معنای استقلال حوزهها؛ خدمت به نظام و قانون اساسی و رهبری بدون وابستگی به دولت
فرمایشات آیت الله عبدالله جوادی آملی در دیدار اعضای اتاق فکر و دبیرخانه نشست دورهای اساتید

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی نشست دوره ای اساتید، آیت الله جوادی آملی در دیدار اعضای اتاق فکر و دبیرخانه نشست دورهای اساتید خاطرنشان کردند: نشاط علمی حوزه به دست شما است. سن که از 80 گذشت دیگر آن توقع سابق نیست. بالندگی استاد در برخی بین 40 تا 60 سال است و در برخی بین 50 تا 70 سال، که شما هم نوعاً در این سن و سالها قرار دارید.
جایگاه فعلی خروجیهای حوزه نجف
ایشان ضمن ابراز این نکته که ما همگی سر سفره خروجیهای نجف نشستهایم، تأکید کردند: اگر خروجیهای حوزه نجف را از ما بگیرند تمام حوزههای علمیه تعطیل میشود. کتب اربعه، شرایع و شروح شرایع، رسائل و مکاسب و کفایه همه از آثار حوزه علمیه نجف هستند.
ایشان ادامه دادند: بارها گفتهایم که اینها فقط به برکت وجود مقدس حضرت امیر - علیه السلام - نیست چرا که در مدینه منوره شخصیتی بالاتر از حضرت امیر - علیه السلام – است. علاوه بر وجود نورانی حضرت رسول اکرم - صلوات الله علیه و آله - پنج معصوم و حجت الهی در آنجا هستند ولی چنین برکتی را مدینه نداشت. چگونه شد که خروجیهای نجف این همه برکات داشت؟
در ادامه، این مرجع تقلید تصریح کردند: وقتی ابی ابن کعب زعیم حوزه مدینه و ابن عباس زعیم حوزه مکه شود، همین میشود اما وقتی سید مرتضی - اعلی الله مقامه الشریف - آمد و زعیم حوزه علمیه نجف شد، مدیریت او چه برکتی داشت که این همه آثار را به دنبال داشت؟
ایشان ادامه دادند: سید رضی و سید مرتضی نوههای دختری ناصر کبیر بودند. ناصر کبیر هم چون حکومت داشت وضعیت مالی این دو برادر خوب بود.
این مفسر عالیقدر ضمن اشاره به این نکته که سید رضی خیلی عاقل بوده است، ابراز داشتند: وی نهج البلاغه را گردآوری کرده است، اما همه فرمایشات و بیانات حضرت امیر را در نهج البلاغه جمع نکرد، چرا که حضرت سلسله بیاناتی دارند که آبرویی برای دشمنان و مخالفان نمیگذارند، سید رضی این مطالب را نقل نکرد تا مبادا بین شیعه و سنی بذر اختلاف کاشته شود. این که میبینید بیش از 80 شرح از نهج البلاغه متعلق به علمای اهل سنت است به خاطر همین تدبیر سید رضی است. اگر این تدبیر و سیاست ایشان نبود، این کتاب در عالم اسلام منتشر نمیشد و صبغه جهانی پیدا نمیکرد، بلکه فقط در میان شیعهها میماند.
مؤلف کتاب [تفسیر] تسنیم ضمن تأکید بر این نکته که سید مرتضی هم کارهای ارزنده فراوانی انجام داده است، خاطرنشان کردند: وی وقف را زنده کرد یعنی یک روستایی را وقف کرد، البته نه برای شکم و و شام و ناهار، بلکه برای خرید کتاب و لوازم تحریر و اسباب و وسایل تحصیل در حوزههای علمیه.
ایشان ادامه دادند: مرحوم بحرالعلوم در کتاب الفوائد الرجالیة بیان میکند: وقتی مرحوم خواجه نصیر، اسم مرحوم سید مرتضی را در سر درس میآورد اینگونه میگفت: «قال السید المرتضی صلوات الله علیه» بعد برای رفع تعجب شاگردان میگفت: «کیف لا یصلی علی المرتضی» وقتی خدای متعال در سوره احزاب میفرماید «هو الذی یصلی علیکم».
آیت الله جوادی آملی تأکید کردند: در ادامه، سید بحرالعلوم نقل میکند [که] وضع مالی سید مرتضی خوب بوده و مدیریت خوبی هم داشته، لذا حوزه علمیه تشکیل داد و استعدادیابی کرد، طلاب را تربیت کرد. وی ملاحظه کرد همه طلبهها یکسان نیستند بلکه عدهای قوی و عدهای ضعیف هستند؛ طبق استعداد و قابلیت طلاب شروع به پرداخت شهریه نمود؛ به شیخ طوسی 12 درهم و به قاضی عبدالجبار 8 درهم داد لذا شاگردان زیادی تربیت نمود. شیخ طوسی که دو کتاب از کتب اربعه متعلق به او است در زمره شاگردان سید مرتضی بوده است.
استاد برجسته تفسیر در ادامه تصریح کردند: شما آقایان باید نسبت به این مسأله عنایت ویژهای داشته باشید. تا کی ما باید سر سفره نجف بنشینیم، در حالیکه بسیاری از آن افکار و مطالب قابل نقد است. خدا رحمت کند شیخ اشراق را که میفرمود وقفنامهای نیامده است که خدای متعال علم را به مردم خاصی وقف کرده باشد. غالب روستاها و شهرهای کشور، علمای بزرگی داشتهاند.
ایشان ادامه دادند: یک کفایه خوب یا یک رسائل خوب را میتوان نوشت. مؤلفین این کتب هم آدمهای معمولی بودند. شاید قبلاً به عرضتان رسیده که ما به کسی میگوییم شاخص که نه استاد داشته باشد و نه شاگرد مثل بوعلی که خودش میگفت بخشی از منطقیات را در نزد ابوعبدلله ناطقی یاد گرفتم، مشکلات منطق که پیش آمد خودم حل کردم.
ایشان ادامه دادند: بله. او اشکالات فلسفه، ریاضیات، طب و نجوم را خودش حل کرد و استاد نداشت، با اینکه مدتها بود تدریس میکرد. احدی نزدیک مقام علمی او نشد، چه برسد بتواند شاگرد تالی تلو او بشود. بهمنیار اگرچه از لحاظ علمی شخصیت مقتدری است اما فاصله او تا شیخ الرئیس بسیار زیاد است. کسی که نه استاد داشته و نه شاگرد جزو شاخصها میشود که از هر هزار سال یک نفر مثل وی پیدا میشود. در حالی که افرادی مثل آخوند و شیخ انصاری اینگونه نبودند. پس مثل علمای نجف شدن کار خیلی سختی نیست و این وظیفه اصلی شما است.
حفظ بذرهای مرغوب؛ وظیفه اساتید
این مفسر عالیقدر ضمن اشاره به اینکه قالیچههای ابریشمی قم بسیار ممتاز است، ابراز داشتند: اگر کسی یک قالیچه ابریشمی را آتش بزند، چقدر انسان حیفش میآید و متأثر میشود؟ من وقتی میبینم یک طلبه فاضل به دنبال این و آن میرود، به همان اندازه متأثر میشوم. طلبه باید از استعدادهایی که خدا به او عنایت کرده، استفاده کند. حیف نیست امام جمعه و جماعت یا نماینده بشود؟ در بسیاری از اتاقهای فیضیه آگهی جذب روحانی برای ارگانهای مختلف است. اینها برای خروجیهای درجه دوم و سوم است.
ایشان ادامه دادند: یک کشاورز، سه وظیفه دارد؛ اول قبل از اینکه آذوقه خود را بگیرد چند کیسه از گندم را به عنوان بذر برای سال بعد انبار میکند چون فکر او این است [که] ممکن است من تا سال بعد بمیرم، اما کشاورزی نباید متوقف شود. وظیفه بعدی او این است که به مقدار آذوقه خود بردارد و در پایان مابقی را بفروشد. اولین کاری که شما آقایان باید بکنید این است که باید به فکر رهبر آینده، مؤلف آینده، استاد آینده، مصنف آینده، آخوند آینده و شیخ انصاری آینده باشید. پس اولین کار شما حفظ بذر است. قاضی خوب است، نماینده مجلس و نماینده ولی فقیه خوب است، ولی همه اینها بعد از حفظ بذر است. اول خود حوزه باید استعدادهایش را جذب و حفظ کند، این استعدادیابی وظیفه شما است.
ایشان تأکید کردند: وظیفه دیگرِ آقایان، ارائه طرحها و روشهای جدید است؛ اول باید به کفایه تعلیقه زد بعد شرح نوشت و بعد هم، کتابی همسنگ کفایه تصنیف کرد. تا کی ما باید مصرف کننده باشیم.
مؤلف کتاب ارزشمند تسنیم، ضمن تأکید بر این نکته که قم هم حرم اهلبیت - علیهم السلام - است، خاطرنشان کردند: خدا رحمت کند پدر آقای اشراقی را. شما باید اوصاف ایشان را شنیده باشید. ما ایشان را زیارت نکردیم. در اوایلی که آقای بروجردی قم آمده بودند شخصی از نجف آمد و گفت اگر حضرت فاطمه معصومه - سلام الله علیها - به حضرت امیر - علیه السلام - برسد حوزه قم هم به نجف میرسد. مرحوم اشراقی بالای منبر میروند و میفرمایند: «بسم الله الرحمن الرحیم والسماء والطارق والقیاس مع الفارق» این چه حرفی است؟ اینجا هم حرم اهل بیت - علیهم السلام – است. اگر خدای متعال به کسی استعداد خاصی داد در واقع این یک نعمت است از طرف خدای متعال به او «و لتسئلن یومئذ عن النعیم».
در ادامه، ایشان تصریح کردند: بله، یک مسأله مربوط به آخرت است که «ان الغنی و الفقر بعد العرض علی الله» آن یک حساب دیگری است. اینکه چه کسی پیش خدای متعال مقربتر است معلوم نیست. ممکن است کسی از سفیران هدایت یا طرح هجرت باشد و در روستا و منطقه محرومی قربة الی الله خدمت کند و در روز قیامت از کسی که در حوزه مانده و یک نان و نامی دارد، بالاتر باشد، اما فعلاً ماییم و مسائل ظاهری. اساس کار و حفظ دین به وسیله حوزه است و حوزه با کتاب و علم و این مسائل پیشرفت میکند و این وابسته به شما آقایان اساتید است.
آیت الله جوادی آملی خاطرنشان کردند: مطلب مهم دیگر، این است که حوزهای میتواند این کارها را انجام دهد که هم منزه باشد از وابستگی و هم مبرا باشد از گسستگی، چراکه اگر وابسته باشد و رهبر و مرجع وابسته تربیت کند، رهبر وابسته نمیتواند نظام را حفظ کند و اگر ارتباطش را هم از نظام گسسته کند، مرجع و رهبر گسسته تربیت میکند. معنای استقلال حوزهها همین است که به نظام و قانون اساسی و رهبری خدمت کند و همه کارهایی که مربوط به اصول آخوندی است را در متن کار قرار دهد اما وابسته دولتی نشود چرا که هر دولتی که بیاید روش خاص خودش را دارد، گاهی انسان امر به معروف و نهی از منکر هم میکند اما مسوول نیست، ولی اگر وابسته باشد مسوول خواهد بود.
نکاتی در مورد جریان تکفیری
ایشان ادامه دادند: در رابطه با جریان تکفیری که موضوع جلسه آینده شما هم همین است باید بگویم موضوع بسیار خوبی است، اما همه ما باید بدانیم دشمن، همه اینها را اینگونه نگه داشته است. بزرگان ما، که ما در واقع سر سفره آنها نشستهایم، توانستند این مکتب را حفظ کنند تا آنجایی که توانستند صریحاً گفتند شیعه؛ آنجایی هم که ممکن نبود گفتند پیرو مکتب اهل بیت - علیهم السلام - چرا که در آن زمان حساسیت خاصی نسبت به لفظ شیعه بود.
این استاد برجسته خارج حوزه علمیه قم ضمن بیان اینکه در دورانهای گذشته، اکثریت با مخالفین بود، حکومتها هم همیشه با آنها بود و کماً و کیفاً قدرت در اختیار آنها بود، ابراز داشتند: علاوه بر اموی و مروانی، بنیعباس 500 سال در همین سرزمین حکومت کردند. 500 سال مدت کمی نیست. بنیعباس، شیعهی امامکش بودند. آنها که سقیفهای نبودند بلکه غدیری بودند. منتها تشیع به جایی رسید که امین و مأمون و هارون هم شیعه به حساب میآمدند و کاری کردند که مردم گفتند ای کاش ظلم بنیامیه نمیرفت و عدل بنیالعباس هم نمیآمد.
این فقیه عالیقدر ادامه دادند: المغنی کتاب قاضی عبدالجبار است. وی با امکانات فراوانی که حکومت در اختیار آنها قرار داده بود، حوزه تأسیس کرد و شاگرد تربیت نمود و کتابهایی را به رشته تحریر درآورد. جلد بیست این کتاب [المغنی] مربوط به امامت است. او هر چه حرفهای نامربوط بود در این جلد راجع به امامت زده است. در مقابلِ او سید مرتضی کتاب امالی را نوشت و مرحوم شیخ طوسی، شاگرد وی، این کتاب را تلخیص کرد و آن را شافیه نامید. بعد قاضی عبدالجبار به شاگردش گفت که مطالب مرحوم سید مرتضی و شیخ طوسی را نقض کند. شیخ طوسی هم شاگرد خودش، سلار دیلمی را مأمور کرد جواب آنها را بدهد. بنابراین منازعات و اختلافات در آن زمان در محدوده کتاب و مسائل علمی بود و آن روز خبری از تکفیری و داعشی نبود، این زمان متقدمین.
در ادامه، ایشان تأکید کردند: در زمان متأخرین هم، مثل مرحوم شرف الدین، صاحب کتاب المراجعات، کارهای علمی داشتند که در آثار مرحوم علامه امینی و کتاب الغدیر به اوج خود رسید. بالاخره فضای علمی بود و باز هم خبری از تفکر تکفیری و داعش نبود. بعد از اینکه کارهای علمی قدما و متأخرین گذشت و کار به سب و لعن کشید، داعش هم پیدا شد. با اینکه در سوره مبارکه انعام خدای متعال دستور داد به بتها فحش ندهید چرا که آنها هم عکسالعمل نشان میدهند به جای اینکه المراجعات و الغدیر نوشته شود به کارهای خلاف شأن پرداخته شد.
حضرت آیت الله جوادی آملی تصریح کردند: این کارها هم باید توسط شما آقایان اساتید و حوزههای علمیه به سامان برسد و ان شاء الله مسیر اصلی خودش را پیدا بکند.
این فقیه عالیقدر و شاگرد امام خمینی در ادامه ابراز داشتند: حاشیهای از مرحوم بروجردی در خاطرم هست که خیلی مهم و نشانگر این است که ایشان عقل و شعور و مدیریت اجتماعی را در مسائل فقهی اعمال میکردهاند. با اینکه ایشان وارد مسایل سیاسی نمیشدند اما در برخی قسمتها حتی از مرحوم امام هم جلوتر بودند.
ایشان ادامه دادند: در کتاب عروه، بحث دعای غیر عربی در قنوت، مرحوم سید میفرمایند که جائز است اما آن قنوت شرعی با این قنوت غیرعربی حاصل نمیشود، ولی نفس کار جائز است و موجب بطلان نماز نمیشود. غالب فقهاء، حتی مرحوم امام حرف فقهی زدهاند و گفتهاند «فیه تأمل» یا گفتهاند احوط ترکش است، اما مرحوم بروجردی اینگونه نفرموده بلکه فرمودهاند: «لکنه مخالف للحزم» یعنی این با هوشیاری یک نمازگزار سازگار نیست. من هیچ جا ندیدهام فقیهی اینگونه فتوا بدهد. پس معلوم میشود این موارد هم میتواند به کمک فقیه بیاید و معلوم میشود حوزه باید آن کاردانی و زیرکی و مدیریتش محفوظ بماند که در جامعه بتواند رهبری فکری و دینی مردم را حفظ کند.
آیت الله جوادی آملی در پایان سخنان خود تأکید کردند: امیدواریم که شما آقایان، که هم امید بالفعل و هم امید آینده حوزه هستید، چرا که رونق حوزه به وسیله تألیف و تدریس شما است، ان شاء الله که این نظام و این حوزه را سالماً به دست صاحب اصلیاش بدهید و خدای متعال بر برکات علمی و معنوی عمر پر برکت شما بیفزاید.
این مرجع تقلید سخنان خود را با این دعاها به پایان بردند:
خدایا نظام ما رهبر ما مراجع ما دولت و ملت ما را در سایه ولیت حفظ بفرما
روح مطهر امام امت و شهدا را با اولیائت محشور بفرما
خطر تکفیری و سلفی و داعشی را به خودشان برگردان
استکبار و صهیونیست را مخذول و منکوب بفرما
تو را به غیرت و عزت و کرامتت این نظام و حوزه را در سایه ولیت حفظ بفرما
پایان امور همه ما را ختم به خیر و سعادت بفرما
منبع: پایگاه اطلاعرسانی نشست دورهای اساتید سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم
تنظیم: محسن تهرانی - بخش حوزه علمیه تبیان