزند بود. گونتر گراس را بیش از هر اثری به رمان حجیم و مشهور «طبل حلبی» میشناسند. این رمان در ایران با ترجمه «سروش حبیبی» به همت انتشارات «نیلوفر» به چاپ رسیده است. بسیاری اعتقاد دارند كه جایزه سال 1999 نوبل ادبیات نیز با محوریت این رمان به گونتر گراس اعطا شده است. از دیگر جوایز این نویسنده و شاعر میتوان به جایزه توماس مان در سال ۱۹۹۶، جایزه آستوریاس در سال 1999، دكترای افتخاری از دانشگاه آزاد برلین در سال 2005 و... اشاره كرد. همچنین غیر از «طبل حلبی» آثاری چون «موش و گربه»، «كفچهماهی»، «پوست كندن پیاز» و... نیز از او در زبان فارسی ترجمه و منتشر شده است. او دوروز گذشته در بیمارستانی در لبك، شمال آلمان، در سن 87 سالگی درگذشت.
مطالب مرتبط: اعترافات تکان دهنده یک نویسنده مراحل خلق یک شاهکار ؛ از ایده تا تولد